جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


زنان در تاریخ سیاسی معاصر؛ محترم اسکندری


زنان در تاریخ سیاسی معاصر؛ محترم اسکندری
محترم اسكندی (۱۲۷۴ ـ ۱۳۰۳ ش) دختر شاهزاده علیخان «محمد میرزا اسكندری»، در سال ۱۲۷۴ شمسی در یكی از خانواده‌های اشرافی تهران متولد شد. پدرش یكی از شاهزادگان قاجاری و از بنیانگذاران «انجمن آدمیت» فرخ‌زاد، پوران: كارنمای زنان كارای ایران از دیروز تا امروز، نشر قطره، تهران، ۱۳۸۱؛ و دانشنامه زنان فرهنگساز ج ۱ ص ۲۰۰ و ۲۰۱ و از موسسین «لژ فراماسونری»«فری ماسون» (Freemasonary) یعنی بنای سنگتراش. پیدایش این واژه به قرون وسطی بر می‌گردد. یهودیان آواره و بی‌وطن در اروپا كه شغل بنایی داشتند، برای كمك به همدیگر و در انحصار گرفتن این حرفه، گروههایی را تشكیل دادند و شاگردانی از بین خودشان انتخاب كردند و در محل مخصوصی كه بعداً به «لژ» (lodge) معروف شد به تعلیم آنها پرداختند آنان برای مخفی نگه‌داشتن این فنون و شناسایی همدیگر از اشاره‌هایی استفاده می‌كردند و برای خود درجاتی قایل بودند مثل شاگرد بنا، استاد بنا و استاد بزرگ. بعدها در اواسط قرن چهاردهم برای خود قانونی‌وضع كردند و اصل برابری، برادری و آزادی را شعار خود قرار دادند. لژها را به شكل معبد حضرت سلیمان درست كرده و در جلسات خود كلماتی از تورات می‌خواندند. تا سال ۱۷۱۷ میلادی، فراماسون با مذهب یهودی فعالیت داشت. اما در ۲۴ ژوئن ۱۷۱۷ چهار لژ در انگلستان دورهم جمع شدند و لژ بزرگ لندن را تأسیس كردند. مردم با مذاهب مختلف در آن راه یافتند. فراماسونری با شعار آزادی، برابری، برادری و جهان وطنی به جنگ وطن خواهی رفت اما به محض اینكه در سال ۱۹۴۸ میلادی در اسرائیل مستقر شد، رفته رفته از این شعار كناره‌گیری كردند، زیرا نمی‌توانستند شعارهای بی‌وطنی و یا جهان وطنی را تبلیغ كنند. (صادقی نیا، ابراهیم: فراماسونری و جمعیتهای سری در ایران، ۱۳۷۷، ص ۱۲). ترویج لیبرالیسم و سكولاریسم و خردگرایی از مهم‌ترین اهداف این تشكل بود. فراماسونرها سعی در توجیه استعمار داشتند و یا سعی می‌كردند جا پاهایی در كشورهای مستعمره ایجاد كنند. آن‌ها برای تداوم اشغال در یك كشور مستعمره تعدادی از اتباع شاخص و قدرتمند كشور مستعمره را به عضویت لژهای خود در می‌آوردند و از آنها حمایت می‌كردند مثلاً آخوند زاده معتقد بود كه اگر می‌خواهید از ستم استبداد آزاد شوید چاره‌ای ندارید جز آنكه فراماسون شوید (موسی حقانی: فراماسونری در ایران و جهان، خراسان، ۱۹/۶/۷۹) در ایران بود. شیخ الاسلامی، پری: زن در ایران و جهان، چاپخانه مازگرافیك، ۱۳۵۱، ص ۱۴۴. اگرچه شیخ الاسلامی معتقد است كه ایشان از مؤسسان جمعیت آدمیت بوده است ولی اسماعیل رائین او را از اعضای مجمع آدمیت به ریاست عباسقلی خان می‌داند. (رائین، اسماعیل: انجمن‌های سری در انقلاب مشروطیت، سازمان چاپ و انتشارات جاویدان، چاپ دوم، تهران، ۲۵۳۵ شاهنشاهی، ص ۶۸) و از آنجایی كه در منابع تاریخی چیزی به نام جمعیت آدمیت ثبت نشده بلكه آنچه وجود داشته ابتدا جامع آدمیت و بعدها مجمع آدمیت بود لذا احتمال دارد كه مراد او همان جامع آدمیت باشد چراكه بسیاری از اعضای جامع آدمیت بعدها عضو مجمع آدمیت شدند. انجمن آدمیت قبل از انقلاب مشروطه شناخته شد ولی بعد از انقلاب مشروطه به نام «انجمن حقوق» تشكیل گردید و مجله حقوق را انتشار داد.(بامداد، بدرالملوك: زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا انقلاب سفید، ج ۱ ص ۴۷)
خواندن و نوشتن را در خانه و نزد پدر فراگرفت و سپس به نزد مرحوم میرزا علی محمد محققی به تكمیل زبان فرانسه و ادبیات و تاریخ پرداخت. بعد ها با استادش(میرزا علی محمد خان) ازدواج كرد.بامداد، همان، ج ۱ ص ۴۶ و ۴۷ محترم اسكندری در سال ۱۳۰۳ (ه.ش) هنگام عمل جراحی روی استخوان ستون فقرات چشم از جهان فروبست. همان، ج ۱ ص ۵۹
● گرایش‌های فكری و اعتقادی‌
پدر محترم اسكندری از اعضای برجسته و از مؤسسان لژ فراماسونری در ایران بود شیخ الاسلامی، همان، ص ۱۴۴. او سال‌ها قبل از مشروطه به همراهی سلیمان میرزا اسكندری و یحیی میرزا، «انجمن آدمیت» را تاسیس كرده بود، محترم اسكندری نیز از همان اوان طفولیت در جلسات آنها شركت می‌كرد، بامداد، همان، ج ۱، ص ۴۷ و به لحاظ فكری و عقیدتی كاملاً تحت تأثیر اعضای انجمن آدمیت قرار داشت؛ «مجمع آدمیت» تحت تأثیر شدید افكار میرزا ملكم خان ارمنی و فراماسونر «بلنت» مصرشناس و سیاستمدار انگلیسی از زبان ملكم نقل می‌كند «از راه تحصیل... كیفیت ترتیب و تنظیم انجمن‌های مخفی و سری و تشكیل محافل فراماسونری را آموختم.... و از این جهت نقشه عمل خویش را در لفافه دین كه با روحیات مردم ایران سازگارتر بود پوشیدم و چون به كشور خود بازگشتم بزرگان پایتخت و دوستان خودم را كه احساس احتیاج به اصلاح ملل اسلامی می‌كردند پیش خواندم و به ذیل شهامت و شرافت معنوی ایشان دست توسل زدم.» (طباطبائی، محیط: مجموعه آثار میرزا ملكم خان (بی‌تا). یكی از كارهای ملكم خان كشاندن پای استعمار غرب به ایران بوده است. (تیموری، ابراهیم: عصر بی‌خبری یا تاریخ امتیازات در ایران، ۱۳۶۳، ص ۱۰۲) وی به عنوان مشاور سپهسالار در سال ۱۲۹۰ هجری قمری به سمت وزیر مختار ایران در لندن منصوب و روانه انگلستان شد و به دنبال آن ناصرالدین شاه، میرزاحسین خان سپهسالار و دیگران به اروپا رفتند. ره‌آورد این سفر بدنامی برای ملكم بوده و علت آن نیز، بهم خوردن قرارداد رویتر بود كه میرزا حسین خان و ملكم در انعقاد آن نقش مهمی ایفا كردند. (اصیل، حجت‌الله: زندگی و اندیشه میرزا ملكم خان ناظم‌الدوله، ۱۳۷۶، ص ۳۱)، به موجب این قرارداد امتیاز بهره‌برداری از تمام خطوط ایران به مدت هفتاد سال به جولیوس رویتر یهودی كه به تابعیت بریتانیا درآمده بود، داده شد. (محمود، محمود: تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در قرن ۱۹، جلد سوم‌(بی‌تا) ص ۱۰۱۰) شكل گرفترك: رائین: اسماعیل، همان، ص ۴۶ تا ۵۲ و به ترویج اندیشه‌های لیبرال و سكولار مبتنی بر نوعی ملی‌گرایی پرداخت. موسسان این لژ (مجمع آدمیت) عمدتاً از اساتید مدرسه «الیوسن» اسرائیلی بودند. به تدریج افرادی همچون تقی‌زاده و فروغی و حكیمی و اردشیرجی و یپرم خان ارمنی و حیدرخان عمو اوغلی به عضویت این انجمن درآمدند.
مهم‌ترین ویژگی‌ فكری فراماسونها كه سهم عمده‌ای در كودتای ۱۲۹۹ رضاخانی داشتند، اسلام ستیزی و ملی‌گرایی افراطی یعنی «شوونیزم» بود.نجفی، موسی و موسی فقیه حقانی، تاریخ تحولات سیاسی ایران، چاپ دوم، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ۱۳۸۱ ص ۳۱۰
محترم اسكندری در چنین فضایی، به فرهنگ و الگوهای فرهنگی غرب شدیداً گرایش پیدا كرد. اسكندری در سخنرانی روز دهم بهمن ۱۳۰۱ (ژانویه ۱۹۲۳ م) كه در حضور جمعی از بانوان ایراد كرد ضمن تجلیل از ترقیات و اختراعات محیر العقول اروپا، و در حالی‌كه شدیداً متأثر شده بود تشابه ظاهری زن ایرانی به زن غربی را منشاء ترقی ملت ایران معرفی كرد، و از زنان ایرانی خواست كه به او بپیوندند و تشكیل انجمن و جمعیت بدهند تا بتوانند فرهنگ زنان اروپایی را در جامعه زنان ایرانی رواج دهند. ر.ك: شیخ الاسلامی ص ۱۵۰ و ۱۵۱
● اهم فعالیتهای سیاسی اجتماعی محترم اسكندری‌
فعالیت سیاسی و اجتماعی اسكندری، از جریان انقلاب مشروطیت آغاز شد و به زودی به یكی از پیشتازان جنبش تجدد طلبی نسوان در دهه ۱۹۲۰ تبدیل شد.
آفاری، ژانت: انجمن‌های نیمه سری زنان در نهضت مشروطه، ترجمه: دكتر جواد یوسفیان ص ۲۷ به طور كلی اهم فعالیت‌های محترم اسكندری را می‌توان در چند محور بررسی كرد:
۱ ) تأسیس و رهبری جمعیت نسوان وطنخواه:
بعد از انقلاب مشروطه، محترم، با عده‌ای از زنان تجدد طلب تماس گرفت و در سال ۱۹۲۲ م (۱۳۰۱ ش)، جمعیتی به نام «جمعیت نسوان وطنخواه» كه دارای گرایش سوسیالیستی بود پدید آورد.آفاری، همان در كنار شركت در جمعیت نسوان، به انتشار نشریه‌ای دست زد كه «زنان میهن» نام داشت و در واقع ارگان انجمن «نسوان وطن خواه» بود.فرخ زاد، همان، ج ۱ ص ۲۰۰ و ۲۰۱
این جمعیت را عده‌ای از بانوان فرنگی مآب و تجددطلب كه اكثراً دارای تحصیلات غربی بودند، تشكیل دادند و بانوانی دیگر كه افراد خانواده یا همسرانشان افكار چپ داشتند در به ثمررساندن و راهبری جمعیت مؤثر بودند. ر.ك: شیخ الاسلامی، همان، ص ۱۴۴. همچنین برخی از بنیانگذاران و اعضای جمعیت نسوان وطن‌خواه ایران مانند شاهزاده خانم‌ها: محترم اسكندری، ملوك اسكندری و مهرانگیز اسكندری، به خانواده‌هایی تعلق داشتند كه مردان آن‌ها به اندیشه‌های سوسیالیستی متمایل بودند و پیشینه عضویت در احزاب چپ داشتند.(بامداد زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا انقلاب سفید، ج ۲ ص ۲۸) در بدو تأسیس، محترم اسكندری، از سوی دیگر اعضا به ریاست جمعیت برگزیده شد. اعضای هیئت رئیسه این جمعیت عبارت بودند از نورالهدی منگنه، فخر آفاق پارسا، فخر عظمی ارغون، عادل، مستوره افشار، صفیه اسكندری، و... بامداد، همان، ج ۱ ص ۴۷ بنیانگذاران و اعضای این جمعیت مانند دیگر تشكل‌های زنان در عصر مشروطه از خانواده‌های اقشار متوسط و بالای جامعه ایران بودند.
از اعضای جمعیت نسوان وطن خواه ایران می‌توان به كبری چنانی، مهرانگیز اسكندری، طویس بقایی، عفت الملوك و نظم الملوك خواجه نوری، فخر عظمی ارغون، هایده مقبل، توران افشار، اختر السلطنه سیادت، آصف الملوك، عشرت الزمان، آصف اختر السلطنه، فروهر فرخ لقا، هدایت، نصرت الزمان مشیری، ملكه فاتحی، عالیه خانم و... اشاره كرد. خسروپناه، محمد حسین: هدفها و مبارزات زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا سلطنت پهلوی، ص ۱۸۶
▪ فعالیتهای جمعیت نسوان وطن خواه را می‌توان به شرح زیر تقسیم‌بندی كرد:
۱ ـ ۱) اجرای مراسم سخنرانی. این جمعیت هركجا عده‌ای از زنان و دختران اجتماع می‌كردند مثلاً در مهمانی‌ها و جشن‌های مدارس، اعضای جمعیت نطق كرده و زنان را به شورش در قبال وضع فرهنگی حاكم بر جامعه خویش تشویق می‌نمودند. ر.ك: بامداد ج ۱، ص ۴۸
«نورالهدی منگنه»، سخنگو و منشی اول جمعیت نسوان وطن خواه درباره فعالیت‌های تبلیغی جمعیت می‌نویسد: هر هفته سخنرانی‌هایی ترتیب داده می‌شد، و با ارسال دویست سیصد كارت، خانم‌ها را برای شركت در جلسه‌های سخنرانی دعوت می‌كردند. خاطرات نورالهدی منگنه، ص ۸۷
در این جلسات، با برشمردن پیشرفت‌های فنی و صنعتی اروپا، به حاضران گوشزد می‌شد اگر طالب رشد و سعادت هستند باید به غرب اقتدا كنند.شیخ‌الاسلامی، همان، ص ۱۵۰ و ۱۵۱۱ ـ ۲) تشكیل كلاس اكابر برای خانم‌های بزرگسال. این جمعیت در راستای تغییر فرهنگ ایرانی ـ اسلامی به فرهنگ غربی تصمیم گرفت كه زنان بزرگسال را آموزش دهد
بنابراین؛ در اواخر سال ۱۳۰۲ (ه.ش) هیئت مدیره جمعیت درصدد تأسیس مدرسه اكابر برآمد و به پیشنهاد نورالهدی منگنه قرار شد كه در ابتداء یك كلاس برای بیسوادان دایر شود و بعد آن را به صورت یك دبیرستان دربیاورند. انتشار اخبار مربوط به این تصمیم موجب شد تا مردم باتوجه به شناختی كه اجمالاً از این جمعیت داشتند و تشكیل این كلاس‌ها را سرآغاز فتنه و فساد در جامعه می‌دانستند، برای مقابله با آن به علماء متوسل شوند. اما نتیجه‌ای حاصل نشد. ر.ك: خسروپناه ص ۱۸۹ به نقل از مصاحبه پری شیخ‌الاسلامی با نورالهدی منگنه در زنان ص ۱۵۵ در این مدارس آموزش زبان فرانسه و انگلیسی در اولویت قرار داشت و شاگردان به صورت مجانی پذیرفته می‌شدند.
۱ ـ ۳) اجرای نمایشنامه: یكی دیگر از راه‌هایی كه «جمعیت نسوان وطنخواه» برای ترویج دیدگاهها و ارزش‌های خود از آن سودجستند، برپایی و اجرای تئاتر و نمایشنامه بود. به پیشنهاد نورالهدی منگنه قرار شد یك نمایشنامه در منزل ایشان اجرا شده و از عموم زنان خصوصاً اشراف برای شركت در جلسه دعوت به عمل آید اما برای این‌كه از طرف مردم متدین مشكلی ایجاد نشود هیئت مدیره جمعیت به پیشنهاد نورالهدی منگنه تصمیم گرفت كه به نام عروسی نوكر و كلفت منگنه، مجلسی فراهم شود. علاوه بر آن از محمد درگاهی ـ رئیس وقت نظمیه ـ بخواهند كه مأمورانی را برای محافظت از مراسم جشن تعیین كند. خانه مسكونی نورالهدی منگنه برای برگزاری جشن عروسی آماده شد و مقدمات و وسایل لازم برای اجرای نمایش مانند دكور و سن و صندلی برای تماشاچیان فراهم آمد. هیئت مدیره جمعیت نسوان از «خانم وارتوتریان ارمنی» و دو نفر دیگر از بازیگران زن ارمنی دعوت كردند تا نمایشنامه را در دو پرده اجرا كنند و قرار شد كه نقش‌های فرعی را چند نفر از اعضای جمعیت اجرا كنند. جالب این جاست كه جمعیت، زمان برگزاری مراسم جشن را شب ۲۷ رمضان ۱۳۴۱ (ه.ق) ۱۳ مه ۱۹۲۳ م تعیین كرد. این كار در شب ۲۷ رمضان ۱۳۰۳ انجام شد. بازیكنان، تمام زن بودند. پرده اول كه تمام شد، درب خانه كوبیده شد. از طرف اداره نظمیه دستور رسیده بود كه فوراً مجلس را به هم زنند. زنها از پشت‌بام‌ها به خانه‌هایشان رفتند. اعضای جمعیت و صاحبخانه، عروس و داماد ساختگی را كه ظاهراً در مجلس حضور داشتند، به سالن آوردند و در را روی مأمورین گشودند. از آن روز خانه نورالهدی منگنه به عنوان خانه‌ای كه اشاعه منكرات می‌كند، شناخته شد. و مردم به سوی كسانی كه از آن خانه خارج می‌شدند، آب دهان می‌انداختند.
برگزاری این مراسم، آنهم در شب‌های قدر ماه رمضان، احساسات عمومی و دینی مردم را برانگیخت. ر.ك: بامداد، همان، ج ۱، ص ۵۷؛ مصاحبه پری شیخ‌الاسلامی با نورالهدی منگنه در زنان. ص ۱۵۵؛ خاطرات نورالمهدی منگنه ص ۸۸
پس از آن شب، عده‌ای از مردم به خانه‌ای كه در آن نمایش اجرا شده بود، هجوم آوردند. اسباب منزل را غارت كردند و خسارات زیادی وارد ساختند و چون تأمین جانی برای صاحب خانه نبود، ناچار چندی به خانه دیگر منتقل شد. بامداد، همان، ج ۲، ص ۲۵
از روز ۲۸ رمضان ۱۳۴۱ (ه.ق) به بعد، تبلیغات علما و متدینین علیه جمعیت افزایش یافت. بسیاری معتقد بودند كه صاحب خانه توطئه كشف حجاب را فراهم كرده است. ر.ك: خسروپناه، همان، ص ۱۹۲ به نقل از خاطرات نورالهدی ص ۸۹
به خانه نورالهدی منگنه حمله شد. خود او می‌گوید: هرچه داشتم حتی میخ و انبر به غارت رفت و بعد خانه را آتش زدند.شیخ‌الاسلامی، همان، ص ۱۵۷ انزجار عمومی علیه نورالهدی منگنه به گونه‌ای بود كه مجبور شد مدتی مخفیانه زندگی كند. همان، ج ۱، ص ۵۷؛ مصاحبه پری شیخ‌الاسلامی با نورالهدی منگنه در زنان ص ۱۵۵؛ خاطرات نورالهدی منگنه ص ۸۸. ص ۴۸ (محترم اسكندری نواده عباس میرزا و از شاهزاده‌ خانم‌ها به شمار می‌رفت و علاوه بر این از بستگان سلیمان و از رهبران احزاب چپ گرای كشور پس از انقلاب مشروطه بود.)
۲ ) انتشار مجله «نسوان وطنخواه»
خانم محترم اسكندری صاحب امتیاز مجله «نسوان وطنخواه بود. شیخ‌الاسلامی، همان، ص ۱۴۴
شماره اول مجله مذكور در ۲۶ صفحه به قطع كوچك خشتی طبع و در سال ۱۳۰۲. ش (۱۹۲۳م) منتشر شد. وجه اشتراك مجله ـ كه به شكل نامنظم منتشر می‌شد ـ برای داخله سالی ۱۵ قرآن و برای خارجه سالی ۲ تومان بود. تك شماره ۳۰ شاهی بود. مندرجات مجله غالباً مطالب مربوط به زنان و تربیت دوشیزگان بود. این مجله تلاش داشت تا تغییراتی در طرز تفكر و زندگی زنان ایجاد كند.[۲۸] همان، ص ۱۴۶
مقالات مجله، بیش‌تر به قلم زنان و دوشیزگان نوشته می‌شد. این مجله تا سال ۱۳۰۵ ش یعنی به مدت سه سال منتشر شده است.
▪ از جمله محوری‌ترین مطالب نشریه می‌توان به موارد ذیل اشاره كرد:
۲ ـ ۱) درج مقالات عدیده راجع به نسوان مشهوره غربی ر.ك؛ همان، ص ۱۴۹
۲ ـ ۲) ترویج انواع مد لباس. همان، ص ۱۴۸ از آن جا كه اسكندری و اعضای فعال نشریه و نز مخاطبان اصلی نشریه، از خانواده‌های اعیان و اشراف بودند و بعضاً در غرب تحصیل كرده یا بزرگ شده بودند، آخرین مدهای اروپایی در مجله تبلیغ و ترویج می‌شد. این نوع تبلیغات، بازار كالاهای لوكس غربی را رونق می‌بخشید و مهم‌تر آن كه سلیقه‌های ایرانی را به سوی سلیقه‌های غربی تغییر می‌داد.
۲ ـ ۳) مقایسه زن عهد عتیق و زن در عصر جدید.همان در این مقایسه، زنان مذهبی زنانی كهنه گرا، خرافاتی، بی‌سواد، بدبخت به حساب می‌آمدند و در عوض زنان فرنگ زنانی امروزی، اجتماعی، باسواد و سعادتمند معرفی می‌شدند:
«در روز دهم برج دلو ۱۳۰۱ (ژانویه ۱۹۲۳م) بانو محترم اسكندری مدیر مدرسه شماره ۳۵ دولتی از جمعی از بانوان منورالفكر، برای حضور در امتحانات شاگردان دعوت نمود و پس از حضور در امتحانات دوشیزگان، بانوی مذكور نطق پرهیجانی راجع به ترقیات و اختراعات محیر العقول اروپا ایراد نمود و ترقیات نسوان ملل فاضله (اروپایی) دنیا را با نسوان ایران مقایسه كرد... البته این سخنان و احساسات... در قلوب خانمها كاملاً موثر واقع شد و در همان مجلس دست اتفاق و اتحاد به محترم خانم اسكندری داده و عهد و پیمان نمودند كه برای پیشرفت مقاصد مقدسه ایشان از هیچ‌گونه فداكاری خودداری ننمایند.»همان، ص ۱۵۰ و ۱۵۱
دین‌گریزی، تجددگرایی و حمایت‌های رضاخانی‌
محترم اسكندری، و جمعیت او (جمعیت نسوان وطنخواه) اگرچه برای تغییر فرهنگ دینی و ملی زنان و اقتدا به الگوهای غربی تلاش‌های گسترده‌ای انجام دادند، با این حال جمعیت نسوان و دیگر تشكل‌های زنان به سال‌های ۱۲۸۵ تا ۱۳۰۵ و اقشار متوسط و بالای زنان جامعه ایران محدود شدند و هیچگاه نتوانستند به تشكلی فراگیر و سراسری تبدیل شوند. خسروپناه، همان، ص ۱۹۶ در تحلیل و ریشه‌یابی علل ناكامی این‌گونه فعالیت‌ها و جمعیت‌ها، كارشناسان به دونقطه محوری اشاره كرده‌اند:
۱ ) دین‌ گریزی و مخالفت صریح با آموزه‌های دینی. در بازتاب فعالیت‌های ضد دینی «جمعیت نسوان وطنخواه» نوشته‌اند كه آنچنان شدید و صریح بود كه احساسات دینی توده‌های مردم را برانگیخت و موجب شد وعاظ و خطباء بر بالای منابر علیه آنان سخنرانی كنند و اعلام كنند:
«این جمعیت (جمعیت نسوان وطن‌خواه) می‌خواهد چادر را از سر زنان بردارد».همان، ص ۱۴۷
زنان مومنه مدعی بودند كه جمعیت نسوان وطن‌خواه در پی آن است كه چادر از سر زنان بردارد. رك: پری شیخ الاسلامی، زنان روزنامه‌نگار و اندیشمندان ایران، تهران بی‌نا،‌۱۳۵۱، ص ۱۴۷ و اعضای این جمعیت فاسد الاخلاق و... هستند به طوری كه در میان عوام شائبه بی‌دینی اعضای جمعیت و خصوصاً‌ محترم رواج یافت. در نتیجه اعضای این جمعیت به ویژه محترم اسكندری مورد آزار فراوانی قرار گرفتند و بعضاً‌ بچه‌های كوچه را تحریك می‌نمودند كه در موقع عبور و مرور آن خانم خاك بر او می‌ریختند و سنگ به ایشان می‌انداختند. رك: روزنامه ایران سال ۸، شماره ۱۶۵۷، پنجشنبه ۳۰ اسد ۱۳۰۱. شماره‌ ۷ و ۸، ۱۳۰۳ ص ۴۰
۲) ارتباط با استبداد رضاخانی. دومین علتی كه خیلی زود تشكل‌های زنانه‌ای همچون «جمعیت نسوان وطنخواه»‌ را به بن بست رساند، ارتباط و همكاری آنان با استبداد رضاخانی و حمایت‌های شخص رضاشاه از این گونه تشكلات بود.
با آنكه بسیاری از نویسندگان بر مشروطه طلبی این «جمعیت» قلم فرسایی كرده‌اند ولی همكاری اینان با رضاشاه بعد از به قدرت رسیدن و دریافت كمك‌های محرمانه از او نشان دهنده عمق همكاری و وابستگی آنان به نظام استبداد می‌باشد. پری شیخ‌الاسلامی در همین باره در كتاب «زنان روزنامه‌نگار و اندیشمند ایران» می‌نویسد كه: از سال ۱۳۰۲ رضاشاه به صورت محرمانه به «جمعیت [نسوان وطن‌خواه]» كمك مالی می‌كرد. پری شیخ‌الاسلامی، همان، ص ۱۴۳
رضا رمضان‏نرگسی
منبع : نشریه حورا