پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد


تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد
درست از زمانی که ستاره بخت جریان سیاسی موسوم به جبهه دوم خرداد پس از ۸ سال رو به افول نهاد، اصلی ترین موضوعی که در تحلیل های برخی فعالان ارشد این جریان به عنوان دلیل شکست و رویگردانی مردم از آنان مطرح گردید، میدانداری عناصر تندرو و افراط کاری و ساختار شکنی آنان خصوصاً در تعرض و تهاجم به بنیان ها و باورهای دینی و اعتقادی مردم و ارکان نظام و انقلاب بود.
انتقاد از تندروها در جبهه دوم خرداد پس از انتخابات ریاست جمهوری نهم افزایش یافت و برخی گروه ها و چهره ها که تصریحاً و تلویحاً علامت و فلش تندروی و افراط به سمت آنها قرار داشت، به حاشیه سیاست خزیدند و یک چندی در روندها و رقابت های سیاسی اثر ملموسی از آنان به چشم نمی خورد.از زمان انتخابات شوراها نیز، شعار اعتدال از جانب جبهه دوم خرداد به میان آمد و بعد از آن نیز، برخی چهره هایی که گفته می شود در این جریان سیاسی شیخوخیت دارند از به میدان آمدن چهره های معتدل در رقابت های انتخابات مجلس هشتم سخن به میان آوردند.از همان ابتدای مطرح شدن شعار اعتدال در جبهه دوم خرداد برخی تحلیلگران به این شعار به دیده تردید نگریستند. این تحلیلگران بر این اعتقاد بودند که عناصر اصلی و تصمیم گیر در این جریان سیاسی عمدتاً همان کسانی هستند که در ۸ سال حاکمیت خود خصوصاً در مجلس ششم، پنجه خونین به روی انقلاب و نظام کشیدند و بدترین هتاکی ها و جفاها را در حق باورهای دینی و انقلابی مردم روا داشتند ولذا توبه آنان از افراطی گری و ایمانشان به اعتدال، جز یک بازی متناسب با اوضاع زمانه نمی تواند باشد.
برخی نیز خوشبینانه به موضوع نگریسته و به حاشیه رفتن تندروهای ساختارشکن و همسو با دشمنان نظام از جبهه دوم خرداد و پالایش این جبهه را به فال نیک گرفته و آن را روندی مثبت تلقی کردند.
با کمال تأسف فراوان باید گفت، آنچه در روزها و هفته های اخیر در عرصه سیاست مشاهده می شود، مؤید نظر اول است که به واقعی بودن شعار اعتدال و کنار گذاشتن افراطی ها از جبهه دوم خرداد باور نداشت. طی این هفته ها، در مجامع و همایش های اصلی جبهه دوم خرداد خصوصاً در شهرستان ها، چهره ها و عناصری به عنوان سخنگویان اصلاحات به میدان آمده اند که دقیقاً میدانداران افراط و تخریب و هجمه به نظام و ارکان آن در آن ۸ سال کذایی بودند و این بیانگر آن است که در جریان دوم خرداد، در بر همان پاشنه سابق می گردد و امید اصلاح، خواب و خیالی بیش نیست.
سخنان اخیر یکی از عناصر اصلی جبهه دوم خرداد که عضو مشترک دو حزب اصلی این جبهه و مسئول سازمان رأی آن محسوب می شود، به خوبی نشان می دهد که اهداف، رویکردها و ادبیات این جریان سیاسی همچنان ادامه روند و روال گذشته است و سیبل اصلی آن، نه فقط محدود به شخص رئیس جمهوری و دولت بلکه، تخریب تمام ارکان انقلاب و نظام و خصوصاً ولایت فقیه، روحانیت و مراجع تقلید است.
اگر چه در ۲ سال اخیربرخی فعالان و رسانه های جبهه دوم خرداد تلاش کردند تا با سیبل قرار دادن دولت نهم و رئیس جمهور، تخریب های کلان خود را در این حوزه پیش ببرند و با سوء استفاده از نجابت رئیس جمهور و دولت در پیگیری حقوقی اتهامات و اهانت ها، خط تخریب نظام را در این حیطه متمرکز کنند اما اکنون گویی در تحلیل های آنان چوب خط دولت و رئیس جمهور پر شده و شرایط مهیا گردیده تا اهداف و سیبل های اصلی را نشانه روند. اهدافی که در گذشته نیز بیشترین تخریب تندروها متوجه آنها بود یعنی بنیان ها و ارکان نظام و انقلاب و عقاید مذهبی مردم.
علی ایحال، بازگشت افراطی های دوم خردادی به صحنه و آغاز هتاکی های آنان به ساحت باورها و اعتقادات مردم می تواند چند حالت داشته باشد:
حالت اول این که صحنه گردانان و تصمیم سازان اصلی جبهه دوم خرداد همین افراد تندرو هستند که برای مقطعی بعد از انتخابات ریاست جمهوری به دلیل فضای روانی ناشی از شکست سنگین خود به حاشیه رفته و الآن مجدداً سکان و فضای جبهه دوم خرداد را به دست گرفته اند. نشانه های زیادی وجود دارد که این گمانه را تقویت می کند، از جمله اظهارات اخیر رئیس مجلس ششم - که از منتقدان عناصر افراطی جبهه دوم خرداد است- مبنی بر این که تندروها دوباره صحنه گردان شده اند. اصولاً برای بسیاری از تحلیلگران جای سؤال است که جبهه دوم خرداد چگونه می تواند به ساحل اعتدال رسیده باشد در حالی که تصمیم گیران انتخاباتی آن، صحنه گردانان بالماسکه تحصن مجلس ششم هستند که با هدف ایجاد انقلاب مخملی طراحی شده بود و مورد حمایت مستقیم آمریکا و غرب قرار گرفت.
حالت دوم این است که در جبهه دوم خرداد یک بازی اعتدالی و افراطی طراحی شده تا به زعم صحنه گردانان، مسئولان نظام و نهادهای نظارتی کشور از ترس مرگ به تب راضی شوند و خونبهای کنار رفتن افراطی ها، باج دادن به اعتدالی ها ( که در حقیقت از جنس کرباس افراطیون هستند) باشد. البته چنین توهمی درباره مسئولان نظام به همان اندازه باطل است که توهم مؤثر واقع شدن راهبرد فشار از پائین، چانه زنی در بالا!
البته حالت سومی هم گمان می رود و آن این که در جبهه دوم خرداد واقعاً عده ای با افراطی ها و تندروهای همبسته با دشمنان نظام، مخالف باشند اما به دلیل غلبه تندروها برساختار این جبهه، فریاد آنها به جایی نرسد. باید به انتظار نشست و دید که وزن مخالفان افراط و ساختارشکنی در جبهه دوم خرداد چه اندازه است. مواضع روزهای آینده فعالان دوم خرداد این وزن کشی را مشخص خواهد کرد.
نکته تکمیلی در این موضوع، تطابق زمانی فعال شدن تندروهای داخلی با فشارهای سیاسی آمریکا بر ایران خصوصاً در بحث هسته ای است. مروری گذرا بر مواضع سیاسی تندروها در دو سال اخیر نشان می دهد که آنها به رغم حاشیه نشینی سیاسی بعد از انتخابات نهم ریاست جمهوری، استثنائاً در مقاطعی که به دلیل موضوع هسته ای، فشارهای آمریکا بر ایران افزایش یافته (از جمله در زمان صدور قطعنامه های شورای امنیت) افراطی ها نیز سر از لاک درآورده و چند روزی به گرد وخاک در عرصه سیاست پرداخته اند. راز و رمز این تطابق البته خیلی پوشیده نیست. کسانی که در صحنه نمایش تحصن مجلس ششم به اسم و رسم مورد تقدیر و حمایت آمریکا و انگلیس قرار گرفتند، در چنین مقاطعی به یاری حامیان خود می شتابند تا شاید تزلزلی در استوانه استقامت ملت و دولت در برابر فشارها ایجاد شود. خوابی که البته هیچ گاه تعبیر نخواهد شد.
منبع : روزنامه ایران