جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


دانش خود را درباره مبارزات زنان بیازمایید


دانش خود را درباره مبارزات زنان بیازمایید
آیا می توانید این زنان را شناسایی کنید؟ زنان بسیاری، طی قرن ها مبارزه، نقش رهبری کننده ای علیه برده داری، نژاد پرستی، استثمار، تبعیض جنسی یا استعمار ایفاء نموده اند. آنها بنحو خستگی ناپذیری در جنبش های رهایی بخش، برای حق رای همگانی، برای رهایی زنان، برای حقوق مردم بومی، برای صلح، علیه فاشیسم و در بسیاری دیگر از مبارزات خلق ها، نبرد کرده اند. در زیر شرح مختصری از چند تن از این زنان آورده می شود. ببینید چند نفر از آنها را می‌توانید شناسایی کنید.
۱) او متولد ۱۸۱۲ و دختر منگرنر (Mangerner) رهبر خلق خلیج رچرچه (Recherche Bay) در تاسمانیا (Tasmania) بود. قبل از ۱۷ سالگی، مرگ خونین مادر خود بدست گروهی سارق؛ غرق شدن شریک زندگی آینده خود، که قصد داشت او را از دست آدم ربایان نجات دهد؛ و دزدیده شدن و مرگ متعاقب خواهر خود را تجربه کرد. او در سال ۱۸۲۹ شریک زندگی وورادی (Woorraddy) شد و با او، بعنوان راهنما و مترجم، بین سال های ۱۸۳۴-۱۸۳۰، جورج رابینسون را در ماموریت هایش در میان قبائل اولیه همراهی نمود. در سال ۱۸۳۵ به محل استقرار مردم بومی در جزیره فلایندرز (Flinders Island) در وایبلانا (Wybelanna) رسید. او از رابینسون و ماموریت او سرخورده شد و متوجه شد که برنامه او برای استقرار دوباره مردم بومی در آن جزیره امکان زندگی به شیوه دلخواه را برای باقی جمعیت بومی تاسمانیا از بین خواهد برد. در سال ۱۸۳۹ به پورت فیلیپ رفت. در سال ۱۸۴۲ بدون رابینسون به محل استقرار بومیان در وایبلانا مراجعت نمود.
مردی که قول داده بود از نژاد او حمایت کند، آنها را به حال خود رها کرده بود. سکنه بومی چاره دیگری بجز ادامه تبعید فلاکت بارخود در جزیره نداشتند. در سال ۱۸۴۷، او و ۴۵ نفر باقی مانده به یک قرارگاه متروکه در اویستر کوو (Oyster Cove) در سرزمین اصلی تاسمانیا منتقل شدند. او در ۸ مه ۱۸۷۶ در سن ۶۴ سالگی درگذشت. گرچه در ابتدا در یک کارخانه متروکه در کاسکیدز (Cascades) در هوبارت جنوبی (South Hobart) مدفون شد، انجمن سلطنتی تاسمانیا در سال ۱۸۷۱ اسکلت او را بدست آورد. بدست آوردن استخوان های او، خلاف چیزی بود که او آرزو کرده بود. پس از یک مبارزه قضایی طولانی با هیات امنای موزه تاسمانیا، جامعه بومیان تاسمانیا موفق شد استخوان های او را در ۳۰ آوریل ۱۹۷۶ بسوزاند، و روز بعد، حدود صد سال بعد از مرگ او، خاکسترش را بر آبراه Entrecasteaux بپراکند. او برای بومیان و سفیدپوستان تاسمانیا، به نماد مبارزه برای بقای بومیان تاسمانیا تبدیل شده است.
۲) او حدود ۱۸۲۰ در بخش دورچستر (Dorchester) ایالت مریلند آمریکا، برده به دنیا آمد. در سن پنج یا شش سالگی بعنوان یک خدمتکار خانگی شروع بکار کرد، و هفت سال بعد کار در مزرعه را آغاز کرد. در سال ۱۸۴۹، شجاعانه فرار کرد و خود را به فیلادلفیا رساند. او نوزده بار به مریلند بازگشت و به ۳۰۰ برده کمک کرد تا در مسیر پنهانی که به خط آهن زیرزمینی معروف شد، به شمال فرار کنند. او را بخاطر شجاعت شخصی و ابتکاری که در فرار دادن بردگان بخرج می داد، «موسای مردمش» لقب داده اند. از نزدیک با جان براون برای شبیخون به اسلحه خانه هارپر فری (Harper Ferry) همکاری کرد. بیماری مانع شرکت او در حمله ای شد که به کشته شدن جان براون و یارانش انجامید. او در گردهمایی های ضد- برده داری سخنرانی کرد و در مبارزه برای حقوق زنان، منجمله حق رای برای آنها، و در سازمان های زنان سیاه پوست، مانند« انجمن ملی زنان رنگین پوست» و «فدراسیون ملی زنان آفریقایی- آمریکایی» شرکت کرد.در سال ۱۸۶۱، زمانی که جنگ داخلی شروع شد، او بعنوان یک راهنما، جاسوس و پرستار با نیروهای اتحادیه در جنگ داخلی همکاری کرد. او در سال ۱۹۱۱ در گذشت. زندگی او شاهدی بود بر مقاومت سرسختانه مردم آفریقایی- آمریکایی علیه برده داری. جمله ورد زبان او این بود «مردم من باید آزاد شوند.»
۳) او در سال ۱۸۳۰ در قصر معروف بهVroncourt در Haute-Marne فرانسه بدنیا آمد. مادرش یکی از خدمتکاران قصر و پدرش احتمالاً ارباب یا پسر ارباب بود. او آموزش معلمی دید و یک مدرسه خصوصی باز کرد. در سال ۱۸۵۶ به پاریس نقل مکان کرد و به فعالیت سیاسی پرداخت. با دوستانش «کمیته بیداری شهروندان بخش هجدهم » Le Comit Vigilance des Citoyennes du XVIII arrondisement را تشکیل داد. سعی جمهوری برای خلع سلاح اجباری اهالی پاریس، به اعلام کمون پاریس در روز ۲۸ مارس ۱۸۷۱ انجامید. او بعنوان پرستار و سرباز به گردان ۶۱ Montmartre پیوست. او موقعی تسلیم مقامات شد که آنها مادرش را که دستگیر شده بود تهدید به کشتن کردند. او با دیگر زندانیان کمون، در سال ۱۸۷۳ به کالدونیای نو(New Caledonia) تبعید شد. در پی عفو عمومی زندانیان کمون، او در سال ۱۸۸۰ به پاریس بازگشت و در ایستگاه St Lazare پاریس مورد استقبال ۱۰ هزار نفر قرار گرفت. او در پاریس به فعالیت سیاسی ادامه داد و تا زمان مرگ خود در سال ۱۹۰۵، سال های بسیاری رادر زندان گذراند.
۴) او در ۵ ژوئیه ۱۸۳۷ در ساکسونی، آلمان متولد شد و یکی از چهره های برجسته انقلابی در جنبش کارگری جهانی و آلمان، و در مبارزه برای زنان کارگر و حق رای همگانی است. در دومین کنفرانس انترناسیونال سوسیالیستی زنان که در سال ۱۹۱۰ در کپنهاگ برگزار شد، او پیشنهاد کرد که زنان سراسر جهان، هر سال در یک روز مشخص بر مطالبات خود تاکید نمایند. کنفرانس بالغ بر ۱۰۰ زن از ۱۷ کشور، بنمایندگی از طرف اتحادیه ها، احزاب سوسیالیست، کلوب های زنان کارگر و سه زن انتخاب شده به پارلمان فتلاند، به اتفاق آرا پیشنهاد او را تصویب کرد. سخنرانی او تحت عنوان «آزادی زنان» در کنگره ۱۸۸۹ انترناسیونال در پاریس، مورد توجه بسیار قرار گرفت.
او عضو هیات اجرایی حزب سوسیال دموکرات وسردبیر مجله آن Die Gleichheit بود. او در کنفرانس بین المللی زنان برای صلح که در کپنهاگ برگزار شد شرکت کرد و سخنرانی مهمی پیرامون جنگ ایراد نمود. گرچه در آلمان عضویت زنان در سندیکا غیرقانوی بود، اما او عضو سندیکای صحافان اشتوتگارت شد و در سندیکای خیاطان و دوزندگان فعال بود و در سال ۱۸۹۶ بعنوان دبیر بین الملل موقت آن انتخاب شد. در جریان جنگ بین الملل اول، همراه با یاران انقلابی خود مانند روزا لوکزامبورگ و کارل لیبخنشت، لیگ اسپارتاکوس تشکیل داد و شال ۱۹۲۰ جزو اعضای موسس حزب کمونیست آلمان بود؛ از سال ۱۹۲۱ بعنوان نماینده رایشتاگ، دبیر انترناسیونال زنان، دبیر و عضو هیات اجرایی انترناسیونال کمونیستی انتخاب شد. او از سال ۱۹۲۴ تا مرگش در سال ۱۹۳۳، در روسیه سوسیالیستی زندگی کرد.
۵) او در روز ۱۷ فوریه ۱۸۴۸ در نزدیکی مادگی (Mudgee) در نیو سات ولز (New South Wales) استرالیا بدنیا آمد. ناشر روزنامه، روزنامه نگار، شاعر و فمینیست بود. در سال ۱۸۸۷ با پسر معروف خود، نشریه جمهوریخواه (Republican) را با استفاده از یک دستگاه چاپ قدیمی در خانه خود منتشر کرد. این نشریه خواهان وحدت استرالیا زیر« پرچم یک استرالیای فدرال، جمهوری بزرگ دریاهای جنوبی» بود. او از ۱۸۸۸ تا ۱۹۰۵ نیروی محرکه «طلوع: نشریه زنان استرالیا» بود. در صفحات «طلوع» به مسائل زنان، بخصوص به حق رای همگانی در ایالت نیو سات ولز برای زنان می پرداخت و موضوع حق رای همگانی را به فدرالیسم ربط می داد. او به مخالفت با سندیکای حروفچین ها برخاست، زیرا آن سندیکا، کارگران زن شاغل در چاپخانه او را به عضویت نمی پذیرفت. سندیکای حروفچین ها سعی کرد او را به اخراج کارگران زن مجبور کند، ولی او نپذیرفت. در پی تشکیل «لیگ حق رای همگانی زنان نیو سات ولز» در سال ۱۸۹۱، او به عضویت شورای آن انتخاب شد. جلسات آن لیگ در دفتر«طلوع» برگزار می شد. او عضو انجمن زنان مترقی نیز بود و برای انتصاب زنان به مشاغل عمومی فعالیت می کرد.
۶) او در سال ۱۸۷۱ در زاموچ (Zamosch) لهستان به دنیا آمد، این انقلابی برجسته، در جناح چپ حزب سوسیال دموکرات آلمان با کارل لیبخنشت همکاری کرد و یک موضع قوی سوسیالیستی، ضد میلیتاریستی، و انترناسیونالیستی اتخاذ نمود. موقعی که جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ شروع شد و حزب سوسیال دموکرات آلمان از آن حمایت کرد، او نقش مهمی در تشکیل لیگ اسپارتاکوس ایفاء کرد. او در تشکیل حزب کمونیست آلمان نیز درگیر بود. او موضع قوی علیه رویزیونیسم برنشتاین اتخاذ کرد و آثار مارکسیستی چندی منتشر کرد، از آنجمله، «اعتصاب سیاسی توده ای»، «تئوری و عمل»، «مسئله ملی»، «انباشت سرمایه»، «بحران سوسیال دموکراسی»، «انقلاب روسیه». در سال ۱۹۱۹، همراه دیگر رهبران حزب کمونیست آلمان بازداشت شد و بدست همان محافل میلیتاریست Freikorps (سپاه داوطلب) که بعداً بطور علنی از به قدرت رسیدن ناسیونال سوسیالیست های فاشیست حمایت کردند؛ کشته شد.
۷) او در دسامبر ۱۸۸۳ در Levuka فیجی بدنیا آمد و خانواده اش بعداً به تاسمانیا مهاجرت کرد. او در گیپسلند جنوبی(South Gippsland) و در غربی ترین نقطه نیِو ساوت ولز بعنوان معلم سرخانه کار کرد و سپس بعنوان یک روزنامه نگار در استرالیا، لندن، پاریس و آمریکای شمالی فعالیت نمود. بخاطر آثارش که برخی آنها بر تجربیات او بعنوان معلم سرخانه و کارگر دامداری قرار داشتند،، تعدادی جوائز ادبی بدست آورد. او در گرین مونت (Greenmount) در مزرعه ای در خارج از Perth واقع در غرب استرالیا، سکنی گزید و یکی از بنیانگذاران حزب کمونیست در غرب استرالیا بود. بنحو خستگی ناپذیری برای حزب کمونیست، جنبش صلح (علیه سربازگیری و جنگ) و انجمن نویسندگان که او با جین دوانی (Jean Devanny) در سال ۱۹۳۵ آن را تاسیس کرده بودند، فعالیت کرد. مدال شورای جهانی صلح در سال ۱۹۵۹ به او اهدا شد، او از مبارزات طبقه کارگر پشتیبانی می کرد و با مصائب قربانیان فقر ناشی از نظام سرمایه داری در عمل آشنا بود. او هوادار استوار اتحاد شوروی باقی ماند. آثار او، «جو وحشی هان»(Wild Oats of Han) که شرح حال خود او بود، «خوشه های علف» (Windlestraws) و مجموعه سه گانه The Roaring Nineties, Golden Miles and Winged Seeds را دربر می گیرد. او در سال ۱۹۶۹ درگذشت.
۸) او در ۱۸ آوریل ۱۸۸۹ در رانچی (Ranchi) ایالت بیهار در هند بدنیا آمد. تحصیلات رسمی خود را با یک معلم سرخانه شروع کرد و بعداً در انگلیس به مدرسه رفت و در سال ۱۹۱۱ از دانشگاه سیدنی فارغ التحصیل شد. در سال های ۱۹۳۰ تا ۱۹۵۰، به تناوب مسئول «انجمن متحد» (زنان) بود. انجمن متحد، یکی از شعب فدراسیون زنان رای دهنده استرالیا در نیو سات ولز شد. او به حق استقلال اقتصادی زنان، شامل حق درآمد ماهانه برای زنان خانه دار، حق اشتغال بدون توجه به وضعیت تاهل، حق رقابت با مردان در بازار کار، دستمزد برابر و پاداش منصفانه در قبال مهارت و تخصص اعتقاد داشت. او برای حمایت از کودکان و دسترسی زنان به تنظیم خانواده فعالیت کرد و در تاسیس اولین درمانگاه جلوگیری از حاملگی در سیدنی در سال ۱۹۳۳ درگیر بود. او نقش مهمی در مبارزه برای قانع کردن سندیکاها و مرکز سندیکایی استرالیا برای تایید مفهوم دستمزد برابر در سال ۱۹۴۲ ایفاء کرد و به زنهایی که در انتخابات پارلمانی نامزد می شدند کمک کرد و خود در انتخابات برای پارلمان استرالیا نامزد شد.
طی جنگ جهانی دوم، موقعی که روسیه ]شوروی[ مورد تهاجم آلمان فاشیست قرار گرفت، او در سازمان دادن فراخوان «پوستین برای روسیه» و کمک های دیگر برای روسیه ]شوروی[شرکت کرد. «کنفرانس زنان استرالیا برای پیروزی در جنگ و پیروزی در صلح» را برگزار کرد که در سال ۱۹۴۳« منشور زنان استرالیا» را تصویب نمود. او در سال ۱۹۴۵ در کنفرانس سازمان ملل برای سازمان بین المللی موفق شد کلمه «جنسییت» را در عبارت «بدون توجه به نژاد، جنسییت، زبان یا مذهب» در منشور سازمان ملل بگنجاند. او برای گسترش شناخت بهتری از اتحاد شوروی سخت فعالیت کرد و در سال ۱۹۴۶ مسئول «انجمن استرالیا- شوروی» شد، او مسئول شورای صلح نیو سات ولز، عضو هیات اجرایی شورای جهانی صلح بود و حتی در تدوین متمم های قانون اساسی که در سال ۱۹۶۷ به همه پرسی گذاشته شد و به دولت اختیاراتی برای وضع قوانین مشخص بسود اقوام بومی و گنجاندن بومیان استرالیا در سرشماری ها اعطا نمود، شرکت داشت. طی جنگ سرد، بخاطر حمایت از اتحاد شوروی فشارهای زیادی را متحمل شد، اما هیچگاه از مبارزه برای عدالت و صلح دست نکشید. او در ژوئیه ۱۹۷۰ در گذشت.
۹) او در سال ۱۹۲۷ در ایالت Sa &#۲۷۲;éc متولد شد، او نوه Phan Chu Trinh میهندوست بزرگ ویتنام بود. زبان فرانسه را در Lycée Sisowath آموخت و در زمان استعمار ویتنام از طرف فرانسه، معلم بود. در سال ۱۹۴۸ به حزب کمونیست پیوست. از ۱۹۴۱ تا ۱۹۵۱ در جنبش های گوناگون علیه استعمارگران فرانسوی شرکت کرد. در سال ۱۹۵۱ در Chí Hoà gaol (سایگون) بوسیله مقامات استعماری فرانسه دستگیر شد و تا ۱۹۵۳ زندانی بود.
طی جنگ ویتنام عضو کمیته مرکزی جبهه ملی برای آزادی ویتنام (Mặt trận Dân tộc Giải phóng Miền Nam) و معاون انجمن رهایی بخش زنان ویتنام جنوبی شد. در سال ۱۹۶۹ وزیر امورخارجه دولت موقت انقلابی جمهوری ویتنام جنوبی شد و نقش مهمی در امضای قرارداد صلح پاریس ایفاء نمود، قراردادی برای پایان دادن به جنگ پس از شکست آمریکا و استقرار دوباره صلح در ویتنام. این قرارداد در ۱۷ ژانویه ۱۹۷۳ رسمیت یافت. او پس از پایان جنگ ویتنام بعنوان وزیرآموزش جمهوری سوسیالیستی ویتنام انتخاب شد. او در سال ۱۹۹۲ بعنوان معاون ریاست جمهوری سوسیالیستی ویتنام انتخاب شد.
۱۰) او در ۱۹۳۶ زاده شد و در یک اجتماع مستقل بومیان واقع در بلاکفورد نزدیک کینگزتاون در جنوب استرالیا بزرگ شد. او ابتدا در شورای زنان بومی به فعالیت پرداخت. بخاطر تعهد بالایش به مبارزه علیه نژادپرستی و تبعیض، در سال ۱۹۷۴ به سمت دبیر اجرایی جنبش حقوق قضایی بومیان منصوب شد. عضو حزب سوسیالیست استرالیا (اکنون حزب کمونیست استرالیا) بود. طی دیدارش از اتحاد شوروی، میزبانان او، جزیره ای واقع در رودخانه سیبری را به نام او کردند. او در انتخابات میاندوره ای سال ۱۹۸۸ برای کرسی پورت آدیلید(Port Adelaide) نامزد شد و اولین فرد بومی بود که نامزد انتخابات برای پارلمان فدرال جنوب استرالیا شد. بعداً در سال ۱۹۹۰، بعنوان سرپرست «بخش مشکلات بومیان در کمیسیون تحقیق پیرامون مرگ بومیان در بازداشت»، نقش کلیدی ایفاء کرد. در سال ۱۹۹۲ مدال «خدمت عمومی» دولت استرالیا و در سال ۱۹۹۳ « دستیابی به فرصت برابر» را بدست آورد. او بطور نابهنگام در سال ۱۹۹۳ درگذشت.
۱۱) او در ۱۹ نوامبر ۱۹۳۷ در بوئنوس آیرس آرژانتین بدنیا آمد. پدر و مادر او از جمله کمونیست هایی بودند که از آلمان هیتلری تبعید شده بودند. خانواده او در سال ۱۹۵۲ به جمهوری دموکراتیک آلمان مراجعت کرد. او در دانشگاه Humboldt تحصیل کرد و بعضویت جوانان کمونیست و حزب سوسیالیست متحد(حزب کمونیست) پذیرفته شد. بعنوان مترجم و سازمان دهنده جشنواره های جوانان کار کرد. در سال ۱۹۶۰ چه گوارا را ملاقات کرد، در سال ۱۹۶۱ به کوبا سفر کرد و در آنجا با فدراسیون زنان، موسسه دوستی، با مردم و وزارت آموزش کوبا همکاری کرد. او در سال ۱۹۶۴ به بولیوی سفر کرد تا یک شیکه شهری را در حمایت از نیروی چریکی «چه» سازمان دهد. به چریک ها پیوست و در شبیخون نظامیان مورد حمایت «سیا» در ۳۱ اوت ۱۹۶۷ کشته شد. جسد او در ۱۳ اکتبر ۱۹۹۸ به کوبا منتقل شد و در آنجا در کنار رفقایش به خاک سپرده شد.
۱۲) او در ۲۶ ژانویه ۱۹۴۴ در بیرمینگهام در ایالت آلاباما بدنیا آمد. او یک کمونیست، نویسنده، فعال سیاه پوست، فعال حقوق زنان، استاد و دوست کوبا است. در سال ۱۹۶۸ به حزب کمونیست پیوست. کارزار او برای «برادران زندانی» ابعاد جهانی یافت، در اواخر دهه ۱۹۶۰ طی یک پرونده سازی و توطئه، او را متهم به قتل یک قاضی کردند و مجبور به زندگی مخفی شد. او تحت پیگرد قانونی شدید قرار گرفت و از طرف اف. بی. آی. در لیست ۱۰ تن از خطرناک ترین فراری ها گنجانده شد. او در اوت ۱۹۷۰ دستگیر شد، اما در نتیجه یک جنبش عظیم بین المللی و ملی، پس از ۱۸ ماه آزاد شد و متعاقباً در سال ۱۹۷۲ یک هیات منصفه سفید پوست او را از همه اتهامات مبرا اعلام کرد. او «ائتلاف ملی علیه نژاد پرستی و ستم سیاسی» را بنیان گذاشت.
کتاب های او شامل شرح سال های اولیه زندگی خودش، و «زنان، نژاد و طبقه» می شود، کتاب اخیر ارتباط بین طبقه، ستم زنان و نژاد پرستی را براساس فاکت های تاریخی از دوران برده داری تا کنون، بررسی می کند. در حال حاضر او در کارزار علیه جنگ عراق فعال است، مخالف مجازات مرگ است و برای از میان برداشتن «مجتمع صنعتی- زندان» مبارزه می کند. جان لنون و یوکو اونو، و همچنین رولینگ استونز در باره او ترانه هایی را خوانده اند.
۱۳) او یکی از فرماندهان چریک در مبارزه انقلابی در السالوادور ، یکی از رهبران «جبهه رهایی بخش ملی فارابوندو مارتی»(FMLN) و یکی از اعضای FMLN در پارلمان و یکی از چهره های سیاسی با نفوذ منطقه است (FMLN حزب اپوزیسیون چپ و بزرگترین حزب در پارلمان السالوادور است.) او در مذاکرات صلح به میانجی گری سازمان ملل با دولت السالوادور برای پایان دادن به جنگ داخلی در آن کشور شرکت کرد. او در سال ۱۹۸۵ در حین نبرد شدیداً زخمی و دستگیر شد. وقایع ۱۹۰ روزی که در زندان گذراند را در کتاب« من هرگز تنها نبودم: خاطرات زندان از السالوادور» منتشر کرد. I Was Never Alone: A Prison Diary From El Salvador ,Ocean Press, ۱۹۹۲ . آزادی او موضوع یک کارزار بین المللی بود.
۱۴) او در سال ۱۹۵۲ در Dehradun هند بدنیا آمد، تحصیلات خود را بعنوان یک فیزیکدان هسته ای انجام داد. او یکی از معروف ترین فعالین محیط زیست، نویسندگان، سخنرانان و کارزار کنندگان جنوب است. بخاطر کارش در زمینه کشاورزی و تغذیه، حق مالکیت فکری، تنوع زیست، زیست- فن آوری(biotechnology)، اخلاق زیست شناسی(bioethics)، مهندسی ژنتیک(genetic engineering)، فمینیسم زیست بومی(eco-feminism)، خصوصی سازی آب، توسعه پایدار، صلح، حقوق بشر و موضوعات بسیار دیگر، معروف است.«موقعی که دیدم شرکت های جهانی می خواهند ذبرها، محصولات و شکل های حیات را بنام خودشان ثبت کنند، من برای حمایت از تنوع- زیست، دفاع از حقوق کشاورزان و ترویج کشاورزی غیر شیمیایی، Navdanyaرا تاسیس کردم.» ناودانیا یک نهاد تحقیقاتی برای علوم، تکنولوژی و بوم- زیست شناسی است. از جوایز بسیاری که او بدست آورده است می توان از «جایزه حق معیشت» از طرف سازمان ملل نام برد که به «جایزه نوبل دوم» نیز معروف است.
او در اشاره به «انقلاب سبز» که قرار بود تکنولوژی غربی را به کمک کشاورزان جهان سوم بیاورد، می گوید «افراد بشر به اقتصادی نیاز دارند که بجای پول، چیزها را مبادله کند و بخاطر چیز دیگری بغیر از سود، تولید کند.» اما بجای ثروت، بذرهای بسیار محصول- ده، فقر و تخریب محیط زیست را همراه آورده و به اقتصاد تک محصولی انجامیده است. او با کشاورزان هند، به امید تقویت تنوع-زیست و شیوه های کشاروزی پایدار، بدون اتکا به محصولات شرکت های کشت- شیمیایی، برای ایجاد دوباره بانک بذر کار می کند.
۱۵) او در ۹ ژانویه ۱۹۵۹ در چیمل(Chimel) گواتمالا بدنیا آمد. از گروه قومی «کویی چایا»( Quichaya) است و در سال ۱۹۹۲ جایزه صلح نوبل و در سال ۱۹۸۸ «جایزه شاهزاده آستوریاس» کسب کرد؛ سفیر حسن نیت یونسکو و نویسنده کتاب «گذر از مرزها» (Crossing Borders) است. خانواده او در جریان جنگ داخلی نسل کشانه سال های ۱۹۶۰ تا ۱۹۹۶ رنج بسیار برد. از پایان جنگ داخلی، او برای محاکمه اعضای دستگاه سیاسی و نظامی گواتمالا در دادگاه های اسپانیا فعالیت کرده است. او بعنوان رییس شرکت داروسازی «درمان برای همه»(Salud para Todos) و Farmacias Similare ، با هدف ارائه داروهای ارزان به کار در صنایع داروسازی مگزیک پرداخت. ماه گذشته او نامزد ریاست جمهوری حزی چپ URNG معرفی شد، اما ممکن است یک حزب سیاسی بومیان را تشکیل دهد و در انتخابات سراسری ۲۰۰۷ گواتمالا، نامزد آن بشود. در صورت انتخاب شدن، او بعد از بنیتو خوارز(Benito Juarez) در مکزیک و اوو مورالس در بولیوی، سومین رییس جمهور بومی آمریکای لاتین و بعد از اسکار آریاس(Oscar Arias) رییس جمهور کوستاریکا، دومین رییس جمهور برنده جایزه نوبل، و اولین رییس جمهور زن گواتمالا خواهد بود.
۱۶) پسر ارتشی او در آوریل ۲۰۰۴ در عراق کشته شد. در اوت ۲۰۰۵ در نزدیکی خانه جورج دبلیو بوش در کرافورد(Craford) تگزاس چادر زد و خواهان گفتگو با بوش پیرامون سیاست آمریکا در عراق شد. اعتراض شبانه او تظاهرکنندگان بسیاری را بخود جلب کرد و پوشش خبری قابل توجهی از طرف رسانه های بین المللی و ملی دریافت کرد و به جنبش ضد جنگ در آمریکا توان قابل ملاحظه ای بخشید. او دولت بوش را بخاطر فریبکاری آن در ارتباط با دلائل تجاوز به عراق رسوا کرد و خواهان خروج نیروهای آمریکایی از عراق شد. او برای اعتراض به واشینگتن رفته است و چندین بار در حین تظاهرات دستگیر شده است. مبارزه جسورانه او ادامه دارد.
پاسخها:
۱) تروگانینی (Truganini)
۲) هریت توبمان (Hariet Tubman)
۳) لوئیس میشل (Louise Michel)
۴) کلارا زتکین (Clara Zetkin
۵) لوئیسا لاسون(Louisa Lawson)
۶) روزا لوکزامبورگ(Rosa Luxemburg)
۷) کاترین سوزانا پریتچارد (Katherine Susannah Pritchard)
۸) جسی استریت (Jessie Street)
۹) نگوین تی بین نی نگوین چائو سا (Nguyễn Thị Bình, nee Nguyễn Châu Sa)
۱۰) روبی هاموند(Ruby Hammond)
۱۱) هایدی تامارا بانکه بایدر ( با نام انقلابی تانیا) Tania)-HaydTamara Bunke Bider)
۱۲) آنجلا دیوس (Angela Davis)
۱۳) نیدیا دیاز (Nidia Diaz
۱۴) واندانا شیوا (Vandana Shiva)
۱۵) ریگوبرتا منچو (Rigoberta Menchu)
۱۶) سیندی شیهان (Cindy Sheehan)
منبع: گاردین
برگردان: المیرا مرادی
گرفته از عدالت:
http://www.edalat.org/sys/content/view/۲۹۹۲/۱/
منبع : فرهنگ توسعه