پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

تأملی در چیستی انتخابات


تأملی در چیستی انتخابات
انتخابات مجموعه عملیاتی است كه هدف اصلی آن انتخاب و گزینش صاحب منصبان و فرمانروایان با تعیین ناظرانی به منظور مهار و كنترل قدرت، تدبیر و چاره اندیشی است. از این دیدگاه، انتخابات به معنی قانون انتخاب و گزینش روش های مختلف و متنوع تعیین نمایندگان است.
انتخابات ابزاری است كه به وسیله آن می توان اراده شهروندان و اتباع كشور را در شكل گیری نهادهای سیاسی و تعیین متصدیان اعمال اقتدار سیاسی مداخله داد.
در مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است: «در این جا نهادها و بنیادهای سیاسی كه خود پایه تشكیل جامعه است بر اساس تلقی مكتبی، صالحان عهده دار حكومت و اداره مملكت می گردند»
با آن كه از ایام باستان، هرازگاهی علایم و نشانه هایی از دخالت مردم در انتخابات و گزینش مسوولان و فرمانروایان به چشم می خورد، با این حال باید گفته شود كه اساس اندیشه ای كه فن گزینش و انتخابات را به عنوان موجه ترین و مشروعترین ابزار و وسیله نیل به صورت قدرت و اقتدار و همچنین رایج ترین و معمول ترین شیوه و روش اعمال اراده مردم قرار دهد امری جدی است زیرا پیش از این ها فرمانروایان نیز از زمره داده های طبیعی تلقی می شدند.
نخستین و اولین سنگ بنا و شالوده انتخابات به معنی امروزین كلمه در انگلستان گذارده شد، زیرا در آغاز، سلطنت مطلقه زیر فشار طبقه اشراف زمیندار و نجبای روحانی و نظامی به انتقال بخشی از قدرت خود به آنان دست كم در زمینه رایزنی در امور مالی و مالیاتی مبادرت ورزید، آن گاه به سبب تحول در وسایل تولید صنعتی و توجه به بازرگان ها و قوت گرفتن بورژوازی(خرده پاهای شهری) و تقاضا و درخواست های روز افزون این طبقه رو به رشد برای مشاركت در این گونه تصمیم گیری های مملكتی نهایتاً دربار انگلستان تن به قبول و شناخت این نیروی جدید و پویای اجتماعی نیز داد و موافقت كرد كه نمایندگان بورژوازی صنعت، بازرگانی، روشنفكری و مشاغل آزاد نیز در پارلمان انگلستان شركت نمایند.
اما استقرار حقوقی و سیاسی انتخابات در شكل نهایی آن، در قرن هفدهم و هجدهم با پذیرش نظریه مردم سالاری و ایجاد نظام ها و رژیم های نماینده ای و متعاقب ظهور نظریه حاكمیت ملی انجام پذیرفت.
انقلابیون اروپا بارد فلسفه حاكمیت مردم (این نظر از جانب روسو فیلسوف و متفكر فرانسوی ارایه شده بود) و تمایل پیدا كردن و گرایش به سوی اصل حاكمیت ملی، طبیعتاً در جهت اعمال غیرمستقیم قدرت توسط مردم كشیده شدند، زیرا پذیرش بی كم و كاست حاكمیت مرد خود به خود ایجاد دموكراسی مستقیم(یعنی مردم در یك جا جمع شده و مستقیماً نامزد و نماینده خود را انتخاب می نمودند و نیازی به انتخابات به صورتی كه در حال حاضر وجود دارد نبود) را به دنبال می آورد و این همان مشكل و معضلی بود كه قانونگذاران و بسیاری از نظریه پردازان می خواستند از آن اجتناب كنند.
این اندیشه، انطباق بیشتری با آرمان های زمان داشت. از طرف دیگر اجرای نظرات مربوط به دمكراسی مستقیم در عمل مواجه با اشكالاتی نیز بود، به ویژه آن كه در دولت كشورهای بزرگ، امكان اجتماع همه مردم برای تصویب قوانین و انتخاب قضات و كارگزاران قدرت اجرایی بعید می نمود لذا چه از حیث نظری و چه از لحاظ عملی، دمكراسی غیرمستقیم بیشتر پذیرفتنی به نظر می رسید.
امروزه جز در برخی از خرده دولت ها مانند چند كانتون سوییس یا چند ایالت در امریكای شمالی، اعمال دمكراسی مستقیم، كاربرد نداشته و تقریباً اكثریت قریب به اتفاق كشورها نظریه انتخاب و گزینش فرمانروایان و نمایندگان مردم را از راه انتخابات غیرمستقیم پذیرا شده اند، سایر راه های وصول به قدرت از قبیل وراثت، انتصاب، شیوه خود انتخابی و امثال آن، یا از میان برداشته شده یا جنبه فرعی و استثنایی یافته اند.
‌●انواع انتخابات
در حال حاضر در چارچوب این مبحث دو گونه انتخابات از اهمیت ویژه ای برخوردارند؛ یكی انتخاب رییس دولت- كشور در رژیم هایی كه جمهوری است و دیگری انتخاب نمایندگان مجلس مقننه.
اهمیت این دو انتخابات از نظر ماهیت و طبیعت سیاسی ویژه آن هاست و این كه هر فرد به عنوان تبعه كشور و شهروند، ضمن رای دادن، در واقع سرنوشت جامعه ملی را رقم می زند، در حالی كه امروزه ابزار انتخابات در سطح های جغرافیایی گوناگون مانند كمونها، بخش ها، شهرستان ها، استان ها و حتی در موارد بسیاری شهرها و روستاها، برای انتخاب و تعیین مشاوران و مسوولان محلی مورد استفاده قرار می گیرد و برقراری این گونه انتخابات به عنوان نشانه فراخی و گستردگی میدان دمكراسی تلقی می شود، لكن هیچكدام از این نوع انتخابات ویژگی و خصایص انتخابات سیاسی را كه در مرحله اول برای تعیین مسوولان و متصدیان امور كشوری است ندارند، زیرا در انتخابات مذكور مقاصد و اهداف سیاسی و اجتماعی نیز مدنظر و مورد توجه رای دهندگان و انتخاب كنندگان است.
در حكومت مردم بر مردم رای و نظر در علایق جامعه از طریق انتخابات معلوم و مشخص می گردد، به همین دلیل دمكراسی های جهان حق رای را تا هر كجا كه ممكن و میسر و در عین حال مقرون به مصلحت بوده است تعلیم داده، آن را «حق رای عمومی» خوانده اند.
●حق رای
رای، عملی تشریفاتی و حقوقی است كه اتباع یك كشور و افراد آن به وسیله آن، طبق ضوابط و شرایط قانونی به انتخابات نماینده و نمایندگان می پردازند و رای دهنده ضمن این عمل حقوقی- سیاسی در حقیقت با برگزیدن نماینده یا نمایندگان در اداره امور سیاسی جامعه خود مشاركت می كند.
رای دادن حقی است كه به یك فرد تعلق می گیرد و این شخص مختار است كه از این حق استفاده بنماید یا نه. هر چند امروزه این حق رای دادن در برخی كشورها اجباری بوده و در حقیقت هر شهروند هجده ساله و هجده ساله به بالا موظف به رای دادن می باشد. از طرف دیگر در كشور ما این رای دادن اختیاری بوده و الزام به رای دادن وجود ندارد و بنابراین به كارگیری این حق یا امتناع از آن، خودگونه ای حق مشروع هر شهروند به شمار می آید و استفاده یا عدم استفاده از آن منوط به اراده شهروند خواهد بود. در هر صورت شاید بتوان گفت كه علت اجبار به رای دادن در برخی كشورها با این دلیل كه منافع جامعه این امر را ایجاب می نماید توجیه شود.
از جمله شرایط اساسی برای رای دادن تا چند سال پیش(و حتی در حال حاضر در برخی كشورهای عربی) جنسیت فرد بوده و می باشد. هرچند شرایط دیگری نیز ضروری هستند مثلاً تابعیت، ولی این امر به حاكمیت برمی گردد؛ به عبارت دیگر، تا زمانی كه شخصی تابعه ایران نباشد از نظرسیاسی، اجتماعی، فرهنگی و غیره به نظر نمی رسد كه علایق و پیوستگی به این كشور داشته باشد و بنابراین قایل شدن حق برای یك فرد بیگانه و خارجی علاوه بر این كه منجر به هرج و مرج و سوءاستفاده خارجیان می شود از نظر عقلی، حقوقی و سیاسی نیز كاملاً بیهوده است.
گفت وگو : ایرج اسماعیل پور قوچانی
منبع : روزنامه جوان