پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

نگاهی به اولین نسل ناامید امیدها


نگاهی به اولین نسل ناامید امیدها
هر چقدر داریوش مصطفوی اصرار کرد، سرمربی تیم ملی قبول نکرد. علی پروین در طول دوران بازیگری در کار آلن راجرز و کونوف دخالت می کرد و حتی وقتی خدابیامرز محراب سرمربی پرسپولیس بود، او همه کاره تیم بود.
از چنین آدمی نمی توان انتظار داشت که سفارش داریوش مصطفوی که سراسر عمر فوتبالش ۲۵ دقیقه هم سرمربی نبوده را بپذیرد، مصطفوی که دبیر فدراسیون فوتبال در سال ۱۳۶۹ بود اصرار داشت علی پروین استیلی، خاکپور و مدیرروستا را به بازی های آسیایی ۱۹۹۰ پکن ببرد.
او ضمن آنکه دبیر فدراسیون بود، مسوولیت مدیریت تیم های ملی فوتبال را هم از ناصر نوآموز رئیس وقت فدراسیون فوتبال گرفته و سرش حسابی شلوغ بود.
مصطفوی حق مسلم خودش را دخالت و اعمال نظر در تیم ملی فوتبال می دانست اما سرمربی ۴۴ساله تیم ملی به شرط استقلال در کار مسوولیت سرمربیگری تیم ملی را پذیرفته بود. مصطفوی قهر کرد و با تیم ملی به پکن نرفت و علی پروین با استفاده از مردان باتجربه در ترکیب تیم ملی، قهرمانی در بازی های آسیایی ۹۰ پکن را با کمک یک خط دفاع آماده پنجعلی، محرمی، زرینچه و حسن زاده، یک دروازه بان رویایی عابدزاده، یک خط هافبک مدبر و باشعور شاهرخی، نامجومطلق، قایقران و ابطحی، یک گلزن مادرزاد فرشاد پیوس و چند بازیکن حمایت کننده مثل مرفاوی، مهدی فنونی زاده، ناصر محمدخانی، سیدعلی افتخاری، مرتضی کرمانی، محمدحسن انصاری فرد و... به فوتبال ایران تقدیم کرد.
به جای مصطفوی، ناصر نوآموز خودش بار سفر را به پکن بست و سرپرستی این تیم را بر عهده گرفت و با موفقیت از عهده کارش برآمد. مصطفوی که آشکارا قهرمانی تیم ملی را با مولفه های خاص علی پروین و حمایت ناصر نوآموز برنمی تابید، ناگهان به رغم بهره مندی از عنوان دبیری فدراسیون، مخالف و منتقد تیم ملی شد.
کار تا جایی پیش رفت که دبیری فدراسیون خودش قهرمانی باارزش پکن را با یک مصاحبه مخالف در نشریه هدف۱ به شکل بدی زیر سوال برد. ناصر نوآموز پی تلافی برآمد و پاسخ مصطفوی را با دعوت آمرانه او به سکوت داد. مصطفوی که با تیم ملی بزرگسالان و علی پروین قهر بود سراغ اولین تیم ملی امید رفت و مدیریت این تیم را بر عهده گرفت و کار را به جایی رساند که تیم ملی امید در مقطعی لژ مخالفان تیم ملی بزرگسالان شد.
بازی خنده آور تیم ملی بزرگسالان با حمایت نوآموز و تیم ملی امید با حمایت مصطفوی مثل دعواهای کودکانه بود که البته سهم مصطفوی در این درگیری بیش از نوآموز بود،ریشه فوتبال نوآموز و مصطفوی یک جا بود. نوآموز یک دارایی چی اصیل بود و تهرانجوان یکی از انشعابات باشگاه دارایی به حساب می آمد. آنها در رده فوتبال ملی، مردان درجه اول پشت پرده بودند، بنابراین سهم آنها از بازی های ملی اندک بود.
در اولین مجمع فوتبال بعد از انقلاب هر دو برای ریاست فدراسیون کاندیدا شدند. ناصر نوآموز با رای بیشتر در سال ۵۸ رئیس فدراسیون فوتبال شد. مرحوم حسین فکری گفته بود؛ «مدتی که گذشت فوتبال در تعطیلی مطلق بود. یک روز که از سر اتفاق نوآموز و مصطفوی همزمان برای دویدن و نرمشی مختصر به تپه های داوودیه (پارک طالقانی امروز) رفته بودند، همدیگر را می بینند. مصطفوی به طور شفاهی برنامه هایش را برای مسوولیت دبیری به نوآموز می گوید و نوآموز به همین سادگی مسوولیت دبیری فدراسیون فوتبال را به او تفویض می کند.»
آنها یک سال با هم کار کردند و ثمره تلاش مشترکشان صعود به مسابقات فوتبال المپیک ۱۹۸۰ مسکو بود. ۹ سال بعد، در مهرماه سال ۱۳۶۸ دکتر حسن غفوری فرد، رئیس جدید سازمان، ناصر نوآموز را در فدراسیون فوتبال جایگزین محمدرضا پهلوان کرد. نوآموز بار دیگر به سراغ تیم خود رفت.
داریوش مصطفوی به عنوان دبیر و حسین حبیبی به عنوان سرمربی تیم ملی، اما آن روزها علی پروین دوران موفقیت باری را با عنوان سرمربی پرسپولیس سپری می کرد و چشم پوشی از نامش اصلاً منطقی نبود، به همین جهت پروین هم به عنوان مربی تیم ملی پیشنهاد شد. او نپذیرفت که در تیم ملی دستیار حسن حبیبی باشد بنابراین مصطفوی چاره کار را زیرکانه پیشنهاد داد. او علی پروین را به تیم ملی بزرگسالان فرستاد و همان طور که گفتیم بعداً با او سر کین توزی پیدا کرد و سمت تیم ملی امید و حسن آقا رفت؛ تیمی که بیژن ذوالفقار نسب تازه از فرنگ برگشته دستیارش بود و ولی الله صالح نیا کار مربی بدنساز را می کرد.
هر دو دستیار حسن آقا جزء مخالفان طرز تفکر سنتی علی پروین بودند. امیدها با این ترکیب کادر فنی بازیکنانی مثل علیرضا دلیخون، رورس غازاریان، اسماعیل قویدل، جواد منافی، علیرضا پورمند، یحیی گل محمدی، رضا شاهرودی، امید عرض پیما، رضا رضایی منش، امیرفرهاد یعقوبی، میرشاد ماجدی، حسین خطیبی، بهزاد داداش زاده، خداداد عزیزی، عبدالرضا ملاح زاده و... را به میدان فراخواندند. در ترکیب این تیم حسن آقا از دعوت علی دایی جوان ۲۲ساله و اردبیلی به تیم امید خودداری کرد. مصطفوی کارهای تبلیغاتی خود را با عناصر همیشه دم دست در مطبوعات آغاز کرد. وقتی در اولین بازی تیم ملی امید، برای هشت بازیکن مشکل خروجی پیش آمد، مصطفوی از توطئه هایی حرف زد که معلوم بود منظورش از این توهم تازه ناصر نوآموز است. امیدها در گام اول ۲- صفر به قطر باختند.
۵۰ هزار تماشاگر در ورزشگاه آزادی، پرطرفدارترین تیم امید تاریخ فوتبال ایران را برابر تیم ملی امید امارات با تمام وجود تشویق کردند. خداداد عزیزی سردار ۲۰ساله مشهدی تیم ملی را ۲- صفر پیش انداخت اما دو اشتباه نابودکننده تیم ملی امید را به تساوی ۲- ۲ کشاند. بازی سوم تیم ملی در یمن باز هم یک تساوی ناامید کننده را ثبت کرد. ما در آستانه حذف بودیم. فقط ۵ پیروزی در ۵ بازی آینده می توانست نجات مان دهد.
با پیروزی ۵- صفر برابر پاکستان در تهران کار را آغاز کردیم. المپیک قطر را در تهران به تلافی دیدار رفت ۲ - صفر بردیم. ورجه وورجه های مصطفوی و جنگ روانی او آغاز شد. در بازی ششم در العین یک - صفر امارات میزبان را در فرآیند انتقام دوم بردیم. در بازی هفتم یمن را در تهران شکست دادیم اما حتی پیروزی ۶- صفر در خاک پاکستان هم نتوانست مانع تبانی سیاه اعراب شود. دیگر کسی جلودارمان نبود اما افسوس که از سه بازی اول فقط دو امتیاز گرفته بودیم.
با شکست و حذف تیم ملی امید، داریوش مصطفوی از فدراسیون کنار رفت و حسن امین بخش در فدراسیون فوتبال جایش را گرفت. بالای سر تیم ملی امید نسل اول را یک هاله سیاه از ناامیدی گرفته بود. هیچ کس نمی دانست این بلا، هر چهار سال یک بار بر سر تیم ملی نازل می شود.
پی نوشت
۱- در آن مصاحبه معروف داریوش مصطفوی اعلام کرد قهرمانی در پکن را مرهون چند عامل هستیم که اولین آن نقش پرویز دهداری مربی سابق تیم ملی است که با پرورش عابدزاده، زرینچه، نامجومطلق و... در تیم ملی زمینه را برای درخشش امروز آنها فراهم آورد.
مهدی حدادپور
منبع : روزنامه اعتماد