پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


معرفی چیما مدوز - Chema Madoz


معرفی چیما مدوز - Chema Madoz
وقتی كه در یك صندوق چوبی را كه روی كف یك آپارتمان چشمگیر كار گذاشته شده باز می‌كنیم، میدبینیم كه دیواره‌های داخلی صندوق با یكی از نقشه‌های كره زمین پوشانده شده كه ما را به نوعی راهی سفری خیالی در هاله‌أی از رنگ‌های صورتی زرد و ابی می‌كند. در داخل صندوق یك پاكت نامه قرا گرفته كه وقتی آن را باز می‌كنیم متوجه می‌شویم نقشه دیگری ما را به سوی اقیانوس و ردهای سوماترا Ceylon و خرابه‌های Anykor می‌كشاند. این ویژگی Chema Madozاست. ] Chema madoz نام عكاس و سبك وی است[.
جهان می‌تواهند در یك پاكت نامه با یك صندوق چوبی گنجانده شود. اشیا Chema چیزهایی را می‌توانند برای ما بازگو كنند كه در وضعیت عادی مثل زار آن را در خود پنهان می‌كنند.
در نگاه اول (اما فقط نگاه اول) دنیای Chema Madoz دنیای اشیا است. اگر بتوان جهان را در حد اشیا و خواص آن تقلیلی داد، این اشیا گول زننده و گمراه كننده‌اند زیرا در زیر ظاهر سطحی‌شان، اعجابی از مفاهیم پنهان شده است و این درست چیزی است كه مانع از توجه به عكس‌های Chema Madoz به‌عنوان «طبیعت بی‌جان» می‌شود.
در نیای عكاسی، «طبیعت بی‌جان» به‌نوعی از «زندگی» یا «احساس» انسانی ارتباط دارد. كه در عین حال انسان را از خود دور می‌كند. یك تضاد مستقیم و مهیج و برانگیزاننده!
در حقیقت این موضوع دقیقاً طرح هوشمندانه یك پارادوكس و اغلب پارادوكسی با جلوه‌هایی (در) آینه است.
Chema دنیای ظریف و متعادل ما را كه حاصل اطمینان خوش‌باورانه، بی‌غل و غش و گاه همراه با عقلانیت است، به تمسخر می‌گیرد و در صدد هدایت آن بر می‌آید. (یعنی Cartesiam باور به وجود عینی یك واقیعنت ناپایدار و شكننده).
این شیوه كار Madoz با طبیعت ب‌جان به یك سبك برمی‌گردد و آن تمرین مداوم در لذت بردن از توهم (غیر واقعیت) است. (سبكی كه از آن با عبارت Trompe L&#۰۳۹;oeil زیاد می‌شود و می‌تواند معادل چشم‌فریب ترجمه شود.
Madoz دنیایش را می‌آفریند و ما را وا می‌دارد كه اشیا را به شیوه متفاوتی بنگریم و این كار را با جابه‌جایی‌های كوچك و تغییرات جزیی در اشیا عادی انجام می‌دهد. یكی از كارهای مورد علاقه وی جدا كردن اشیا از كارای اولیه‌شان است. برای مثال او آرشه ویلون را به‌صورت گیره‌ای برای كاغذهایی كه قطعاتی طراحی شده برای نواختن ویلون بر روی آن نوشته شده (كثل گیره‌هایی كه در كتابخانه‌های عمومی و كافه‌ها برای نگه‌داشتن روزنامه‌ها استفاده می‌شود) استفاده می‌كند. این دو شئ وقتی كه با هم همراه می‌شوند، ارتباطی كه بر پایه عقلانیت بیرونی است را شكل می‌دهد. قطعاً آن‌ها با هم یك ارتباط موسیقیایی دارند اما در یك رابطه ذهنی بین دو ایده، یكی به اشیا شناخته شده در ایده مشابه برمی‌كردد.
از این قالیت جداسازی اشیا از كاریایی معمول‌شان، Chema یك شعر شاد خلق می‌كند و ما را به دوباره فكر كردن در جانبداری از باورهای عمومی وامی‌دارد. استفاده از اجزا ساده و یك‌جابه‌جایی بسیار جزیی، تمام آن چیزی است كه منجر به آفرینش مفهومی می‌شود كه ما را شگفت‌زده می‌كند.
گاهی ساختار كمدی و پوچ آثار این هنرمند، الزاماً به قصد مواجه كرده ما به یك وضعیت غیر منطقی یا بسیار عجیب نمی‌باشد، بلكه قصد دارد ما را به گونه‌ایی به تعجب وادارد كه «هنجاری» كه عموماً شناخته شده و البته بسیار كم اهمیت است را زیر سوال ببریم. از طرف دیگر می‌توانیم فرض كنم كه Andre Breton كه در سال ۱۹۳۷ در L&#۰۳۹;Amour fog می‌نویسد: «من می‌خواستم ببینم ساختار یك شئ خاص، انعكاس دقیق یك تخیل شاعرانه است» و در سال ۱۹۳۴ در La Revolution Surrealist توضیح می‌دهد كه: «هر كشف تغییر دهنده طبیعت، كاركرد یك شئ یا اتفاق شكل گرفته، یك حقیقت رئالیستی است.» باید مورد قضاوت قرار داده شود كه Chema هم واقعاً سورئالیست است. اما Breton باید در یان حد قانون‌مند بودنش، در این موضوع كه ظاهر دوستانه كار می‌تواند بسیار مخرب بوده و باورهای عمومی را تخریب كند حق داشته باشد.
Madoz گاهی با اشاره غیر مستقیم ادبی، گاهی با جایگزینی‌های ساده شئ به تاثیرگذاری می‌رسد. (مثل استفاده از درب قوطی‌های كنسرو به جای دایره‌هایی كه از ریزش قطرات درست باران بر سطح آب به‌وجود می‌آیند).
سادگی با تغییر جزیی در وضعیت كاربردی معمولی شئ مثل تغییر شكل یك متر پارچه‌أی كه به جای نوار پای دیوار (كه برای اندازه‌گیری اتاق به منور مجهز كردن اتاق به اثاثیه كاربرد دارد). این تمرین به‌طور واضح باطل‌نما (Absured) و غیر منتظره ما را به فكر و می‌دارد و بعد از اولین لبخند و یا شلیك خنده ظاهر چهره تغییر می‌كند و به فكر فرو می‌رود و به آن‌چه كه پشت این تصور نهفته می‌اندیشد.
Madoz هم‌چنین می‌تواند به اشیایی كه می‌آفریند و یا شئ‌هایی كه ساخته شده‌اند یك دید درونی با قابلیت فهم عمیق بدهد. تحریك یك كشف اعجاب‌آنگیز ظریف در یك ذهن زایا و با قابلیت فكری چند جانبه.
یكی از مشخصات اشیا Chema Madoz این است كه وجود «واقعی» آن‌هخا گارآیی به جز این‌كه برای عكاس همراه با یك پیام فیلسوفانه ساخته می‌شوند ندارند. همچنین او در این زمینه با Man Ray متفاوت است. یعنی كسی كه اشیا عجیب‌اش مجموعه و سرهم‌بندی‌‌هایی بود كه ترجیحاُ بر پایه جابه‌جایی‌های كارآیی‌شان بود تا ایجاد تخیلات جدید. كارهای Madoz در رابطه با رفتار اشیا به‌طور جزیی همان‌گونه است كه Duchamp عمل می‌كند. اما Chema Madoz قطعاً آگاه است كه آفرینش‌های خلاقانه‌اش به دنبال پیشتازانی كه قبل از او بوده‌اند به شیوه خودش اشیا را برای ساختن شرایطی موافق یا مخالف دیدگاه‌های هنری و بازار هنر متحول كرده است.
عكاسی كه با اشیا ارتباط درست برقرار می‌كند و استفاده از اِفكت‌هایِ چشمگیر را انتخاب نمی‌كند دو اصل را در ایده‌هایش برای مفهوم بخشیدن به اشیا داراست. یكی فضایی كه شئ در آن قرار داده می‌شود و دیگری كنتراست‌های مقیاسی (كه به شیوه‌ای ادبی Madoz برای یكی از عكس‌های معروفش كه در آن نردبانی به‌صورت مورب در مقابل آینه گذاشته به‌كار گرفته است.)
وقتی به این تصویر به مدت طولانی نگاه می‌شود با انعكاس و محصور شدن تصویرش با قاب آینه ما را می‌آزارد كه این یك استعاره عالی برای عكاسی است.
عموماً قاب (frame) در عكس‌های Madoz به‌صورت نامریی حضور دارد و بسیار ساده، نه به گونه‌ای كه شئ را بپوشاند و نه به حدی كه شئ در یك فضای خالی گم شود و چیزی كه بیشتر مهم است اغراق كردن در آن از ترس جدی گرفته نشدن شئ می‌باشد.
در كارای او شیوه‌أی وجود دارد كه بدون روضه خوانی و توضیح دادن جزئیات ما را وا می‌دارد كه شادی مخفی شده در بطن كار را ببینیم و به آن فكر كنیم، آخرین اختراعاتی كه می‌توانیم با تمایل غیرقابل تحملی منتظرش باشیم و دانستن این‌كه آن‌ها ما را به شكل جدیدی متعجب خواهند كرد چگونه او، این كار را انجام می‌دهد؟
به‌طور قطع Madoz این كار را تنها به‌وسیله عكاسی از اشیا انجام می‌دهد. او با پایداری كم‌نظیر و عدم وجود حقه‌بازی، (با حق تصمیم‌گیری و اعتقاد قوی اجتناب‌ناپذیر (تفكیك‌ناپذیر) به ایده‌هایش و نقطه نظراتش، دنیایش را قابل رویت می‌سازد).
او مانند عكاسی كه این مواد را برای خاص كردن رئالبیسم ظاهری‌اش استفاده می‌كند و سپس در جابه‌جایی‌های ساده، سوالاتی را به صورت پیوسته درباره دنیای امروز در ما برمی‌انگیزاند عمل می‌كند.
اما این چه نوع دنیایی است كه در آن گردنبند به گردن‌های‌شان می‌اندازد و سپس با آویختن خودشان از یك حلقه‌ دار كه از گردنبند‌هایی مرواریدی ساخته شده (اشاره به یكی از كارهای Madoz خودكشی می‌كنند؟
شاید جواب در ته قوطی‌های ساردینی باشد كه در آن باز می‌كنیم.
نویسنده : سارا ایوری
منبع : دوهفته‌نامه هنرهای تجسمی تندیس