یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

کودتا و دمکراسی از نگاه آمریکاییان


کودتا و دمکراسی از نگاه آمریکاییان
ده ها سال از سیاست نابودی و سرکوب مسلمانان در تمامی نقاط جهان می گذرد و هر بار از شیوه ها و سیاست های ویژه و نوینی استفاده می شود تا از سویی سرکوب و از سوی دیگر عقب مانده نگه داشته شوند و ثروت های خدادادیشان غارت و مدام میانشان بذر اختلاف و تفرقه پاشیده شود. من اکنون در این جا می خواهم گوشه هایی از این سیاست های اعمال شده را بازگو کنم.
آمریکا می کوشد این گونه وانمود کند که دمکراسی از درون و نهاد این کشور برآمده و در حال گسترش در جهان به خصوص در جهان تاریک و عقب مانده اسلامی است. این در حالی است که خود این کشور بت هایی به نام رهبران کشورهای عربی و اسلامی تراشیده و آنان را بر این امت مسلط ساخته است تا هر کس که با این رهبران مخالفت کند و یا گله ای بنماید سرکوب شود . خود همین دیکتاتورها دست پروردگان مهد دمکراسی هستند و در مکتب همین کشور پرورش یافتند ولی با این وجود گاه گاهی برای ترساندن و گرفتن امتیاز بیشتر صحبت از دمکراسی در این کشورها می شود واین حربه به اهرم فشاری بر این رهبران تبدیل شده است.
این رهبران را آنان به وجود آوردند و به قدرت رساندند و پس با تمام جدیت تلاش کردند که شهروندان و ملت های این کشورها را صرفا به خور و خواب و شهوت و لهو و لعب مشغول کنند . اما امت عرب و مسلمان علی رغم حجم توطئه ها بیدار است و در بطن این امت گروه های مخالف ستمگری و استعمار ستیز برخاسته اند که سازمان اخوان المسلین یکی از این گروه هاست که سال ها طعم تلخ دمکراسی اهدایی غرب را چشیده و عمر گرانمایه بسیاری از فرزندان این جنبش در زندان های این رهبران سپری و بدن های عریان سالخوردگان این حرکت بارها طعمه سگ های وحشی زندان های این مدعیان دمکراسی شده است.
امروز بیداری اسلامی در حال گسترش است با آغاز دهه نود و با ورود شبکه های ماهواره ای به عرصه زندگی، مردم بیشتر در جریان اخبار و رویداد ها قرار گرفتند و انتشار خبر از انحصار این رهبران خارج شد در حالی که قبل از این دوره رسانه ها به طور کامل در اختیار این حاکمان بودند و صرفا به مدح و ستایش این رهبران می پرداختند و آنان را می ستودند و اخبار خوشایند آنان را منتشر می کردند و به ابزار تبلیغاتی برای آنان تبدیل شده بودند.
به دنبال تغییر و تحولات در عرصه های جهانی آمریکا احساس کرد روش و اسلوب های قدیمی دیگر کارایی خود را از دست داده اند و باید دگرگون شوند بنابراین به فکر ایجاد نظام جدیدی برای جهان افتاد و آن را نظم نوین نام نهاد و تلاش کرد که به ملت های عرب بقبولاند که این کشور مهد دمکراسی و آزادی است.
ادعاهای آمریکا در بوته آزمایش قرار گرفت و تجربه کشور الجزایر در سال ۱۹۹۲ رخ داد موفقیت جبهه نجات اسلامی شوک عجیبی به آمریکاییان وارد آورد . مردم به این جنبش رای دادند ولی این بار چون به این جنبش اسلامی رای داده بودند آرای آنان ارزش نداشت زیرا خواسته های کشورهای غرب را تامین نمی کرد بنابراین با چراغ سبز آنها ارتش وحشیانه به نابودی و سرکوبی این جنبش پرداخت و آنان را تار و مار کرد و دست به کودتا علیه قانون و جنبشی زد که مشروعیت خود را از راه انتخابات مردمی به دست آورده بود . دمکراسی غرب واکنش خود را نشان داد این بار کودتاچیان را تایید و حمایت کرد و رای مردم اعتبار خود را از دست داد و مردم به نداشتن بینش و درک صحیح متهم شدند زیرا این انتخابات و نتایج آن را در تضاد با منافع خود می دانستند.
کبوتران عشق ورزی و غیور مردان آزادی خواه به یکباره در غرب رنگ عوض کردند سیل حملات تبلیغاتی به سود کودتاگران و علیه مسلمانان و انتخابات الجزایر به راه افتاد صرفا به این انگیزه که این عمل مردم با موازین دمکراسی در غرب مطابقت ندارد و سازگار نیست ؟!
آمریکا و مزدوران منطقه ایش این اقدام ارتش را "کودتا برای دمکراسی" خواندند و آمریکا به رهبران کشورهای اسلامی دستور داد که دست به چنین اقدام و انتخابات دمکراتیک نزنند و سرنوشت الجزایر را تجربه نکنند.
سپس صحبت از دهکده جهانی و جهانی شدن مطرح شد آمریکا چهره خودش را به ظاهر کمی تغییر داد و به زنده کردن طرح های دمکراسی در منطقه پرداخت. شعار دمکراسی غربی دوباره در معرض آزمایش قرار گرفت و انتخابات مجلس قانون گذاری فلسطین پیش آمد باز نتایج انتخابات به مذاق مهد دمکراسی خوش نیامد و رهبران کاخ سفید را نگران کرد . حماس پیروز شد و مردم با این جنبش بیعت کردند .
آمریکا نتوانست زاییده دمکراسی را تحمل کند و چه بدبخت است فرزندی که مادرش او را دوست نداشته باشد . باز این بار مردم مورد خشم و غضب آمریکاییان قرار گرفتند و به شدت تنبیه شدند زیرا نتایج انتخابات خواسته های آنان را برآورده نمی کرد و مدل غربی دمکراسی نبود و مجری دمکراسی غرب یعنی صهیونیست ها دست به کار شدند دست به کشتار و قلع و قمع ملت فلسطین زدند و نمایندگان منتخب را ربودند و زندانی کردند.
واژه ها معنایشان تغییر یافت و یا معنایشان را از دست دادند و حماس به عنوان کودتاگر معرفی شد و دوباره پرندگان خوشبختی و پیام آوران آزادی دست به کار شدند و از حماس خواستند که دست از کودتا بکشد و در مورد پیروزی در انتخابات از جهانیان عذرخواهی کند.
اشغالگری و کشت و کشتار ملت فلسطین مشروعیت داشت ولی پیروزی در انتخابات جرم محسوب شد و پیروز شدگان مجازات شدند زیرا انتخابات زمانی از دیدگاه آنان مشروعیت پیدا می کرد که مزدورانشان در آن پیروز می شدند و منافع آنان تامین می شد . حماس به این دلیل که گروه افراطی و مخالف صهیونیست ها و آمریکاییان است محکوم به نابودی شد. ( در حالی که در آن زمان که صهیونست های افراطی به رهبری شارون جنایتکار در انتخابات اسراییل موفق شدند آمریکا به آنان تبریک گفت و هیچگاه به افراطی بودن آن ها کوچکترین اشاره ای نکرد بلکه آنان را ستود از جنایات کم سابقه آنان حمایت کرد.) از دیدگاه آمریکاییان و براساس اصول دمکراسی غربی اشغالگری به بهانه های واهی درست ولی پیروزی گروه های غیر وابسته به غرب در انتخابات آزاد و سالم در خاورمیانه گناه نابخشودنی است .
اکنون دیگر حنای آزادی خواهی آمریکا رنگ باخته است و ملت ها بیدار شده اند و گول شعارهای بی محتوایشان را نخواهند خورد و می دانند که آزادی و حقوق بشر از نگاه غربیان معنای خاصی دارد و اهرم فشاری بیش نیست و خود این اصطلاحات به چماقی بر ملت ها تبدیل شده اند و دمکراسی و کودتا مسخره آمیز و خنده آور شده اند .
آیا به راستی دمکراسی به سبک غربی همان چیزی است که اکنون در عراق و افغانستان و فلسطین و لبنان و سودان و سومالی در جریان است و باید همیشه همراه با توپ و تانک و غرش هواپیماها باشد و به کشورهای دیگر منتقل شود ؟ و آیا هر دیکتاتور همسو با آمریکا و غرب آزادی خواه و هر انسان شریف و مبارز و یا هر گروه دیگر که منطبق با امیال و هوس های آمریکاییان نباشد مرتجع و واپس گراست ؟
مسلما دولتی که خود اشغالگر سرزمین های سرخپوستان باشد و آنان را اسیر و تارومار کند نمی تواند اندیشه بهتری داشته باشد و خوی اشغالگری با سرشتش عجین شده است.
آمریکا اکنون در تگنای شدیدی قرار دارد و مجبور شده است که با قوانینی که خود برای جهانیان ترسیم کرده است بجنگد و بسیار شبیه به عرب های دوران جاهلیت است که برای خود از خرما بت درست می کردند و هرگاه گرسنه و مجبور می شدند آن را می خوردند .
آمریکا اکنون مجبور به خوردن هم پیمانان و مزدوران و قوانین خود شده است ولی باید بداند که ملت ها و ادیان دیگر خرما و غذای لذیذی برایش نخواهند بود و هر دیکتاتوری پایانی دارد و دوران ستمگری آمریکا نیز به سر خواهد آمد.
نویسنده: محمد القیق
منبع : مرکز اطلاع رسانی فلسطین