پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

سیاست دولت دوم بوش برای مقابله با تکثیر هسته ای


اولین نكته ای كه باید مورد توجه قرار دهیم این است كه نباید از NPT انتظار چندانی داشت. باید آن مقدار كاری كه می تواند بكند را خوب انجام دهد اما انتظار بیشتر از حد توان آن، معقول نیست. آنچه اكنون ما از این پیمان می خواهیم بیشتر از ظرفیت و توان آن است. در كنار NPT باید از پیمان «همكاری در كاهش تهدید» و از كل موضوع انرژی هسته ای هم انتظاراتی داشته باشیم. موضوع فقط NPT نیست بلكه زراد خانه های هسته ای آمریكا و دیگر كشورها، ابتكار امنیت تكثیر هسته ای و مقابله با كشورهای سركش است.
آیا واقعاً باید تأسیسات غنی سازی و بازفرآوری را در اختیار كشورها گذاشت بدون این كه بتوان به خوبی امنیت استفاده از آن را تأمین كرد؟ پرزیدنت بوش می گوید باید مهلت قانونی برای توقف فعالیت ها قرار داد. اما این تازه اولین قدم در راه پیچیده پیش روست. پس پاسخ به پرسشی كه ابتدا مطرح شد این است كه بله NPT دچار مشكل است. آیا می توان این مشكلات را برطرف كرد؟
به نظر نمی رسد كه این مشكلات با تكیه بر خود NPT قابل حل باشد، البته این به آن معنی نیست كه NPT نباید تقویت یا حفظ شود. این پیمان روزنه هایی دارد كه مدت هاست از عمرشان می گذرد، همه این روزنه ها هم به موضوع غنی سازی وبازفرآوری مربوط می شود. برطرف كردن و بستن این روزنه ها زمان و كار زیادی می طلبد. نكته مهم دیگر كه نباید آن را فراموش كرد این است كه بحران فقط به كشور خاص و پرونده ای خاص مربوط نمی شود و موضوع فقط ایران و كره شمالی نیست. هند و پاكستان هم بودند و در آینده هم كشورهای دیگر ممكن است از این روزنه ها استفاده كنند و به مسیر نادرستی بروند. در دهه ۱۹۷۰ مقالاتی در فارین افیزر توسط پروفسور «جوزف نای» از دانشگاه جان اف كندی و ویكتور گالنیسكی رئیس سابق كمیسیون انرژی هسته ای درباره این موضوع نوشته می شد كه بسیاری از مسائل، مورد بحث امروز در آن دیده می شود. یعنی همه چیز در حال تكرار است. اما بحرانی كه اكنون وجود دارد ظریف تر از ۳۰ سال پیش است. بحران كنونی موضوع پای بندی به NPT است. اكنون تقریباً همه كشورهای دنیا این پیمان را امضا كرده اند. اما سه كشور همواره خارج از این سیستم خود را حفظ كرده اند: هند، اسرائیل و پاكستان. این سه رژیم مثل فندوق هایی می مانند كه قابل شكستن و راه یافتن به هسته نیستند. كسی نمی داند چه طور می توان با آنها معامله كرد. پس این بحرانی است كه سالهاست با آن روبه رو هستیم.
در دهه ۱۹۷۰ عبارتی وجود داشت به نام «منطقه كثیف» كه به كشورها و مناطق مختلفی گفته می شد كه باعث نگرانی بودند، مثل كره شمالی یا تایوان، هند و پاكستان، آرژانتین و برزیل و حتی بعضی كشورهای اروپایی كه از آستانه هسته ای گذشته بودند. اگر از این جهت به ماجرا نگاه كنیم درخواهیم یافت كه اوضاع ۳۰ سال پیش بدتر از امروز بوده است، چرا كه امروز ما فقط نگران چند كشور هستیم مثلاً ایران، كره شمالی و هند. حوزه كاری محدود تر شده و فقط روی چند كشور متمركز شده است.
كنفرانس چهار هفته ای بازبینی NPT كه در نیویورك در جریان است می تواند فرصت خوبی برای تمركز همه تلاش ها بر روی توانمند كردن NPT باشد. اما هنوز معلوم نیست هیأت آمریكایی در چه سطحی در این كنفرانس شركت می كند. دستیاران كاندولیزا رایس گفته اند كه او گرفتارتر از آن است كه بتواند به اجلاس برود. واقعیت آن است كه دولت بوش هنوز به این تصمیم نرسیده كه چقدر به این كنفرانس توجه كند چون ممكن است این نشست تجربه خوبی برای واشنگتن نباشد. این در حالی است كه آمریكا پیام مهمی برای این كنفرانس دارد كه می خواهد آن را حتماً با صدایی رسا اعلام كند و آن این كه درباره پای بندی به NPT یك بحران واقعی ایجاد شده است.
این كنفرانس دستاورد زیادی نخواهد داشت و فقط فرصتی است برای شركت كنندگان تا بحث هایشان را شكل بدهند و آن را به گوش مخاطبان بیشتری برسانند. در نشست های كوچك تر دیگر همچون گروه هشت یا نشست كشورهای باشگاه هسته ای شانس بیشتری برای دستیابی به نتیجه وجود دارد.
هیأت آمریكایی در هر سطحی كه در این كنفرانس شركت كند باید سه نكته را در این نشست مطرح و بر آن تأكید كند. اول این كه تأكید كند، اگر عده ای از اعضای NPT كه نباید سلاح هسته ای داشته باشند و اكنون به دنبال آن هستند و ما هم این را می دانیم و یا مانند كره شمالی به داشتن سلاح هسته ای اعتراف كنند و بعد از پیمان خارج شوند، این پیمان دیگر دوامی نمی یابد. این یك مشكل حقیقی و باعث نگرانی است. در دوران جنگ سرد هیچ وقت تصور نمی شد كه هند سلاح هسته ای تولید كند و بعد آن را به كس دیگری بفروشد. اكنون ما نگران این هستیم كه این كار واقعاً صورت گیرد. خریداران این سلاح ها كشورها یا دولت ها نیستند بلكه گروه هایی هستند كه می خواهند آن را درون كامیونی یا قطاری جاسازی كنند و یا به كشوری قاچاق كنند.
اكنون ۱۵۰۰ موشك بالستیك در سراسر دنیا وجود دارد و این خطرناك است. نكته دومی كه باید مورد تأكید قرار گیرد این است كه مهلت قانونی برای هر گونه فعالیت غنی سازی یا بازفرآوری قرار دهیم. ما هنوز نمی توانیم به طور كامل و دقیق بر همه این فعالیت ها نظارت كنیم و این یك واقعیت است.
این مهلت قانونی برای توقف این فعالیت ها باید جهانی باشد. مشكلی كه اكنون وجود دارد این است كه در بند ۶ NPT به كشورهای غیرهسته ای اجازه و یا تضمین داده شده كه به هر نوع تكنولوژی صلح آمیز هسته ای دسترسی داشته باشند. اما گفتن این كه كدام تكنولوژی صلح آمیز است و كدام نیست، كار دشواری است. اكنون ایران از تكنولوژی ای استفاده می كند كه هم سوخت راكتورهای هسته ای را تولید می كند و هم سوخت یك بمب هسته ای را. چه طور می توان جلوی دسترسی این كشور به چنین تكنولوژی ای را گرفت.
پینشهادی كه پرزیدنت بوش هم آن را مطرح كرده مهلت قانونی نیست بلكه یك ممنوعیت كامل برای همه كشورهاست. او می گوید: دنیا از اورانیوم غنی شده لبریز است و می توان راه های دیگری برای تأمین سوخت به كشورها پیشنهاد داد (البته رئیس جمهور هنوز وقت كافی پیدا نكرده تا درباره این راه ها فكر كند). محمد البرادعی مدیر كل آژانس بین المللی انرژی هسته ای از یك مهلت ۵ ساله برای توقف این فعالیت ها سخن می گوید. بعضی دیگر می گویند باید شرایطی برای استفاده كشورها از این تكنولوژی قرار داد. یكی از شرایطی كه فرانسه و كانادا پیشنهاد كرده اند پایبندی كامل و اثبات شده به NPT است و اثبات این كه كشوری واقعاً به چرخه سوخت احتیاج دارد و در منطقه امنی هم به سر می برد.
نكته سوم كه اندكی هم جنجالی است، وظایف ما بر اساس NPT برای توقف رقابت تسلیحاتی است. حركت جدی برای خلع سلاح یك ضرورت است.
اما آنچه كه به عنوان داغ ترین موضوع بحث در كنفرانس بازنگری مطرح است و همه خواستار اصلاح شرایط و قوانین آن هستند، چرخه سوخت است. اكنون كشورهایی مثل برزیل و ژاپن هم به دنبال غنی سازی اورانیوم و فرآوری پلوتونیوم هستند. وقتی به آنها خرده گرفته می شود می گویند: «ما سالهاست برای این كار سرمایه گذاری كردیم، شما چه طور می توانید از ما بخواهید كه حالا دست از این كار بكشیم؟ ما این كار را متوقف نمی كنیم.»
بر اساس NPT كشورها حق دارند كه از این تكنولوژی استفاده كنند و منافع اقتصادی اشان را هم در این می بینند. آیا آمریكا باید جلوی كار ایران را بگیرد تا درس عبرتی برای دیگران شود و دیگر كشورها به فكر این كار نیفتند؟ آیا آمریكا باید مجموعه ای از شرایط را برای استفاده كنندگان از این تكنولوژی تعریف كند؟ فرانسوی ها و كانادایی ها ممنوعیت كامل این تكنولوژی را نمی پسندند چون اورانیوم دارند. پس باید كار دیگری كرد. البرادعی سندی دارد كه قرار است در كنفرانس بازبینی NPT آن را منتشر كند. این سند حاوی سه پیشنهاد مهم است كه بعضی از آنها قبلاً هم گفته شده اما یكی از این پیشنهادات می گوید، هر تأسیسات جدیدی كه موضوع بند ۶ باشد، باید با مالكیت مشترك و به صورت چند ملیتی اداره شود. در این صورت كنترل بیشتری وجود خواهد داشت و یك كشور خاص به طور ناگهانی دارای توانایی سلاح هسته ای نمی شود.
راه حل قهری دیگری كه بعضی در آمریكا پیشنهاد می كنند این است كه هر كشوری كه این تكنولوژی را در اختیار كشورهای تكثیركننده موشك و سلاح كشتار جمعی قرار دهد باید از دسترسی به بازارهای سرمایه آمریكا و ژاپن محروم شود. حتی اگر این كار باعث سقوط ارزش سهام در
وال استریت شود، باز هم باید انجام گیرد.
یك سرمایه گذار آمریكایی سال گذشته ۱۸ میلیارد دلار خود را از بازارهای سهام و اوراق قرضه چین بیرون كشید چون فهمیده بود این پول صرف سرمایه گذاری در شركت های چینی شده كه در ساخت موشك بالستیك دست دارند و در این راه به سودان هم كمك می كنند.
در حال حاضر پرزیدنت بوش درباره چرخه سوخت چند پیشنهاد دارد و تأكید می كند كه پروتكل الحاقی باید به یك استاندارد اجباری تبدیل شود.
سه خطر هسته ای اكنون آمریكا را تهدید می كند، اولین آن تروریسم هسته ای است كه در ظاهر بسیار خطرناك است. محتمل ترین تهدید هسته ای برای ما این است كه یك گروه تروریستی به سلاح هسته ای دست یابد و با استفاده از آن در صدد حمله به ما باشد. خطر بعدی تهدید ناشی از كشورهای سركش مثل ایران و كره شمالی است. این كشورها ممكن است از سلاح هسته ای علیه ما استفاده و ما را به جنگی بكشانند كه ابزار آن سلاح هسته ای باشد. یا ممكن است این سلاح را به تروریست ها بدهند و بالاخره تهدید آخر خطر یك جنگ هسته ای اتفاقی است كه بعد از جنگ سرد اكنون ۱۳ سال است خطر آن وجود دارد. ما هنوز هزاران سلاح هسته ای داریم كه هم در آمریكا و هم در روسیه در وضعیت آماده شلیك قرار دارند. این سلاح ها طی چند دقیقه آماده شلیك هستند. این یك احتمال است كه همواره وجود دارد و هر كاری كه بتوانیم باید برای كاهش سطح این احتمال انجام دهیم. به همین دلیل كاهش زرادخانه های هسته ای و حركت جدی در مسیر
خلع سلاح یك ضرورت جدی است، اگر چه این كار به تنهایی كافی نیست. باید تضمین و اطمینان حاصل شود كه این كاهش زرادخانه ها به شیوه ای هوشمندانه صورت گیرد تا خطر جنگ هسته ای را از جهت دیگری افزایش ندهد. باید بعد از یك بررسی دقیق معلوم شود كه چه تعداد سلاح واقعاً مورد نیاز است.
از سوی دیگر باید توان هسته ای طوری برنامه ریزی و طراحی شود كه تهدیدی برای روسیه و یا چین به نظر نیاید. ما رهبر جهان هستیم و بیشترین قوای نظامی متعارف را در جهان داریم، بنابراین اگر برای كاهش زرادخانه های هسته ای مان كار جدی انجام ندهیم این چه پیامی برای دیگر كشورهای دنیا دارد؟
اما كشورهایی مثل ایران و كره شمالی نگران سلاح هسته ای آمریكا نیستند. آنها می دانند كه واشنگتن فقط با سلاح های متعارفش می تواند كشورهایی با هزاران سلاح هسته ای را نابود كند. وزیر خارجه هند بعد از جنگ اول خلیج فارس در پاسخ به این سئوال وزیر دفاع سابق آمریكا كه پرسید: «درسی كه از جنگ خلیج فارس گرفتید چه بود؟ گفت: اینكه تا وقتی سلاح هسته ای برای بازدارندگی در مقابل سلاح های متعارف آمریكا نداشته باشیم به جنگ این كشور نرویم.»
اكنون بعضی كشورها درباره سلاح های هسته ای جدید ابراز نگرانی می كنند. آمریكا با طراحی های جدید مشغول بالا بردن كارایی سلاح های هسته ای همزمان با كاهش تعداد آنهاست.
یكی از سلاح های جدید بمب های ضد پناهگاه است. بازدارندگی این نیست كه به كره شمالی یا هر كشور دیگری اجازه دهیم كه فرماندهان یا سلاح های
هسته ای اش را به پناهگاه ببرد و با اطمینان از اینكه به آنها آسیبی نمی رسد به فكر استفاده از سلاح هسته ای باشد. نمایندگان كنگره هم همین نظر را دارند و می گویند وقتی برای انتقام و پاسخگویی به یك حمله هسته ای، مجبور به استفاده از سلاح هسته ای شویم، بازدارندگی دیگر معنایی ندارد.
اما برای برخورد با این كشورها چه می شود كرد؟
راه حلی كه برای لیبی به كار برده شد به آنچه در عراق روی داد ترجیح دارد. یك هیأت متشكل از شش نماینده دموكرات و شش نماینده جمهوری خواه از مجلس نمایندگان آمریكا به لیبی رفتند. و معمر قذافی در پارلمان در سخنانی از همه فعالیت های مربوط به سلاح كشتار جمعی كشورش پرده برداشت و گفت كه هیچ كدام از این كارها خوب نیست و فایده ای برای هیچ كشوری ندارد.
اكنون كره شمالی به دنبال سلاح هسته ای است تا آمریكا را مرعوب كند و باعث عقب نشینی نیروهای نظامی آمریكا از كره جنوبی شود. ممكن است چینی ها هم این راه را فكر خوبی بدانند.
درباره ایران هم باید موضوع اسرائیل و فعالیت هسته ای آن مورد توجه قرار گیرد.
این حقیقت كه اسرائیل سلاح هسته ای دارد اكنون دیگر راز سر به مهری در خاورمیانه نیست. اسرائیل در وضعیت منحصر به فردی قرار دارد و سالهاست كه در بحران موجودیت و هویت به سر می برد. اطراف اسرائیل را رژیم های عربی احاطه كرده اند كه می گویند می خواهند اسرائیل را از صحنه روزگار محو كنند. هر كس دیگری به جای اسرائیل بود حتماً در پی كارت تضمین و اطمینان می گشت.
اكنون پیشنهاداتی از سوی كشورهای منطقه درباره ایجاد منطقه عاری از سلاح هسته ای مطرح شده كه مورد استقبال و حمایت كشورهای عربی قرار دارد. تعجبی هم ندارد چون این كشورها سلاح هسته ای ندارند ولی اسرائیل دارد. جواب اسرائیل به این پیشنهاد این است كه چرا منطقه ای عاری از سلاح كشتار جمعی ایجاد نشود؟
می توان پیش بینی هایی درباره. پایان دوره دوم دولت بوش كرد. مثل اینكه كره شمالی سلاح های هسته ای اش را افزایش می دهد و ما هنوز درباره مذاكرات شش جانبه حرف می زنیم. درباره كره شمالی، عامل مهم در پیش بینی ها وضعیت و اقدامات چین است. چین تا كنون به كره شمالی كمك زیادی كرده و در آینده هم ممكن است به این كار ادامه دهد. كره شمالی در سال ۲۰۰۷ یا ۲۰۰۸ بخشی از معادلات خواهد بود و بازرسی تسلیحاتی از آن ۶ یا ۷ سال طول می كشد. چین در ماجرای ایران هم عامل مهم و تعیین كننده ای است چون به واردات نفت از ایران وابستگی زیادی دارد.
منبع : خبرگزاری جمهوری اسلامی ـ ایرنا