جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

وصال


مورخان ادبیات ایران، میرزا شفیع شیرازی، معروف به میرزا کوچک و متخلص به " وصال " را نیز یکی از بزرگترین شعرای عهد فتحعلی شاه و نوه اش محمد شاه(پسر عباس میرزا) می شمارند.وصال در زمان سلطنت کریم خان زند، به سال ۱۱۹۲ یا ۱۱۹۳ ( و به روایتی ۱۱۹۷ ه. ق. ) در یک خانواده محترم شیراز از پدری به نام محمد اسماعیل پا به عرصه وجود نهاد و علوم متداول زمان خود را نزد دانشمندان عصر، از جمله میرزا ابوالقاسم سکوت، از عرفای نامی فرا گرفت و نوشتن انواع خط را آموخت؛ و در سایه استعداد ادبی و خط خوب و آواز خوش به محافل انس راه یافت و نخستین اشعار خود را با تخلص " مهجور " تنظیم کرد. هنگامی که فتحعلی شاه برای بازدید خطه فارس به شیراز رفت، مکارم و فضایل وصال را شنید و وی را به حضور طلبید. وصال قرآنی را که با هفت نوع خط نوشته و در تذهیب و تجلید آن هنرمندی بسیار به کار برده بود، به شاه تقدیم کرد و قصیده ای نیز خواند که چند بیت آن چنین است:
ای ملک جم، ببال که شاه عجم رسید دارای افسر کی و اورنگ جم رسید
باغ نشاط را خطر مهرگان گذشت روز امید را نفس صبحدم رسید
ای پارس، گر چه سایه شه داشت خرمت خوش باش خوش که سایه یزدانت هم رسید
گویند شاه وصال را به اسراف در کسب کمال ستود و دوهزار تومان صله داد و سالیانه مبلغی نقد و مقداری جنس مستمری برای وی تعیین کرد.
وصال مردی مهربان، خوش محضر و درویش بوده و در میان اهل عرفان و ادب دوستان بسیار داشته و به خصوص با قاآنی طرح روابط نزدیک ریخته است و اوقاتی را که قاآنی در شیراز بوده است غالبا با هم گذرانده اند. در اواخر عمر نابینا شد و در سال ۱۲۶۲ ه. ق. زمان سلطنت محمد شاه قاجار، به سن ۶۹ سالگی در شیراز درگذشت.
وصال " اطواق الذهب " زمخشری را به فارسی برگردانده و رسالاتی نیز به نظم و نثر در حکمت، کلام، موسیقی، عروض و تفسیر احادیث تالیف کرده و نیز کتابی به نام " صبح وصال " به طرز " گلستان " نوشته است. دیوان وصال در مجلد بزرگی در تهران چاپ سنگی شده و مشتمل است بر مدایح و مراثی و مثنویها و غزلها و آثار دیگر او.
● شعر وصال
وصال در فنون شعر استاد بوده و در عین تقلید از پیشینیان، صفات اصلی بهترین نمونه های شعر کلاسیک را حفظ کرده است. او مثنوی " بزم وصال " را در بحر تقارب ساخت و داستان " شیرین و فرهاد " وحشی بافقی را که ناتمام بود، به قدری خوب و استادانه به پایان رساند که هر منتقد دقیق در تشخیص و بیان تفاوت آغاز و انجام داستان، دچار اشکال می شود. استقبال های زیبا و فراوان وی از غزلیات سعدی نیز همه به دقت و اصابت نظر ممتازند.
وصال شاعری است مداح و قصیده سرا و دارای همه صفات یک شاعر درباری. او فتحعلی شاه و محمد شاه و شجاع السلطنه و فرمانفرما و چند تن از بزرگان فارس را مدح گفته است و دیوانش به قول خود او " انباشته از مدح بزرگان است". با این همه او نیز مانند سلف خود، سید محمد سحاب ،بیهودگی شاعری درباری را دریافته بوده و از پیشه ای که در پیش گرفته بود رنج می برده است:
کس نیست که گوید به من ای بیهده گفتار ای زشت به گفتار و به کردار و به رفتار
این پیشه کدام است که در پیش گرفتی بر دیده دل نشتر و در پای خرد خار
گشتی ادب آموز و بدین گونه سپهروز گشتی سخن آرا و بدین گونه شدی خوار
چندانکه ترا کاست هنر بیش فزودیش ای بــر هــمــه خواری هنرمند سزاوار
مقدار هنر را بفزودی تــو بــه مــقـــدور او بیش ز مقدور ترا کاست ز مقدار
از قد چه کشیدی که بدادیش چنین خم وز دیده جه دیدی که بکردیش چنین تار؟
دیوان تو انــبــاشـتـه از مـــدح بــزرگان در کیسه نه درهم بودت هیچ نه دینار
زین پیش گروهی پی این کار برفتـند سود همه ز این پیشه و نفع همه ز این کار
شایسته تری کس نه چو ایشان به بر شاه بایسته تری کس نه چو این قوم به دربار
امروز چو بازار ادب سرد ببینی آخر به چه رو گرم بتازی تو به بازار؟
اندیشه های نو و مضامین بکر یا آزمایشهای مستقل لفظی در دیوان او نمی یابیم و هر چه دارد انعکاس ماهرانه و استادانه ای از سخن شعرای بزرگ گذشته است و بس. با این وصف خواندن اشعار او لذت هنری بزرگی در خواننده ایجاد می کند و هر سطر از اشعارش، بیتی از شعر استادان کهن را به خاطر می آورد.
منبع : زیست نامه