سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

پاسخ امام حسین (ع) به سؤال حسن بصری[۱] در مورد ((قدر)).


پاسخ امام حسین (ع) به سؤال حسن بصری[۱] در مورد ((قدر)).
((فـاتـبـع مـا شرحت لك فی القدر مما افضی الینا اهل البیت فانه من لم یؤمن بال قدرخیره وشره كفر, ومن حمل المعاصی علی اللّه عزوجل فقد افتری علی اللّه افتراعظیما. ان اللّه تـبارك وتعالی لا یطاع باكراه ولا یعصی بغلبهٔ , ولا یهمل العباد فی الحكمهٔ , لكنه المالك لما مـلـكـهـم والـقـادر لـما علیه اقدرهم , فان ائتمروا بالطاعهٔ لم یكن صادا عن ها مبطنا وان ائتمروا بالمعصیهٔ فشا ان یمن علیهم فیحول بینهم وبین ما ائتمروا به فعل , وان لم یفعل فلیس هو حملهم عـلـیها قسرا ولا كلفهم جبرا, بل بتم كینه ایاهم بعد اعذار ه وانذاره لهم واحتجاجه علیهم طوقهم ومكنهم وجعل لهم السبیل الی اخذ ما الیه دعاه م وترك ما عنه نهاهم . جعلهم مستطیعین لا خذ ما امرهم به من شی غیر اخذیه , ولترك ما نهاهم عنه من شی غیر تاركیه , والحمد للّه الذی جعل عباده اقویا لما امرهم به , ینالون بتلك القوهٔ و ما نهاهم عنه وجعل العذر لمن لـم یـجـعل له السبیل حمدا مقبلا فانا علی ذلك اذهب , وبه اقول واللّه وانا واصحابی ایضا علیه وله الحمد))[۲] .
((این شرحی است در مورد ((قدر)) كه به ما اهل بیت رسیده وافاضه شده , از آن پیروی كن بدان هر كـس كـه به ((قدر)) ایمان نیاورد, چه خوب وچه بد آن , كافرشده است وهر كس كه گناهان را به حساب خداوند بگذارد (وخودرا تبرئه كند)افترای بزرگی را به خداوند نسبت داده است .
خـداونـد مـتـعـال , به اجبار اطاعت نمی شود وبه جبرهم معصیت نمی شودوبندگان خدا هم در حكمت (انتخاب راه ) آزاد گذاشته نشده اند, بلكه خداوند مالك آن چیزی است كه بندگان دارند وقادر بر آن چیزی است كه بندگانش قدرت دارند. پس اگر بندگان , دنبال طاعت بروند, خداوند مانع نمی شود واگر به دنبال معصیت بروند, اگر بـخـواهد بین آنها وگناه , مانعی را ایجاد می كند واگر این كاررا نكند,معنایش این نیست كه پس بـندگانش را جبرا بر آن مجبور ساخته است , بلكه بعد ازانذار وارشاد واتمام حجت آنان را بر اعمال مـسـلـط كـرده اسـت خـداونـد بر بندگان خودراهی نهاده است كه بتوانند اوامر اورا انجام دهند ومنهیات اورا ترك نمایید.
خـداونـد بـه بندگانش نیرویی عنایت كرده تا اوامر اورا انجام دهند ونواهی اوراترك نمایند حمد خـدای را كه بندگانش را در انجام اوامرش قوی گردانده است وبا این قوه ونیرو, اوامر ونواهی اورا بـجـا مـی آورنـد وآنـانـی را كـه قـدرت ترك ندارند معذوردانسته واین حمد وسپاس مورد قبول درگـاهـش واقـع بشود من هم بر همین عقیده ومرام , معتقدم وبر طبق آن مشی می كنم به خدا سوگند! راه من ویارانم همین است وحمد مخصوص خداوند می باشد)).
● حسن بصری وجنگ جمل
بـعـد از واقـعـه جـمـل , حضرت امیرالمؤمنین (ع) حسن بصری را در حال وضوگرفتن دید, به او فرمود: ((وضویت را خوب بگیر)). حـسـن بـصـری گـفـت : ((دیروز افرادی را كشتی كه شهادتین می گفتند ونمازهای پنجگانه را می خواندند وخوب هم وضو می گرفتند))!!. امیرالمؤمنین (ع) فرمود: ((اگر آنان را به ناحق كشتم , پس چرا یاریشان نكردی ))؟
حسن بصری گفت : ((آری , برای كمك به آنان حركت كردم تا به محلی از بصره (خریبه ) رسیدم , مـنـادی صدا كرد كه در این جنگ , قاتل ومقتول در آتش هستند, لذا باوحشت , بر گشتم وتا سه روز این عمل تكرار شد))!!. امـام (ع) فـرمـود: ((راسـت مـی گـویی , آن منادی , برادرت شیطان بود ودرست گفته كه قاتل ومقتول از سپاه ناكثین در آتش هستند))[۳] .
● نصیحت امام حسین (ع) به حسن بصری
امـام حـسـین (ع) در مقابل حسن بصری ایستاد در حالی كه حسن بصری ,حضرت را نمی شناخت سـیـدالشهدا(ع) به او فرمود: ((آیا (چنین حالتی را) برای روزقیامت خود می پسندی ؟
گفت : نه , حـضـرت فـرمـود: چـه كـسی از تو, به خودش خیانت كارتراست در حالی كه آنچه را برای آن روز نمی پسندی , ترك كنی ))! آنگاه سیدالشهدا(ع) رفت حسن بصری پرسید: این شخص كه بود))؟
گفتند: ((حسین بن علی (ع)است )). گفت : ((مطلب بر من آسان شد))[۴] .
● معنای ((قضا)) در قرآن كریم .
در قرآن مجید, ((قضا)) به ده معنا آمده است :[۵] .
۱) ((علم )) ـ (الا حاجهٔ فی نفس یعقوب قضاها), یعنی علمها[۶] .
۲) ((اعلام )) ـ (و قضینا الی بنی اسرائیل فی الكتاب )[۷] .
۳) ((حكم )) ـ (واللّه یقضی بالحق )[۸] .
۴) ((قول )) ـ (واللّه یقضی بالحق )[۹] .
۵) ((حتم )) ـ (فلما قضینا علیه الموت )[۱۰] .
۶) ((امر)) ـ (و قضی ربك الا تعبدوا الا ایاه )[۱۱] .
۷) ((خلق )) ـ (فقضیهن سبع سموات فی یومین )[۱۲] .
۸) ((فعل )) ـ (فاقض ما انت قاض )[۱۳] .
۹) ((اتمام )) ـ (فلما قضی موسی الا جل )[۱۴] .
۱۰) راغ از شئ )) ـ (قضی الامر الذی فیه تستفتیان )[۱۵] .
((قدر)) به معنای اندازه و تعیین است :
(قد جعل اللّه لكل شی قدرا)[۱۶] .
(انا كل شی خلقناه بقدر)[۱۷] .
بـحث ((قضا وقدر)) از موضوعاتی است كه از قدیم توجه بشررا به خود جلب كرده وعلمارا وادار به بـحـث وكـنـكـاش كـرده است , آیا انسان آزاد آفریده شده یا مجبور؟
طبعا اینجا سه نظریه مطرح می شود:
۱) انسان , موجودی است صد در صد آزاد ومختار كه ((معتزله )) از طرفداران این نظریه هستند.
۲) انسان , موجودی است صد درصد مجبور ومقهور واز خود هیچ اراده ای ندارد, سرنوشتش از قبل تـعیین شده واز خود هیچ اختیاری ندارد همانند زندانی كه دستهایش در دست ماموراست وبه هر طرف بخواهد اورا می برد!.
۳) حد وسط وراه اعتدال , یعنی در عین اینكه همه چیز, مقدر به قضای الهی است وخداوند متعال فـكـر واندیشه واسباب را در اختیار بشر نهاده است , مع الوصف انسان در انتخاب راه آزاداست قرآن كریم می فرماید:
(انا هدیناه السبیل اما شاكرا واما كفورا)[۱۸] . كـلـمـه ((قـدری )), نـوعا به طرفداران آزادی واختیار بشر اطلاق می شود, ولی درلسان روایات , گاهی به طرفداران جبر هم , ((قدری )) گفته شده است وبه خاطر مذمتی كه در روایات از قدری شده , هر كدام از قبول این نسبت به خود پرهیز كرده وبه دیگری حواله داده است .
رسول خدا(ص ) می فرماید: ((القدریهٔ مجوس هذه الامهٔ , لعن اللّه القدریهٔ علی لسان سبعین نبیا)). ورمـز تـشـبـیـه بـه مـجـوس آن اسـت كـه مجوس , تقدیر الهی را محدود به ((خیر))می دانستند و((شرور))را از قلمرو الهی خارج می كردند وبه اصطلاح قائل به ((یزدان واهرمن )) بودند!!. خـلاصـه : ((قـدری )) بـه افـرادی گـفته می شود كه منكر ((قضا وقدر)) هستند وهمه چیزرا در محدوده اختیار بشر می دانند وتقدیر ومشیت خداوند متعال را قبول نكرده اند توضیح بیشتر در این زمینه را از كتب مربوطه وكتاب ((انسان وسرنوشت ))مرحوم آیت اللّه مطهری , مطالبه نمایید.
● رؤیای عجیب
((مرحوم سید ضیاالدین دری از وعاظ بیست سال قبل تهران , در سال آخرعمرشان , در شب هشتم یا نهم محرم , جوانی پایین منبر از ایشان سؤال می كند كه مقصود از این شعر حافظ چیست ؟
مرید پیر مغانم زمن مرنج ای شیخ !
چرا كه وعده تو كردی و او بجا آورد.
ایـشـان در پاسخ می فرماید: مراد از ((شیخ )) حضرت آدم (ع)است كه وعده نخوردن گندم را داد ولی عمل نكرد ومراد از ((پیر مغان )), امیرالمؤمنین (ع)است كه به وعده عمل كرد ودر تمام عمر, نان گندم نخورد. ((مـرحـوم دری )) بـرای سـال آیـنـده بـرای هـمان مجلس دعوت می شوند, ولی عمرشان كفاف نـمـی دهـد, در ماه محرم , دقیقا در همان شب به خواب آن جوان می آیدومی گوید سال قبل این سـؤال را از من پرسیدی ومن جوابی دادم , ولی چون به این عالم آمدم , معنای شعر این طور كشف شـد كـه مـراد از ((شـیـخ )), حضرت ابراهیم (ع)ومنظور از ((پیرمغان )), سید الشهدا(ع) ومراد از ((وعـده )), ذبح فرزنداست كه حضرت ابراهیم وفای به امر كرد, ولی سیدالشهدا(ع) حقیقت وفارا در كربلا درمورد حضرت علی اكبر(ع). انجام داد[۱۹] . چون امام حسین (ع) فریاد حضرت علی اكبر(ع)را شنید با عجله آمد وبر بالین جوانش قرار گرفت وفرمود:
((قـتـل اللّه قـوما قتلوك یا بنی ! فما اجراهم علی اللّه وعلی انتهاك حرمهٔ الرسول (ص ) ثم استهلت عیناه ب الدموع وقال : علی الدنیا بعدك العفا)). ((حـمـید بن مسلم )) می گوید: ((ناگاه زنی از خیمه بیرون آمد وفریاد می زد: ((یاحبیباه , یابن اخیاه , فسالت عنها فقالوا هذه زینب بنت علی (ع) فجات حتی انكبت علی ه فجا الحسین الیها واخذ بیدها الی الفسطاط ورجع فقال لفتیانه احملوا اخاكم فحملوه من مصرعه ))[۲۰] . نـظـام وفا (م۱۳۴۳ ) در اشعارش می گوید جناب علی اكبر نه فقط تشنه آب بود,بلكه تشنه دیدار پدر هم بود:
تشنه بود آری ولیكن بیشتر
تشنه بودش دل , به دیدار پدر.
گفت باب از عطش بگداختم
سویت ای بحر حقیقت تاختم .
شه زبان خود نهادش در دهان
از یم عشق بزد آبی به جان .
گفت هان ! آهنگ رفتن ساز كن
بار دیگر كارزار آغاز كن .
جد تو, دیده به سویت بسته است
منتظر در راه تو بنشسته است .
تا كند سیرابت ای پژمرده جان !
كو بود ساقی بزم عاشقان .
یا ساعد اللّه اباه مذخبا
نیره الاكبر فی ظل الظبا.
رای الخلیل فی منی الطفوف
ذبیحه ضریبهٔ السیوف .
لهفی علی عقائل الرسالهٔ
لما راینه بتلك الحالهٔ .
علا نحیبهن والصیاح
فاندهش العقول والارواح .
لهفی لها اذتندب الرسولا
فكادت الجبال ان تزولا.
لهفی لها مذ فقدت عمیدها
وهل یوازی احد فقیدها.
ومن یوازی شرفا وجاها
میال یاسین وقلب طاها[۲۱] .
پی‌نوشتها:
۱) وی ((حـسن بن یسار)), مادرش ((خیره )) كنیز ((ام سلمه )), همسر رسول خدا(ص )است , او ازطـرفـداران ((مـسـلـك قـدری )) بـوده ودر ایـن زمـیـنـه مـكاتباتی هم با امام حسن وامام حسین (ع)داشته است شاگردش ((ابن ابی العوجا)) مادی پرست معروف است كه بعدا از وی دست مـی كشد,چون می گفت : حسن بصری آدم مختلطی است , گاهی جبری می شود وگاهی قدری ویك عقیده ثابت ندارد. ((حـسـن بـصـری )) از مـنـحـرفـیـن ومـعـتـرضـین به امیرالمؤمنین (ع)بود ودر اثر نفرین آن حـضـرت هـمـیشه محزون بود گویا از دفن رفیقش بر گشته یا گمشده ایی داشته ومی گفت : ((نفرین مردصالحی دامنگیر من شده است )) حضرت , لقب ((سامری امت )) به او داده است توحید صدوق , ۲۵۳بحار, ۴۱/۳۰۲, سفینه , ((حسن ))).
۲) بحار الانوار, ۵/۱۲۳ بلاغهٔ الحسین , ۵۷.
۳) بحار, ۳۲/۲۲۵.
۴) تاریخ یعقوبی , ۲/۲۴۶.
۵) توحید صدوق , ۳۸۵.
۶) یوسف /۶۸.
۷) اسرا/۴.
۸) غافر/۲۰.
۹) غافر/۲۰ وصحیح آیه شریفه سوره نمل آیه ۷۷ (ان ربك یقضی بینهم بحكمه ) است .
۱۰) سبا/۱۴.
۱۱) اسرا/۱۷.
۱۲) فصلت /۱۲.
۱۳) طه /۷۲.
۱۴) قصص /۲۹.
۱۵) یوسف /۴۱.
۱۶) طلاق /۳.
۱۷) قمر/۴۹.
۱۸) انسان /۳.
۱۹) روح مجرد, آیت اللّه حسینی تهرانی , ۴۵۵.
۲۰) ابصار, ۲۳.
۲۱) الانوار القدسیهٔ ص ۱۴۲.
منبع : بلاغ


همچنین مشاهده کنید