جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


باید ایستاد و فرود آمد...


باید ایستاد و فرود آمد...
از ساعت هشت و نیم شب دوشنبه هشتم مرداد، درست زمانی كه این یادداشت نوشته می‏شود، محمدرضا شجریان به همراه گروه آوا روی صحنه می‏رود.
محل كنسرت بار دیگر تالار بزرگ وزارت كشور است كه هر شب می‏تواند سه هزار و اندی نفر را در خود جای بدهد. یك سال و نیم پیش هم شجریان به همراه علیزاده، کلهر و همایون به مدت پنج شب در این تالار كنسرت برگزار كردند. پیش از آن هم در زمستان ۸۲ شجریان با همین گروه به مدت سه شب برنامه «هم‏نوا با بم» را برگزار كردند. برنامه‏ای كه عواید آن به زلزله‏زدگان بم تعلق داشت. شاید بتوان گفت همین كنسرت هم‏نوا با بم، فتح بابی برای برگزاری دوباره كنسرت‏های شجریان در ایران شد. شجریان عملاً از ۷۷ به بعد هرگز كنسرتی در ایران برگزار نكرد و از فحوای كلام او در آن سال‏ها چنین برمی‏آمد كه هیچ قصد برپایی كنسرت هم ندارد. اما شاید استقبال بیش از انتظار مردم از كنسرت بم كه صرفاً انگیزه‏های خیریه او را به برگزاری آن وا داشته بود، شجریان را به فكر برگزاری مجدد كنسرت در ایران انداخت و نتیجه آن شد كه چند وقت بعد تهران به مدت پنج شب میزبان هنرنمایی او و گروهش بود و دیگر اینکه امروز نیز بار دیگر شجریان و گروه آوا، شش شب در تهران برنامه اجرا می‏كنند.
اما هر دو بار گذشته و البته این بار، تهیه بلیت كنسرت به كابوسی برای علاقه‏مندان بدل شد و دوستداران شجریان و مشتاقان موسیقی اصیل ایرانی برای حضور در كنسرت، با مشكلات زیادی دست و پنجه نرم كردند. پس از آنكه برای هم‏نوا با بم، صف‏های طولانی در مقابل مراكز فروش بلیت شکل گرفت و خیلی‌ها برای تهیه بلیت شب را در همان صف‏ها به صبح رساندند، برگزاركنندگان كنسرت به فكر ایجاد ساز و كاری برای فروش و تهیه بلیت افتادند. فروش اینترنتی بلیت نخستین برنامه برگزاركنندگان بود. كاری كه پیش از این هرگز در این مقیاس انجام نشده بود.
مسوولان فروش بلیت هرگز فكر نمی‏كردند كه از همان دقایق ابتدایی فروش اینترنتی، سایتی كه برای این كار در نظر گرفته بودند، از كار بیفتد. در واقع آنها گمان نمی‏كردند كه هجوم مراجعه‏كنندگان این‏چنین سایت و سیستم فروش اینترنتی را مختل کند و به کلی طرح آنها را از حیز انتفاع بیندازد. خیلی‏ها پول به حساب «دل‏آواز» واریز كردند و به دلیل مشكلات سایت موفق به تهیه بلیت نشدند. تنها جواب برگزاركنندگان عذرخواهی بود و بازپس دادن هزینه پرداخت‌شده خریداران نگون‏بخت آش‏نخورده و دهن سوخته را به بعد از برگزاری كنسرت وعده داده شد. چاره‌ای هم جز آن نبود. فرآیند تهیه بلیت به همان وضعیت ثابت همیشگی برگشت. دوباره صف‏های طویل و جماعتی كه شب را در صف‏ها به صبح می‏رساندند، در خیابان‏های اطراف تالار وزارت كشور جمع شدند و بازار سیاه فروش بلیت با قیمت‏های نجومی رونق چندانی گرفت.
اگرچه كنسرت دو شب هم مازاد بر برنامه تمدید شد، اما کم نبودند علاقه‏مندانی كه نتوانستند به هیچ طریقی در تالار بزرگ وزارت كشور حضور به هم برسانند و از این موضوع حسابی سرخورده ‏شدند. این حس سرخوردگی وقتی بیشتر در درون غلیان می‏كرد كه آدم جلوی در تالار بزرگ وزارت كشور به چهره‏هایی برمی‏خورد كه هرگز نمی‏شد آنها را در تك و تای تهیه بلیت تصور كرد.
به نظر می‌رسید كه برگزاركنندگان كنسرت این دفعه تدابیر بهتری اندیشیده باشند. انصافاً هم از شواهد و قرائن چنین برمی‏آمد. تعیین دقیق زمان استارت فروش و نحوه پرداخت هزینه، ایجاد محدودیت برای خرید بیشتر از سه بلیت برای هر نفر، كنترل مشخصات بلیت با كارت شناسایی افراد شركت‏كننده و... همه از برنامه‏ریزی دقیق‏تر نسبت به دفعات پیش خبر می‌داد، اما در عمل اتفاقی كه افتاد باز هم چندان دلخواه نبود. در واقع نه به مذاق علاقه‏مندان خوش آمد و نه به دل برگزاركنندگان نشست. سایت «دل‏آواز» در كمتر از یك ساعت دوباره از كار افتاد و جماعتی كارت اعتباری سامان به‌دست پشت كامپیوترها درمانده و معطل ماندند و خستگی چند هفته کار، بر تن متولیان سایت و برنامه‌ریزان فروش اینترنتی بلیت‌ها باقی ماند. به هر حال اجزای معادله، چندان پیچیده نیستند. طراحی یک مکانیسم فروش تعداد مشخصی بلیت در اینترنت چندان مساله غیرقابل حلی به نظر نمی‌رسد. اما در واقعیت عملاً اتفاقات دیگری می‌افتد. تصور کنید ظرف چند دقیقه ده‌ها هزار نفر (شاید بیشتر و شاید کمتر) ناگهان درخواست ورود به سایت دارند. نباید بی‌انصافی کرد، از کار افتادن سایت، اتفاق چندان غریبی نیست.
گفته شده كه تاكنون قریب به نوزده هزار بلیت فروخته شده و تقریباً ظرفیت برای هر شش شب تكمیل شده است. اما كم نیستند افرادی كه برای حضور در این كنسرت از هیچ تلاشی فروگذار نكرده‏اند و یك بار دیگر دست از پا درازتر باید در انتظار كنسرت بعدی استاد بمانند و خون دل بخورند و شكر حق به جای آورند.
بحث بر سر اینکه چرا شجریان این همه طرفدار دارد و این همه افرادی که با هزار مشقت خود را به کنسرت او رسانده‌اند، از چه چیز استاد خوششان آمده و اصلاً آیا همه آنها با موسیقی ایرانی و آواز ایرانی میانه‌ای دارند یا نه، بماند برای بعد که بحث مفصلی می‌طلبد و باید در یادداشتی مجزا به آن پرداخت.
اما كمی هم از آنچه می‏توان درباره محتوای این كنسرت حدس زد، بگوییم. گروهی كه شجریان این بار در كنار آنها روی صحنه می‏نشیند، از هر لحاظ از بهترین‏هاست. در توانمندی‏ها و سابقه تك‏تك اعضای گروه هیچ حرفی نیست و درباره هر یك از اعضا می‏توان یك مطلب مفصل و جداگانه نوشت. مجید درخشانی، شاگرد خلف محمدرضا لطفی و از اعضای قدیمی گروه شیدا و عارف و چاووش است. درخشانی پیش از این، هنر خود را در نوازندگی و آهنگسازی و تنظیم، در آلبوم در خیال به رخ همگان كشیده بود. بی‏گمان در خیال، از بهترین آثار او و از بهترین كارهای شجریان است كه در سه‌گاه و بیات ترك اجرا شده. موسیقی در خیال هم به لحاظ فرمیك و هم محتوایی در سطح بالایی قرار دارد. اگر بخواهیم آن را به لحاظ سبك‏شناسی بررسی كنیم، باید آن را در ادامه كارهایی كه در آستانه و بعد از انقلاب در موسیقی اصیل ایرانی انجام شد، بدانیم. كارهای دیگر درخشانی هم، همگی قابل تاملند. كارهایی كه در آلمان انجام داده یا فعالیت‏هایی كه در گروه خورشید داشته، چه در زمینه آهنگسازی و چه در تنظیم آهنگ، جزء كارهای خوب او به حساب می‏آیند.
سعید فرج‌پوری هم از كمانچه‏نوازان بنام ایرانی است. او سال‏ها در معتبرترین گروه‏های موسیقی ایرانی فعالیت داشته و از بدو تاسیس گروه «چاووش» در آن حضور داشته و به عنوان نوازنده هم بعضاً در «شیدا» و «عارف» حاضر بوده است.
نام محمد فیروزی، دیگر عضو گروه هم، همواره به عنوان یكی از مطرح‏ترین نوازندگان بربط و عود بر سر زبان‏ها بوده است. فیروزی هم در همان گروه‏های معتبری كه نامشان رفت، حاضر بوده و ساز او همواره در فضاسازی برای بهترین اركسترهای ایرانی از بهترین‏ها بوده است. شاید یكی از مزیت‏های گروه فعلی آوا به نسبت گروهی كه شجریان پیش از این با آن همكاری داشت، همین ساز محمد فیروزی باشد. هر چقدر ساز علیزاده و كلهر سعی داشتند برای هم فضاسازی مناسبی داشته باشند، باز هم جای خالی یك ساز فضاساز به‌شدت در كار آنها احساس می‏شد. شاید تفاوت آواز شجریان با كمانچه كلهر در آلبوم بی‌نظیر شب‌سكوت‌‌كویر، با ساز و آوازهای سلسله كنسرت‏های گروه، در همان فضاهایی باشد كه در شب سكوت كویر به وسیله عود و ویولنسل ایجاد شده بود.
جوان‏ترین عضو گروه هم همایون شجریان است كه از نوجوانی همواره در كنار پدرش به عنوان نوازنده تنبك حضور داشته و این هفت، هشت ساله اخیر در كنار پدر آواز هم می‏خواند. در سرزمینی كه اغلب خوانندگان آن سعی در تقلید از صدای استاد بلامنازع آواز ایرانی دارند، قطعاً بخت و اقبال یار همایون است كه علاوه بر درك مستقیم و بی‏واسطه محضر پدر، شمه‏ای هم از هنر او به ارث برده و صدایی کاملاً شبیه صدای پدر دارد. (هیچ وقت فراموش نمی‏كنم روزی را كه «آهنگ وفا» منتشر شده بود و در خوابگاه با دوستانم بر سر اینكه آیا همایون هم همراه پدر آواز می‏خواند یا نه، شرط می‏بستیم.)
به هر حال از دوشنبه، درست روزی كه این یادداشت نوشته می‏شود، به مدت شش شب شجریان با گروه جدیدش روی سن تالار كشور می‏نشینند و با زبان بی‏نظیر هنر خود با علاقه‏مندان به سخن درمی‌آیند. این سخن گفتن و سخن شنیدن در كنسرتی است كه شجریان نام آن را استاد سخن سعدی شیرازی گذاشته و بنا است كه اشعاری از استاد همه اساتید سخن، تمام و كمال بخواند. اصلاً شاید این برنامه بازگشت استاد به كارهای درخشان سال‏های قبلش باشد، یا شاید...
تا این لحظه كه این یادداشت نوشته می‏شود، جماعت زیادی مثل این نویسنده مشتاق، موفق به تهیه بلیت این كنسرت نشدند. آن وقت مجبور نبودیم هفته آینده، صرف گفته‏ها و شنیده‏ها، از حال و هوای كنسرت شجریان بنویسیم و... چاره‏ای نیست. باید ایستاد و فرود آمد.
به هر حال شجریان از دوشنبه، درست روزی كه این یادداشت نوشته می‏شود، به مدت شش شب در تهران آواز سر می‏دهد. همه چیز مهیاست كه شش شب بی‏نظیر رقم بخورد. شب‏هایی كه تالار بزرگ وزارت كشور شاهد آخرین روایت استاد آواز از استاد سخن خواهد بود. همه چیز برای شش شب رویایی روبه‌راه است.
علی‌ رنجی‌پور
منبع : روزنامه شرق