جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


پندی از یک مدیر مرحوم ژاپنی


پندی از یک مدیر مرحوم ژاپنی
برترین مدیر ژاپنی در قرن بیستم کتاب‌های گوناگونی نوشته که یکی از آنان با نام «دیدگاه‌های من» به کوشش باقر ولی‌بیک و زهرا روغنی توسط نشر رسا به فارسی برگردان شده است.
این مدیر نابغه (کونوسوکی ماتسوشیتا) در بخشی از کتاب خود اینطور می‌نویسد: من بر این باورم که عامل انسانی مهم‌ترین و ضروری‌ترین عامل در اداره هر شرکت است. اغراق نیست اگر بگوییم کارمندان تعیین‌کننده کیفیت شرکت‌ها هستند. مهم نیست که سازمان‌دهی تا چه اندازه مطلوب باشد و یا فنون پیشرفته تا چه اندازه مورد استفاده قرار گیرد، بلکه استفاده بهینه از فنون سازمان‌دهی‌شده و برنامه‌های دلسوزانه از سوی کارکنان و مدیران تعیین‌کننده ضریب موفقیت است. جالب است که این امر درباره سرمایه و تجهیزات نیز صادق است و در ادامه می‌نویسد: ۶۰ سال پیش که شرکت من هنوز شرکت کوچکی بود، به کارمندانم می‌گفتم: اگر یکی از مشتری‌ها از شما پرسید چه می‌سازید، باید در پاسخ بگویید سیم‌پیچ می‌سازیم ولی انسان‌ها مهم‌ترین تولید ما هستند.
ما چه‌کاره‌ایم؟ هر شرکتی ماموریتی در جامعه دارد.کارخانه من ماموریت دارد که لوازم برقی در مقیاس وسیع با قیمت مناسب تولید کند. قبل از هر ابزار دیگری ما به افرادی لایق نیاز داریم تا ما را در انجام این ماموریت اجتماعی یاری کنند.همه مدارس ژاپن مواد اولیه منابع انسانی را آماده می‌کنند اما اینکه از آنان کارکنان و مدیران لایق و بااستعدادی ساخته شود، به عهده کارفرمایان است.مدیریت باید جهت ایجاد فضای کاری مناسب برای رشد هر کارمند تلاش کند و نخستین کار ضروری تعیین فلسفه مدیریت براساس وظیفه شرکت در برابر جامعه است. پس فقط رعایت اصولی خشک که بر پایه عادت انجام می‌شود، کافی نیست. گفتار و کردار باید بازتاب ارزش‌هایی باشد که سازمان به آنها ارج می‌نهد، البته ارزش‌هایی خیرخواهانه، در آن صورت کارکنان نیز به شکل طبیعی از آنها پیروی خواهند کرد.به زبان ساده‌تر اگر مدیر، مدیری درستکار و دلسوز باشد، کارکنان از او پیروی می‌کنند.
«فراموش نکنید که کارکنان بدهی نیستند» فراموش نکنید که یک بازرگان خوب نخست باید یک شهروند محترم و دلسوز باشد. به زبان بهتر، وفاداری به یک گروه تنها در صورتی ارزش پیدا می‌کند که با اصول اجتماعی سازگار بوده و به کل بشریت توجه داشته باشد.من در طول سالیان شاهد شکست بسیاری از مدیران بااستعداد بوده‌ام. به‌نظر من بیشتر آنان افرادی بودند که زیردستان خود را به عنوان «بدهی» و نه «سرمایه» به‌شمار می‌آوردند.شاید این افراد فقط می‌توانستند خطاها را ببینند.درحالی که مدیران برتر همواره در برخورد با کمبودها و خطاهای زیردستان خود صبورتر هستند.البته من توصیه نمی‌کنم که یک مدیر خوب باید همواره کمبودها و یا خطاهای کارکنان خود را فراموش کند و منظورم این نیست و نمی‌گویم که باید خطاهای کارمندان را نادیده بگیرید، بلکه برعکس باید از نزدیک بر کارها نظارت کرده و با توصیه‌های به موقع برای بهبود کار، آنان را تشویق نمایید. به همین دلیل باید حداقل ۶۰ درصد زمان خود را صرف تقویت بنیه کارکنان خود کنید، من همواره سعی می‌کنم این نسبت را در مرز ۷ به ۳ نگه دارم زیرا در روزهای نخست کار تجاری‌ام بیمار بودم و علاوه بر این میزان تحصیلات بیشتر کارکنانم بیشتر از من بود، پس می‌بایست سخت‌تر می‌کوشیدم...
«نتیجه‌گیری» دوستان گرامی، برخی خیال می‌کنند که مدیران موفق مدیران خودبین و خودشیفته هستند که تنها به خود و سود خود می‌اندیشند.اما نمونه‌ها و نوشته‌های فراوانی وجود دارد که با دلیل و بسیار علمی عکس این گفته و پندار را ثابت می‌کند.خیلی هم نباید دور برویم، امروز در جامعه ایران انتشار و برگردان بسیاری از کتاب‌ها و مجلات را در اثبات این گفته شاهدیم.در پایان امیدواریم که به جای توجه به ظواهر مدیریت و تجارت، بیشتر به ذات و اندیشه مدیران برتر بپردازیم و دلیل واقعی بزرگی را جست‌وجو کنیم، چرا که به درستی: «تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی»
منبع : روزنامه تهران امروز