پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


اصطلاح‏شناسی فقه خانواده


اصطلاح‏شناسی فقه خانواده
● نفقه‏
«نفقه» در لغت به معنای خروج و هلاك شدن است و در اصطلاح فقه، عبارت است از هزینه زندگی زن و نزدیكان (مانند فرزندان، نوه‏ها، پدر و مادر و اجداد) و چون مالی كه برای افراد یاد شده، خرج می‏شود، به شكلی از دارایی شخص، خارج و كم می‏شود، «نفقه» نام گرفته است.
نفقه زن - كه تأمین آن برعهده شوهر است - عبارت است از تهیه غذا، پوشاك، وسایل زندگی، هزینه معالجه و درمان و مسكن (درحد متعارف و مناسب با شأن زن).
● نشوز
نشوز در لغت به معنای نافرمانی و سرپیچی كردن است و در اصطلاح فقهی، به سرپیچی كردن زن و شوهر از حقوق شرعی یكدیگر گفته می‏شود. اگر زن، حقوق واجب و وظایف شرعی را نسبت به شوهرش رعایت نكند، «ناشزه» نامیده می‏شود و اگر مرد، حقوق واجب و وظایف شرعی را نسبت به همسرش رعایت نكند، به او «ناشز» گفته می‏شود. هرگاه نشوز و نافرمانی، از سوی زن باشد، مرد می‏تواند زمینه آن را از بین ببرد؛ به این ترتیب كه نخست او را نصیحت كند و اگر تأثیر نگذاشت، می‏تواند از همخوابی با او بپرهیزد؛ یعنی، در بستر خواب، به او پشت كند و یا نزد او نخوابد. اگر این روش نیز در او اثر نداشت، چنانچه امید دارد، می‏تواند با تنبیه، او را از نافرمانی باز دارد؛ البته این كار، باید به قصد اصلاح (نه از روی خشم و انتقام) و به اندازه‏ای باشد كه باعث توجه و اصلاح او گردد. هرگاه نشوز و نافرمانی از سوی مرد باشد، زن نخست او را نصیحت می‏كند و اگر تأثیر نگذاشت، می‏تواند شكایت خود را نزد حاكم ببرد تا او را به انجام وظایفش وادار كند؛ البته زن حق ندارد با او قهر كند و یا او را كتك بزند.
● حضانت‏
حضانت از ماده حضن و به معنای زیر بال گرفتن تخم‏ها توسط پرنده، برای درآمدن جوجه است و در اصطلاح، ولایتی است كه بر طفل و دیوانه، برای تربیت او و برای مصالحی است كه به او ارتباط پیدا می‏كند؛ مانند حفظ و نگه‏داری او، نظافت، روغن مالیدن، شستن لباس‏هایش و... . البته حضانت با ولایت و ارضاع (شیر دادن)، تفاوت دارد. ولایت، مربوط به اموال و حقوق مالی و مانند آن است؛ در حالی كه حضانت، به تربیت و بزرگ كردن كودك، ارتباط دارد. برای نگه‏داری طفل - پسر یا دختر - مادر تا دو سال از هنگام ولادت او، اولویت دارد و پدر حق ندارد در این مدت، فرزند را از مادر جدا كند. پس از پایان یافتن این مدت، پدر، نسبت به پسر و مادر، نسبت به دختر، تا هنگام هفت سالگی، در نگه‏داری و تربیت او اولویت دارند و اگر مادر، پیش از هفت سالگی دختر، به واسطه طلاق یا فسخ از پدر جدا شود و با مرد دیگری ازدواج كند، این حق و اولویت از او گرفته می‏شود و دختر، به پدر، منتقل می‏شود.
● طلاق‏
طلاق به معنای از بین رفتن زوجیت زن و شوهر و جدا شدن از یكدیگر است. این امر، از نظر اسلام، حلالی است كه مبغوض شمرده شده است. طلاق بر دو قسم است؛
الف) طلاق بائن
ب) طلاق رجعی.
طلاق بائن، آن است كه مرد در آن، حق رجوع به زن را ندارد و نمی‏تواند او را بدون عقد، به همسری قبول كند. این نوع طلاق، پنج قسم است كه عبارتند از:
۱) طلاق زنی كه نه سالش تمام نشده است.
۲) طلاق زن یائسه.
۳) طلاق زنی كه شوهرش بعد از عقد، با او نزدیكی نكرده باشد.
۴) طلاق سوم زنی كه او را سه دفعه طلاق داده‏اند.
۵) طلاق خلع و مبارات.
طلاق رجعی، غیر از موارد یاد شده است و تا وقتی زن، بعد از طلاق، در عده است، مرد می‏تواند (بدون عقد) به او رجوع كند. زنی كه مایل نیست با شوهرش زندگی كند و از او بسیار بدش می‏آید، می‏تواند مهر خود یا مال دیگری را به او ببخشد تا طلاقش دهد؛ این طلاق را«طلاق خلع» می‏نامند و اگر زن و شوهر، یكدیگر را نخواهند و زن، مهر خود یا مال دیگری را به مرد ببخشد كه او را طلاق دهد، آن را «طلاق مبارات» می‏نامند.
● عدّه‏
«عده» از همان عدد - به معنای شمارش - گرفته شده است و در اصطلاح، عبارت است از مدتی كه به دستور شارع مقدس، زن حق ندارد در این مدت، شوهر كند و باید صبر كند تا آن مدت به سر آید. زن در موارد ذیل، باید عده نگه دارد:
۱) بعد از طلاق و جدایی.
۲) بعد از به هم خوردن عقد (فسخ یا انفساخ عقد).
۳) بعد از تمام شدن مدت یا بخشیده شدن آن در عقد موقت.
۴) بعد از نزدیكی از روی اشتباه و ناآگاهی (وطی به شبهه).
۵) بعد از مرگ شوهر.
لزوم عده نگه‏داری، برای بند یكم تا سوم، در صورت نزدیكی است.
عده طلاق، به این ترتیب است كه اگر زن، عادت ماهیانه می‏بیند، بعد از آن كه در پاكی طلاق داده شد، باید به مقداری صبر كند كه دو بار حیض ببیند و پاك شود و هنگامی كه حیض سوم را دید، عده او تمام است و اگر عادت نمی‏بیند، ولی در سن زنانی است كه عادت می‏بینند، باید بعد از طلاق، سه ماه عده نگه دارد. عده ازدواج موقّت - بعد از تمام شدن مدت یا بخشش آن از طرف شوهر - چنانچه زن عادت ماهیانه می‏بیند، به مقدار دو حیض كامل است و اگر عادت نمی‏بیند، ۴۵ روز است. عده وفات، چهار ماه و ده روز است و اگر زن، باردار است، باید تا هنگام وضع حمل، عده نگه دارد. اگر پیش از گذشتن چهار ماه و ده روز، فرزندش به دنیا آمد، باید تا چهار ماه و ده روز از مرگ شوهر، عده را ادامه دهد.
علت واقعی عده، بر ما مخفی است و آن چه گفته می‏شود - از قبیل انعقاد نطفه، حریم زوجیت و... - از حكمت‏های آن به شمار می‏روند. از این رو، اگر مرد، سال‏ها نیز جدا از زن خود زندگی كند یا در مسافرت باشد، باز زن باید عده نگه دارد؛ به همین علت، این سخن كه امروزه با استفاده از دارو (خوراكی یا تزریقی) یا به كار بردن وسایل پیشگیری پزشكی، به طور قطع می‏توان از بارداری زن جلوگیری كرد، پس لزوم عده نگه داشتن بی‏معنا خواهد بود، مردود است.
باید دانست كه سه دسته از زنان هستند كه عده ندارند؛
۱) زنی كه نه سالش تمام نشده است.
۲) زن یائسه.
۳) زنی كه شوهرش با او نزدیكی نكرده است.
● ولیمه‏
ولیمه از ماده «ولم»، به معنای طناب و ریسمان، گرفته شده است و در اصطلاح، به طعامی گفته می‏شود كه در جشن عروسی، تولد و ختنه كردن فرزند و مانند آن، به دیگران داده می‏شود و گویا با این ریسمان (دادن طعام)، گروهی در یك مكان، گرد هم می‏آیند و از این جهت، به آن ولیمه گفته می‏شود.
● عقیقه‏
عقیقه از ماده «عقّ»، به معنای شكافته شدن چیزی است. به سرزمین عقیق كه یكی از میقات‏ها برای بستن احرام محسوب می‏شود، از این جهت عقیق گفته می‏شود كه سیل، باعث شكاف و وسعت این محل گردیده است و به موی طفل نوزاد نیز عقیقه گفته می‏شود؛ از این جهت كه پوست او را می‏شكافد. عقیقه در اصطلاح فقهی، به گوسفند یا حیوان دیگری گفته می‏شود كه در روز هفتم تولد بچه، هنگام تراشیدن موی سر او، قربانی می‏شود و چون در این روز، موی سر بچه تراشیده می‏شود، قربانی این روز را عقیقه می‏نامند. عقیقه، یكی از مستحباتی است كه بسیار به آن سفارش شده است. بنابراین، مستحب است كه در روز هفتم تولد، برای نوزاد پسر، حیوان نر و برای نوزاد دختر، حیوان ماده، قربانی شود و اگر عقیقه از روز هفتم به تأخیر افتاد، ساقط نمی‏شود؛ بلكه اگر برای فرزند تا هنگام بلوغ، عقیقه داده نشود، مستحب است خودش بعد از بلوغ، عقیقه بدهد. عقیقه، باید یكی از چهارپایان سه گانه باشد كه عبارتند از: گوسفند، گاو و شتر و صدقه دادن پول به جای آن، كافی نیست و مستحب است پا و ران آن را به مامای بچه اختصاص دهند.
منبع : پرسمان