جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


شاهنامه و هویت ملی ما


شاهنامه و هویت ملی ما
شاهنامه در دل زبان و فرهنگ ایران جای دارد. نقش شاهنامه در گسترش و پاسداری زبان پارسی و استقلال فرهنگی ایران و یگانگی پارسی زبانان پراكنده در جهان، روشن است.
در جشن هزاره فردوسی سال ۱۳۱۳ هجری شمسی، و نیز پس از آن تاریخ، كتاب ها و پژوهش های فراوان در این زمینه منتشر شده است. طبیعی است كه كار درباره كتاب بزرگی چون شاهنامه پایان نمی پذیرد. باید با زمان به پیش رفت.
از قراین چنین برمی آید كه در آینده نزدیك ده پانزده سال، تكنولوژی برنده ترین شمشیر تاریخ بشر خواهد بود و «فرهنگ الكترونیك» نیز جای خود را باز می كند و تكوین می یابد. تكنولوژی های نیرومند، مرزهای جغرافیایی را به آسانی درهم می ریزد- نگرش های سیاسی و اجتماعی را زیر بال می گیرد و شبه فرهنگ مردم پسندی را كه از پیوند تكنولوژی و بازرگانی زاییده می شود بر توده مردم جهان تحمیل می كند- ناچار فرهنگ های كهن و اصیل كم خریدار می شود.
هنرخوار شد، جادوی ارجمند
نهان راستی، آشكارا گزند
نباید گفت كه هرچه از علم و دانش غرب برمی آید، نارواست. گرفتاری از آنجا آغاز می شود كه بازارگرایان غرب، تكنولوژی را برای جهانخواری و استثمار به كار می برند. مردمی كه ارزش معنوی فرهنگ های كهن را درنیافته اند زود شیفته ظواهر رنگ آمیز این شبه فرهنگ وارداتی و جنبی تكنولوژی می شوند و فرهنگ اصیل و كهن شرق را نادیده می گیرند.
یكی از دشواری های عصر ما تغییرات شدید و پرشتاب اجتماعی است كه می توان آن را اثر فرهنگ الكترونیك خواند. اخبار بامداد امروز، درست یا نادرست، با صبح دیروز تفاوت بسیار می تواند داشته باشد. آثار تصمیم یك سیاستمدار، با یك نهضت اجتماعی یا اقتصادی را می توان در هر گوشه جهان به دید آورد و تحلیل كرد. وضع مخابرات، چاپ، كپیه كردن و كامپیوتر و فاكس، تلفن و نظایر آن، درون عبارت فرهنگ الكترونیك گنجانده شده است. حاصل كار این فرهنگ تیزرو، دگرگونی سنت ها و بندها و شكستن مرزها و آشفته كردن و دل مشغولی جهان سوم است. در چنین روزگار نابسامانی اهل معنی باید به شتاب بیشتر به فرهنگ های ریشه دار و معنوی و روحانی روی بیاورند.
جام جم به دست نداریم كه ببینیم در جشنواره هزاره دوم شاهنامه، دنیا در چه حال خواهد بود. همین قدر روشن است كه در آینده نزدیك پرگار استقلال ملت ها بیشتر گرد مركز فرهنگ دور خواهد زد، اگر قومی بخواهد وجه تمایزی با اقدام دیگر داشته باشد، باید به فرهنگ سنتی و معنوی و روحانی خود روی بیاورد.
در چنین روزگاری اگر بخواهیم روی كره زمین قومی به نام ایرانی وجود زنده و پایدار مهمترین داشته باشد، باید فرهنگ سنتی آن قوم را پیوسته پاسداری كنیم. عاملی كه قوم ایرانی را از دیگر اقوام متمایز می كند، فرهنگ ملی ایران است. زبان فارسی یعنی همین فارسی آمیخته به عربی كه در هزار سال ورزیده تر و نیرومندتر شده است، در مركز فرهنگ ملی ما جای دارد.
اگر امروز از یكی از كهكشان های دوردست با ما تماس بگیرند و بخواهند كه به شتاب، همین امروز فقط دو كتاب نمونه كه معرف شخصیت ملی ما باشد، برایشان بفرستیم، حتما یكی شاهنامه فردوسی و دیگری مثنوی جلال الدین رومی را می توان اختیار كرد. اگر كمی جای چانه باقی بود، بوستان و گلستان سعدی را به آن پیوست می كنیم.
پژوهندگانی كه در آن ستاره به كامپیوترهای نیرومند مجهز باشند، می توانند از این دو سه كتاب، شبحی از سیمای قوم ایرانی و شخصیت و خلقیات و آمال آنان را به دست بیاورند.
این دو كتاب خلاصه ای از دایره المعارف فرهنگ قوم ایرانی است. شاهنامه آرمان های ملی مردم ایران و مردمی و نام نیك و چگونگی زندگانی قهرمان ها را دربرمی گیرد، آنچنان كه ایرانی ها می خواسته اند سیمای ایشان جلوه كند و در تاریخ نامشان ثبت شود، و اگر چه واقعیت تاریخی با آن كاملا تطبیق نكند.
مولانا خطوط اصلی سیمای اجتماعی و روحانی ایران بعد از اسلام را نقشبندی می كند مطالعه آن در ژرفا شكوفاتر است.
با یك كامپیوتر می توان خط های اصلی هندسه اندیشه قوم ایرانی را از اوراق این دو كتاب بیرون كشید.
در شاهنامه زیبای الفاظ با معانی هماهنگ است. در مثنوی مولانا معانی بر مركب الفاظ سوارند. در این هر دو كتاب شعر ناب و اندیشه والا، رخصت تفسیر و پرواز می دهد. ارشاد و شور خواننده در آن پروازهاست، كه «ما از بالاییم و بالا می رویم».
شاید شاهنامه بیش از هر كتاب فارسی در این هزار سال خوانده شده باشد مردم پارسی زبان با داستان های آن آشنایی بیشتر دارند. شاهنامه زبان غالب گویندگان و نویسندگان ایرانی را در این هزار سال گویا كرده است. تأثیر سخن فردوسی، به وجه مستقیم و از طریق گویندگانی مانند سعدی، همچنان قرن ها ادامه داشته است. فرهنگ ملی ما فرهنگی است كه با گذشته پیوستگی دل انگیز دارد. حوادث روزگار و فراز و نشیب تاریخ پیوند آن را نگسلانیده است. اهمیت زبان فارسی، شعر و ادب، یعنی هنر كلامی، در سرنوشت ما، در وحدت ما بیش از اهمیت زبان و ادب در سرنوشت مردم در اغلب فرهنگ های دیگر است.
گسترش زبان و ادب فارسی و فرهنگ سنتی ایران مهمترین عامل وحدت پارسی زبانان و ایرانیان پراكنده در جهان است. محكمترین پیوند ایرانیان برون مرز و درون مرز هماهنگی و همدلی فرهنگی و همزبانی است. هر فرهنگ اصیل چكیده اندیشه های روحانی و معنوی و اخلاقی و مردمی را دربرمی گیرد.
اگر حدود پانزده زبان دنیا را كه سوابق ممتاز فرهنگی دارند، برگزینیم، زبان فارسی و زبان عربی در میان آنان خواهد بود.
در چنین جهانی اگر قومی بخواهد شناسنامه و هویت فرهنگی و تاریخی خود را پاسداری كند، باید همان وسایل تكنولوژی را با نیروی روزافزون در جهت نگهبانی و گسترش معیارهای معنوی و روحانی و فرهنگی خود به كار ببرد. كاری دشوار است ولی شدنی است، كه قومی از دایره بیرون نیفتد و در عین هماهنگی معتدل با جهان، شخصیت متمایز داشته باشد- تمایزی بر مبنای جان علوی و روحانی و زیبایی های فرهنگی، نه غرور خام. ایران با تاریخ كهن و فرهنگ باروری كه دارد، باید در میدان نبرد فرهنگ ها پیروزی بیابد.
كسی كو بود سوده روزگار
نیازش نباشد به آموزگار
شناخت آثار ادبی و فرهنگی مانند شاهنامه و مثنوی به كمك كتاب های درسی، به ویژه برنامه های تلویزیونی می تواند كلید همدلی ایرانیان پراكنده در جهان باشد.
سخن ماند از توهمی یادگار
سخن را چنین خوار مایه مدار
در جهان كمتر اثر شعری را به زیبایی و گسترش شاهنامه فردوسی می شناسیم. شاهنامه دریایی است پر از گوهر، شعر ناب فارسی در دریای شاهنامه موج می زند.
گویا فردوسی بهترین داروی دردهای او بوده است، روشن است كه مرگ فرزند و تهیدستی و حتی پیری او را از پای درنیاورده است. رنج ها وقتی آدمی را فرومی خورد كه انسان از گوایی باز بماند. فردوسی تا دم آخر گویا بوده است.
شاهنامه سرمشق سخنوری و گویایی زبان پارسی است. فردوسی یكی از بزرگترین اركان زبان ما و بی شك كهن ترین استاد بزرگ شعر و ادب پارسی است.
آزاده راه انجامیان
منبع : روزنامه کیهان