جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


رانندگی ما همه اش لایی کشی است


رانندگی ما همه اش لایی کشی است
وضعیت رانندگی در ایران میزان توسعه یافتگی ما ایرانیان را پیش از هر چیز به نمایش می گذارد. در اتومبیل که می نشینیم گویی تنها پلیس و برگه جریمه است که می تواند تا حدودی ما را از تخلف بازدارد در غیر این صورت همه ما بالقوه آماده تخلفات مختلف هستیم. اشتباه نشود من نمی گویم ما ایرانی ها بد رانندگی می کنیم. هرگز، خیلی هم دست به فرمان مان خوب است. سخنم این است که برایمان سخت است که با رعایت قانون رانندگی کنیم. به همین دلیل هم هست که این نحوه رانندگی به دلیل غالب بودن می تواند به عنوان یکی از نمادهای جامعه ما تلقی شود در حالی که این نماد در سایر کشورها - حتی بسیاری از کشورهای جهان سوم- مشاهده نمی شود یا به صورت دیگری بروز کرده است. سال ها پیش سفری به هندوستان داشتم. در بدو ورود اولین چیزی که توجهم را به خود جلب کرد استفاده بی رویه از بوق اتومبیل در خیابان ها بود.
می گفتند در برخی قسمت های پاکستان هم فرهنگ بوق زدن رایج است. در واقع من نمونه مشابه آن را در هیچ جای دیگری ندیدم و سراغ ندارم کمااینکه شبیه رانندگی ایرانی را هم در هیچ جا ندیده ام. ممکن است در پاره یی کشورهای توسعه نیافته رانندگی بی قاعده رواج داشته باشد ولی اگر در آن دقیق شویم تفاوت های مشهودی را خواهیم یافت که اسباب آن را باید با مراجعه به خصوصیات آن جوامع یافت.باور دارم مطالعه در علت این نحوه رانندگی می تواند رهنمون مناسبی برای ما در شناخت ویژگی های جامعه باشد. اخیراً در تحلیلی سیاسی از قول یک اندیشمند بریتانیایی می خواندم که ایرانیان مردمان صبوری هستند. این جمله مرا به تامل فراوانی واداشته است. آیا به واقع ما ایرانی ها صبور هستیم؟ پاره یی علل و تجربیات تاریخی موید درستی و پاره یی دیگر نیز دال بر نادرستی این گزاره است. اولین چیزی که بر نادرستی این حکم تاکید می کند رانندگی پرشتاب ماست. از مهم ترین ممیزه های رانندگی ما سبقت گرفتن است. در رانندگی عجول هستیم.
مرتباً تلاش می کنیم از اتومبیل های پیش رو جلو بزنیم و خود را به مقصد برسانیم. گویی هر یک از ما وقتی بر اتومبیلی سوار می شویم خیابان ها و جاده های شلوغ و ناامن را با پیست اتومبیلرانی اشتباه می گیریم. با اتومبیل های نه چندان مناسب خود چنان در خیابان ها و جاده های نامناسب تر ویراژ می دهیم که گویی پیش افتادن بر دیگران ما را به آرامشی ذاتی می رساند و به همان ترتیب، پس افتادن از رقبا ناآرام مان می کند. ابداً فکر نکنید همه این مسابقه و رقابت های همه روزه صاحب علل و اسباب توجیه پذیر است و ما را نسبت به دیگران واقعاً جلو می اندازد. نگاهی به خودمان و دور و اطراف به خوبی نشان می دهد که هرگز چنین نیست. فقط گویی همین اصل پیشی گرفتن ما را از درون خشنود می سازد و بعد که گذشت یا اگر خدای ناکرده اتفاقی افتاد همه گواهی می دهیم که کاش چند دقیقه دیرتر ولی امن به مقصد رسیده بودیم. اگر اتومبیلرانی را به دلیل ازدحامی که در خیایان ها هست به حرکت در یک صف تشبیه کنیم نگاه ما به سایر صف ها هم کم وبیش چنین است. اصولاً دوست داریم اول صف باشیم یا به قولی حوصله ایستادن در صف را نداریم به همین دلیل هم هست که در صف ها اصول حقوقی و حتی پندهای اخلاقی را فراموش می کنیم و به اندک سببی تلاش می کنیم خود را جلو بیندازیم فارغ از اینکه اساساً به حق دیگران توجهی کنیم. کسی می گفت رانندگی نشان دهنده سر پر سودای ماست.
واقعاً سر ما پر از سودای چیست؟ سودای پیشرفت؟ یا سودای گرفتن حق شخصی بدون در نظر گرفتن حقوق دیگران؟ به نظر من رانندگی ما آمیخته یی از نشانه های گوناگون است؛ از یک سو نشان دهنده این است که مدرنیته را می خواهیم ولی اسبابش را جدی نمی گیریم. این مساله واقعاً درباره بسیاری دیگر از جلوه های مدرنیته هم حاکم است. مثلاً روزنامه نگاری یکی از این جلوه هاست. روزنامه نگاری را به عنوان یکی از نمادهای مدرن وارد کرده ایم ولی تعریفی از آن به دست می دهیم که با ماهیت آن متفاوت است و بعد هم برای توجیه مساله اسم آن را بومی سازی می گذاریم.
واقعاً آیا بومی سازی در حکم نادیده گرفتن ارزش های فرهنگی به خاطر تامین منافع بخش قدرت است؟ در رابطه با موضوع این یادداشت هم به ظواهر مدرن بیش از فرهنگ آن اهمیت می دهیم. مثلاً شنیده ام از تولید خودروی اسلامی سخن به میان رفته است در حالی که واقعاً آیا همتی عملی برای کاستن از کشتار سالانه ۲۷ هزار نفر در تصادفات جاده یی مبذول می شود؟ چرا صنایع تولید خودروهای با سیستم های ناامن و نیز آلاینده متوقف نمی شود؟ نکته دیگر و مهم تر متاسفانه احساس عمومی درباره قانون است. قانون، راهکار دولت مدرن برای سامان دادن به امور و روابط اجتماعی است. اگر قانون به واقع حاکم باشد صدالبته می تواند قوام جوامع شهری و روستایی را به همراه داشته باشد. مشکل دقیقاً از وقتی پدیدار می شود که قانون حاکمیت پیدا نکند. در کشور ما قانون - به معنای مدرن آن- از ثمرات بزرگ انقلاب مشروطه است.
پیش از آن هر چه بود اراده قاهر سلطانی بود. انقلاب مشروطه نظام پارلمانی را به ارمغان آورد و از آن پس قوانین -خوب یا بد- از ساختار پارلمانی گذشت. این اتفاق مهمی بود ولی اتفاق بعدی که می توانست به پیشرفت سریع جامعه منجر شود، رخ نداد و آن حاکمیت قانون بود. به عبارت دیگر از آن پس ما قانون داشتیم ولی قانونمداری حاکم نبود. به نسبتی که هر جا قانون حکمیت یافته جامعه نیز از آثارش بهره مند شده است و برعکس. این گزاره درباره موضوع این یادداشت هم حاکم است. به همین دلیل هست که فرهنگ گرفتن حق شخصی توسط آحاد جامعه همچنان غلبه دارد چون به این کمتر باور کرده ایم که در هر صورت حقوق مان محترم است. مراکز مختلف بارها اعلام کرده اند مهم ترین مشکل رانندگی در کشور ما بی توجهی به قوانین مربوطه است. این نکته صدالبته صحیح است ولی این جمله وجه دیگری هم دارد و آن اینکه چرا نسبت به قوانین بی توجهی می شود؟ اگر قانون در همه شئون جامعه حاکم بود آیا امکان قانون گریزی در این سطح وجود داشت؟ و پرسش مهم دیگر این است که گویی درست رانندگی کردن منوط به حضور پلیس و جریمه های سنگین است. سوال این است که آیا در بیشتر کشورهای دنیا که رانندگی صحیحی هم دارند، همه جا پلیس حضور دارد؟ پاسخ این سوال منفی است.
می دانیم که در بیشتر این کشورها به دلیل نهادینه شدن رانندگی قاعده مند چه بسا پلیس خیلی کمتر از کشورهایی نظیر کشور ما باشد. در نتیجه پاسخ روشن است؛ حاکمیت قانون به تنظیم صحیح و سامان امور و روابط اجتماعی بهتر منتج شده است. نمی توان انتظار داشت در کشور ما رانندگی یا هر عرصه دیگری تافته یی جدا بافته از سایر شقوق اجتماعی باشد. هرگاه همه چیزمان قانونی باشد رانندگی مان هم قانونی و درست خواهد بود و مادامی که راهکارهای جزیی نگر مثل افزایش مبلغ جریمه ها بدون مکمل های لازم- غلبه داشته باشد متاسفانه انتظار بهبود چندانی هم نمی توان داشت.در این یادداشت من به عمد نگفتم که رانندگی ما بخشی از هویت ماست چون واقعاً نیست. هر یک از ما وقتی در جایی که قانون در آن حکمفرماست رانندگی کنیم خوب رانندگی می کنیم و این موضوع به عینه در کشورهای دیگر قابل مشاهده است. پس رانندگی ما واقعاً ایرانی نیست بلکه جلوه یی از وضعیت امروز جامعه ماست کمااینکه برخی راننده های خارجی هم در کشور ما گاهی خارج از قاعده رانندگی می کنند. رانندگی بخش آشکار جامعه ماست. این جامعه بخش های نهانی هم دارد که مزایا و معایب آن را نشان می دهد و نیاز به بررسی های عالمانه دارد.
کریم ارغنده پور
منبع : روزنامه اعتماد