جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

روانشناسی طراحی وب


روانشناسی طراحی وب
● مقدمه :
وب جهانی مرکب از تصاویر اصوات , متن و چیزهای متحرک است. در واقع محیطی فیزیکی مانند محیط های دیگر است که انسانها در آن قرار می گیرند. در محیط وب نیز مانند محیط های دیگر افراد به فعالیت و عکس العمل وا داشته می شوند. کاربران سعی می کنند که درک معنی داری از این صفحات داشته باشند و طراحان نیز در صدد رفع مشکلات کار خود بر می آیند. بنابراین برای بهره وری بیشتر از این محیط لازم است که به بررسی مشکلات موجود در هنگام کار با آن پرداخت. برای این منظور به کشف خطاهایی می پردازیم که هنگام طراحی وب رخ می دهد.
● پردازش احساسی :
پردازش احساسی اولین گام لازم در جهت کسب اطلاعات از محیط است . برای درک وب در ابتدا نیازمند یک درک کلی از محیط آن هستیم. پردازش کلی اطلاعات روش معمول دریافت در حواس مختلف است. در ابتدا ما اطلاعات محیطی را به صورت محرک دریافت می کنیم. در مرحله دوم این محرک ها به یک سیگنال الکتریکی در اعصاب تبدیل می شوند ( هدایت ).
سوم اطلاعات محرک به احساساتی ترجمه می شوند که ما با آنها از قبل آشنا شده ایم ( کُدگذاری ). در آخر این احساسات بر روی سیستم های دیگربدن تاثیر می گذارند ( واکنش ). در صفحات وب محرکهای بصری بیش از بقیه محرک ها وجود دارند. اما ما این محرکها را همانگونه که هستند حس نمی کنیم. علل مختلفی برای این موضوع وجود دارد. به عنوان مثال دیدن یک شیء منفرد به محیطی که در آن قرار گرفته بستگی دارد. به اینکه چقدر تیره یا روشن است با چه رنگی درگیر است یا با چه فاصله ای از چشم قرار گرفته است. همچنین دیدن اشیاء به تجربیات گذشته ذهن ما بستگی دارد. فرآیندهای روانشناختی بسیاری وجود دارند که بر دیدن اشیاء تاثیر می گذارند.
● سازگاری حسی :
سازگاری حسی یعنی کاهش تدریجی حساسیت نسبت به محرکی که بدون تغییر باقی می ماند. برای مثال هنگامی که شخصی یک ساعت مچی را به دست می بندد آنرا حس می کند اما این احساس بیش از ۵ دقیقه شاید طول نمی کشد. مثال دیگر در یک صفحه وب است که یک آرم یا لوگو در بالای صفحه قرار دارد. ممکن است در صفحات اول و دوم ما به آن توجه کنیم. اما در صفحات بعد حتی اگر وجود داشته باشد مورد توجه ما قرار نگیرد . سازگاری حسی باعث پالایش محرکهای غیرضروری محیط و توجه به محرکهای مهمتر می شود . این امر برای کاربران خوب است اما برای طراحان خطر اشتباه را به همراه دارد. زیرا هنگام طراحی طراحان صفحه را بارها وبارها تماشا می کنند و ممکن است به خطاهای موجود در آن عادت کنند . البته شدت و ضعف این موضوع در افراد مختلف متفاوت است. راه حل های مختلفی برای ممانعت از این مشکل وجود دارد . اول لازم است که عده ای در کنار طراح اصلی قرار بگیرند و محتویات صفحه را اعم از گرافیک و متن مورد بررسی قرار دهند. نکته دیگری که طراحان باید مورد توجه قرار بدهند عدم ضرورت استفاده از انیمیشن ها وتصاویر متعدد گرافیکی است. زیرا کاربران مدت زیادی به آنها توجه نخواهند کرد و محتوای اطلاعاتی صفحات برای آنها مهم تر است. ضمناً این اشکال باعث افزایش زمان بارگزاری و دریافت صفحات در شبکه می شوند.
● قوه ادراک :
فرآیندهای احساسی اطلاعات فیزیکی خامی را از محیط به ما می دهند. برای فهم و درک کامل محیط لازم است که ما این اطلاعات خام را به چیزهای معنی دار در ذهن خود ترجمه کنیم . چنانکه ما در ابتدا شیئی قرمز و درخشان را می بینیم و بعد درک می کنیم که یک سیب است. درک اشیاء سه مرحله دارد. ابتدا ما باید بفهمیم که شیء در کجای محیط قرار دارد ( درک عمق میدان دید ). در مرحله دوم باید بدانیم که شیء چه کاری را صورت می دهد ( بررسی تحرک ). سوم باید تفسیر کنیم که شیء چه چیزی است. از آنجا که فرآیند درک در همه افراد یکجور نیست اشتباهات گوناگونی در مراحل مختلف آن رخ می دهد .
● شکل و زمینه :
تفکیک دیدن و ادراک در واقع تفکیک بخشهای معنی دار یک محیط یکپارچه است. اولین مرحله در این راه تفکیک اشکال و زمینه ها از یکدیگر است. این تفکیک بصری علاوه بر اشیاء برجسته برای اشیاء سایه دار یا دارای تضاد رنگی با محیط نیز صورت می گیرد. در بسیاری موارد تفکیک شکل و زمینه به راحتی صورت می گیرد و گاهی هم چنین نیست . مثال کلاسیک آن اشکال دو وجهی هستند. تشخیص اشکال بر اساس برداشت ذهنی ما از آنها صورت می گیرد. منظور این است که کاربران ممکن است همان چیزی را که طراح پیاده می کند و منظورش است نبینند. در حالیکه در یک طرح چیزی به طور واضح توسط طراحان دیده می شود , ممکن است همان چیز کاربران را گیج کند. مثل متنی که با حروف ریز بر روی یک زمینه قرار داده شده است. برای پرهیز از این مشکل لازم است که طراحان از نقطه نظرات افراد مختلف در همه وقت بهره بگیرند .
● دسته بندی ادراکی :
همانطور که دیدیم اولین قدم در درک یک شیء متمایز کردن آن از زمینه است. قدم بعدی دسته بندی ادراکی یا ساماندهی محرکهای دریافتی است. دو راه در این فرآیند وجود دارد. ابتدا پردازش از پایین به بالا که ویژگیهای اولیه محرک مانند رنگ , شکل , جهت یا اندازه را مورد بررسی قرار می دهد. به عبارت دیگر در این نوع دید , ویژگیهای اشکال هستند که در ابتدا دیده می شوند. اما در پردازش بالا به پایین ما همه چیز را کلی می بینیم و سپس به جزئیات توجه می کنیم در شکل گل پردازش بالا به پایین می گوید که این یک گُل است. اما پردازش پایین به بالا ابـتـدا گلبرگها , کاسبرگها و برگها را مورد توجه قرار می دهد . انتخاب هر یک از این دو روش در افراد مختلف متفاوت است. همچنین ممکن است جایگاه افراد بر درک محیطی آنها تاثیر بگذارد . مثلا یک گیاه شناس ممکن است به گلبرگ ها وکاسبرگ ها توجه کند ولی بقیه همین شکل را فقط یک گل ببینند. بیشتر کاربرها پردازش بالا به پایین دارند و تنها به مروراجمالی صفحات می پردازند ( اسکن ) . اما طراحان وب به دلیل طبیعت کاری خود باید به پردازش پایین به بالا بپردازند چون به جزئیات توجه می کنند و نمی توانند به درستی از برداشت کاربران از صفحه وب مطلع شوند. راه حل این موضوع نیز این است که نتایج و اطلاعات کلی را به صورت واضح در ابتدای صفحات مطرح کنیم و باز از افراد مختلف برای بررسی صفحات استفاده کنیم.
● تاثیرات مفهومی :
بعد از آنکه شکل را از زمینه تشخیص دادیم و عناصر محیط را طبقه بندی کردیم ، قدم بعدی این است که تصمیم بگیریم شیء مورد نظر چیست. این فرایند تشخیص الگویی نام دارد . یعنی فرد شکل دیده شده را با الگوهای از قبل ثبت شده در ذهن خود مطابقت می دهد . تاثیر تجربیات گذشته ذهن ما در درک عناصر محیط تاثیرات مفهومی نامیده می شود. در طراحی وبتاثیرات مفهومی ممکن است مشکل ایجاد کنند وکاربران را به اشتباه بیاندازند. راه پرهیز از این مشکل این است که مطمئن شویم اشکال ، متون و حروف حالت دو پهلو و دو وجهی ندارند. نتیجه اینکه در هر محیطی برای بقا در آن لازم است که با مشکلاتی روبرو شویم و موثر ترین روش را برای حل آنها بیابیم. اما همچنان که یک کودک نمی تواند یک مساله پیچیده ریاضی را حل کند. برای حل هر مشکل لا زم است که ابتدا فقر اطلاعاتی خود را در ارتباط با آن مرتفع کنیم .
Natasha.Gurevich
ترجمه : پدرام رحیمی کوجانی
منبع : کلوب