پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

نشان از بی نشان‌ها


نشان از بی نشان‌ها
۱۷‌ شعبان سالروز رحلت آیت الله شیخ حسنعلی اصفهانی‌ هر زمان کتاب قطور تاریخ جهان را ورق می‌زنیم، صفحات زرینی ما را به خود می‌کشاند. حوادث ماندگار و سرگذشت شخصیت‌های جاودان، زینت‌بخش این صفحه‌هاست. در این میان، عالمان و دانشمندان، از امتیاز ویژه‌ای برخوردارند. آنان تمام همت خویش را برای دفاع از دین خدا به کار بردند و هستی خود را سپر هجوم شبهات قرار دادند. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله در روایتی گوهربار می‌فرمایند: “در روز قیامت، آثار قلمی دانشمندان را با خون شهیدان می‌سنجند و آن گاه ارزش مداد دانشمندان و آثار قلم آنان، بر خون شهیدان برتری پیدا می‌کند”. حضرت آیت الله شیخ حسنعلی اصفهانی نمونه‌ای از این عالمان است که عمر پر برکت خود را در راه خدمت به خلق خدا و تحصیل علم و دانش به همراه عمل، صرف کرد.
سرگذشت این عالم عزیز در کتابی به نام “نشان از بی نشان‌ها”، توسط فرزند ایشان گردآوری شده است.‌ آیت‌الله شیخ حسنعلی اصفهانی معروف به نخودکی در حدود سال ۱۲۴۰‌ش (نیمه ذی‌القعده ۱۲۷۹ ق) در اصفهان دیده به جهان گشود.‌ مرحوم ملا علی اکبر پدر شیخ حسنعلی فرزند دلبند خود را از همان کودکی در هر سحرگاه که خود به تهجد و عبادت می‌پرداخته، بیدار و او را با نماز و دعا و راز و نیاز و ذکر خداوند آشنا می‌ساخته است و از هفت سالگی او را تحت تربیت و مراقبت مرحوم حاج محمد صادق(ره) قرار داد.‌ جناب شیخ حسنعلی در مورد اولین استاد خود می‌فرماید: “ هر زمان که به هدایت و ارشادی نیازمند می شدم، حالتی شبیه خواب بر من عارض می‌گشت و در آن حال، روح آن مرد بزرگ به امداد و ارشادم می‌شتافت و از من رفع مشکل می‌فرمود”.‌ ایشان تحصیلات مقدماتی را در اصفهان‌ فراگرفت و آن‌گاه ریاضیات، حساب و فلسفه را از محضر آخوند ملامحمد کاشی و جهانگیرخان قشقایی آموخت. سپس به نجف اشرف عزیمت نمود و در محضر بزرگانی چون سیدمحمد فشارکی، سید مرتضی کشمیری و ملااسماعیل قره‌باغی شاگردی نمود.
فرزند ایشان نقل می‌کند : مرحوم پدرم، خود نقل می‌فرمود: “ نخستین روزی که برای زیارت و درک حضور مرحوم حاجی سید مرتضی کشمیری به محل سکونت ایشان در مدرسه بخارائیها رفتم، اتفاقا روز جمعه بود و کسی را در صحن و سرای مدرسه نیافتم که جویای اطاق آن مرد بزرگ شوم؛ ناگهان از داخل یکی از حجرات دربسته، صدایی شنیدم که مرا با نام، نزد خود می‌خواند، بسوی اطاق رفتم، مردی در را به روی من گشود و فرمود: بیا، کشمیری منم”.‌ مرحوم حاج شیخ حسنعلی (نخودکی)، پس از مراجعت از نجف اشرف، در مشهد مقدس رضوی سکونت اختیار کردند و در این دوره از زمان، از محاضر درس و تعالیم استادانی چون مرحوم حاجی محمد علی فاضل و مرحوم آقا میر سید علی حائری یزدی و مرحوم حاجی آقا حسین قمی و مرحوم آقا سید عبدالرحمن مدرس بهره مند می‌گردیدند و در عین این احوال و در ضمن تحصیل و تدریس، به تزکیه نفس و ریاضات شاقه موفق و مشغول بودند. در علوم باطنی ، نخستین استاد ایشان، مرحوم حاجی محمد صادق تخت پولادی بود که از هفت سالگی تحت مراقبت و مرحمت مخصوص آن مرد بزرگ قرار گرفته؛ لیکن بعد از وفات او، به خدمت سید بزرگوار مرحوم آقا سید جعفر حسینی قزوینی که در شهررضای اصفهان متوطن بود، راه یافت.‌
ایشان از جمیع علوم ظاهری و باطنی بهره فراوان داشتند و معتقد بودند که بعد از علم توحید و ولایت و احکام شریعت(فقه) که تعلم آن واجب است، تحصیل سایر علوم نیز لازم و ممدوح و جهل به آنها مذموم و ناپسند است و مراد از حرمت برخی از علوم و فنون، استعمال آنهاست، نه تحصیل و تعلم آنها. ایشان فقه و تفسیر و هیئت و ریاضیات را به طلاب علوم تدریس می‌فرمودند ولی در فلسفه و علوم الهی با آنکه متبحر کامل بودند، تدریسی نداشتند و می‌فرمودند طالب این علم باید که اخبار معصومین علیهم السلام را کاملا مطالعه کرده باشد و علم طب را نیز بداند و در حین تحصیل، باید که به ریاضت و تزکیه نفس پردازد زیرا که: “یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه - آل عمران/ ۱۶۴” “پیامبر، مردم را در آغاز تزکیه و تصفیه نموده، سپس کتاب و حکمت به ایشان می‌آموزد”‌ آیت‌الله نخودکی سرانجام در هشتم شهریور ۱۳۲۱ ش برابر با ۱۷ شعبان ۱۳۶۱ قمری وفات یافت و در جنب ایوان عباسی (مقابل صحن ایوان طلا) در حرم حضرت رضا(ع) مدفون گردید. درپایان قسمتی از وصیتنامه ایشان را که به فرزند خود توصیه کردند را یادآور می‌شویم:‌ ‌”ولقد وصینا الذین اوتوا الکتاب من قبلکم و ایاکم ان اتقوا الله.... نیست جز تقوی در این ره توشه‌ای نان و حلوا را بنه در گوشه‌ای اگر در این راه، تقوی نباشد، ریاضات و مجاهدات را هرگز اثری نیست و جز از خسران، ثمری ندارد و نتیجه‌ای جز دوری از درگاه حق تعالی نخواهد داشت.
حضرت علی بن الحسین علیهما السلام فرمایند: “ ان العلم اذا لم یعمل به لم یزدد صاحبه الا کفرا و لم یزدد من الله الا بعدا “ اگر آدمی، یک اربعین به ریاضت پردازد، اما یک نماز صبح از او قضا شود، نتیجه آن اربعین، هباء منثورا خواهد گردید.‌ بدان که در تمام عمر خود، تنها یک روز، نماز صبحم قضا شد، پسر بچه‌ای داشتم شب آن روز از دست رفت. سحرگاه، مرا گفتند که این رنج فقدان را به علت فوت نماز صبح، مستحق شده‌ای. اینک اگر شبی، تهجدم ترک گردد، صبح آن شب، انتظار بلایی می‌کشم. بدان که انجام امور مکروه، موجب تنزل مقام بنده خدا می‌شود که به عکس اتیان مستحبات، مرتبه او را ترقی می‌بخشد. بدان که در راه حق و سلوک این طریق، اگر به جایی رسیده‌ام، به برکت بیداری شب‌ها و مراقبت در امور مستحب و ترک مکروهات بوده است، ولی اصل و روح همه این اعمال، خدمت به ذراری ارجمند رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است. اکنون پسرم، تورا به این چیزها وصیت و سفارش می‌کنم:
۱) آنکه نمازهای یومیه خویش را در اول وقت آنها به جای آوری.
۲) آنکه در انجام حوائج مردم، هر قدر که می‌توانی بکوشی و هرگز میندیش که فلان کار بزرگ از من ساخته نیست، زیرا اگر بنده خدا در راه حق، گامی بردارد، خداوند نیز او را یاری خواهد فرمود”
۳) آنکه سادات را بسیار گرامی و محترم شماری و هر چه داری، در راه ایشان صرف و خرج کنی و از فقر و درویشی در اینکار پروا منمایی. اگر تهیدست گشتی، دیگر تو را وظیفه‌ای نیست.
۴) از تهجد و نماز شب غفلت مکن و تقوی و پرهیزگاری را پیشه خود ساز.
۵) به آن مقدار تحصیل کن که از قید تقلید وارهی”.‌
منبع : روزنامه رسالت