یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

جهانی شدن و انقلابات جهانی


جهانی شدن واژه‌ایست که در چند سال اخیر بسیار مورد توجه قرار می‌گیرد و شاید هر روزه رسانه‌های گروهی با رویکرد هایی متفاوت آن را مورد برسی قرار می دهند. در عین حال قبل از وارد شده به این مقوله باید معنایی جامع از واژه جهانی شدن یا بهتر بگوییم جهانی‌سازی را در ذهن داشته باشیم . شاید بتوان گفت ریشه جهانی شدن، به بعد از جنگ جهانی دوم و فروكش آتش خشم دولت های متخاصم شکل گرفت. و از نماد های اولیه آن تشکیل سازمان ملل متحد در ایالات متحده امریکا بود. کشوری که شاید با زیرکی، جنگ را در خارج از مرزهای خود دنبال کرد و در حین جنگ و بعد از آن سودهای کلانی را نصیب اقتصاد خود نمود. دادگاه بین المللی لاهه، سازمان جهانی اقتصاد، گروه نظامی ناتو، گروه اپک، اتحادیه اروپا، اتحادیه عرب، اتحادیه آس آن و بسیاری از تشکل‌‌ها و سازمان‌‌های بین‌‌المللی و منطقه‌ایی از دستاورد های جدید بعد از جنگ جهانی دوم بوده است.
ولی رشد عظیم این سازمانها و تبلیغات جهت دار، برای تبدیل تمام کشورها به یک دهکده جهانی در ده سال اخیر رشد شتابنده ایی به خود گرفته است. امروزه این رشد شدید را می توان مدیون عصر ارتباطات دانست. ارتباطاتی که با ابزارهای وسیع خود فرهنگ ها و خرده فرهنگ های مختلف را به هم نزدیک و یا جایگزین هم می کند. حتماً امروزه می توانید آخرین مدل بوتیک های ایتالیایی را در شاخ آفریقا پیدا کنید و یا فرهنگ رفتاری مردم آمریکا را در روابط روزمره یک جوان هندی به راحتی مشاده نمایید.
در جهانی شدن علاوه بر عامل اطلاعات و ابزار نوین اطلاع رسانی، پارامترهای دیگری چون اقتصاد، سیاست بین المللی، تبادل فرهنگی، مهاجرت، منافع مشترک بین المللی و منطقه ای و ... را می توان نام برد. پیشبرد اهداف جهانی سازی به صورت وسیع و تبلیغ آن از طرف کشورهای شمال به کشور های جنوب چهره اقتصادی و سیاسی بسیاری از کشورهای را متحول کرده است و تاثیرات غالباً منفی بر روی اقتصاد و فرهنگ کشورهای ضعیف باقی گذاشته است که برسی آن در این مقال نخواهد گنجید.
می توان به جرأت گفت یکی از شباهت های بزرگ تمام تمدن های بشری از گذشته تا کنون وجه حاکمیت بوده است. اگر از قبایلی که بیش از چند خانوار نبوده اند تا امپراتوری های بزرگ قرون گذشته را برسی کنیم مشاهده می‌نماییم هیچکدام فاقد نظام حکومتی و در حقیقت حاکم و رایت نبوده اند، حال چه از نوع سلطنتی گرفته تا نظام های پارلمانی.
دقیقاً امروز این سوال مطرح می شود که حاکم این دهکده جهانی کیست ؟ و یا چه گروهی خود را حاکم این جهان یک پارچه می دانند؟ واژه تک قطبی شدن، در حقیقت از همین موضوع نشات می گیرد و شاید امروز هیچ کشوری داعیه حاکمیت بر جهان را غیر از ایالات متحده آمریکا ندارد.به پایگاه های نظامی در کره جنوبی و ژاپن گرفته تا قطر ، امارات ، عربستان ، عراق ، کویت ، آذربایجان و حتی در قلب اروپا تا کشورهای آفریقایی ، آمریکای جنوبی و یا منافع اقتصادی و سیاسی در چند هزار کیلومتر آن طرف تراز خاک های آمریکا می توان نگاهی انداخت . هجوم فرهنگ آمریکای و غربی با تمام ابزار اطلاع رسانی موجود و برنامه ریزی دقیق برای کشورهای دنیا در جهت تامین منافع ایالات متحده، همه و همه شاهد این ماجرا است و این شاید مفهوم غیر ملموس واژه جهانی شدن است البته از نوع کاپیتالیستی آن.
واژه کشورهای جهان اول و سوم ، کشورهای شمال و جنوب و این طبقه بندی نظام جهانی از همین جا سرچشمه می گیرد. نتیجه آن طبقه ایی شدن این جامعه چند میلیارد نفری ،آن هم فقط به دو طبقه فقیر و غنی است. امروزه فاصله طبقاتی را که روز به روز به آن اضافه می گردد و تقسیم نا متعادل ثروت جهان از نمونه های بارز این دهکده جهانی است. کشورهای غربی که در قرون گذشته و با استفاده از ثروت و ارزش افزوده همین کشورهای به اصطلاح در حال توسعه به سطحی از رفاه و توسعه رسیده اند امروز با شعارهای فریبنده ایی مانند دمکراسی، حقوق بشر، عدالت اجتماعی و ... بر افکار عمومی جهان حکومت می کنند. ولی کدام عدالت ؟
امروز ایالات متحده با همکاری متحدان خود بسیاری از کشورهای جهان را استان های خارجی خود فرض می کند. جدا از مقوله نظامی، تک محصولی شدن بسیار از کشورها نتیجه همین برنامه ریزی جهانی است.
به گفته بسیاری از جامعه شناسان و سیاست‌مداران به دلایل مختلف امکان رخ دادن انقلاب هایی چون انقلاب ده ۶۰ ایران در کشورهای دیگر جهان بعید است و یا حد اکثر با یک کودتای آرام مانند پاکستان و یا یک انتخابات بدون خشونت امکان عوض شدن قدرت در کشورهای مختلف به دست می آید .ولی شاید مسئله جهانی شدن و به موازات آن حاکمیت به این دهکده جهانی رویکردی جدید از انقلاب را به ما نشان دهد . یعنی انقلاب تعدادی از کشورها بر علیه کشورهای حاکم این دهکده جهانی.
امروز نمونه بارز آن قضیه انرژی هسته ای ایران است. در اینجا ما به اشتباهات یا حرکت درست تیم مذاکره کننده ایرانی و یا حتی سیاست کلی نظام ایران کاری نداریم. ولی آن چیزی که روشن می باشد، این است که حق مسلمی را از یک کشور، که در چهارچوب قوانین یکی از همین سازمانهای جهانی می‌خواهد حرکت نماید، را سلب می کنند.
در نظام نوین جهانی، مانند بسیاری از نظام های حکومتی گذشته و حال، بحث ظالم و مظلوم بحثی است پابرجا. امروزه بزرگ ترین مانع رشد کشورهای عقب مانده عدم اطمینان به خود و چشم داشتن به کمک های کشورهای دیگر است و این به درستی از دستاوردهای نظام نوین کاپیتالیستی جهان است .
در هر حال باید حرکتی با دید باز و به دور از هرگونه خشونت از سوی کشورهای جهان سوم آغاز گردد و این مقدور نیست مگر با یک انقلاب فکری در بین مردم کشورهای عقب مانده و حتی توسعه یافته. امروزه در بسیاری از همین کشورهای توسعه نیافته حاکمانی بر مسند قدرت هستند که تمام هستی شان وابسته به قدرت کشورهای غربی است و یا با قلدر معابی، حقوق اولیه ملت شان را از آنها دریغ می کنند. آگاهی مردم این کشورها و مقابله با ستمی که در استعمار نوین بر آنها تحمیل می گردد اولین قدم است. ولی باید فراموش نکرد که هر حرکت نا به جا و خشونت آمیز جز آسیب بر پیکره اقتصادی و سیاسی این مردم چیز دیگری در بر نخواهد داشت. مسلماً منافع منطقه ایی و بین المللی در گرو همکاری‌های دولت های مختلف است و این مقاله در جهت زیر سوال بردن تبادلات جهانی نیست. ولی بحث در کم و کیف و نحوه توزیع منافع اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جوامع گوناگون می باشد.

محمد کامبد
منبع : هفته نامه فصل نو