سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


تبدیل منابع طبیعی به موهبت به جای مصیبت


تبدیل منابع طبیعی به موهبت به جای مصیبت
پدیده مهمی وجود دارد که اقتصاددانان آن را مصیبت منابع می دانند. به طور کلی برخلاف آنچه انتظار می رفته مشاهده می شود که به طور متوسط کشورهای غنی در منابع طبیعی بدتر از کشورهایی عمل کرده اند که منابع طبیعی کمتری داشته اند. اما همه کشورهای ثروتمند دارای منابع طبیعی این گونه بد عمل نکرده اند. حدود ۳۰ سال قبل اندونزی و نیجریه درآمدهای سرانه قابل مقایسه یی داشتند و هر دو به شدت به درآمدهای نفتی خود وابسته بودند. امروزه درآمد سرانه اندونزی چهار برابر نیجریه است. درآمد سرانه نیجریه واقعاً کاهش یافته است، از ۷۵/۳۰۲ دلار امریکا در سال ۱۹۷۳ به ۲۶/۲۵۴ دلار امریکا در سال ۲۰۰۲. هم سیرالئون و هم بوتسوانا زمین های فراوانی دارند. بوتسوانا در فاصله سال های ۱۹۷۴ تا ۲۰۰۲ به طور متوسط سالانه ۲/۵ درصد رشد کرده است اما سیرالئون در جنگ های داخلی با هدف کنترل ثروت غوطه ور شده است. از سوی دیگر می بینیم شکست های اقتصادی- اجتماعی در کشورهای نفتی ثروتمند خاورمیانه بسیار زیاد هستند.
اما حتی زمانی که این کشورها خوب عمل کرده اند بازهم این کشورهای ثروتمند دارای منابع طبیعی اغلب با نابرابری گسترده روبه رو بوده اند؛ کشورهایی با مردم فقیرتر. دو سوم مردم ونزوئلا کشور عضو اوپک در فقر حاصل از وفور نفتی کشور به سر می برند، در حالی که باید انتظار نابرابری کمتر و نه بیشتر در کشورهایی شبیه ونزوئلا به عنوان یکی از بزرگ ترین صادرکنندگان نفت امریکای لاتین را داشت.
این معماها همگی برای بیان فعالیت هایی فریاد می زنند که می توانند برای خنثی کردن مصیبت منابع به کار گرفته شوند. در طول دهه گذشته تحقیقات اقتصاددانان و دانشمندان سیاسی درک ما را از این موضوعات افزایش داده اند. فهمیدیم که بسیاری از مسائل ماهیت سیاسی دارند. نیاز به سیاست های اقتصاد خرد و اقتصاد کلان برای تضمین اینکه کشور منابع بهتری به دست بیاورد، به کار گرفته شده است، اینکه منابع کشور منجر به افزایش رشد و منافع حاصل از آن به طور گسترده تقسیم شوند.
● سیاست های اقتصادکلان
سوالات دشوارتری پیش روی کشورهای تولیدکننده منابع طبیعی قرار دارد؛ منابع باید با چه سرعتی استخراج شوند و درآمد حاصله باید چگونه هزینه شود؟ آیا کشور باید نقدینگی خود را افزایش دهد؟ و چه اصلاحات نهادی باید برای تضمین اینکه تصمیمات اقتصاد کلان مناسب مورد پذیرش قرار گیرد، به کار گرفته شوند؟
● نرخ استخراج
آشکار است منابعی که امروز استخراج نمی شوند برای آینده باقی می مانند. در حقیقت نمی توان منابع طبیعی را با سرعت هرچه ممکن استخراج کرد. اگر کشوری نمی تواند نقدینگی حاصل از فروش نفت خود را به خوبی مورد استفاده قرار دهد، شاید بهتر باشد که برای رهایی از این تضاد وفور، منابع طبیعی زیر زمینی خود را دست نخورده باقی گذارد تا این منابع کمیاب تر شوند و قیمت آنها در گذر زمان افزایش یابد. استخراج به خودی خود کشور را فقیرتر می کند، به دلیل اینکه منابعی همچون نفت، گاز و مواد معدنی تجدید پذیر نیستند. یک بار از زمین استخراج شده و به فروش می رسند و جایگزین هم نخواهند شد. پس از این تنها وجوه حاصل از آنها می توانند مجدداً سرمایه گذاری شوند. این سرمایه گذاری های جدید می توانند روی سرمایه طبیعی یا فیزیکی باشند که می توانند زیان از دست دادن ثروت منابع طبیعی را جبران و کشور را ثروتمندتر کنند. از آنجایی که منابع طبیعی یک ثروت هستند به سادگی باید در یک پرتفوی جدید تخصیص مجدد یابند، به عبارت دیگر تبدیل برخی از دارایی ها از شکل منابع طبیعی به شکلی دیگر. ممکن است کشوری مانند بنگلادش با ذخایر محدود گاز طبیعی بخواهد کمی در فروش گاز محتاط باشد اما نمی تواند تضمین کند که قیمت گاز در آینده افزایش خواهد یافت.
● هشدار
اغلب بانک های بین المللی تمایل دارند تا به دولت های صادرکننده نفت وام دهند تا بیش از ثروت خود هزینه کنند. اغلب هم زمانی که قیمت نفت بالا است بانک ها مایل به دادن پول به این دولت ها برای افزایش نرخ هزینه های آنها هستند. با این حال بازارهای سرمایه ناپایدار و بی ثبات هستند مانند وضعیت آب و هوا که روزی آفتابی و روزی توفانی است. زمانی که قیمت نفت کاهش می یابد یا نرخ های بهره افزایش می یابد وام دهندگان برای گرفتن وام های شان می آیند. ضرب المثل عمومی بانکداران این است که آنها ترجیح می دهند به کسی وام دهند که نیازی به پول آنها ندارد. وقتی قیمت نفت کاهش یافت کشور نیاز به پول دارد اما این درست زمانی است که وام دهندگان پول خود را می خواهند. این است چرایی اینکه جریان های سرمایه به ویژه جریان های کوتاه مدت سرمایه تمایل به بی دوره بودن دارند، نوسانات اقتصادی با کاهش قیمت منابع طبیعی بدتر می شود. اگر پول حاصل از فروش نفت به خوبی توسط این دولت ها در سرمایه گذاری های پربازده هزینه شود، آنها می توانند کل مبلغ وام را همراه با نرخ بهره آن پرداخت کنند. اما اغلب این طور نیست.
افزایش خالص در سرمایه گذاری های مشتق از وام ممکن است بسیار کم باشد، معمولاً کمتر از میزان وام و زمانی که پول برای مخارج داخلی هزینه شود هزینه ها می توانند برای ارزش گذاری بیش از حد نرخ ارز به کار روند و واقعاً دست و پای صادرکنندگان و عرضه کنندگان داخلی را از طریق بیماری معروف هلندی ببندند. دولت ها معمولاً می خواهند نشان دهند که می دانند چگونه اقتصاد خود را به خوبی مدیریت کنند، اگر نرخ رشد خود را افزایش دهند، فکر می کنند بهتر عمل کرده اند. اما تولید ناخالص داخلی معیار صحیحی برای بیان رفاه اقتصادی نیست. یادآوری می کنیم که اگر کشور منابع بیشتری را استخراج کند و پول ها به خوبی سرمایه گذاری نشوند، در واقع کشور فقیرتر می شود نه ثروتمندتر.
جوزف استیگلیتز
ترجمه؛ محمدرضا فرهادی پور
منبع؛ مصیبت منابع
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید