پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


پایان نامه بررسی پیامدهای اجتماعی احساس بی عدالتی جنسی


پایان نامه بررسی پیامدهای اجتماعی احساس بی عدالتی جنسی
بی عدالتی جنسی یکی از مهمترین مسائل و مشکلات موجود در جامعه می‌باشد که می‌تواند نظم اجتماعی، توسعه و حتی ثبات سیاسی جامعه را تهدید کند. بی عدالتی جنسیتی، خود تحت تأثیر عواملی چون شهرنشینی، صنعتی شدن و ... به احساس بی عدالتی در زنان منجر می‌شود. در این تحقیق سعی می‌شود که پیامدهای احساس بی عدالتی جنسیتی و به طور خاص، رابطه بین احساس بی عدالتی و انگیزه تحرک اجتماعی (به عنوان یکی از پیامدهای احساس بی عدالتی) در بین دختران دانشجو مورد بررسی قرار گیرد.
در رابطه با مطاله مطرح شده، نظریه‌های مختلف مورد بررسی قرار گرفت که نظریه‌های عدالت (محدودیت نسبی، مبادله) نظریه‌های قشربندی (پارسنز، دیویس دمور) و نظریه‌های تابرابری جنسیتی و قشربندی (بلومبرگ و چافقز) از آن جمله‌اند. در نهایت نظریه چانتز به عنوان نظریه اصلی تحقیق و به منظور تبیین رابطه بین احساس بی عدالتی جنسیتی و انگیزه تحرک اجتماعی به عنوان متغیر وابسته، مورد استفاده قرار گرفت.
در این بررسی روش تحقیق، «پیمایش» است و با استفاده از پرسشنامه، داده‌ها جمع‌آوری گردیده است. جامعه آماری در این تحقیق که دانشجویان دختر دانشگاه تهران هستند که بر اساس شیوه نمونه گیری «کوکران» ۳۷۳ نفر از آنان به عنوان نمونه انتخاب شدند.
برای تجربه و تحلیل داده‌ها از رگرسیون ساده و چند متغیر استفاده گردید تا تأثیر مجموعه متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته مورد بررسی قرار داده شود. بر اساس یافته‌های تحقیق، ۹/۹۴ درصد از دانشجویان در جمعیت نمونه، دارای احساس بی عدالتی بالا و خیلی بالا و ۹/۹۸ درصد دارای انگیزه متحرک بالا و خیلی بالا بودند. در مجموع ۵۲ درصد از تغییرات انگیزه تحرک اجتماعی توسط احساس بی عدالتی تبیین می‌شود که خود دارای ۵ بعد است و این ابعاد به ترتیب تأثیر عبارتند از... احساس بی عدالتی سیاسی، احساس بی عدالتی حقوق، احساس بی عدالتی اجتماعی، احساس بی عدالتی فرهنگی و احساس بی عدالتی اقتصادی.
● طرح مسئله
از ویژگی‌های دنیای امروز تغییرات و تحولات سریع اجتماعی است. این تحولات در حوزه فکر و فرهنگی صبغه‌ای پر شتاب دارد. عصر ما به طور عام شاهد مسائل و پرسش‌های نیروی چندی در باب انسان امروز،‌از جمله چیستی زنان و مسائل پیرامونی آنان بوده است. این پرسش‌ها در آغاز به انسان فارغ از جنسیت او توجه نموده سپس به طور طبیعی به مسائل زنان معطوف شده است.
مسائل زنان. کاستی و بایسته‌های مربوط به آن، از دیرباز جزء مسائل مهم جوامع مختلف از جمله جامعه ایران بوده است. این امر در سالهای پس از انقلاب صنعتی و تحقق مدرنیته، در کلیه جوامع از امتیاز و ویژگی‌ بیشتری برخوردار گشت. منتهی در ایران خصوصاً پس از انقلاب اسلامی، با تعریف صحیح از رسالت زنان در جامعه اسلامی و ایجاد بستر لازم برای مشارکت آنان در امر حکومت، اهمیت و حساسیت مضاعفی یافت.
اکنون حدود نیمی از جمعیت بالقوه فعال کشور را بانوان تشکیل می‌دهند. در صورتی که به گونه مناسب و بهینه از ظرفیت و استعداد این مجموعه عظیم انسانی استفاده شود، پناسیل عظیمی برای بازکردن گره‌های ناگشوده جامعه قلمداد می‌گردد. در مقابل، اگر این پتانسیل درست هدایت نگردد (به مسائل آنها پرداخته نشود و حقوق شروع آنها به ایشان اعطا نگردد)، می‌تواند به صورت مانعی در مقابل روند توسعه کشور قرار گیرد. با توجه به اینکه حجم قابل ملاحظه‌ای از این گروه را دختران و زنان جوان تشکیل می‌دهند، اقتضاتات طبیعی، جوانی، مسئله را حساس‌تر می‌کند. مسائلی از قبیل پر انرژی بودن جوانان، داشتن شور و نشاط، علاقمندی به سنت شکنی، تأثیرپذیری از جریانات مختلف و... مسائلی هستند که به حساسیت و اهمیت مسئله می‌افزاید.
عامل دیگری که اهمیت بررسی مسائل زنان را در جامعه کنونی روشن می‌کند، بالا بودن سطح تحصیلات بانوان جوان است، طبیعت تحصیلات عالی، مقارن بالا رفتن انتظارات و توقعات می‌باشند به طور طبیعی زمینه بیشتری را برای نفی الگوهای گذشته و سنتی فراهم می‌کند.
یکی از مسائلی که امروزه به آن توجه زیادی می‌شود وجود بی عدالتی جنسیتی در جامعه است. با توجه به اینکه احساس بی عدالتی جنسیتی یکی از مشکلات اساسی دختران دانشجو در جامعه است و همچنین با توجه به قمایل زیاد دختران برای ادامه تحصیلات، اشتغال و... این سوال مطرح می‌شود که آیا می‌توان بین بی عدالتی و به طور دقیق‌تر احساس بی عدالتی در بین دختران و انگیزه تحرک اجتماعی در آنان رابطه‌ی یافت یا خیر و به عبارتی انگیزه تحرک اجتماعی در بین دختران را یکی از پیامدهای احساس بی عدالتی در آنان تلقی نمود یا خیر؟
همانطور که می‌دانیم عدم امکان تحرک اجتماعی در یک جامعه، دلیل اصلی ایجاد بی عدالتی اجتماعی در آن جامعه است. از طرفی در نتیجه عوامل گوناگون چون صنتعتی شدن و شهرنشینی و به تبع آن رشد خود آگاهی افراد جامعه، این بی عدالتی تبدیل به احساس بی عدالتی می‌شود. که این احساس بی عدالتی خود دارای پیامدهای مختلفی در سطح جامعه است و انگیزه تحرک اجتماعی به عنوان یکی از مهم‌ترین این پیامدها مطرح است.
● اهمیت و ضرورت مسئله:
افرادی مانند بلاودانکن با توجه به مسئله کارای جامعه و همچنین عدالت، استدلال کرده‌اند که در صورتی که قرار باشد جامعه مدرن جامعه‌ای کارا باشد و همچنین یک جامعه مبتنی بر عدالت باید در این جامعه شایسته‌ترین افراد، مهمترین مشاغل را بر عهده بگیرند. و این امر مستلزم وجود متحرک اجتماعی است. به عبارت دیگر این دسته، با مفروض گرفتن این قضیه که در صورت وجود امکان متحرک اجتماعی، شایسته‌ترین افراد به لحاظ ویژگیهای و قابلیتها، به مهمترین مناصب و مشاغل اجتماعی خواهند رسید. و با مفروض گرفتن اینکه در چنین حالتی هم کارائی جامعه تأمین می‌شود و هم عدالت اجرا می‌گردد تحرک اجتماعی را خوب و مطلوب دانسته و آن را مورد توجه قرار داده‌اند.
تحرک اجتماعی، مدت زیادی موضوع مرکزی تفکر و تحقیق جامعه شناسی بوده و در طول چهل سال گذشته نیز تحقیقات بسیاری در این زمینه، در کشورهای مختلف انجام شده است.
(هرپ، ۱۹۸۵: ۴-۱۲۲) یکی از دلایلی که باعث شده، جامعه شناسان تا بدین اندازه برای تحرک اجتماعی اهمیت قائل شوند و در مورد آن فکر کرده و تحقیق انجام دهند، ارتباط آن با مفهوم «باز بودن» جامعه می‌باشد، زیرا باز بودن جامعه، یک موضوع علمی و همچنین یک موضوع سیاسی و ایدئولوژیک است.
دلیل دیگر اهمیت متحرک، تأثیر آن بر ثبات جامعه مدرن است. مثلاً بند یکس و لیست معتقدند باز بودن راه متحرک و به منظور رسیدن به مقامات بالای اجتماعی و ورود در گروه نخبگان باعث می‌شود که اشخاص لایق و صاحب نام از سطوح پایین جامعه، ارتقاء یابند، بدین ترتیب تحرک اجتماعی مانند سوپاپ اطمینان عمل می‌کند که از طریق اجازه ورود دادن بر گروه نخبگان، امکان روی آوردن افراد طبقات پایین را به اعمال انقلابی کاهش می‌دهد (آبر کراملی، ۱۳۶۸). تحرک اجتماعی دارای تأثیرات فردی و اجتماعی متفاوتی است، که گاهی خود اینها هم تغییرات و تحولات مختلفی را موجب می‌شوند. بی ثباتی قشربندی، افزایش کارایی جامعه، ناهمگویی گروهها و اقشار اجتماعی، سست شدن و گسستگی برخی روابط اجتماعی، قسمت‌هایی از اینگونه پیامدها هستند.
آثار فردی تحرک اجتماعی آنهایی هستند که به دنبال متحرک یافتگی فرد و یا حتی بر اثر انگیزه متحرک و ارتقاء اما عدم امکان آن در فرد ایجاد می‌شوند.
آثار اجتماعی نتایجی هستند که در سطوح کل جامعه ایجاد می‌شوند و اگر چه اثر رفتار فردی هستند ولی افراد اغلب یا از آنها بی خبرند و یا در صورت مطلع بودن گاهی و قتها چنین چیزی را اراده نکرده‌اند. یکی دیگر از نتایج متحرک نقش آن در بی ثباتی قشربندی می‌باشد، زیرا در جامعه برخوردار از تحرک اجتماعی بالا، اعضای قشرها و پایگاههای مختلف مرتباً جابجا می‌شوند. همچنین الگوهای متحرک می‌تواند بر سازمان سیاسی تأثیر بگذارند.
یکی دیگر از آثار تحرک اجتماعی موجود آمدن و پذیرش برخی نوآوریها در نحوه اجرای نقشهای اجتماعی می‌باشد. از نتایج و آثار سیاسی عدم متحرک می‌توان به سرخوردگی اجتماعی و ناخرسندی اشاره کرد. در جوامع جهان سوم، شهر نشینی، افزایش با سوادی، آموزش و وسایل ارتباط جمعی، آرزوها و خواسته‌های افراد را افزایش می‌دهد که اگر این آرزوها برآورده نشود افراد به صحنه سیاست کشنده می‌شود و این امر در غیاب نهادهای سیاسی نیرومند به شورش و خشونت منجر می‌گردد. (هانتگویان ۱۳۷۰).
همچنان که گفته شده تحرک اجتماعی دارای نتایج و آثار فردی هم می‌باشد. به اعتقاد دیوید گلاس تحرک اجتماعی از نقطه نظر مردمی باعث می‌شود که افراد احساس پوچی و بیهودگی نکرده و همنوایی بیشتری داشته باشند. (پین، ۱۹۸۷:۷) از دیگر آثار فردی متحرک، سرخوردگی عاطفی است که موقعی موجود می‌آید که فرد بدون داشتن صلاحیت و شایستگی لازم برای نیل به پایگاهی بالاتر، تمایل رسیدن به چنین پایگاهی را داشته باشد (نیک گومر ۱۳۶۹: ۹۳)
با توجه به اهمیت تحرک اجتماعی و رابطه آن با بی عدالتی و تأثیرات فردی و اجتماعی زیادی که دارد، مطالعه این مسأله که آیا احساس بی عدالتی در بین دختران دانشجو می‌تواند به انگیزه تحرک اجتماعی در آنان منجر شود، ضرورت می‌یابد.
● اهداف تحقیق:
اهدافی که در این تحقیق دنبال می‌شود به سه بخش تقسیم می‌شود:
۱) دست یافتن به میزان احساس بی عدالتی جنسیتی در بین دختران دانشجو
۲) دست یافتن به میزان انگیزه تحرک اجتماعی در بین دختران دانشجو
۳) پی بردن به این مسئله که آیا بین احساس بی عدالتی جنسیتی در بین دختران دانشجو و انگیزه متحرک در آنان رابطه معناداری وجود دارد یا خیر؟ به عبارت دقیق‌تر آیا وجود احساس بی عدالتی در بین دختران دانشجو می‌تواند علت انگیزه تحرک اجتماعی در آنان باشد یا خیر؟
● مبانی نظری
بخش اول) بررسی مفاهیم:
به بررسی عدالت، برابری و تحرک اجتماعی به عنوان مفاهیم اصل تحقیق اختصاص یافته است.
▪ عدالت justice:
عدالت از جمله کلمه‌هایی است که در اصطلاح واژه شناسی به آن اسم معنی می‌گویند. اسم معنی به اسامی گفته می‌شود که مفهومی تصوری از آنها در ذهن وجود دارد، در مقابل اسم ذات که به مفاهیمی اطلاق می‌شود که مبتنی بر آن می‌توان یک شیء مادی را از طریق حواس در یک شهر. در تقسیم بندی دیگری که معمولاً صورت می‌پذیرد، یعنی تقسیم‌بندی عینی- ذهنی، عدالت را بایستی در ردیف مفاهیم ذهنی قرار دارد، چرا که به طور عینی و مشهود قابل رویت نیستند، بلکه در اثر انتزاع بخش از پدیده اجتماعی می‌توان به آن صف عادلانه بودن یا نا عادلانه بودن را اطلاق کرد. همچنین عده‌ای این مفهوم را به دو جنبه عدالت رویه‌ای و عدالت ذاتی یا عدالت اجتماعی تقسیم می‌کند. (رابرتسون ۱۹۹۳: ۹۶۳) عدالت بر اساس کارای اجتماعی، شایستگی، استحقاق، نیاز و یا ترکیبی از چند خصوصیت صورت پذیرد معنای اصلی عدالت اجتماعی، احتمالاً موضوعی است درباره آنچه که مردم مستحق یا نیازمند آن هستند بر حسب حقوق اجتماعی، غذا، پوشاک، مسکن و... و پس از آن توزیع هر مازادی به یک شیوه عادلانه و منصفانه.
عدالت توزیعی یعنی توزیع منافع و بار مسئولیت‌ها گفته می‌شود.
علیرغم به کارگیری مفاهیم متفاوت، روشن است که در ذیل مفهوم عدالت در حوزه مطالعاتی گسترده وجود دارد. حوزه عدالت رویه‌ای یا کیفری بیشتر نافرا به مطالعاتی است که درباره قانون‌مندی کردن رفتارها و محاسبه رفتار انسانها بر حسب قوانین موجود در زندگی اجتماعی و شیوه‌های برخورد قانون و مجریان آن با انسانهاست بنابراین این حوزه در جامعه شناسی بیشتر مورد استفاده جامعه شناسان جرم و قانون قرار می‌گیرد (کوک ویگران ۱۹۹۵: ۵۳۳).
در عدالت توزیعی با عدالت اجتماعی بیشترین توجه به نحوه توزیع منافع کمیاب جامعه یا در واقع متناسب میان داده‌های افراد و ستانده‌ها واقع می‌شود (پاشایی ۱۳۶۹: ۵۴۲).
▪ مفهوم عدالت در عرصه جامعه
فلاسفه سیاسی بر این نکته توافق دارند که مفهوم عدالت سهند وسیعی از روابط اجتماعی را در بر می‌گیرد عدالت یک مفهوم ارزشی است، به بیان دیگر، یعنی اینکه عدالت نوعی ارزش گذاری برای یک پدیده عینی است. بدین معنا هنگامی که یک ارتباط یا رفتار یا تصمیم‌گیری صورت می‌پذیرد می‌توان از آن تلقی عادلانه یا نا عادلانه داشت.
▪ برابری
در ادبیات جدید موضوع برابری، مفهوم برابری به عنوان یک مفهوم عام و یکی در نظر گرفته می‌شود ولی مصادیق مختلف آن در عرضه اجتماعی در پنج گروه مجزا طبقه بندی می‌گردد.
برابری سیاسی، برابری در فرد قانون، برابری فرصت، برابری اقتصادی و برابری اجتماعی.
▪ تحرک اجتماعی
از نظر مارکس: الف: نقش طبقه در تولید و گردش و توزیع ثروت، ب: نقش طبقه در شرکت در مخاصم اجتماعی.
منزلت اجتماعی بر دو نوع تقسیم می‌شود، اکتسابی و انتسابی، منزلت اجتماعی اکتسابی که گاهی منزلت اجتماعی محقق نیز نامیده می‌شود، منزلتی است که فرد در تحقیق آن ایفای نقش نموده، به نحوی که اگر عمل او به گونه‌ای دیگر می‌بود منزلت متفاوتی از آنچه تاکنون بدست آورده است را کسب می‌شود.
منزلت اجتماعی منتسب یا محول منزلتی است تفویض شده که استعداد و تلاش فرد در آن تأثیری ندارد.
● عوامل باز و بسته بودن جوامع
۱) موقعیت و منزلت اجتماعی خانواده‌ای که فرد در آن زاده شده یا به آن منتسب است.
۲) شغل یا منصب اجتماعی فرد.
۳) درآمد امکانات مالی که در اختیار دارد.
۴) میزان تحصیلات و مهارتهای تخصصی.
۵) گروه مذهبی، نژادی، قولی یا حتی ایدئولوژی و گرایش سیاسی فرد.
همچنین عده‌ای معتقدند که تحرک اجتماعی شخصی یا یک خانواده از یک پایگاه اجتماعی به پایگاه دیگر است. منزلت اجتماعی انتسابی میزان تحرک اجتماعی در جوامع دارای قشربندی متصلب و نفوذ ناپذیر مبتنی بر ویژگیهای انتسابی، بسیار پایین و حتی در برخی قسمتها مانند ورود به گروه نخبگان غیر ممکن است دو دیدگاه کلی و به عنوان زیر بنای نظری تحرک اجتماعی وجود دارد دیدگاه اول قشربندی اجتماعی. دیدگاه دوم با محدود کردن تحرک اجتماعی به متحرک شغلی.
▪ انواع تحرک اجتماعی
تحرک اجتماعی گذر یک شخص یا خانواده و یا به عبارت دقیق‌تر رئیس خانواده از یک پایگاه اجتماعی به پایگاه دیگر، یا از یک قشر به قشر دیگر می‌باشد.
▪ علل و عوامل مؤثر در تحرک اجتماعی
مهاجرت، آموزش و پرورش، رقابت، بی ثباتی قشربندی، تغییر ساخت اجتماعی .
● بخش دوم نظریه‌ها
نظریه‌های مطرح شده در این فصل به سه بخش اصلی تقسیم می‌شوند:
۱) نظریه‌های مربوط به عدالت
۲) نظریه‌های مربوط به قشربندی و تحرک اجتماعی
۳) نظریه‌های مربوط به نابرابری جنسیتی و قشربندی
▪ نظریه‌های عدالت
نظریه‌ها در باب عدالت به سه دسته عمده تقسیم می‌شوند که عبارتند از:
۱) نظریه‌های فلاسفه
۲) نظریه‌های جامعه شناسان
۳) نظریه‌های روان‌شناسان اجتماعی
▪ نظریه‌های تحرک اجتماعی
بحث در مورد قشربندی و تحرک اجتماعی شامل دو قسمت عمده است. در قسمت اول به بررسی آراء جامعه شناسان کارکرد گرا پرداخته می‌شود، اندیشمندانی مانند: سوروکین، پارسنز، دیویس و مور از این دسته‌اند و در قسمت دوم نظریات جامعه شناسان مسقیزگراچون: باتامور، رایت و همچنین افرادی چون گیدنز و ... که دیدگاهی ترکیبی دارند مورد بررسی قرار می‌گیرند.
▪ نظریه‌های نابرابری جنسیتی و قشربندی
در دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰، سودگیری جنسی در تحقیقات جامعه شناسی آشکار شد. در این زمان تئوری‌ها و تحقیقات در جامعه شناسی برودی مردان متمرکز شدو به الگوهای نابرابر جنسی کمک می‌کرد. از بین جامعه شناسان کلاسیک تنها هربرت اسپنسر به مسائل جنسی توجه نمود و افرادی چون مارکس، انگلس و وبر به مباحث نابرابری را مور جنسی نپرداختند. به طور کلی می‌توان گفت که از دهه ۱۹۷۰ به بعد بود که به نابرابری و مسائل زنان پرداخته شد. از جمله کسانیکه به طور جدی به موضوع نابرابری جنسیتی و قشربندی توجه نمودند می‌توان به چافتز و بلومبرگ اشاره کرد.
● جمع بندی نظریه‌ها
در این بخش سه دسته نظریه‌ مورد بررسی قرار گرفت:
نظریه‌های مربوط به عدالت که خود به سه مبحث جامعه شناسی، فلسفی و روان‌شناسی اجتماعی تقسیم و آن پرداخته شد. نظریه‌های مربوط به قشربندی و انگیزه تحرک اجتماعی و در نهایت نظریه‌های نابرابری جنسی و قشربندی که تلفیقی از نظریه‌های مربوط به عدالت و قشربندی بود.
در مبحث فلسفی عدالت بیشترین توجه به عدالت اجتماعی معطوف شده است که چنین گرایشی از زمان ارسطو به بعد شکل گرفت. در بین فلسفه دو دیدگاه وجود دارد، در دیدگاه اول که از زمان فلاسفه قرار داد اجتماعی شروع شد و تا به حال ادامه یافته است، بیشترین توجه به عدالت با توجه به جنبه‌های فردگرایی صورت می‌پذیرد و مهمترین ملاک برای توزیع منابع شایستگی و لیاقت است و در دیدگاه دوم که مبتنی بر آرامارکس است، اصالت با جمع است. از این منظر عدالت اجتماعی به این معناست که همه باید به اندازه استعدادشان کارکنند ولی به اندازه احتیاجشان درآمد داشته باشند.
در بخش نظریه‌های جامعه شناسان: چند دسته نظریه مطرح شد: نظریه افرادی چون توکویل که بیشتر به تأثیر بی عدالتی بر کنش‌های سیاسی افراد تأکید دارد، نظریه‌های رویکرد، مبادله که تحت تأثیر جامعه شناسی روان‌شناسی و اقتصاد است، این دیدگاه بر یک قاعده توزیع خاص که توزیع بر اساس «انصاف» است تأکید دارد و دیدگاه دیگری که در این بخش مطرح شد دیدگاه محرومیت نسبی بود، که در آن تأکید زیادی بر مقایسه اجتماعی و تأثیر آن بر ارزیابی فرد از عدالت می‌شود و اینگونه مطرح می‌شود که به این دلیل که فرد خواسته‌هایش را در مقایسه با دیگران بدست می‌آورد، این خواسته‌ها نیازهای واقعی فرد نیست و منجر به ایجاد احساس بی عدالتی نسبی در فرد می‌شود. نظریه‌ دیگری که در این بخش ارائه شد نظریه تخصیص بود که در دو سطح کلان و حرف مطرح شد که بخش کلان آن مربوط به حوزه جامعه شناسی می‌شود، توجه به این دیدگاه به تأثیر عوامل مختلف فرهنگی، ارتباطی و فردی بر درک عدالت و اولویت توزیع معطوف است. همچنین در این دیدگاه به ارتباط جایگاه طبقاتی افراد و ارزیابی آنها از عدالت پرداخته می‌شود. نظریه ارزش منزلت هم که در بخش نظریه‌های جامعه شناسی مطرح شد از مفهوم «ساختار مرجعی» برای نشان دادن هماهنگی بین ویژگی ارزشی و پاداش استفاده می‌کند که ساختار مرجعی مفهوم مشترکی از چگونگی ویژگی‌های اجتماعی دیگران تعمیم یافته در ارتباط با پاداش‌های اجتماعی‌شان است.
نمی‌توان بین نظریه‌های روانشناسی اجتماعی و جامعه شناسی تمایز زیادی قایل شد. اما وجه تمایز اصلی این دو در این است که مطالعات روانشناسی اجتماعی در سطوح فرد مطرح می‌شود و تکنیک تحقیق در آن آزمایش است. نظریه‌های اصلی مطرح شده در این بخش، مبادله در سطح فرد و تخصیص سطح فرد است. در اکثر نظریه‌های مربوط به عدالت (نظریه جامعه شناسان) به عامل مقایسه اج و تأثیر آن بر ارزیابی فرد از دالت پرداخته شده است که این مسأله در نظریه محرومیت نسبی مشهودتر است. با بررسی نظریه‌های مربوط به عدالت به این نتجیه می‌رسیم که به جز نظریه‌های محرومیت نسبی و مبادله سایر نظریه‌ها عموماً به موضوع عدالت به عنوان معلول پرداخته‌اند و نه علت، پس نمی‌توانند در بیین موضوع این تحقیق کار بردی داشته باشند.
اما دسته دوم تئوریها، مربوط به قشربندی و تحرک اجتماعی می‌شود که خود در دو مکتب کارکرد و تضاد مطرح شده است افرادی چون سوروکین، پارسنز، دیویس و مور در دسته اول و نظریه پردازانی چون گیدنز، ماخ و زولسکی در دسته دوم قرار گرفته‌اند. سوروکین جامعه را به موجودی تشبیه می‌کند که در آن نهادهای اجتماعی وظیفه توزیع و گردش انسانها را (مانند خون) بر عهده دارند. او معتقد است که اگر این توزیع و گردش به جا و صحیح انجام گیرد، یعنی نهادها کار خود را به خوبی انجام دهند، جامعه نیز سالم خواهد بود .پارسونز یکی دیگر از کارکردگراهاست که از نظر او قشربندی در جامعه هم ضروری و هم مطلوب است، ضروری است چون به این وسیله تخصیص پاداش به موقعیت‌ها بر اساس نقش که در بقاء جامعه دارند انجام می‌گیرد و مطلوب است زیرا به این وسیله نظام اج می‌تواند به نحو مؤثری کارکرد داشته باشد. دیویس و مور افراد دیگر این مکتب هستند که از نیازهای کارکردی در تحلیل قشربندی استفاده می‌کنند و معتقدند که هر موقعیت یا شغلی که نیازهای کارکردی جامعه را بیشتر حل می‌کند، پاداش بیشتری هم دریافت می‌کند در مجموع کارکرد گرایان بیشتر ب تبعات و کارکرد قشربندی و نا برابری در جامعه می‌پردازند، اما نظریه پردازان تضاد (مارکس و...) بر خلاف کارکرد گراها نابرابری را حاصل رقابت، ستیز و سرکوب و یا سلطه گروهی می‌دانند. در این دیدگاه توزیع نابرابر پادشها بازتاب منافع صاحبان قدرت است. این گروه با دیدی اقتصادی به بررسی قشربندی در جامعه می‌پردازند. دسته سوم از نظریه‌هایی که مطرح شده مربوط به تئوریهایی نابرابری جنسی و قشربندی است که افرادی مانند بلومبرگ و چافتز به آن پرداخته‌اند.
بلومبرگ در تئوری خود تأکید زیادی بر نقش اقتصاد بر قشربندی دارد و معتقد است که تا زمانی که زنان نتواند از قدرت اقتصادی برابر با مردان برخوردار شوند امکان متحرک برای آنها فراهم نمی‌شود و قشربندی به طور نابرابر ادامه می‌یابد. بنابراین ولی عامل اصلی تأثیر گذار بر قشربندی را اقتصاد می‌داند و سایر عوامل را وابسته به آن می‌داند.چافتز یکی از افرادی است که نظریات خود را در این حوزه مطرح کرده است، همچنان که گفته شد نظریه او به دو بخش اصلی تقسیم می‌شود که در بخش اول وی به بررسی عوامل مؤثر بر حفظ و تداوم قشربندی جنسی می‌پردازد و در بخش دوم نظریه خود به عوامل موثر بر تغییر قشربندی، اشاره می‌کند و اینکه چگونه احساس بی عدالتی در زنان جامعه ایجاد شده و باعث تمایل و تلاش آنها برای تغییر در قشربندی جنسی و انگیزه تحرک اج در آنان می‌شود. بنابراین با توجه به نظرات وی در خصوص نابرابری جنسی و قشربندی، مناسب‌ترین نظریه برای پرداختن به موضوع این تحقیق است. بر این اساس فرضیه اصلی تحقیق اینگونه مطرح می‌شود که:
▪ بین احساس بی عدالتی جنسیتی و انگیزه تحرک اج در بین دختران دانشجو رابطه وجود دارد به طوریکه با افزایش میزان احساس بی عدالتی، میزان انگیزه تحرک اج در آنان افزایش می‌یابد.
▪ همچنین می‌توان با الهام از ابعاد مختلف نابرابری که به آن اشاره شد و با توجه به شرایط جامعه، برای احساس بی عدالتی در ایران پنج بعد (اقتصادی، اج، فرهنگی، سیاسی و حقوق) را متصور شد که بر همین اساس پنج فرضیه فرعی هم مطرح می‌شود:
▪ با افزایش میزان احساس بی عدالتی اج در بین دختران دانشجو، میزان آنگیزه تحرک اج در آنان افزایش می‌یابد.
▪ با افزایش میزان احساس بی عدالتی اقتصادی در بین دختران دانشجو، میزان انگیزه تحرک اج در آنان افزایش می‌یابد.
▪ با افزایش میزان احساس بی عدالتی فرهنگی در بین دختران دانشجو، میزان انگیزه تحرک اج در آنان افزایش می‌یابد.
▪ با افزایش میزان احساس بی عدالتی سیاسی در بین دختران دانشجو، میزان انگیزه تحرک اج در آنان افزایش می‌یابد.
● روش شناسی:
▪ روش نمونه‌گیری:
در این تحقیق برای نمونه‌گیری از روش نمونه‌گیری چند مرحله‌ای استفاده شده است، به این صورت که به تناسب خصوصیات جامعه موضوع تحقیق نمونه مورد نظر در چند مرحله برگزیده می‌شود. بنابراین با توجه به این مطلب ابتدا از میان دانشکده‌های مختلف دانشگاه تهران (۱۶ دانشکده) ۴ دانشکده به طور تصادفی انتخاب گردید که عبارتند از... دانشکده‌های اقتصاد، علوم اجتماعی، علوم تربیتی و روانشناسی و دانشکده فنی که به عنوان نمونه‌های اولیه ما تلقی می‌شوند. سپس در ادامه کار سهم هر دانشکده با توجه به جمعیت دختران آن مشخص شده و حجم نمونه در هر دانشکده به این شکل مشخص گردید که جمعیت دختران هر دانشکده بر جمعیت دختران کل دانشکده‌ها تقسیم شد. و حاصل بدست آمده در عدد ۳۷۳ که تعداد کل نمونه است ضرب شد. که در جدول زیر به تعداد دقیق نمونه در هر دانشکده اشاره شده است.
بعد از اینکه سهم هر دانشکده از کل نمونه بر حسب تعداد جمعیت دختران آن تعیین شد نوبت به آخرین مرحله نمونه گیری می‌رسد که در این مرحله چند کلاس از رشته‌های مختلف هردانشکده در طول یک هفته انتخاب شد به این ترتیب که بعد از هماهنگی با آموزش و بر حسب تعداد جمعیت کلاس، از روی لیست حضور و غیاب کلاس بین افراد هر کلاس قرعه‌کشی بعمل آمده و اسامی نمونه‌ها انتخاب و از آنها پرسشگری به عمل آمد.
▪ تعداد نمونه:
تعداد نمونه تحقیق (پاسخگو) حتی‌الامکان می‌بایست به اندازه‌ای منظور شود که با اطمینان بالایی بتوان ادعا نمود که اندازه خصوصیات مورد مطالعه در نمونه تحقیق، بر آورد نسبتاً دقیقی از اندازه همان خصوصیات در سطوح جمعیت تحقیق است. به بیان روشن‌تر، نمونه تحقیق می‌بایست به گونه‌ای انتخاب شود که صفات جمعیت تحقیق را کم و بیش در خود منعکس نماید. در تئوریهای نمونه‌گیری دقت اجتماعی نمونه تحقیق بر اساس دو معیار برآورد می‌گردد: یکی (اشتباره استاندارد) و دیگری (فاصله اطمینان) مقادیر نمونه‌ای است با چنین ملاحظاتی تعداد (پاسخگو) با استفاده از فرمول کوکران که در ذیل آمده محاسبه گردید است:
N: جمعیت آماری (۱۳۹۱۳) نفر
t : مقدار t در جدول توزیع t (۹۶/۱)
d : نصف فاصله اطمینان (۵ %)
p: نسبت حضور جمعیت در جامعه آماری (۵ %)
q : نسبت عدم حضور جمعیت در جامعه آماری (۵ %)
n : جمع نمونه
● چگونگی جمع آماری و آماده سازی داده‌ها:
داده‌های تحقیق حاضر در طی یک مرحله و بطور همزمان در پنج دانشکده ذکر شده جمع‌آوری گردیده است این جمع‌آوری از تاریخ دهم بهمن ماه ۱۳۸۳ آغاز و در تاریخ هفدهم بهمن ماه ۱۳۸۳ به پایان رسیده است.
● نتیجه‌گیری:
در تحقیق حاضر سعی شد که به موضوع احساس بی عدالتی جنسیتی و رابطه آن با انگیزه تحرک اجتماعی به عنوان پیامد احساس بی عدالتی در بین دختران دانشجو پرداخته شود.
سؤالات مطرح شده در این تحقیق عبارتند از:
۱) میزان احساس بی عدالتی جنسیتی در بین دختران دانشجو؟
۲) میزان انگیزه تحرک اجتماعی در بین دختران دانشجو؟
۳) آیا بین احساس بی عدالتی و انگیزه تحرک اج در بین دختران دانشجو رابطه معناداری وجود دارد یا خیر؟ به عبارتی آیا احساس بی عدالتی در بین دختران می‌تواند، انگیزه تحرک اج را در آنان تبیین نماید یا خیر؟
به منظور دست یابی به پاسخ سؤال سوم، که بخش تبیینی تحقیق را شکل می‌دهد. نظریه‌های مختلف مورد بررسی قرار گرفت.
(نظریه‌های عدالت)= (نظریه‌های تحرک اجتماعی و قشربندی)= (نظریه‌های نابرابری جنسیتی و قشربندی) که از بین این نظریه‌ها، نظریه‌های نابرابری جنسیتی و قشربندی به طور مستقیم با موضوع تحقیق مرتبط هستند.
نظریه‌های عدالت را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد، نظریه‌هایی که به بی عدالتی به عنوان معلول می‌نگرند و نظریه‌هایی که بی عدالتی را علت می‌دانند برای کنش‌های بعدی (نظریه‌های محرومیت نسبی). که این نظریه‌ هم یکی از نظریه‌های مورد استفاده در تحقیق بود.
در نظریه محرومیت نسبی اینگونه مطرح شد که در نتیجه مقایسه با دیگران (به خصوص در شرایط رقابت) نیازها بوجود می‌آیند. این نیازها و خواسته‌ها ممکن است خواسته‌های حقیقی فرد نباشند، اما در مقایسه با دیگران در فرد ایجاد می‌شود و این احساسنیاز به عنوان احساس بی عدالتی نسبی معرفی می‌شود. (بر همین اساس در تنظیم پرسشنامه سعی شد که تمام سؤالها در مقایسه با مردان پرسیده شود، تا احساس افراد پاسخگو سنجیده شود).
اما دسته دیگر از نظریه‌های مطرح شده، نظریه‌های نابرابری جنسی و قشربندی است که افراد چون بلومبرگ و چافتز به آن پرداخته‌اند. جافتز در نظریه خود، به خوبی به بررسی رابطه بین احساس بی عدالتی جنسیتی و انگیزه تحرک اج در بین زنان می‌پردازد.
او به عوامل مؤثر در حفظ و تغییر قشربندی اشاره می‌کند و معتقد است که تغییر قشربندی، خود نتیجه دو دسته عوامل ارادی و غیر ارادی است. وی عواملی چون متغیرهای تکنولوژی، جمعیتی و اقتصادی را به عنوان عوامل غیر ارادی و تلاش نخبگان و انگیزه زنان برای تحرک را به عنوان عوامل ارادی مؤثر بر قشربندی مطرح می‌کند. او در بخش تلاش و انگیزه تحرک اج در زنان (به عنوان یکی از عوامل ارادی مؤثر در تغییر قشربندی) به این مسأله می‌پردازد که چگونه احساس بی عدالتی در زنان منجر به ایجاد انگیزه تحرک اج در آنان می‌شود. با توجه به مطالب فوق در ذیل به دستاوردهای توصیفی و تبیینی تحقیق اشاره می‌گردد:
● دستاوردهای توصیفی
همانطور که در فصل اول گفته شد، پاسخ به دو سؤال اول مطرح شده در این تحقیق بخش توصیفی آن را شکل می‌دهد. در رابطه با پاسخ سؤال اول طبق نتایج بدست آمده باید گفت که میزان احساس بی عدالتی افراد به این صورت بدست آمد که، (۳/۰) درصد دارای احساس بی عدالتی جنسیتی پایین، (۴/۵۰) درصد بالا و (۵/۴۴) درصد، احساس بی عدالتی‌شان در حد خیلی بالا بود. که در مجموع می‌توان اینگونه گفت که حدود (۹/۹۴) درصد، دارای احساس بی عدالتی بالا هستند.
در مورد میزان انگیزه تحرک اج نتایج بدست آمده نشان می‌دهد که بیشتر پاسخگویان از انگیزه تحرک بالایی برخوردارند به طوریکه (۱/۱) درصد، دارای انگیزه تحرک متوسط بودند، (۳/۲۹) درصد، از پاسخگویان دارای میزان انگیزه بالا بودند و (۶/۴۹) درصد، پاسخگویان انگیزه خیلی بالایی برای تحرک از خود نشان دادند.
در مورد ابعاد مختلف احساس بی عدالتی نتایج بدست آمده نشان می‌دهد که:
▪ در بعد احساس بی عدالتی اج (۹/۳۸) درصد از پاسخگویان دارای احساس بی عدالتی اج خیلی زیاد، (۷/۵۰) درصد زیاد و تنها (۵ %) درصد دارای احساس بی عدالتی کم هستند.
▪ در بعد احساس بی عدالتی اقتصادی نتایج حاکی از آن است که (۷/۳۹) درصد از پاسخگویان از احساس بی عدالتی خیلی زیادی برخوردار هستند همچنین (۹/۵۳) درصد دارای احساس بی عدالتی اقتصادی زیاد و (۵ %) درصد دارای احساس بی عدالتی اقتصادی کم هستند.
▪ نتایج بدست آمده نشان می‌دهد که (۸/۲۹) درصد از پاسخگویان دارای احساس بی عدالتی فرهنگی زیاد (۹/۹) درصد کم و (۳/۰) درصد خیلی کم هستند.
▪ همچنین (۱/۳۵) درصد از پاسخگویان دارای احساس بی عدالتی حقوق خیلی زیاد هستند. (۸/۴۴) درصد دارای احساس بی عدالتی حقوقی زیاد و (۳/۱) درصد هم دارای احساس بی عدالتی حقوقی کم هستند.
▪ در مورد متغییر احساس بی عدالتی سیاسی نتایج نشان می‌دهد که (۵/۴۸) درصد از پاسخگویان دارای احساس بی عدالتی سیاسی خیلی زیاد هستند همچنین (۹/۴۲) درصد دارای احساس بی عدالتی زیاد و (۳/۱) درصد دارای احساس بی عدالتی سیاسی کم هستند.
▪ از میان ابعاد مختلف بی عدالتی، بیشترین میزان احساس بی عدالتی مربوط به بعد احساس بی عدالتی اقتصادی است و کمترین میزان احساس بی عدالتی، مربوط به بعد احساس بی عدالتی حقوقی است.
● دستاوردهای تبیینی
در بخش تبیینی تحقیق حاضر رابطه بین احساس بی عدالتی جنسیتی و انگیزه تحرک اج و همچنین خصوصیات زمینه‌ای و انگیزه تحرک اج مورد تحلیل قرا گرفت که ذیلاً به نتایج بدست آمده اشاره می‌گردد.
▪ رابطه بین احساس بی عدالتی جنسیتی و انگیزه تحرک اج کاملاً معنادار بود (۲۲/۰) و مقدار ضریب تعیین (۵۲/۰) بدست آمد به این معنا که (۵۲/۰) درصد از تغییرات انگیزه تحرک اج توسط احساس بی عدالتی جنسیتی در افراد تبیین می‌شود و قابل پیش‌بینی است و (۴۸/۰) درصد بقیه به سایر عواملی که در این تحقیق وارد شده مربوط می‌شود.
▪ همچنین بی ابعاد مختلف احساس بی عدالتی و انگیزه تحرک اج رابطه معناداری وجود دارد.
▪ نتایج بدست آمده از تحلیل رگرسیون نشان می‌دهد که بیشترین ضریب تعیین (۴۰/۰) در بین ابعاد مختلف احساس بی عدالتی و متغیر وابسته (انگیزه تحرک اج) مربوط به متغیر احساس بی عدالتی سیاسی است و کمترین ضریب تعیین مربوط به متغیر احساس بی عدالتی اقتصادی (۲۳/۰) است.
▪ نتایج بدست آمده از تحلیل رگرسیون چند متغیر (تحلیل مسیر) حاکی از آن است که پس از ترکیب اثرات مستقیم و غیر مستقیم ابعاد مختلف احساس بی عدالتی مشخص شد که بیشترین اثر بر متغیر وابسته مربوط به متغیر احساس بی عدالتی حقوقی (۴۹/۰) است.
و کمترین اثر مربوط به متغیر احساس بی عدالتی فرهنگی (۲۳/۰) است. همچنین مقدار تأثیر سایر متغیرها به این صورت است که متغیر احساس بی عدالتی اقتصادی (۴۷/۰) متغیر احساس بی عدالتی اج (۲۴/۰) و متغیر احساس بی عدالتی سیاسی (۲۸/۰) است.
▪ رابطه بین پایگاه اج افراد و انگیزه تحرک اج در آنان معنادار نبود.
▪ در بین خصوصیات زمینه‌ای تنها، سن و سنوات تحصیل در دانشگاه، دارای رابطه معنادار (۱۴/۰) با انگیزه تحرک اج بودند جهت این رابطه مستقیم بود.
نکته قابل توجه در تحقیق حاضر این است که در آن، تحرک اج به عنوان محور اصلی تحقیق مطرح شده است. دلیل این امر را می‌توان اینگونه ذکر نمود که، بر طبق نظریه‌های تضاد و عدالت اج، بی عدالتی در یک جامعه ناشی از عدم امکان تحرک اج در آن جامعه است. که این بی عدالتی ناشی از عدم تحرک اج در ادامه و در نتیجه عواملی چون صنعتی شدن، رشد شهرنشینی و گسترش طینه متوسط در جامعه، منجر به ایجاد احساس بی عدالتی در بین افراد جامعه (زنان) می‌شود و آنچنان که چافتز م معتقد است هنگامی که زنان در مکانی مانند دانشگاه دور هم جمع می‌شوند و از عقاید یکدیگر مطلع می‌شوند، تعاریف غالب جنسی را زیر پا می‌گذارند و دارای انتظارات و توقعات جدیدی می‌شوند و در نتیجه احساس بی عدالتی ایجاد شده در آنان به تمایل و تلاش برای تحرک اج (انگیزه تحرک اج) در آنان منجر می‌شود.
اما در نهایت این انگیزه ایجاد شده در بین دختران منجر به تحرک اج آنان و از بین رفتن بی عدالتی موجود در جامعه نمی‌شود، که این امر به چند دلیل اتفاق می‌افتد.
۱) علیرغم اینکه تعداد زیادی از دختران تعاریف جنسی سنتی را نمی‌پذیرند و با آن مخالف هستند، اما هنوز هم تعداد زیادی از زنان جامعه در غالب تعاریف جنسی سنتی قرار می‌گیرند و در شرایط موجود احساس بی عدالتی زیادی نمی‌کنند و بنابراین در مقابل تغییرات اجتماعی می‌ایستند.
۲) با فراهم شدن امکان تحرک اج برای زنان، منافع تعداد زیادی از مردان در معرض خطر قرار می‌گیرد، بنابراین تعداد زیادی از مردان هم در مقابل این جریان قرار می‌گیرند.
۳) عامل سومی که باعث عدم تحرک اج زنان می‌شود، جدالهای داخلی درون جنبش زنان است که باعث می‌شود آنها در مقابل حامیان سابق خود قرار گیرند و نتوانند کاری را که با هم شروع کرده‌اند را به پایان رسانند.
۴) دلیل دیگری که می‌توان برای شکست این جریان مطرح نمود این است که انگیزه‌ای که دختران را به سمت تحرک اج سوق می‌دهد ناشی از احساسی است و در مواردی این احساس منطبق با واقعیت نمی‌باشد. بنابراین، این جریان که از عدم تحرک اج شروع شده در نهایت علیرغم وجود انگیزه بالا برای تحرک، منجر به افزایش میزان تحرک اج زنان نمی‌شود، در مدل ذیل می‌توان این روند را به طور خلاصه مشاهده نمود.
عدم تحرک اج -> بی عدالتی -> احساس بی عدالتی -> انگیزه تحرک اج
● پیشنهادات
با توجه به نتایج بدست آمده مشخص شد که انگیزه تحرک اج در بین دختران دانشجو یکی از پیامدهای مثبت احساس بی عدالتی جنسیتی در بین آنان است، اگر چه ضریب تعیین بدست آمده حاکی از آن است که تنها (۵۲/۰) درصد از تغییرات در انگیزه تحرک اج توسط احساس بی عدالتی تبیین می‌شود،‌ اما در این تحقیق به دلیل محدود بودن شرایط نتوانستیم به سایر علل موجد انگیزه تحرک اج در دختران بپردازیم. همین باید به این نکته اشاره کرد که در این تحقیق به انگیزه تحرک اج به عنوان یکی از پیامدهای احساس بی عدالتی در بین دختران پرداخته شود و نه همه پیامدهای آن.
نکته دیگر این که اگرچه بر طبق نتایج بدست آمده انگیزه تحرک در بی دختران به عنوان پیامد احساس بی عدالتی در بین آنان مطرح می‌شود، اما نکته حائز اهمیت این است که آیا انگیزه ناشی از این احساس یک پیامد مثبت و کارآمد است و توانسته است باعث تغییر در قشربندی شود یا خیر؟
اینجا مسائل مهمی هستند که در این تحقیق مجال پرداختن به آنها فراهم نشد. بنابراین، به عنوان پیشنهاد به چند نکته اشاره می‌گردد و امیدواریم که در آینده نزدیک به آنها پرداخته شود.
۱) بررسی پیامدهای دیگر احساس بی عدالتی که در این تحقیق به آنها پرداخته شده است.
۲) بررسی سایر عواملی که می‌تواند موجد انگیزه تحرک اج در بین دختران باشد.
۳) بررسی این نکته که آیا وجود انگیزه تحرک اج در دختران توانسته است باعث تغییر در قشربندی جنسیتی و ایجاد تحرک اج در بین زنان و همچنین کاهش بی عدالتی باشد یا خیر؟
خلاصه کننده:مرضیه عاشوری
دانشگاه تربیت مدرس- دانشکده علوم انسانی- پایان‌نامه کارشناسی ارشد جامعه شناسی-دانشجو: جلیل دهنوی - استاد راهنما: دکتر سعید معیدفر- بهار ۱۳۸۴
منبع : کانون فرهنگی رهپویان وصال - شیراز