پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


بهره وری; کلید گم شده قفل اقتصادی ایران


بهره وری; کلید گم شده قفل اقتصادی ایران
در دهه های۸۰ و۹۰ میلادی تمامی کشورهای عضو سازمان بهره وری آسیایی(APO) به جز ایران، فیلیپین و اندونزی دارای رشد مثبت بهره وری کل عوامل تولید بوده اند. در طی همین دوره کشور هند با متوسط رشد حدود ۲ درصد بیشترین رشد بهره وری کل را تجربه کرده است، پس از هند کشورهای ژاپن و مالزی شاهد بیشترین رشد مثبت بهره وری بوده اند.
در این بین در طول دوره ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۰ بخش عمده ای از رشد محصول ناخالص داخلی کشورهای یاد شده از طریق رشد بهره وری حاصل شده است. در کشور هند حدود ۴۱ درصد، در مالزی ۲۶ درصد و در ژاپن ۹۴درصد از رشد محصول ناخالص داخلی به واسطه رشد بهره وری کل محقق شده است. در ایران از هر بشکه نفت معادل ۲۱۹ دلارارزش ایجاد می شود، در حالی که در اروپا این میزان بیش از۱۳۰۰ دلار است و در میانگین جهانی نیز ارزش تولید شده این مقدار به طور متوسط سه برابر ایران است. مشکل بهره وری در اقتصاد ایران چیست؟، در سال های اخیر با وجود این که تعداد شاغلان در بخش دولتی۱۰ برابر شده، اما رشدی چندانی صورت نگرفته است.
با توجه به محدودیت منابع و نامحدود بودن نیازهای انسانی، افزایش جمعیت و رقابت شدید و در اقتصاد جهانی بهبود بهره وری نه یک انتخاب بلکه یک ضرورت است. بی گمان رشد و توسعه اقتصادی امروزه جوامع مختلف در نرخ رشد بهره وری آن ها نهفته است. کوشش برای افزایش نرخ بهره وری، کوشش برای زندگی و رفاه بهتر برای افراد و جامعه است. برای رسیدن به فردای بهتر باید رشد بهره وری را به طور مستمر دنبال کرد. در دنیای رقابت آمیز کشورهایی موفق هستند که بتوانند دانش، بینش ورفتار بهره وری را در مدیران و کارکنان خود ایجاد کنند. بینشی که بتواند فکر کردن، اندیشیدن، آفریدن، نوآوری و خلاقیت را در سازمان ها خلق کند. با توجه به وجود مشکلاتی که اقتصاد ایران با آن روبرو است. اهمیت توجه و اشاعه فرهنگ بهره وری را بیش از پیش روشن می کند.
"محمد نهاوندیان" رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران نیز در بیان اهمیت بهره وری معتقد است نکته بسیار مهم در بحث هدفمند کردن یارانه ها این است که درهیاهوی بحث های طرفداران و مخالفان این طرح، مساله افزایش بهره وری از طریق مکانیزم رقابت نباید گم شود، چراکه تنها از طریق مکانیزم های ارتقای بهره وری و کاهش ضایعات است که می توان امیدوار بود که طرح هدفمند کردن یارانه ها به خوبی به سرمنزل مقصود رسد.
● وضعیت بهره وری در اقتصاد ایران
"محسن میرزایی" رئیس مرکز ملی بهره وری ۲۴ بهمن ماه در جلسه "اهمیت چالش ها و راهبردها در بهره وری" گفت: سهم منابع انسانی در بهره وری در کشور فقط ۳۴ درصد بوده که این میزان نسبت به سایر کشورها پائین است. سهم منابع فیزیکی و طبیعی در بهره وری ۶۶ درصد و عمده اتکای ما روی منابع استخراجی است.
وی افزود: استفاده از منابع در جهت غیر از هدف اصلی، اسراف، زیاده روی و نشناختن منابع از جمله موانع بهره ورری در کشور است. بهره وری در رفع بیکاری و تحقق عدالت بسیار موثراست و معضل بیکاری با بهبود بهره وری رفع می شود و هرچقدر تاثیر بهره وری در رشد و توسعه اقتصادی کمتر باشد، آن رشد و توسعه قابل اعتنا نیست و دوام و پایه ای ندارد.
به گفته میرزایی، کشورهای صادر کننده نفت ۴.۶ درصد ثروت دنیا را در اختیار دارند و ما معادل هر بشکه نفت ۲۱۹ دلار ارزش ایجاد می کنیم، در حالی که در اروپا این میزان بیش از ۱۳۰۰ دلار است و در جهان نیز به طور متوسط سه برابر ایران است.
وی بیان کرد: بهره وری در محیطی اتفاق می افتد که استعداد ایجاد آن را داشته باشد و مشکل ما تقاضا است، اما ما عرضه را پررنگ می کنیم که این کار درست نیست. بهره وری در یک فضای مستعد صورت می گیرد و یک رویکرد است و باید روی تصمیمات متمرکز شود تا بتواند از منابع بهتر استفاده کند.
رئیس مرکز ملی بهره وری ایران مشکل بهره وری بخش خصوصی را بخش دولتی دانست و گفت: با وجود این که تعداد شاغلین در بخش دولتی۱۰ برابر شده، اما رشدی صورت نگرفته است.
وی در پایان تاکید کرد: شدت مصرف انرژی در ایران پنج برابر متوسط جهانی و۱۴ برابر ژاپن است و اگر بعد از سال ۱۳۹۸ به همین شدت مصرف انرژی داشته باشیم باید برای مصرف خود نیز انرژی وارد کنیم.
● بهره وری در طول تاریخ
واژه بهره وری برای اولین بار در دهه ،۱۸۷۰ صرفا به منظور بیان مسائل نظری اقتصاد مورد استفاده قرار گرفت، اما تا دوران جنگ جهانی دوم کاربرد همگانی نیافت و حتی در فرهنگ بسیار معتبر آکسفورد چاپ سال ۱۹۵۰ این واژه به معنای کنونی آن نیامده است. در سراسر تاریخ مکتوب و مدون و در واقع بسیار پیش از این که تاریخی ثبت و ضبط شود، بی تردید پیشرفت های مداومی در آنچه امروزه بهره وری اش می نامیم وجود داشته است. خود اصطلاح و واژه بهره وری، تنها حدود پنجاه سال قدمت دارد، ولی این پیشرفت ها در نتیجه استفاده از ابزارهای جدید، روشهای جدید و تکنولوژی جدید بوده است. این پیشرفتها در زمینه ای بود که اقتصاددان ها سرمایه و کار می نامند، یعنی در بهره وری کارگر، پیشرفت های محدودی در طول سال ها صورت گرفته است. در طول تاریخ باور قطعی این بود که کارگران تنها از طریق تلاش بیشتر یا کار در ساعات طولانی تر می توانند تولید بیشتری داشته باشند. اقتصاددان های قرن نوزدهم هم مانند اقتصاددان های امروزی روی اکثر موضوعات با هم اختلاف نظر داشتند ولی همگی آنها از دیوید ریکاردو تا کارل مارکس اتفاق نظر داشتند که کارگران به لحاظ مهارت، تفاوت های عمده ای با یکدیگر دارند، ولی در زمینه بهره وری ابدا با یکدیگر تفاوت ندارند، جز این که تفاوت هایی بین تنبل ها و پرکارها و کارگران قوی بنیه و ضعیف بنیه وجود دارد. تصور اقتصاددانان سده نوزدهم تصور باطلی است، چون واژه تولید اصولا به حجم کل تولید دلالت دارد، در حالی که بهره وری تولید را در ارتباط با نهاده ها توضیح می دهد.
عوامل گوناگونی بر امر بهره وری تاثیر دارند. در بین این عوامل گروهی مربوط به تجهیزات و تکنولوژی هستند و گروهی مربوط به نیروی انسانی و مدیریت نیروی انسانی.سرمایه گذاری نیروی انسانی از سه طریق، کارایی و بهره وری نیروی کار را افزایش می دهد و منبع بازده اقتصادی در سال های آتی می شود که عبارتند از: سرعت انجام کار را افزایش می دهد; قدرت تصمیم گیری و انتخاب بهینه را بالا می برد و توان ابداع و ابتکار را افزایش می دهد. مدیران واحدهای صنعتی باید از طریق سازمان دادن روحیه رقابت در تولید، حذف بوروکراسی رایج را در این واحدها و ایجاد انضباط کاری، وظیفه و نقش خطیر خود را در ارتقای بهره وری نیروی کار شاغل در واحدهای صنعتی و به تبع آن در رشد و توسعه صنعت کشور بیش از پیش آشکار سازند.
اصولی که تیلور فراهم کرده بود، ساده به نظر می رسید. اولین گام در بهر ه ور کردن کارگر یدی این است که وظیفه و کار مربوطه را بررسی و حرکات تشکیل دهنده آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم. گام بعدی این است که هر یک از حرکات، تلاش های جسمی و زمانی را که می برد، ثبت و ضبط کنیم و سپس حرکات زاید را حذف کنیم. هر زمان که کار یدی را مورد بررسی قرار داده ایم، به این حقیقت رسیده ایم که بسیاری از رویه ها و روش های کاری که نسبتا بسیار محترم شمرده شده و می شوند، زاید و بی نتیجه از آب درآمده و هیچ ارزشی را ایجاد و اضافه نکرده اند. پس هر یک از حرکاتی که به عنوان حرکات ضروری در جهت تولید محصول نهایی باقی می ماند به صورتی تنظیم می شود تا به آسان ترین راه و ساده ترین روش انجام پذیرد. آنگاه این حرکات مجددا در قالب یک شغل یعنی در توالی و تسلسلی منطقی، ترکیب می شود و نهایتا ابزاری که برای انجام آن لازم است، از نو طراحی می شود. هر زمان که هر یک از مشاغل و کارها را مورد بررسی قرار داده ایم به این نکته پی برده ایم که ابزار سنتی آن کار غلط بوده است. مثلا استفاده از بیل برای جابه جایی ماسه در ریخته گری، یعنی اولین کاری که مورد مطالعه تیلور قرار گرفت از همین موارد بود. شکل، اندازه بیل و دسته آن نامناسب بود.
بعد از بیست سال دیگر یعنی پس از جنگ جهانی اول در ایالات متحده، انگلیس و ژاپن به مهندسی صنایع و در آلمان به عقلانی کردن معروف شد. آنچه سبب بهره وری کارها می شود، دانایی یعنی راهی که حرکات ساده و غیرماهرانه، ترکیب، ساماندهی و اجرا می شوند است. در واقع، تیلور اولین کسی بود که دانایی را در مورد کار اعمال کرد. منبع ثروت چیزی ویژه انسان، یعنی دانش است، اگر دانش به کار افزوده شود بهره وری نامیده می شود. تیلوراز این حقیقت دفاع می کرد که کارگران باید با بهره وری خود، یعنی بازدهی کار و نه نیروی مصرف شده یا ساعت کارشان دستمزد دریافت کنند. هر تلاشی که در یک صد سال گذشته صورت گرفته و تاثیری هر چند اندک بر افزایش بهره وری کارگران یدی و به تبع آن در بالا بردن دستمزد واقعی آنها داشته باشد به اصول تیلور بوده، هرچند که مخالفین نظریات تیلور بر سر اختلاف خود با او، سر و صدای زیادی راه انداخته باشند. این مطلب در مورد توسعه کار، غنی کردن و جابه جایی کار که در تمامی آنها برای کاهش خستگی ناشی از کار و افزایش بهره وری کارگر از روشهای تیلور استفاده می شود صادق است. این موضوع همچنین در مورد بسط و توسعه بعضی از اصول تیلورمانند تحلیل کار و مهندسی صنایع به تمامی فرایند کار یدی نظیر خط مونتاژ فورد نیز صادق است. ضمن اینکه درست به همین نسبت در مورد چرخه کیفیت، بهسازی مستمر و تحویل به هنگام ژاپنی ها هم صدق می کند. مدیریت علمی به همراه خط مونتاژ مبتنی بر فلسفه تیلور در جنگ جهانی اول سراسر ایالات متحده را فرا گرفت. در دهه ۱۹۲۰ مدیریت علمی، اروپای غربی را درنوردید و ژاپنی ها هم آمادگی پذیرش آن را یافتند.
توسعه اقتصادی در خارج از جهان غرب از سال ۱۹۵۰ به این سو عمدتا بر اقتباس از به کارگیری مدیریت علمی، برای بهره ور کردن کارگران یدی استوار بوده است. در حالی که کلیه پیشرفت های اقتصادی پیش از آن به نوآوری های تکنولوژیکی مبتنی شده بود. اولین سوال تعیین کننده در زمینه بهره وری کارگران علمی این است که کار چیست؟ در کارهای یدی سوال کلیدی این است که کار چگونه باید انجام شود؟، ولی در کارهای علمی وظیفه ای که باید انجام شود کارگر را تحت برنامه در نمی آورد. اولین ضرورت در برخورد با کارهای علمی این است که معلوم شود، کار چیست؟ تا این امکان فراهم شود که کارگران علمی روی آن تمرکز کنند و هر چیز زاید دیگری را دست کم تا آنجا که امکان خدمتشان هست، حذف و دفع کنند و دقیقا در اینجاست که ایجاب می کند که کارگران علمی خود حدود و ثغور کاری را که باید انجام شود معلوم کنند و این کارهم تنها از عهده کارگران علمی برمی آید و بس. بنابراین کار بر روی بهره وری کارگران علمی باید با طرح این سئوالات از خود کارگران علمی آغاز شود که وظیفه شما چیست؟ وظیفه شما چه باید باشد؟ از شما انتظار چه کمک و ایفای چه نقشی می رود؟ چه چیزهایی شما را از انجام وظیفه تان بازمی دارد که باید حذف و محو شود؟
کارگران علمی تقریبا همیشه درباره این سئوالات فکر کرده اند و از عهده پاسخ به آنها بر می آیند. طرح سئوالات و اقدام روی پاسخ ها معمولا بهره وری کارگر علمی را به سرعت، دو یا سه برابر می کند و هر زمان که کار و وظیفه تعریف شد می توان به سراغ الزامات بعدی رفت. تئوری های اقتصادی و اغلب روش های عملی در فعالیت های تجاری به کارگر یدی به چشم هزینه می نگرد، در حالی که اگر کارگر علمی بخواهد بهره ور باشد باید به عنوان دارایی سرمایه ای در نظر گرفته شود هزینه ها باید همواره تحت کنترل باشد و کاهش یابد، در حالی که دارایی ها باید رشد و افزایش پیدا کند. بهره وری کارگران علمی تقریبا همواره اقتضا می کند که خود "کار" تجدید ساختار شده و به چیزی از یک سیستم بدل شود. بهره ور کردن کارگران علمی مستلزم تغییر در اساس نحوه تلقی است. این در حالی است که بهره ور کردن کارگران یدی تنها به این نیاز داشت که به او گفته شود کار را چگونه انجام دهد. بهره ور کردن کارگران علمی تغییر طرز تلقی را نه فقط از جانب فرد کارگر علمی ایجاب می کند که مستلزم دگرگونی نحوه تلقی از طرف کل سازمان نیز هست. بهره وری کارگر علمی بزرگ ترین چالش مدیریتی قرن بیست و یکم است. افزایش بهره وری کارگر علمی در کشورهای توسعه یافته به هیچ طریق دیگر نمی تواند به حفظ کیان خود امیدوار باشند، چه رسد به حفظ رهبری و حفظ سطح زندگیشان. تنها مزیت و برتری که کشورهای توسعه یافته می توانند به آن امیدوار باشند، در عرضه نیروهای آماده، تحصیلکرده، و کارآزموده برای کارهای علمی است.
کشورهای توسعه یافته می توانند برای پنجاه سال دیگر هم انتظار ترقی و برتری را چه در کمیت و کیفیت داشته باشند. توانمندی سازمان ها برای بقای هرچه بیشتر به مزیت رقابتی آنها در بهره ورکردن کارگران علمی بستگی پیدا خواهد کرد و توانایی جذب و حفظ بهترین کارگران علمی اولین و بنیادی ترین اصل و پیش شرط خواهد بود. ایالات متحده در رده اول و آلمان و ژاپن در رده سوم کشورهایی هستند که در بالا بردن بهره وری کارگران یدی جلودار و پیشگام بوده اند و از هم اکنون تا حداکثر پنجاه سال دیگر پیشگامی و پیشتازی در اقتصاد جهان به کشورهایی منتقل خواهد شد.
نویسنده سید حسین امامی
منبع : روزنامه مردم سالاری