چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


جایگاه کتاب در جامعه ما


جایگاه کتاب در جامعه ما
ما در جامعه مان هر چقدر هم که از نظر کتابخوانی بی بضاعت باشیم، افرادی داریم کتابخوان این افراد که بیشترشان تحصیلکرده هستند، در این چند سال اخیر تا حد زیادی از کتاب فاصله گرفته اند. گاهی به نظر می رسد به خاطر مسایل روز و سیاست و به دنبال آن زیاد شدن روزنامه ها و مجلات، جای کتاب را رسانه های نوشتاری پر کرده اند، ولی این گونه نیست. روزنامه و مجله موجب دوری از کتاب نمی شوند و برای مطالعه انگیزه ایجاد می کنند. حتی خیلی از ما خواندن را از روزنامه و مجله شروع می کنیم. زیاد شدن روزنامه ها و مجلات هم در این راستا خوشحال کننده است و همانطور که گفته شد، ضرری را متوجه کتاب و کتابخوانی نمی کند. پس مشکل در چیزهای دیگری است. مشکلاتی که هم درست هستند و هم درست نیستند. این تناقض به خاطر برخورد دوگانه ای است که می توان با این مشکلات داشت. چقدر خوب است این برخورد چیزی که الان هست نباشد.
اما این یک وجه قضیه است و مساله اصلی چیز دیگری می باشد. در واقع مساله اولی دردی است، این دومی آفتی آمار نشان می دهد که جامعه ما وقت و انرژی که برای خواندن کتاب صرف می کند، بسیار کم است. در واقع بیشتر افراد جامعه ما کتابخوان نیستند. این در کشوری که سطح سواد مردمش در این چند سال اخیر بیشتر شده، تاسف انگیز است. ما کتاب نمی خوانیم و ماندن تیراژ کتاب در دو و سه هزار تا ملاک این گفته است. مقایسه کتابفروشی ها با اماکن خرید و فروشگاه ها، دلیل دیگر این ادعاست. خلاصه عقب ماندن ما از نظر فکری و علوم شاهد بعدی این کلام است، به خصوص که با این سیستم آموزشی کشور و این کتاب های پرحجم و بی محتوای درسی، مدام در حال درجا زدنیم، باعث تاسف است که هر آنچه هم در این مورد چاره اندیشی شده تاثیر زیادی از خود به جا نگذاشته است. شاید این بدان خاطر است که ریشه ای با این مساله برخورد نکرده ایم.
اما علت های دوری از کتاب در افراد کتابخوان، طبق نظر خودشان سه چیز است: گرانی، کمبود وقت و زیاد شدن سرگرمی ها.
باید اعتراف کنیم که ما در مملکتمان کتابخوان حرفه ای خیلی کم داریم و اکثر کسانی که کتاب می خوانند، کتاب بخش کوچکی از زندگی شان را پر کرده است. طبیعی است که این افراد با کوچکترین مشکلی که برایشان پیش می آید، این کوچک ترین جز زندگی را کنار می گذارند و در کوتاه مدت فراموش می کنند. برعکس، کتابخوان حرفه ای چون کتاب بخش مهمی از زندگی اش را تشکیل می دهد، در مقابل این مشکلات می ایستد و با راه حل های منطقی همچنان جای کتاب را در زندگی خود محفوظ می دارد.
اولین مشکل و در واقع عمده ترین آن که مدام تکرار می شود، مشکل اقتصادی و به دنبال آن افزایش قیمت کتاب است. این افزایش قیمت که تحت تاثیر دیگر کالاها صورت گرفته است، در حال حاضر مشکل بزرگی شده است و افراد کتابخوان برای خرید، بیش از این که به عنوان کتاب توجه کنند، به قیمت آن نظر دارند.
این در حالی است که رشد قیمت کتاب در مقایسه با دیگر کالاهای هنری، می بینیم که آنها قیمتی ندارند و حتی در شرایط فعلی هم نمی توان روی آنها نام گران را گذاشت. این در حالیست که در اکثر نقاط دنیا، کتاب و دیگر کالاهای فرهنگی و هنری جزو گرانترین کالاها هستند.
اگر گفته شود که ما خیلی از کشورهای دیگر عقب هستیم و نباید خود را با آنها مقایسه کنیم و در ضمن یادمان نرود که در این زمینه حرفه ای نیستیم، باز راه حل هایی هستند که این مشکل را به راحتی از سر راه برمی دارند.
اولین و ساده ترین راه که در اکثر نقاط کشور هم می شود به آن تکیه کرد، عضویت در کتابخانه های عمومی است. الان خدماتی که کتابخانه های عمومی ارایه می دهند، آنطور هست که اکثر ما را راضی کند. هزینه عضویت در این کتابخانه ها هم آنقدر پایین است که هر کسی از عهده آن برمی آید. پس می بینیم که با کمترین هزینه هم می شود کتاب خواند. عضویت در کتابخانه های عمومی موجب می شود با برخورداری از یک محیط مناسب و آرام، به راحتی مطالعه کنیم. دیگر آن که می توانیم از کتاب هایی که قیمت بالایی دارند و قادر به تهیه آنها نیستیم، استفاده کنیم. البته جا دارد سرویس دهی این کتابخانه ها بهتر از این هم باشد و شرایط به صورتی مهیا شود که همه افراد جامعه و نه فقط قشر تحصیلکرده از آنها استفاده کنند.
راه حل دیگری که برای حل این مشکل به نظر می رسد خرید از نمایشگاه های بین المللی کتاب و کتابفروشی ثابتی است. هر ساله به غیر از نمایشگاه بین المللی کتاب، نمایشگاه های متفرقه نیز برگزار می گردد. این نمایشگاه ها که کتاب را با تخفیف عرضه می کنند، مکان خوبی برای خرید این کالا با قیمت پایین ترند. حسن دیگر این نمایشگاه ها، جمع بودن همه کتاب های منتشره در یکجاست. من دوستی را می شناسم که هر سال از نمایشگاه ها برای یک سالش کتاب تهیه می کند.
این طور او هم در زمان و هم در پول صرفه جویی می کند. به غیر از نمایشگاه، خرید از یک کتابفروشی ثابت می تواند چاره دیگری باشد. کاری که موجب می شود کتابفروشی های قدیمی و حراجی های کتاب را اضافه کنیم، دیگر بهانه ای نمی ماند. البته وزارت فرهنگ و ارشاد هم در این زمینه ضروری است و باید اقداماتش از دادن بن و تسهیلاتی این چنینی فراتر رود. در واقع اینگونه کمک ها باید بیشتر در خدمت ناشران باشد، تا کتاب با قیمت مناسب تری به مشتاقان عرضه شود.
هرچند که باز باید گفت کتاب به هیچ وجه گران نیست، اما از آنجا که راضی نگهداشتن اکثر مردم جامعه هدف کلی است، باید آنقدر در این زمینه تلاش کرد که هزینه استفاده از خدمات فرهنگی و از جمله کتاب، برای همه افراد جامعه مناسب باشد.
مساله مورد اشاره بعدی کمبود وقت است. خیلی از افراد اهل کتاب می گویند که به خاطر مشکلات زندگی فرصت کتاب خواندن ندارند.ما با یک برنامه ریزی می توانیم حداقل روزی نیم ساعت مطالعه کنیم. زمانی که در ظاهر چیزی نیست، ولی در کل تاثیر زیادی بر زندگی مان می گذارد. در نظر گرفتن این حداقل زمان، خود نمایانگر این است که کتاب را می توان در هر شرایطی خواند و از آن دوری نکرد.
در نهایت تنوع موضوعات، بهای ارزان، همیشه در دسترس بودن، احساس نزدیکی و باورپذیری نسبت به مطالب گفته شده، تقویت تخیل و تفکر، تقویت زبان نوشتاری و گفتاری، انتقال علوم و اطلاعات و ده ها حسن دیگر را می توان از مزایای کتاب برشمرد. این در حالیست که هیچ کدام از سرگرمی های امروزی این همه حسن را یکجا ندارند.
اگر کتابخوان ها از راه صحیح تربیت می شدند، الان به چنین وضعی دچار نبودیم. آسمان ریسمان بافتن درباره موضوع اول هم مقدمه ای بود به این که تازه برسیم سر خانه اول و ببینیم چرا باید کتابخوان های ما اینطوری باشند؟ و چرا کتابخوانی در جامعه ایرانی جایگاهی ندارد؟
سادات حسینی
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید