یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


جام شوکران از سقراط تا کامو


جام شوکران از سقراط تا کامو
در مورد خودکشی تاکنون بسیار گفته اند و کم هم ننوشته اند. «خودکشی» سابقه یی لااقل به قدمت تاریخ مکتوب بشر دارد، از شرق باستان گرفته تا یونان و روم باستان و حتی تمدن های بین النهرین گزارش های تاریخی متعددی در مورد خودکشی در دست است. اولین نوشته ها پیرامون خودکشی نیز در همین دوران نوشته شده است و شاید با اندک تسامحی بتوان ادعا کرد که سرکشیدن جام شوکران توسط سقراط و تن دادن به رای ناعادلانه آتنیان به رغم فراهم شدن فرصت فرار، اولین خودکشی فیلسوفانه تاریخ نوشته بشر بوده است. نظام های فرهنگی مختلف نیز در مورد خودکشی مواضعی گاه متفاوت داشته اند، در فرهنگ های شرق آسیایی بعضاً خودکشی (هاراگیری)حافظ شرافت مردمان بوده است حتی همین اواخر نیز یک وزیر متهم به رشوه خواری در ژاپن دست به خودکشی زد- در مقابل در فرهنگ های سامی و نظام های ملهم از ادیان ابراهیمی «خودکشی» مذموم و آنان که دست به خودکشی می زنند همواره مطعون بوده اند.
از همه اینها گذشته علم مدرن نیز در برخی شاخه های خود نظیر روانشناسی، جامعه شناسی، فلسفه و در علوم تجربی تر (و شاید قابل اتکاتر) نظیر روانپزشکی، خودکشی را در کانون توجهات خود قرار داده است. «خودکشی» در دنیای مدرن، معنا و مفهومی تازه پیدا کرد و ادبیات فربه یی از علوم اجتماعی و تجربی را به خود اختصاص داد.
● از نوشته کلاسیک و معروف دورکیم
-خودکشی- که بگذریم با انبوهی از ادبیات فلسفی و روانشناختی پیرامون مقوله خودکشی مواجه می شویم. در جامعه صنعتی مدرن مساله خودکشی چنان اهمیتی یافت که آلبر کامو از آن به عنوان «تنها مساله فلسفی واقعاً مهم» یاد کرد. در مورد خودکشی می توان از ابعاد مختلف روانی، اجتماعی، حقوقی و اخلاقی صحبت کرد. مثلاً می توان به این نکته اشاره کرد که خودکشی در برخی از سیستم های حقوقی «جرم» است و البته در نظام حقوقی ایران جرم نیست و تنها ماده ۸۳۶ قانون مدنی مقرر می کند؛ «هرگاه کسی به قصد خودکشی خود را مجروح یا مسموم کند یا اعمال دیگر از این قبیل که موجب هلاکت است مرتکب گردد پس از آن وصیت نماید آن وصیت در صورت هلاکت باطل است»، یا می توان از منظر مباحث فلسفه اخلاق، فعل خود کشی را با تیغ تیز تحلیل فلسفی جراحی کرد و گزاره های مختلف در این باب را واکاوی کرد، یا می توان با تکیه به کلیشه های روزمره خودکشی را به ضعف شخصیت فرد قربانی نسبت داد و پرونده بحث را بست و تنها به محکومیت این «فعل ناپسند» حکم داد، مسلماً اما چنین رویکردی چشم بستن بر واقعیت است. باید جدی تر به این پرسش اندیشید که چرا مثلاً یک زن روستایی در فرآیند کنش با نظام اجتماعی به مرحله یی می رسد که به زعم خود راهی جز خود کشی - آن هم به شکل فجیع و دردآور خودسوزی- در برابر خود گشوده نمی بیند؟ آیا ضعف به غیر از شخصیت فرد قربانی در جایی از نظم اجتماعی نهفته نیست؟
در واقع آمار انواع خودکشی در ایران افزایشی قابل اعتنا را نشان می دهد. باید به این پرسش عمیق تر اندیشید که چرا افراد خودکشی می کنند؟ جدا از دغدغه های هویتی و اگزیستانسیالیستی که افراد را به سوی خودکشی سوق می دهد این کدام انگیزه است که افراد را وامی دارد که مرگ را بر زندگی ارجحیت دهند؟
شاید پاسخ این پرسش را باید در سرخوردگی های اجتماعی و ناکامی های رفاه اقتصادی اقشار مختلف جست وجو کرد. مبهم و گاه تاریک بودن چشم انداز زندگی و یاس و ناامیدی ناشی از آن وقتی در کنار بی ثباتی و فشارهای اجتماعی می نشیند، انگیزه مرگ بر زندگی پیشی می گیرد. اگر قرار است آمار خودکشی از مرگ های معمول و نرمال عبور نکند می بایست ریشه یی تر و عمیق تر به ابعاد اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی خودکشی اندیشید.
کلیشه های اخلاقی یا عرفی همیشه نمی توانند چارچوب مناسبی برای تحلیل باشند. گاهی پیچیدگی مسائل اجتماعی بیشتر از آن است که تحلیل های کلیشه یی بتواند زمینه حل آنها را فراهم کند. خودکشی نیز در زمره همین مسائل و افعال است که به غیر از جنبه های روانی و گاه فلسفی در جوامع جهان سوم با دیگر ابعاد نامطلوب زندگی اجتماعی سخت گره خورده است. ناکامی در کسب لذت و افزایش مداوم رنج، گزاره هایی هستند که می توان پاسخ پرسش چرا انسان ها خودکشی می کنند را ذیل آنها صورت بندی کرد.
این پاسخ اگرچه تنها پاسخ موجود نیست اما شاید درست ترین آنها باشد. با توجه به این دو گزاره می توان گفت که حدی از خودکشی همواره در همه جوامع وجود خواهد داشت.
اما افزایش آمار خودکشی در بین جوانان و حتی نوجوانان و آمار بالای خودکشی در بین زنان
- خصوصاً در مناطق محروم- از حد معمول عبور کرده و زنگ های خطر را به صدا درآورده است؛ «یک جای کار می لنگد.»
به راستی زنگ ها برای که به صدا در می آید؟
رشید اسماعیلی ـ کارشناس ارشد حقوق بشر
منبع : روزنامه اعتماد