جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا
تعزیه، فریادی خاموش
سنت عاشقانه دوست داشتن حضرت علی(ع) و خاندانش در میان ایرانیان همیشه پایدار بوده و هست. از آن روزهای سیاه كه سایه بیرحمیهای قوم مغول ایران را دستخوش بادهای تیره كرده بود تا آن روزهای سرد كه ایرانیان به اسارت زمستانی درآمده بودند كه حاصل حملههای وحشیوار تیمور لنگ بود. آن روزها كه محمود غزنوی تكیه بر تخت سلطنت زده بود تا آن زمان كه حكومت صفوی قدرت را به دست گرفت و بعد افشاریه آمد و زندیه و قاجاریه و همه دست به دست هم دادند تا بهعنوان حكومت بر مردم ایران، این سرزمین را به دست چپاولگری و تاراجهای نامردمانه وارثان تاج و تخت بسپارند.
آن زمان كه مرگ بر دیار خورشید حاكم بود و سایه سرد سكوت بر قلبها افتاده بود، یك ستاره در دل این مردم میتابید، میخروشید و فریاد میزد. عشق به حضرت علی(ع) و خاندان پاك او كه به مردم جان میداد و بر پا ایستادن را توان. به آن روزگار درد و رنج كه ایرانیان میخواستند از سویی عشق خود را به حضرت علی(ع) نمایان كنند و از سوی دیگر تصمیم به مبارزه با جور و ستم داشتند دانه تعزیه در سرزمین پاك دلها كاشته شد.
هنری شگرف كه از میان خاكسترهای به ظاهر رو به خاموشی رفته نیاكان پاكنهاد مردم ایران برخاست. مردمی كه در اعماق ذهن همیشه بهاری خود چشمهای جوشان را میجستند و به سویی حركت میكردند كه آسمان ابرهایی بارانی را در بر داشت. استعداد شگفت بازیهای دستهجمعی قبل از اسلام دوباره خود را نمایان ساخت و ایرانیان هنر تعزیه را با كمك ادبیات غنی، موسیقی پربار و ذهن خلاق خود هستی بخشیدند.
دانه تعزیه نیاز به آبیاری داشت و خورشیدی را احتیاج داشت تا جوانه زند، رشد كند، ببالد و میوه دهد. موسیقی در این میانه به یاری این كودك نوپا شتافت. آفتاب هستیبخش و كهنسال موسیقی بر تعزیه تابید و دریای همیشه جوشان اشعار پارسی آبیاریاش كرد.
تعزیه گمشدهای بود كه از میان تاریكی و خموشی سنگین آوازها و ترانههای جاویدان ایرانی سر بر آورد، خورشیدوار درخشید و یگانه حامی هنر موسیقی ایرانی شد. آن روزهای غمناك، موسیقی در پستوهای تاریكِ خانهها پنهان شده بود و جز اندك روشنفكران عاشقی كه جهل را دشمن بودند و خدا را همواره جستوجوگر، همدمی نداشت. روزهای پرآه و حسرتی كه میشد رنگ نامهربانی روزگار را بر چهره نحیف پیرمرد تارزن دید و صدای خفه كمانچه را از دستهای پرپینه و حسرتزده كمانچهزن عاشق شنید.
در آن روزهای خفقان، تعزیه از راه رسید و محبوب دلها شد.آنها كه خدا را در آوازهای ایرانی یافته بودند آن آوازها را به دیار تعزیه سپردند و خود راوی دردهای مظلومان كربلا و مدینه و توس شدند. آوازهای ایرانی در حنجره این عاشقان متبلور شد و چون تیری از كمان آرش دلهای صاحبدلان را صاحب گشت. تعزیه آمد و گمشدهها را راوی شد. این بار موسیقی در آسمان مذهب درخشید و در كنار نام پاك ائمه بالید و همین زنده ماندنش را یاری نمود. پروردگار نمیخواست سكوت آوای فرشتگانی كه بر زمین میزیستند را شاهد باشد و این بار تعزیه را به یاری این پیر كهنسال و مهجور فرستاد.
تعزیه موسیقی ناب نواحی هنرپرور ایران را در چهارسوی كشور به جریان درآورد. از شمال به جنوب، از غرب به شرق. آواز سوزناك دشتی را به شمال فرستاد و آوازهای گرم تركمنها را به سوی دوتار خراسان پرواز داد. بهارانهها و زمستانههای محلی را در تمام ایران پراكند و عشق به موسیقی پاك الهی را یكبار دیگر در جانهای عاشقان زنده ساخت. موسیقی دستگاهی را به نقاط دوردست ایران فرستاد و زیبایی موسیقی سنتی را با افزودن مقامها و گوشههای محلی صدچندان نمود و اینگونه موسیقی پا به پای تعزیه رشد كرد و بالید.
آنكه صدای خوشی داشت عاشقانه تمام حنجرهاش را به پای عشق حسین(ع) ریخت و آن كس كه موسیقی میشناخت با دانستههایش به تعزیه رونق بخشید. تعزیه در جان و دل و روح مردم نفوذ كرد. آنكه عاشق بود معشوقش را یافت. آن كس كه عارف بود و قلندرمسلك، در دریای عرفانی تعزیه غرق گشت و آن عامی بیسواد كه هیچ نمیدانست به جز عشق محمد و آل محمد چنان مجذوب این هنر غمگین شد كه هر شب و روز انتظار برپایی دوباره تعزیه را میكشید تا اشكهایش را نثار قدوم فرشتگانی سازد كه با صدای آسمانیشان مظلومیت و انسانیت را خاموشانه فریاد میكردند و اینگونه بود كه تعزیه نهتنها یك هنر بلكه یك ارزش ملی شد.
تعزیه حاصل افكار مذهبی اقوامی است كه در طول سالهای متمادی به سبب تغییرات حكومتی و سیاسی، فشارهای اجتماعی بسیاری را متحمل شدند ولی هرگز از آرمانها، عقاید و هنر همیشه جاوید خویش دست نكشیدند.
نتیجه عشقی است جاودان به خاندان عصمت و طهارت كه در قالب نمایش، شعر و موسیقی متبلور گشت. راوی ارزشمندی اندیشهای است كه در طی سالها به صور گوناگون نمایان گشت و سرانجام خود را به شكل نمایشی شكوهمند و عاشقانه كه حاصل عرفان والای آدمی است نشان داد. هنری كه از ژرفای وجود ایرانیان برخاسته و بر جان و دل و روح هر صاحبدلی اثر میگذارد. كیست كه آن آوازهای جانبخش را شنیده باشد و در هستی خویش زمزمهای و غلغلهای را احساس نكرده باشد. حق آن است كه تعزیه را با نگاهی ژرفتر بنگریم كه تعزیه ـ حاصل همكاری مذهب، عشق، ادبیات و موسیقی ـ هنری است ملی ـ مذهبی، یادگار اندیشه والا و همیشه خروشان بزرگان این دیار و میراث گرانبهای صاحبدلان این مرز و بوم برای جویندگان طلای ناب حقیقت.تعزیه، فریادی است خاموش، برخاسته از اعماق قلب انسانیت در رثای بزرگمردان و شیرزنانی كه تاریخ را ارزش بخشیدند.
فاطمه باقی پور
منبع : پایگاه رسمی انتشارات سوره مهر
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
انتخابات احمد وحیدی عراق حسن روحانی مجلس شورای اسلامی حجاب دولت نیکا شاکرمی مجلس روز معلم رهبر انقلاب شهید مطهری
ایران سیل هواشناسی تهران آتش سوزی شهرداری تهران قوه قضاییه پلیس آموزش و پرورش معلم فضای مجازی سلامت
قیمت خودرو سهام عدالت قیمت طلا سازمان هواشناسی مالیات دولت سیزدهم بازار خودرو قیمت دلار خودرو بانک مرکزی حقوق بازنشستگان ایران خودرو
مهران غفوریان موسیقی تلویزیون سریال ساواک عمو پورنگ سینمای ایران مهران مدیری تبلیغات مسعود اسکویی سینما عفاف و حجاب
رژیم صهیونیستی فلسطین اسرائیل غزه آمریکا جنگ غزه روسیه ترکیه حماس نوار غزه انگلیس اوکراین
استقلال فوتبال پرسپولیس سپاهان باشگاه استقلال علی خطیر لیگ برتر جواد نکونام بازی لیگ برتر ایران تراکتور رئال مادرید
هوش مصنوعی اپل فناوری خودروهای وارداتی گوگل آیفون ناسا
فشار خون کبد چرب