جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


یک بار دیگر دیوار


یک بار دیگر دیوار
بیست و هفتمین جشنواره تئاتر تمام شد. در روز آخر جشنواره نشستیم به تماشای نمایش «دیوار» از کشور گرجستان. نمایشی عروسکی بر اساس آلبوم «دیوار» اثر پرآوازه گروه «پینک فلوید». پیش از آغاز آخرین اجرای این نمایش کارگردان (بشیک کوبریشویلی) در مقابل تماشاگران قرار می‌گیرد. سن و سالش پنجاه و اندی نشان می‌دهد. می‌گوید: «ما امشب برای چهارمین بار این دیوار را خراب کنیم».
در شکل اجرایی نمایش شبیه آن چیز‌هایی است که از شیوه نمایش‌های عروسکی «ابراتسف» روس خوانده‌ایم و شنیده‌ایم که دست‌ها و انگشت‌های عروسک‌گردان با کمترین امکانات تبدیل به عروسک می‌شوند. در میان آثاری که بر اساس آلبوم دیوار تنظیم شده‌- که من هم امکان دیدنشان را داشته‌ام - از فیلم «آلن پارکر» گرفته تا اجرای صحنه‌ای این آلبوم با طراحی خود راجر واترز در سال صفر، به بهانه فروپاشی دیوار برلین تا همین اجرای گروه گرجی، اجرای عظیم خود واترز در مقابل ۳۰۰ هزار تماشاگر منحصرتر و ویژه‌تر نشان می‌دهد. مفهوم دیوار در اجرای واترز به شکل کامل‌تری تعریف می‌شود. او از آن میزان جسارت برخوردار بود که قطعه«هی تو» را به شکل کامل پشت دیوار ساخته شده اجرا کند و تماشاگر هیچ نبیند جز دیوار و صدایی که ملتمسانه از پشت دیوار کسی یا کسانی را صدا می‌کند که او را دریابند. اجرای گرجی این نمایش در نسبت با متن - که همان ترانه‌های آلبوم دیوار است - اثر ساده‌تری نشان می‌دهد .کارگردان دست به انتخاب از میان ترانه‌های نسبتا طولانی آلبوم می‌زند و در نهایت یک اثر ۵۰ دقیقه‌ای فراهم می‌کند. عمده انرژی او صرف تصویرسازی برای ترانه‌های آلبوم می‌شود. در کنار هم قرار گرفتن ترانه‌ها در نهایت همچون اجرای خود واترز به یک روایت منسجم از زندگی یک شخصیت تیپا خورده ختم نمی‌شود. در این اجرا دیوار در همان لحظه نخست نمایش فرو می‌ریزد اما در ترانه‌های واترز این دیوار در میانه نمایش ساخته می‌شود. مهم اینجاست که فراروی کارگردان گرجی به جهان و دیوار مستقل دیگر ختم نمی‌شود و در حد همان ساختن تصاویری ویژه برای ترانه‌های واترز باقی می‌ماند. اگر ویران کردن دیوار در آلبوم واترز یک حکم است که اجرای آن برای قهرمان زجر فراوانی در پی دارد و همچون این است که او را مجبور کنند تمام عقده‌های خود را که پشت دیوار پنهان کرده بود ناگهان پشت ویترین به نمایش بگذارد، اما در این اجرا حکم نهایی دادگاه و خرابی دیوار به رهایی ختم می‌شود. عروسک‌‌گردان‌ها از پشت دیوار بیرون می‌آیند و زل می‌زنند به آن سوتر‌ها به آینده. با وجود این در تمام طول اجرا تماشاگر نگاه از صحنه نچرخاند چه برسد به اینکه کسی بخواهد تالار را ترک کند. تالار سایه بیش از ظرفیت تماشاگر در خود گنجانده بود. تماشاگرانی که در پایان با تشویق گرم خود گروه را بدرقه کردند دلایل این استقبال را در دو نکته می‌توان جستجو کرد. اول توانایی‌های اجرایی گروه که با انگشتان و دستان خود شخصیت‌ها‌ی‌ مختلفی را ساختند از شاگردان یک مدرسه تا قاضی و معلم و معشوقه. دوم اینکه سن و سال کارگردان به گونه‌ای نشان می‌داد که زندگی در روز‌گار شوروی را تجربه کرده است. یعنی جایی که روی خوشی به موسیقی راک از نوع لندنی و آلمانی و آمریکایی آن نشان داده نمی‌شد. سیستم آموزشی شوروی کمونیستی نمی‌توانست انتقاد‌های واترز را به سیستم‌های آموزشی تحمل کند که واترز در جایی از اثر خود از زبان دانش‌آموزان مدرسه بگوید: «ما به آموزش نیازی نداریم» و معلم خود را خطاب قرار بدهند: «که همه ما آجر‌های دیگری هستیم در دیوار». حالا سال‌ها بعد از فروپاشی شوروی یک کارگردان از آن خطه دنیا نمایشی را براساس ممنوعه‌ها و ناخوشایند‌های قبلی ساخته است از این سو در اینجای جهان هم اگرچه کم درباره پینک فلوید گفته نشده و بعد از تحولات فرهنگی سال ۷۶ حداقل چهار کتاب با موضوع ترانه‌ها و دیدگاه‌های این گروه منتشر شد اما بعد از تغییر مدیریت فرهنگی در سال ۸۴ باز از این موسیقی به عنوان موسیقی مبتذل یاد شد که سر در آسمان نداشت و باید کنار گذاشته می‌شد. اجرای این نمایش در جشنواره‌ای که مدیران فرهنگی دولت نهم آن را برگزار می‌کردند عجیب نشان می‌داد. شاید و سکوت و پلک نزدن مخاطب هم بیش از آنکه به اثر ربط داشته باشد به دلیل حضور در یک مراسم تا چندی قبل ممنوعه بود. هر دوسوی ماجرا چه اجراگران و چه تماشاگران روز‌های ممنوعه بودن این صدا را تجربه کرده‌اند. به هرحال از اجراگران و برگزارکنندگان برای این ۵۰ دقیقه خاطره‌انگیز و دوست داشتنی باید تشکر کرد. همین.
مهدی میر‌محمدی
منبع : روزنامه فرهنگ آشتی