چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


ملاحت کلام در نقد


ملاحت کلام در نقد
«اول خواستم کتاب طیاطر را چنان که خواسته بودید، به زبان فارسی ترجمه کنم. دیدم که ترجمه لغت به لغت حس استعمال الفاظ را از بین می‌برد و ملاحت کلام را می‌پوشاند. در حقیقت حیفم آمد و ترجمه را موقوف داشتم و چون مراحم و مرادم پیروی و ارادت بود، لهذا مختصری به همان سبک و سیاق در زبان فارسی جداگانه نوشتم و این رسم تازه را میان قوم سرمشق گذاشتم...» این کلمات از میرزاآقاتبریزی است که یک جورهایی پدر تئاتر ایران به شمار می‌آید. واقعیت این است که تئاتر بومی سرزمین ما نیست و ریشه غربی دارد. میرزا فتحعلی آخوندزاده که محقق و منتقدی برجسته است، جدا از صفت‌ها و عملکردهای سیاسی و چپ‌گرایی که به او منتسب است، تاثیر شگرفی در عالم تئاتر و نقد آن بر جا گذاشت.
نقد‌هایی بر نمایشنامه میرزاآقاتبریزی ‌نوشت و در آن به نکات فراوانی اشاره کرد. آخوندزاده در توضیح نقد می‌گوید‌: «این قاعده در یوروپا متداول است و فواید عظیمه در ضمن آن ‌مندرج. مثلا وقتی که شخصی کتابی را تصنیف می‌کند‌، شخصی دیگر در مطالب تصنیفش ایراد می‌نویسد به شرطی که حرف دل آزار و خلاف ادب نسبت به مصنف در میان نباشد و هر چه گفته آید به طریق ظرافت گفته شود. این عمل را قرتیقا، به اصطلاح فرانسه کریتیک، می‌نامند. مصنف به او جواب می‌گوید. بعد از آن شخص ثالث پیدا می‌‌شود، یا جواب مصنف را تصدیق می‌کند یا قول ایراد کننده را مرجح می‌پندارد. نتیجه این عمل این است که رفته‌رفته نظم و نثر و انشا و تصنیف در زبان طایفه یوروپا سلاست را هم می‌رساند و از جمیع قصورات به قدر امکان مبرا می‌گردد. مصنفان و شاعران از تکلیفات و لوازمات خود استحضار کلی می‌یابند...» ببینید چقدر منطقی و مستدل است فن نقد. هیچ بحثی از نقد به مثابه آن عمل شنیعی که مهران مدیری به زبان کلانتری به فرهنگ عامه تزریق کرد و حالا ملت بدون دغدغه به کارش می‌برند در کل متن نیست.
آخوندزاده جدا از اینکه اولین نمایشنامه‌نویس ایرانی است، اولین منتقد هم هست.
آخوندزاده در پیشنهادهایی که پس از خواندن آثار میرزا آقا تبریزی، برای او مکتوب می‌کند، ضمن برخی توصیه‌های فنی، ناخودآگاه می‌کوشد سانسور‌های ذهنی خود را نیز به میرزاآقا منتقل کند. کتاب ادبیات نمایشی در ایران اثر جمشید ملک‌پور به تئاتر در کشورمان می‌پردازد که پیشینه‌اش به دوران قاجاریه و به طور خاص دوره سلطنت ۵۰ ساله سلطان صاحبقران می‌رسد، یعنی ناصرالدین شاه قاجار. این مقدمه افزون بر متن معرفی دو کتاب را بهانه کرده. دوره سه جلدی ادبیات نمایشی در ایران که جمشید ملک‌پور نوشته که در اصل شش جلد و از انتشارات توس است و دوره دو جلدی تئاتر ایران در گذر زمان که جلد اولش را کاظم شهبازی و اعظم کیان‌افراز نوشته‌اند و مقدمه‌ای مبسوط هم به قلم دکتر فرهاد ناظرزاده‌کرمانی دارد و جلد دومش با عنوان کارگاه نمایش از آغاز تا پایان که ستاره خرم‌زاده تهیه کرده. این کتاب‌ها سوای ارزش پژوهشی و تاریخی که دارند برای خواننده علاقه‌مند این امکان را فراهم می‌کنند که در کنج ضمیر خود به جست‌وجوی خاطراتی بپردازد که گاه تلخ و گاه شیرین است.
جلد سوم ادبیات نمایشی در ایران با نام ملی‌گرایی در نمایش (دوران حکومت رضاشاه پهلوی) روند ورود و شکل‌گیری هنر مدرن تئاتر را بررسی می‌کند. ملک‌پور نخست به بررسی اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران در دوره پهلوی اول می‌پردازد و سپس به سراغ موضوع سانسور هنرهای نمایشی می‌رود، در بخش ممیزی به فشارهایی که حکومت پهلوی اول به نمایش‌های ملی و مذهبی مثل تعزیه می‌آورد و آنها را از محیط شهرها بیرون می‌راند و در شهرستان‌ها هم با انواع فشارهای پیدا و پنهان از نفس می‌اندازد، اشاراتی دارد و در حاشیه به ممیزی اشاره می‌کند که در دوره احمدشاه قاجار به طور رسمی آغاز شد. رضاشاه از همان آغاز کار شریان هنرهای نمایشی را به دست ماموران وزارت جلیله معارف و صنایع مستظرفه و اداره نظمیه سپرد؛ مامورانی کارآمد اما بیگانه با هنرهای نمایشی که به جای کلاه سر می‌آوردند. عمل ممیزی گرچه زمینه قانونی نداشت، اما در عمل از هر قانونی قانونی‌تر بود، بعدها با تحکیم قدرت رژیم به صورت قانون درآمد، در سال ۱۳۰۶سپس ۱۳۱۱ و بعد از آن ۱۳۱۶ شمسی. به قول سعدی بنیاد ظلم در جهان اندک بود هر کس آمد قدری بدان بیفزود.
نخستین قانون ممیزی از طرف وزارت داخله به پیشنهاد سرهنگ محمدخان درگاهی به مرحله اجرا درآمد. در ماده اول این قانون آمده بود، هرکس بخواهد اجتماعاتی برای تئاتر سینما و مجالس تفریح، کافه، کنسرت، ضیافت‌های شب‌نشینی و هر قسم نمایش... تشکیل دهد باید قبلا به نظمیه مراجعه کرده، موضوع و مقصود از اجتماع یا پروگرام آن را کتبا اعلام دارد... در صورتی که این ترتیب ملحوظ نشود از طرف ماموران پلیس جلوگیری به عمل خواهد آمد. تقاضانامه که نمایش‌دهنده برای تحصیل جواز به اداره نظمیه تسلیم می‌دارد باید متضمن فقرات ذیل باشد: محل نمایش، موضوع نمایش، اسم و آدرس متصدی نمایش، عین پیس نمایش، تاریخ و ساعت شروع نمایش. ماده چهارم: تمامی پیس‌های نمایش باید قبلا به نظر اداره نظمیه برسد و پس از ملاحظه نظمیه به وزارت جلیله معارف و در ولایات به اداره معارف داده شود که در صورت تصویب تمبر و تصدیق و بعد از آن عینا با اطلاع اداره نظمیه به معرض نمایش‌گذارده شود. خوب این نوبت از ناکسان به کسان رسید.
در بخش دیگری از کتاب به نقد مقالات نمایشی و معرفی مدارس آموزشی اشاره شده و پس از آن در بخش پایانی کتاب حاضر به بررسی مهم‌ترین متون نمایشی این دوره پرداخته است.
کتاب «کارگاه نمایش‌ از آغاز تا پایان» پس از مقدمه دکتر فرهاد ناظرزاده کرمانی در ۱۰ فصل و ضمائم تصویری به موقعیت تئاتر در تهران، جشن هنر شیراز، شکل‌گیری کارگاه نمایش و روند فعالیت آن می‌پردازد.
برای آنکه به اهمیت کارگاه نمایش‌ پی ببریم، فقط کافی است به فهرست هنرمندانی که در آن بوده‌اند نگاه کنیم: اسماعیل خلج، عباس نعلبندیان، بیژن مفید، سوسن تسلیمی، سیاوش تهمورث، فردوس کاویانی، فریده سپاه‌منصور، رضا ژیان، محمود استادمحمد، پرویز پورحسینی، فهیمه راستکار، سیروس ابراهیم‌زاده، مهدی هاشمی، حسین محب‌اهری، آتیلا پسیانی و محمد صالح‌علاء که حالا شب‌ها سوار بر امواج شبکه محترم سیما بر یکایک شما بینندگان جان درود می‌فرستد و نمی‌گذارد در دو قدم مانده به صبح یک چرت خواب راحت بکنید و خیلی‌های دیگر که سوابق قابل اعتنایی دارند و برخی از آنان فعال هستند و جزء بهترین‌ها.
اسدالله امرایی
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید