جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


گشت وگذاری در نوشته های علی حاتمی


گشت وگذاری در نوشته های علی حاتمی
علی حاتمی آنقدر زود از سینمای ایران رفت كه قضاوت درباره آثارش را برای منتقدان سخت و مشكل كرد.تقدیر است دیگر. باید همراه شد. خودش در گفت وگویی اواخر عمر با مجله فیلم انگار صدای پای این تقدیر را شنیده بود: «حالا مثل اینكه از سینما هم باید بروم و یا به قول دیالوگ فیلم هایم طعمه دام و صید صیاد شوم و یا می شوم. و شاید این پایان عشق است و یا آغاز راه و اگر مرگی هست هیچ گاه چیز ترسناكی نیست. همانطور كه در شاهنامه ما هم نبوده و یا به همان نحو كه من در فیلم هایم مرگ را ترسیم كرده ام؛ دلشدگان، مادر و... و حتی در فیلم مادر مرگ قبلاً تمرین می شود و من در فیلم هایم پرسوناژهایم را قبل از مرگ تطهیر می كنم. هرچند خداوند عادل است و رحمان و رحیم ولی من كه در این موارد یك آدم عامی و سنتی هستم یا داستان هایم را با مرگ جمع كرده ام و یا بیانیه های مهم فیلم های من با مرگ به تماشاگر القا شده و شاید هم داستان بشر در مرگ و زندگی خلاصه شود و البته مرگ پایانی برای زندگی نیست.» علی حاتمی گفت كه مرگ پایانی برای زندگی نیست اما راستش آدم ها كه می میرند هرگونه حرفی، بی انصافی تلقی می شود و با همه دوستداران روبه رو و بنابراین برای اظهار نظر باید كمی دست به عصا راه رفت. از علی حاتمی و درباره او تنها سه اثر مكتوب بیشتر به یادگار نمانده است. مهمترین آن، كتاب دوجلدی مجموعه آثار شامل كلیه آثار مكتوب اعم از فیلمنامه های سینمایی و تلویزیونی، نمایشنامه ها و آثار اجرا نشده مرحوم حاتمی است. آنچه كه از آثار او در متن این كتاب وجود ندارد، پنج نمایشنامه است كه به مرحله نخست فعالیت هنری او تعلق دارند و به همین دلیل متن آنها در دسترس نیست. اثر دیگر كه تحقیق همه جانبه ای درباره دیدگاه های فرهنگی علمی حاتمی، ویژگی های آثارش و خصایص نهفته در فرم و ساختار فیلم هایش است، توسط غلام حیدری گردآوری شده و با عنوان «معرفی و نقد فیلم های علی حاتمی» در سال ۷۵ اندكی پس از مرگ او به چاپ رسید.سومین كتاب هم تك نگاری مفصلی درباره علی حاتمی است كه توسط غلام حیدری نوشته شده است. اما شاید بهترین منبع برای آشنایی بیشتر با وجه نوشتاری حاتمی مجموعه آثار دوجلدی ای باشد كه شامل فیلمنامه ها و نمایشنامه های خود او است و حتی آنجا كه اصل فیلمنامه های تلویزیونی و سینمایی در دسترس نبوده، به اجبار از روی نوارهای ویدئویی بازنویسی شده است. مجموعه آثاری كه خط به خط و كلمه به كلمه اش، وسواس عجیب و غریب او را در تكیه به دیالوگ های غیرمتداول نشان می دهد و پرده از شیفتگی او به ادبیات كهن و زبان كهنه برمی دارد. خود او در گفت وگویی به بهانه نمایش «هزاردستان» با امید روحانی می گوید: «نكته دیگری كه باید به آن اشاره كنم بحث زبان در این مجموعه است. خیلی ها می گویند فارسی سختی است. بهتر است بگویم فارسی فاخری است. اگر می خواستم زبان آن دوره را به كار ببرم مطلقاً قابل ارتباط نبود. اگر آن زبان پیچیده قاجاری (مثلاً شبیه قاآنی) را به كار گرفته بودم كه هیچ كس قادر به ایجاد ارتباط با داستان نمی شد. راستش یكی از آرزوهایم این است كه تاریخ ایران را بنویسم. البته نه این تاریخ مرسوم و معمول را بلكه تاریخ مردمی ایران را. همان اقوال و شایعات و حرف های مردم را. همان ها كه با گذر زمان به باور مردم بدل می شود و آن وقت در حقیقت به تاریخ واقعی این مردم بدل می شود و این همان چیزی است كه برای من ارزشی نه معادل كه حتی بیشتر از تاریخ دارد. حالا اگر تماشاگر به اشتباه می افتد مسئله ای است كه پس از سال ها كاركردن بین من و او باید حل شده باشد.» (شماره ،۶۹ ماهنامه سینمایی فیلم، مهرماه ۱۳۶۷)
حاتمی از نگارش تاریخ مردمی ایران گفته بود؛ آرزویی كه هرگز محقق نشد تا داوری درباره سبك نوشتاری او را دقیق تر كند. اما نگاهی به فیلمنامه ها و نمایشنامه های حاتمی تاكید بیش از حد او را در استفاده از تركیبات و كلمات از یاد رفته نشان می دهد تا آنجا كه می توان آن را به نوعی سبك حاتمی در دیالوگ نویسی دانست. سبكی كه از درهم آمیختن عبارات مطنطن، ریتم موزون و آهنگین كلمات به دست می آید و در فیلم های حاتمی نقشی پررنگ به خود می گیرد. زبان و سبك نوشتاری دیالوگ ها و حتی مونولوگ ها در فیلم های حاتمی بخشی از تنه اصلی داستان فیلم است و به منزله امضای او پای كار محسوب می شود. كاربرد ضرب المثل ها، افسانه ها، حكایات قدیمی و اشعار گوناگون در كلام شخصیت های فیلم های حاتمی یكی دیگر از ویژگی های نوشتاری حاتمی است؛ حاتمی برای گسترش و بسط ساختار نحوی كهنه زبان به جای زبان مرسوم و معمول و امروزی در فیلم هایش تلاش فراوانی در استفاده از امثال و حكم گذشتگان می كرد بدون توجه به اینكه گاهی ممكن است این كلمات و عبارات در دهان شخصیت های فیلم تصنعی به نظر برسد. گرچه به ظاهر تمام این تغییرات زبانی از نظر او آگاهانه صورت می گیرد: «من زبان را می شكنم گاهی مبتداها و خبرها را حذف می كنم كه كاری را، آهنگی را كه با زبان می خواهم دربیاورم ساخته شود، حتی اگر روایت قصه از بین برود.» این نكته ای است كه در تمامی آثار حاتمی وجود دارد. محمدابراهیم (با بازی محمدعلی كشاورز) در فیلم مادر (۱۳۶۸) وقتی كه می بیند ماه منیر مادر را از سركه خوردن پرهیز می دهد به او می گوید: «پرهیز مرهیزش میدین كه چی؟ خورشید دم غروب آفتاب صلات ظهر نمی شه. مهتابی اضطراریه. دو ساعته باتریش سست. بذارین حال كنه این دمای آخر، حال و وضع ترنجبین بانو عینهو وقت اضافی بازی فیناله، آجیل مشكل گشاشم پنالتیه. گیرم این جور وجودا موتورشون رولزرویسه تخته گازم نرفتن سر بالایی زندگی. دینامشون وصله به برق توكل. اینه كه حكمتش پنالتیه. یك شوت سنگین گله. گلشم تاج گله قرمزته! آبی آبلیموجات.» به كار بردن چنین تمثیل ها و تشبیهاتی البته گاه به بیان مقصود كمك می كند و موجب خلق عباراتی بدیع می شود اما وقتی كه سراسر فیلم پر باشد از زبانی پرتكلف چه باید گفت؟ حاتمی حتی در نامگذاری فیلم هایش نیز سلیقه زبانی خود را بروز می دهد؛ دلشدگان، سوته دلان، هزاردستان، سلطان صاحبقران. اجازه هست بپرسیم؟ اصلاً چه نیازی است به این همه تكلف و تفاخر در زبان و بیان؟ حاتمی علاقه مفرط و بی اندازه ای به كند و كاو دفینه های ایرانی داشت و به خصوص در نوشته هایش (فیلمنامه ها و نمایشنامه ها) این شیفتگی را پنهان نمی كرد. حالا كه او در میان ما نیست لابد باید از خیر این حرف ها بگذریم و یاد خیری كنیم.

رحمان بوذری
منبع : روزنامه شرق