شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

منافع ژئوپلتیک سبد تعارفات سیاسی نیست


منافع ژئوپلتیک سبد تعارفات سیاسی نیست
کمتر از دو دهه پس از خاتمه جنگ سرد و انحلال پیمان ورشو که شرق اروپا را به اتحاد جماهیر شوروی در مقابله با غرب پیوند می زد، اکنون روسیه به عنوان بازمانده خاکسترهای شوروی بار دیگر می خواهد ققنوس ابرقدرتی و میراث دار این تاریخ باشد. پشت سر گذاشتن دوران اسفبار " بوریس یلتسین " رئیس جمهور اسبق این کشور و بازآفرینی قسمتی از قدرت گذشته توسط " ولادیمیر پوتین " سردمداران کرملین را در طی سال های اخیر همواره در تقابل با غرب و پیمان آتلانتیک شمالی ( ناتو ) قرار داده است.
هلال کشورهای شرقی اروپا که قبلا جزئی از شوروی سابق بوده اند یا اینکه در قالب پیمان ورشو در اتحاد با مسکو قرار داشته اند، هم اینک با توجه به تغییر و تحولات جدید در عرصه بین المللی به اصلی ترین معضل امنیت ملی روسیه تبدیل شده اند.
به همین دلیل رهبران مسکو بیشترین تنش را در حوزه روابط منطقه ای و بین المللی با چنین کشورهائی داشته اند که گرجستان، اوکراین و لهستان در کنار سه قلوهای بالتیک نقطه اوج این تقابل منطقه ای بوده است. به دلیل موضوع استقرار سیستم دفاع موشکی آمریکا در اروپا که موجب ایجاد پایانه های موشکی در لهستان و نصب ابر رادار اروپائی سیستم سپر موشکی خواهد شد از همان زمان شروع این بحث در محافل سیاسی – امنیتی روسیه به عنوان بالاترین درجه از تهدید برای منافع و امنیت ملی تلقی گردید. هر چند که توجیه رهبران واشینگتن ظاهرا بر دفع تهدید خطر موشک های بالستیک کره شمالی و ایران استوار بوده است ولی روس ها به درستی واقعیت تهدیدآمیز آن را برای کشور خود درک کرده اند. بلافاصله بعد از شکست " یاروسلاو کاچینسکی " نخست وزیر قبلی ورشو در انتخابات پارلمانی ۲۰۰۷ که نسبت به روابط با روسیه چهره بسیار متخاصم و ستیزه جوئی داشت، به نظر می رسید که روابط بین این دو کشور تا حدود زیادی به سمت تنش زدائی برود. با پیروزی " دونالد توسک " نخست وزیر لیبرال کنونی و به دست گیری قدرت توسط وی این مسئله تا اندازه زیادی طبق پیش بینی ها به وقوع پیوست و دولت جدید ورشو سعی در بازسازی روابط مثبت با همسایه شرقی خود کرد.
از همان ابتدا آقای توسک اعلام نمود که وی قصد دارد به موازات گسترش روابط با اتحادیه اروپا – آمریکا به تنش زدائی در روابط با مسکو و همچنین تعمیق روابط با آنان نیز بپردازد که تا به امروز نیز در همین چارچوب حرکت کرده است. جنگ اقتصادی بین دوکشور بر سر ممنوعیت واردات گوشت از لهستان به روسیه و همچنین بلوکه کردن قرارداد همکاری های بین روسیه و اتحادیه اروپائی از سوی ورشو با حاکمیت دولت جدید پایان گرفت و این دو کشور وارد فصل جدیدی از روابط هنجارمند گردیدند. اما سیر تحولات و تغییرات به وجود آمده در لهستان بعد از پیروزی توسک موجب حدس و گمان های اشتباه و ساده لوحانه ای بین بعضی تحلیلگران شد که این دریچه می تواند " آغازی بر پایان " تمامی مسائل مورد اختلاف بین مسکو – ورشو باشد. در حالی که اصولا منافع و ضروریات ژئوپلتیک سرزمینی روسیه و لهستان حداقل در کوتاه مدت به هیچ وجه بر همدیگر منطبق نیست و در موارد متعدد و رویکرد کلان امنیت ملی در اصطکاک قرار داشته و تغییر دولت ها فقط می تواند در جهت تعدیل وضعیت شکلی موثر باشد .
روسیه هم اکنون در شرایطی قرار گرفته است که به واسطه ظهور دوباره قدرت هژمونیک این کشور در حوزه منطقه ای اروپای شرقی، آسیای میانه، قفقاز، خاورمیانه، جنوب و شرق آسیا و حتی آمریکای لاتین مفهوم یک تهدید بزرگ را برای غرب و به ویژه ایالات متحده به همراه داشته است. در چارچوب همین واقعیت عینی است که می بایست تحرکات منطقه ای و بین المللی روسیه را در معادلات جهانی مورد توجه قرار داد و نسبت به آن اظهار نظر کرد. اینکه هم زمان با نزدیکی دولت جدید لهستان برای تعدیل مواضع ستیزه جویانه قبلی با مسکو و ایجاد موازنه در روابط خود با روسیه و غرب، جهان شاهد سیاست تنش زدائی بین دو کشور است و در مقابل آن با واشینگتن هم برای استقرار سامانه دفاع موشکی در این کشور به توافق نزدیک شده است، دقیقا در راستای همین موضوع است. در شرایطی که ولادیمیر پوتین روز جمعه و در آستانه استقبال از " دونالد توسک " نخست وزیر لهستان نسبت به مسابقه جدید تسلیحاتی در جهان و نادیده گرفتن منافع و نگرانی های روسیه از سوی ناتو هشدار می دهد اثبات کننده برتری منافع ملی و ژئوپلتیک بر تعارف در حوزه دیپلماتیک است. روس ها به طور اصولی نفوذ ناتو به سمت شرق و همچنین استقرار سیستم دفاع موشکی آمریکا در اروپا را تهدید برای منافع ملی و موقعیت ژئوپلتیکی خود می دانند و در این نگرش هم کاملا محق بوده اند چرا که اکثر کارشناسان مستقل و معتبر اعتقاد دارند که این سیستم دفاعی بر عکس ادعای واشینگتن کنترل روسیه را در دستور کار خود دارد. از طرف دیگر مقامات ورشو نیز در شرایطی قرار گرفته اند که برای امتیاز گیری از قدرت های بزرگ پیرامونی از جمله آمریکا و روسیه در موقعیت نیروی سوم و بالانس کننده می باشند.
این موقعیت منحصر به فرد دامنه مانور سیاسی، امنیتی و اقتصادی را برای مقامات ورشو فراهم کرده است که هم زمان با مذاکرات راهبردی با واشینگتن به مهمانی کرملین نیز دعوت شوند. اصولا لهستان در ژئوپلتیک اروپائی همیشه وضعیت منحصر به فردی داشته است و تنش های اضلاع قدرت چه در بین قدرت های امپریالیستی و چه مابین جناح غرب و شرق در خصوص جایگاه و موقعیت این کشور حائز اهمیت بوده است. حتی یکی از دلایلی که در طی سال های اخیر جایگاه حزب کمونیست و به طور کلی جناح چپ در لهستان و کشورهای مشابه مثل گرجستان نسبت به بقیه همتایان شرقی خود کمتر بوده است دقیقا مربوط به همین موقعیت ژئوپلتیکی آنان نسبت به رقابت های منطقه ای می باشد. مذاکرات در چارچوب وضعیت فعلی از دو سو یعنی مذاکرات مسکو – ورشو و همچنین واشینگتن – ورشو در نقطه ای از مفهوم منافع ملی قرار می گیرد که عنصر سیال و ژلاتینی بودن در مورد مناسبات منطقه ای دلیل اصلی تصمیم گیری های سیاسی را به همراه خواهد داشت. به هر حال این بازی چند جانبه به خصوص برای ضلع سوم که ضعیف ترین حلقه این زنجیر نیز می باشد می تواند بسیار حساس و برای منافع کلان و جایگاه منطقه ای آینده آنان تعیین کننده تلقی شود.
اردشیر زارعی قنواتی
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه