دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

ماهیت و نتایج جنگ لبنان


ماهیت و نتایج جنگ لبنان
با صدور قطعنامه ۱۷۰۱ جنگ میان حزب الله و رژیم صهیونیستی پس از ۳۳ روز پایان یافت. برای صاحب نظرانی كه با مسئله خاورمیانه و بحران فلسطین آشنا هستند، از پیش روشن بود كه این جنگ اولا نمی تواند مدت زیادی به طول بینجامد و ثانیا با نتیجه ای میانه به پایان خواهد رسید.اكنون هر یك از دو طرف خود را پیروز ماجرا می دانند و یا حداقل می كوشند ثابت كنند طرف بازنده جنگ نیستند. اما مهم تر از تشخیص طرف پیروز این جنگ، بررسی ماهیت و علت شروع و نتایج آن است.صورت ظاهر مسئله این است كه اسرائیل در پاسخ به اقدام حزب الله در به اسارت گرفتن دو نظامی این رژیم دست به حمله به لبنان و بمباران گسترده شهرهای این كشور زد. حداقل اسرائیل و حامیانش به ویژه آمریكا و نیز برخی از رژیم های عرب متحد آمریكا می كوشند حزب الله را مسئول اصلی این جنگ و خرابی و كشتار مردم بی دفاع لبنان و عامل بحران معرفی كنند. از سوی دیگر حزب الله با تاكید بر این نكته كه بخشی از خاك لبنان منطقه شبعا هنوز در اشغال رژیم صهیونیستی است و این رژیم چند لبنانی را هنوز در اسارت خود دارد معتقد است كه اقدام وی در به اسارت گرفتن دو نظامی اسرائیل در چارچوب دفاع مشروع و تلاش برای آزادسازی سرزمین لبنان و آزادی زندانیان لبنانی صورت پذیرفته است. به نظر می رسد دقت در مفاد قطعنامه ۱۷۰۱ كه با حمایت و تلاش آمریكا به تصویب شورای امنیت سازمان ملل رسیده است، بتواند درك درستی از ماهیت این جنگ به دست بدهد.
در این قطعنامه دو مسئله كه ظاهرا علت آغاز جنگ بوده، یعنی مسئله دو نظامی اسرائیلی و منطقه شبعا كاملا در حاشیه قرار گرفته است. تنها در مقدمه این قطعنامه و بدون ارائه هرگونه راه حلی، به مسئله دو نظامی اسیر اسرائیلی اشاره شده است و در بند ۱۰ این قطعنامه كه به موضوع منطقه شبعا اختصاص دارد، تنها از اطراف مسئله خواسته شده است نظرات و پیشنهادات خود را درباره این موضوع تا ۳۰ روز دیگر به دبیركل ارائه دهند. متقابلا در سراسر این قطعنامه بر سه موضوع تاكید شده است: ۱ خلع سلاح حزب الله، ۲ تشكیل نوار آبی عاری از سلاح و حضور حزب الله در جنوب لبنان تا رودخانه لیطانی و ۳ استقرار ارتش لبنان و نیروهای سازمان ملل در جنوب لبنان UNFL.
با در نظر گرفتن این حقیقت كه قطعنامه ۱۷۰۱ به عنوان پایان بخش جنگ، تعدیل شده پیشنهادات آمریكا و در واقع كف خواسته ها و اهداف كوتاه مدت رژیم صهیونیستی و آمریكا در منطقه جنوب لبنان است، تاكید بر محورهای سه گانه فوق و عدم توجه جدی به مسئله دو سرباز اسیر اسرائیلی و نیز در حاشیه قرار گرفتن مسئله شبعا در این قطعنامه، به روشنی از علت اصلی جنگ و نیات واقعی اسرائیل و آمریكا در این بحران پرده برمی دارد و نشان می دهد اولا علت اصلی حمله اسرائیل به لبنان نه اسارت دو سرباز این رژیم، بلكه تامین امنیت مرزهای شمالی و شهرك های صهیونیست نشین شمال فلسطین اشغالی و رها ساختن خود از خطر حزب الله بوده است و هر اقدام دیگری از سوی مقاومت اسلامی لبنان برای آزادسازی سرزمین خود، كافی بود تا اسرائیل دست به چنین تجاوز گسترده ای علیه لبنان بزند. ثانیا این رژیم هیچ تمایلی به بازپس دادن منطقه شبعا به لبنان و حل نهایی مشكل خود با لبنان ندارد و آمریكا نیز به عنوان بزرگترین حامی رژیم صهیونیستی از هر دو خواسته این رژیم حمایت می كند.
بنابراین اگر تنها قطعنامه ۱۷۰۱ را مبنای ارزیابی خود قرار دهیم، باید بگوییم كه صدور این قطعنامه در جهت اهداف كوتاه مدت رژیم صهیونیستی بوده است.مطلوب اسرائیل از این جنگ صدور قطعنامه ای در تایید خواسته های خود كه چندان تضمینی برای اجرای كامل آن وجود ندارد، نبود. اسرائیل در این تجاوز، آن گونه كه در آغاز جنگ اعلام كرد، خلع سلاح حزب الله و نابودی این حزب و آزادی سربازان خود را هدف گرفته بود. رژیم صهیونیستی برای دستیابی به این هدف به دو چیز امید بسته بود.
اول برتری بلامنازع نظامی در رویارویی با حزب الله و دوم قرار دادن افكار عمومی لبنان در برابر این حزب از طریق تحمیل كشتار و تخریب و ویرانی گسترده به لبنان. در محاسبات اسرائیل همه چیز روشن بود و هیچ نقطه ابهامی وجود نداشت. شكست سریع و آشكار حزب الله در برابر زبده ترین نیروهای ارتش اسرائیل و تحمیل خسارات و تلفات سنگین و پرهزینه به مردم لبنان، به خودی خود تكلیف حزب الله را نه تنها در بعد نظامی، بلكه حتی در عرصه سیاسی و داخلی لبنان برای همیشه روشن می كرد، اما نتیجه جنگ، خطای این محاسبه را به روشنی آشكار ساخت. نه حزب الله نیرویی بود كه به سادگی شكست را بپذیرد و نه مردم لبنان ملتی بودند كه عزت و غرور به دست آمده از مقاومت قهرمانانه فرزندان خود را در برابر خسارات مادی و تلفات انسانی هرچند گسترده، ناچیز انگارند. در منازعات سیاسی و نظامی، پیروزی و شكست با توجه به اهدافی كه هر یك از دو طرف برای خود تعیین كرده اند، تعریف می شود.
با توجه به نتیجه جنگ و عدم تحقق این اهداف بدون تردید، دست كم تاكنون اسرائیل طرف پیروز این ماجرا نیست. زیرا این رژیم ناكام از دستیابی به اهداف خود و در ازای قطعنامه ای كه تضمینی برای اجرای كامل آن وجود ندارد، هزینه ها و خسارت های مادی و معنوی بی سابقه ای را پرداخت كه در طول عمر خود هرگز متحمل نشده است. تحمل بیشترین تلفات نظامی، در مقایسه با تمامی جنگ های گذشته، بیشترین خسارات مادی و تلفات انسانی، از دست رفتن اقتدار نظامی و موقعیت و اعتبار سیاسی گذشته قطعنامه ۱۷۰۱ را به یكی از پرهزینه ترین و تلخ ترین موفقیت های این رژیم اگر بتوان نام آن را موفقیت گذاشت در طول عمر خود تبدیل كرده است. قطعنامه ای كه به واقع باید آن را تلاش آمریكا برای نجات اسرائیل از بن بستی سخت و دردی جانكاه به شمار آورد، درد و وحشتی كه آثار آن در تشكر ایهود اولمرت از جورج بوش پس از صدور قطعنامه به نحو آشكاری قابل مشاهده بود.
در طرف مقابل، این جنگ دستاوردهای ارزشمندی را نصیب حزب الله ساخته است. ظاهر شدن حزب الله در قد و اندازه قدرتی كه نمی توان آن را در معادلات لبنانی اسرائیلی نادیده گرفت، كسب محبوبیت در سطح جهان اسلام و حتی برخی كشورهای غیرمسلمان، به نمایش گذاشتن هنرمندانه اسلام مقاومت و ایثار كه هیچ نسبتی با اسلام خشونت و متصلب طالبانی و تروریسم زرقاوی و بن لادنی ندارد، اثبات بی پایگی افسانه شكست ناپذیری ارتش اسرائیل و زدودن حس تحقیر و ذلت ۶۰ساله از اعراب و به ارمغان آوردن عزت و سربلندی برای كشور كوچك لبنان كه طی بیش از نیم قرن كیسه بوكس اسرائیل و جایی برای انتقال تضادها و بحران های داخلی این رژیم به شمار می آمد، بخشی از دستاوردهای حزب الله در این جنگ است.
اما این نیز همه ماجرا نیست. برخلاف اظهارات و تبلیغات كنونی موقعیت جدید حزب الله از مرحله پس از جنگ آغاز خواهد شد. فاز سیاسی پس از قطعنامه ۱۷۰۱ در واقع ادامه جنگ در عرصه ای دیگر است، عرصه ای كه چندان معلوم نیست در آن همچون عرصه نبرد امكانات و موقعیت های لازم برای هنرنمایی وجود داشته باشد. بندهایی از این قطعنامه بدون شك اجرا خواهد شد. كما اینكه اولین بند آن یعنی آتش بس به اجرا درآمد. بندهایی چون عقب نشستن حزب الله به پشت مرز آبی و رودخانه لیطانی نیز به اجرا درآمده و درخواهد آمد و به این ترتیب تا آینده ای قابل پیش بینی تلاش خواهد شد موتور مقاومت اسلامی لبنان كه خود را با مبارزه برای آزادسازی اراضی لبنان از اشغال رژیم اسرائیل تعریف كرده متوقف شود.
این واقعیت حزب الله را در برابر موقعیتی جدید قرار می دهد. اینكه آیا حزب الله می تواند خود را بازتعریف كرده و در عرصه سیاسی لبنان كه به علت ماهیت طائفی آن چندان عرصه گسترده ای برای تحرك گروه هایی چون حزب الله فراهم نیست همچنان با قدرت ادامه حیات دهد یا خیر، سئوالی است كه پاسخ آن را باید در تحولات پیچیده آینده لبنان جست وجو كرد. لبنان سرزمینی آزاد است. شبكه های تلویزیونی متعدد خصوصی، رسانه های آزاد، احزاب و تشكل های سیاسی وابسته به طوایف مختلف این كشور را از سایر كشورهای عربی متمایز می سازد، بنابراین نقدها و تحلیل ها و ارزیابی ها از علت آغاز جنگ و كشتار و ویرانی و نیز موضوع خلع سلاح حزب الله از این پس به مهم ترین موضوع سیاسی روز در این كشور تبدیل خواهد شد. آمریكا نیز با تمام توان دیپلماتیك و تبلیغاتی خود خواهد كوشید با دامن زدن به این فضا دولت لبنان را ناگزیر از اجرای تمامی مفاد قطعنامه و در راس آن خلع سلاح حزب الله كند. انتقاد چند روز پیش سید حسن نصرالله از برخی جریان ها كه بحث خلع سلاح مقاومت اسلامی لبنان را مطرح كرده اند، گویای همین واقعیت است.
اقدام حزب الله در نواختن مارش پیروزی و تحرك سیاسی تبلیغاتی این حزب در روزهای اخیر نیز تلاش هوشمندانه ای برای حفظ فضای سیاسی تبلیغاتی كنونی است. اما تمهیدات و ابتكارات مهم تری لازم است تا حزب الله را قادر سازد از مناقشاتی كه او را برای خلع سلاح در تنگنای سیاسی قرار خواهد داد، رها سازد. حزب الله البته توانایی های سیاسی امیدبخشی از خود نشان داده است كه نمونه ای از آن را می توان در ابتكار سیاسی تعیین كننده فراخوان ملی، پس از ترور رفیق حریری مشاهده كرد. عامل دیگری كه حزب الله در این عرصه از آن بهره خواهد برد اهمیت و كاركرد مقاومت اسلامی لبنان است. رهبران سیاسی لبنان با توجه به ناتوانی ارتش این كشور كه در خوشبینانه ترین ارزیابی ها تنها چند ساعت قادر به ایستادگی در برابر ارتش اسرائیل است به روشنی می دانند كه در برابر چنین دشمنی در همسایگی خود، جز مقاومت اسلامی هیچ برگ برنده دیگری در اختیار ندارند. آنان به خوبی به این نكته نیز واقف هستند كه حزب الله قدرتمند هیچ تهدیدی برای دولت لبنان به شمار نمی آید. زیرا حزب الله برخلاف برخی نسخه های بدلی غیرلبنانی دیگر اساسا برای درگیری های داخلی تربیت نشده و فاقد انگیزه های ایدئولوژیك برای جنگ خانگی است. بنابراین آنان ترجیح خواهند داد این قدرت ارزشمند را كه اسرائیل حداقل تا آینده قابل پیش بینی، چندان تمایلی به رویارویی مجدد با آن ندارد حفظ كنند. این دیدگاه، چه به صورت عدم هرگونه تلاشی برای خلع سلاح حزب الله عملی شود، چه به صورت تبدیل مقاومت اسلامی به بخشی از ارتش لبنان، اسرائیل و آمریكا را در دستیابی به هدف خود درباره حزب الله ناكام خواهد ساخت.
اما فراتر از طرفین اسرائیلی و لبنانی این جنگ آثار اجتناب ناپذیری بر طرف های منطقه ای و بین المللی بحران اخیر بر جای خواهد گذاشت. آمریكا یكی از بازندگان اصلی این جنگ است.
حمایت صریح و رسوای آمریكا از كشتارها و فجایعی كه اسرائیل طی این جنگ در لبنان آفرید، آخرین توهمات نسبت به نیات انسان دوستانه و صلح جویانه این قدرت جهانی را از اذهان ساده اندیش زائل ساخته و موج جدیدی از تنفر و احساسات ضدآمریكایی را در منطقه و جهان موجب شده است كه به این زودی ها زدودنی نیست. طرح خاورمیانه بزرگ كه آمریكا به هموار شدن مسیر اجرای آن پس از پیروزی قاطع نظامی اسرائیل امید بسته بود با ناكامی این رژیم در جنگ با حزب الله و تغییر فضای سیاسی پس از جنگ، به طرحی شكست خورده تبدیل شده و جنگی كه به تعبیر خانم رایس قرار بود عمل سزارین تولد خاورمیانه بزرگ باشد، به سقط این طرح كمك كرده است. آمریكا اكنون ناگزیر است نتایج خطای فاحش خود در عدم استقبال از پیروزی حماس در انتخابات دموكراتیك و اصرار بر حمایت آشكار و بی قید و شرط از جنایات اسرائیل در لبنان و تداوم اشغال خاك این كشور را در تشدید موج رادیكالیسم در منطقه مشاهده كند.
ایران نیز یكی از طرف های منطقه ای است كه از نتایج آثار جنگ اخیر بی نصیب نخواهد ماند.
نزدیكی تاریخی و آشكار حزب الله به ایران همگان را متقاعد ساخته است كه جنگ میان حزب الله و اسرائیل در واقع یكی از عرصه ها و بلكه مهم ترین عرصه قدرت نمایی ایران در برابر آمریكا بوده است، قدرت نمایی ای كه با پایان یافتن جنگ و عقب نشینی حزب الله به پشت نهر لیطانی، حداقل تا آینده قابل پیش بینی قابل تكرار نیست. از این رو آمریكا از این پس با تاكید بر قدرت ایران در آنچه كه از نظر این دولت بحران آفرینی در منطقه خوانده می شود، در تشدید حساسیت قدرت های اروپایی و روسیه و چین نسبت به ایران بیشتر تلاش خواهد كرد و مشكلات كمتری خواهد داشت.
دكتر محسن آرمین
منبع : روزنامه همشهری