شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

تجزیه سرزمین شوراها


تجزیه سرزمین شوراها
شناخت موقعیت فعلی کشور علاوه بر درک مناسبات داخلی در گرو شناخت وضعیت جهانی و به ویژه وضعیت ژئوپولتیکی منطقه و همسایگان ماست. از این رو در صفحه تاریخ نگارش رشته نوشته هایی را در این باره آغاز کردیم. تاریخ پاکستان، افغانستان، عراق و نیز الجزایر و مصر تاکنون به نظر خوانندگان رسیده. اکنون نگاهی به همسایگان شمالی خواهیم داشت.
□□□
تا قبل از سال ۱۹۹۱ میلادی، کشور جمهوری اسلامی ایران با کشور اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی از سمت شمال شرقی و غربی و دریای مازندران هم مرز بود. در سمت شمال شرق با ترکستان روسیه، که مهم ترین قسمت آن جمهوری سوسیالیستی ترکمنستان بود، همسایگی داشت و در بخش غرب دریای خزر با جمهوری های سوسیالیستی ارمنستان و آذربایجان همسایه بود. در ۱۹۹۱ پس از شکست اصلاحات گورباچف آخرین رهبر شوروی، ترکستان روسیه که بعد از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ تبدیل به پنج جمهوری سوسیالیستی شده بود، به پنج جمهوری مستقل و غیرکمونیستی مانند قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان، تاجیکستان و ترکمنستان تقسیم شد. در بخش قفقاز جمهوری های آذربایجان، ارمنستان و گرجستان از بدنه اتحاد شوروی سابق جدا شدند و مثل جمهوری های آسیای میانه استقلال یافتند و در قالب جمهوری های مستقل مشترک المنافع اعلان موجودیت کردند. زمینه جدایی این جمهوری ها به حوادث سه قرن پیش به این طرف برمی گردد که روسیه تزاری از زمان پطر کبیر و کاترین دوم زمینه های توسعه طلبی خود را به قفقاز و آسیای میانه فراهم کرد و تزاران خاندان رومانف مانند پل اول، الکساندر اول، نیکلای اول، الکساندر دوم، الکساندر سوم و نیکلای دوم آخرین تزار روسیه به این امر ادامه دادند و در زمان انقلاب کمونیستی به رهبری لنین جمهوری های یادشده که عنوان «ترکستان روسیه» را داشت به صورت جمهوری های متحد (برادر) در نقشه جغرافیای سیاسی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی نمودار شدند. لازم به یادآوری است که جمهوری های آسیای میانه تا اواسط سلطنت ناصرالدین شاه قاجار جزیی از خاک ایران بودند که ضمن قراردادهایی که بین روسیه و ایران منعقد شد، کلاً به روسیه تعلق گرفت و بعضی از خان های ترکستان که خراج گزار دربار ایران در دوره قاجاریه بودند تحت سلطه تزاران روسیه قرار گرفتند. در منطقه قفقاز که مرزهای شمال غربی ایران است، طبق قراردادهای گلستان و ترکمانچای از داغستان در شمالی ترین منطقه قفقاز که در تصرف ایران بود تا ساحل رود ارس به روسیه تعلق گرفت. برای آگاهی خوانندگان این مقاله بهتر است ابتدا اولاً با نام جمهوری های اتحاد جماهیر شوروی سابق آشنا شویم و ثانیاً پس از شرح تاریخچه ترکستان و قفقاز به مناسبات فرهنگی اقوام پارسی با اقوام ترک بپردازیم. ثالثاً به چگونگی جدا شدن ترکستان و قفقاز از ایران اشاره کرده و در پایان به وضعیت این جمهوری ها در حال حاضر نظر می افکنیم.
● ساختار جمهوری های درون اتحاد شوروی سابق
اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی (روسیه شوروی) به زبان انگلیسی به صورت زیر نوشته می شود؛ Unio of soviet socialist Republics که خلاصه شده آن USSR است که این عبارت قبل از تدوین قانون اساسی اتحاد شوروی به صورت تحت اللفظی روسی به «ساویتکایا روسیا» خوانده می شد و خلاصه شده USSR به روسی CCCP نوشته می شد. از ۱۵ جمهوری متحد (برادر) می توان از جمهوری های زیر نام برد؛ ارمنستان، آذربایجان، بلاروسیا، استونی، گرجستان، قزاقستان، قرقیزستان، لاتویا (لتونی)، لیتوانی، مولداوی، جمهوری شوروی، روسیه، تاجیکستان، ترکمنستان، اوکراین و ازبکستان. این جمهوری ها هر یک دربردارنده نژاد خاص در سطح گسترده و وسیع بودند. اما در داخل، این جمهوری ها از تقسیمات قومی کوچک تر نیز تشکیل می شد که به جمهوری های «خودمختار» معروف هستند که در بخش های آسیایی و منطقه اوراسیا هنوزوجود دارند. این جمهوری ها عبارتند از باشقیرستان واقع در شمال قزاقستان، نژاد ترکی مغولی- بوریات واقع در اطراف دریاچه بایکال و جنوب شرقی سیبری، نژاد مغولی- چچن اینگوش واقع در مرز داغستان، نژاد ترکی- داغستان واقع در شمال آذربایجان،نژاد ترکی و آوار- یاکوت واقع در شمال شرقی سیبری، نژاد ترکی، مغولی- تاتارستان در منطقه ولگا و غازان، نژاد تاتار- کلموکستان در غرب رود ولگا و شمال گروزنی.به غیر از این جمهوری ها ۹جمهوری دیگر وجود دارند. در روسیه آسیا ناحیه های خودمختار وجود دارند که معروف ترین آنها «کورنو- آلتای»و «قره چای- چرکس» هستند. اتحاد جماهیر شوروی قبل از فروپاشی نظام مارکسیسم در آن کشور دارای وسعتی به مساحت ۰۰۰/۴۰۰/۲۲ (۲۲میلیون و ۴۰۰هزار کیلومتر مربع) بود که برابر بود با یک ششم خاک قابل سکونت کره زمین در دو قاره اروپا و آسیا. در حال حاضر نیز که جمهوری های اروپایی جدا شده اند شوروی مانند جمهوری های بالتیک چون لتونی، لیتوانی و استونی و جمهوری های غربی خاک شوروی مانند اوکراین، بلاروس، مولداوی و جمهوری های واقع در قفقاز مانند آذربایجان، گرجستان و ارمنستان و جمهوری های آسیای میانه مانند قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان، هر یک به طور مستقل اداره می شوند و باعث کاهش وسعت خاک شوروی شده ولی جمهوری فدراسیون روسیه به مرکزیت مسکو در حال حاضر حدود چیزی بیش از۱۷ میلیون کیلومتر مربع وسعت دارد و هنوز هم از بزرگ ترین کشورهای جهان است که شرقی ترین نقطه آن در نیمکره غربی به تنگه برنگ متصل می شود که آن سوی آن، منطقه آلاسکا است و غربی ترین آن در اروپا بندر مورمانسک در کنار دریای بارنتز و مرز کشور فنلاند است. جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر از طریق مرزهای آبی دریای مازندران (خزر) با فدراسیون روسیه هم مرز است و از طریق چند کشور واسطه در آسیای میانه و قفقاز با روسیه همسایه است. وسعت خاک کشورهای آسیای میانه و منطقه قفقاز کمی بیش از چهار میلیون کیلومتر و دارای جمعیتی در حدود ۶۸ میلیون نفر است. دو منطقه قفقاز و آسیای میانه تاریخ مشترکی با روسیه و ایران دارند.
● نگاهی به تاریخ ترکستان و قفقاز
ترکستان از شرقی ترین منطقه آن یعنی کوه های تیان شان، آلتایی و ناحیه کاشغر در مرز مغولستان آغاز می شود و در غربی ترین نقطه آن در شمال دریای خزر و نزدیک ساحل دریای سیاه و شمال ماوراء قفقاز و کوه های آن، دشت قبچاق (قپچاق) قرار دارد که منطقه تاتارستان روسیه در آن قرار دارد. شمال این منطقه، سیبری غربی و جنوب آن مرزهای ایران افغانستان و جبال هیمالیا و بالاخره منطقه کشمیر است. این منطقه وسیع صاحب دیرپاترین تاریخ است. مهاجرت های دسته جمعی و وسیع از شرق این ناحیه به غرب و جنوب به ویژه اروپا، تاریخ ساز بوده است. برخورد فرهنگ ها و تمدن ها بیشترین حوادث تاریخی را به وجود آورده است. مهاجرت اقوام آریایی از جنوب سیبری و اقامت در اطراف رودهای آمودریا (جیحون) و سیحون (سیر دریا) و سپس کوچ آنها به فلات ایران و هند، نتیجه اش ایجاد بزرگ ترین تمدن هایی چون دره رود سند و فرهنگ و تمدن ماد، پارس و پارت در فلات مرکزی ایران بوده است. اقوام ترک در منطقه ماوراءالنهر (فرارود) بیشترین وفاق و دوستی را با اقوام مختلف فارسی مانند تاجیک های فارسی زبان داشته اند. در تاریخ اسطوره یی ایران آمده است، پادشاه توران (ترکستان) و پادشاه ایران، دو برادر از فرزندان فریدون پیشدادی بوده اند. ایرج فرمانروای ایران و تور فرمانروای توران بوده است. گرچه بر سر رهایی قبایل ترک از صحراهای قراقوم (ریگ سیاه) و قزل قوم (ریگ قرمز) در ترکستان غربی و مهاجرت به سمت رودهای سیحون و جیحون و نواحی سرسبز و قابل سکونت این منطقه وسیع با یکدیگر نزاع داشته اند و گاهی نیز با آریایی ها که از این منطقه مهاجرت می کردند در جدال بودند، اما در مجموع در سرتاسر تاریخ ایران به ویژه بعد از اسلام، ترک ها و فارسی زبانان مانند دو دست که متعلق به یک تن باشد، در پیشبرد تمدن و فرهنگ فارسی و علم و صنعت همکاری داشته اند، به طوری که حافظ شیرازی که از شیراز به جز یزد به جایی نرفت، چون شهرت و اهمیت و زیبایی دو شهر بخارا و سمرقند را از دور شنیده بود، وقتی می خواهد به یارش هدیه یی بدهد، به دو شهر سمرقند و بخارا که دو شهر زیبای ازبکستان است، اشاره می کند. حافظ چنین می گوید؛ اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل مارا
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
که در این شعر، ترک به معنی زیباست و البته، واژه ترک به معنی دلیر و شجاع نیز به کار رفته است. در طول تاریخ دوره اسلامی به همت وزرای ایرانی، امرا و پادشاهان ترک زبان آنقدر به فرهنگ و ادبیات فارسی علاقه مند شده اند که ماوراءالنهر و بلکه همه ترکستان به صورت مهد ادب فارسی درآمد و ما در تاریخ این منطقه شاهد وجود دانشمندانی نیز بوده ایم.
در تاریخ ترکستان می خوانیم که قوم «اویغوری» (ایغور) که یک قوم آسیایی ترک نژاد بود و در ابتدا در کنار رود «اورخون» در شمال غربی مغولستان ساکن بود، خط و کتابت را به قوم مغول آموخت و حتی شهر «قراقوروم» پایتخت مغولستان به دست آنها ساخته شد.
اقوامی که از قدیم الایام در منطقه ترکستان ساکن بودند، عبارتند از؛
الف) تاجیک ها که ایرانی الاصل و فارسی زبان هستند. شهرهای معروف تاجیک نشین عبارتند از خجند، کولاب، قرقان تپه، اوراتپه و مرکز حکومت این قوم یعنی تاجیکستان شهر دوشنبه است. تاجیک ها به دو دسته تقسیم می شوند.
۱) تاجیک های دشتی (اصیل)،
۲) تاجیک های کوهستانی که به آنها پامیری هم گفته می شود.
پامیری ها در ناحیه بدخشان زندگی می کنند و همان طور که می دانیم زبان آنها فارسی است.بخشی از آنها در افغانستان نیز زندگی می کنند. در تاجیکستان، اقلیت های ازبک، قزاق و قرقیز نیز زندگی می کنند و بعد از سلطه روس ها، اقلیت روس نیز به جمعیت تاجیکستان اضافه شد و سپس اوکراینی ها نیز به این خطه مهاجرت کردند. تاجیک ها اکثراً دارای مذهب سنی حنفی هستند ولی تاجیک های کوهستانی پیرو مذهب تشیع هستند.
ب) ازبک ها؛ که نژاد آنها ترک و بعضی از آنها ترکیبی از ترک و مغول هستند. شهرهای معروف ازبک نشین عبارتند از سمرقند، بخارا، اندیجان، نمنگان، خوقند، خیوه و مرکز حکومت ازبکستان شهر تاریخی تاشکند است که در زمان حکومت اتحاد شوروی سابق، چهارمین شهر آن کشور از نظر جمعیت بود. مذهب مردم ازبکستان سنی حنفی است. منطقه قراقالپاق که به صورت یک جمهوری خودمختار اداره می شد در شمال باختری ازبکستان و در سواحل جنوبی دریاچه آرال واقع است. در ازبکستان، اقلیت های تاجیک، قرقیز، ترکمن و قزاق زندگی می کنند و در زمان سلطه شوروی سابق اقلیت های روس و اوکراینی نیز به آنجا مهاجرت کردند. گرچه نژاد اکثریت ساکنان ازبکستان ترک یا ترک مغولی است اما این منطقه مهد نشو و نمای ادب فارسی بوده است. بخارا در جلگه رود زرافشان تاریخچه یی مملو از قدرت فرهنگی فارسی زبانان دارد. خیوه که شهری است تاریخی در ازبکستان در ناحیه خوارزم واقع شده است و در بخش سفلای رود جیحون (آمودریا) قرار دارد. مدت های مدید مرکز و خاستگاه آریایی ها بوده است چون قوم آریایی در جهت مهاجرت به فلات مرکزی ایران در این منطقه اقامت کرده اند. بی جهت نبود که سامانیان به عنوان اولین سلسله پارسی نژاد بودند که در دوره اسلامی در ترکستان ایجاد شدند و مشوق زبان و فرهنگ پارسی بودند. اولین سبک ادبی در تاریخ ادبیات ایران زمین به نام سبک ترکستانی یا خراسانی با طلوع بهترین ستارگان آسمان ادب و پدر بزرگ شعر فارسی چون رودکی سمرقندی، در تاریخ ایران برای خود جا و مقامی یافت. سامانیان منسوبند به سامان که نام قریه یی از آبادی های نزدیک سمرقند بوده و امارت این قریه به ارث به آنها می رسیده و از این جهت به آنها لقب سامان خدا داده بودند که به معنی صاحب و امیر قریه سامان است. اگر به تاریخ ادبیات ایران مراجعه کنیم می بینیم که اکثر شعرای پارسی گوی تا قرون پنجم و ششم هجری از بلاد ماوراءالنهر برخاسته اند. چون سامانیان اولین سلسله حکومتی در ایران بودند در زمان امیر اسماعیل سامانی سمرقند و بخارا به اوج ترقی فرهنگی و اقتصادی در جهان اسلام رسید. خوارزمشاهیان با آنکه ترک نژاد بودند ولی تا آخرین نفس مدافع مرزهای ایران در برابر هجوم چنگیز بودند.
از افتخارات ازبک ها و ایرانیان همین بس که کسانی چون رودکی، فارابی، ابن سینا، ابوریحان بیرونی، امیرعلیشیر نوایی، شیخ نجم الدین کبری، عمعق بخارایی،ریاضیدانی چون محمدبن موسی خوارزمی و بزرگ ترین طبیب قرن ششم مانند جرجانی که در خدمت اتسز خوارزمشاه بود، در این منطقه نشو و نما کرده اند و از همه معروف تر غیاث الدین جمشید کاشانی است که از مرکز ایران یعنی کاشان به ماوراءالنهر رفت و در دوره تیموری رصدخانه یی در سمرقند ایجاد کرد.
ج) قزاق ها؛ قزاق ها که بین کوه های تیان شان (تین شان) و دریای خزر زندگی می کنند بیشترین منطقه آسیای مرکزی را به خود اختصاص داده اند، زیرا وسعت خاک آنها بیش از دو میلیون کیلومتر مربع است. قزاق ها با آنکه از نظر نژادی ترک قبچاق هستند که در شمال دریای خزر زندگی می کرده اند ولی در دوره یی از تاریخ ترکستان، آنها به صورت چادرنشین هایی بوده اند که با مغولان در استپ های آسیای مرکزی درهم آمیختند. اما مورخان نظر دیگری نیز دارند و آنها را از تیره قرقیزها می دانند. زبان آنها ترکی قبچاقی است که ریشه مغولی دارد. مذهب آنان سنی حنفی است. ترکان سلجوقی که قرن ها بر ایران سلطنت کردند از منطقه شرقی قبچان یعنی تاتارستان برخاسته اند، زیرا در ابتدای کارشان در این منطقه گله چرانی می کرده اند. همان طور که می دانیم، همین سلجوقیان وقتی در ایران به قدرت رسیدند تحت تاثیر وزرای دانشمندی چون عمیدالملک کندری و خواجه نظام الملک طوسی مشوق ادیبان فارسی زبان شدند و سلاجقه به کمک وزرای ایرانی بود که توانستند از ماوراءالنهر تا بلاد شام را اداره کنند.در قزاقستان اقلیت های قرقیز، اوکراینی و روسی زندگی می کنند. مرکز حکومت قزاقستان شهر آستانه است و شهرهای مهم آن قراغاندی و طراز هستند. قزاق ها در طول تاریخ همواره بر سر راه هجوم هون ها و مغول ها به اروپا بوده اند و از این نظر همیشه از ترس تجاوز اقوام مختلف در حال کوچ و زندگی چادرنشینی بوده اند.
د) قرقیزها؛ این قوم مخلوطی از مغول ها و ترک های شرقی است. قرقیزها ابتدا در بخش علیای رود ینی سی زندگی می کرده اند. آنها با چینی ها و مغول ها مخلوط شده اند. مرکز حکومت یا پایتخت قرقیزستان شهر بیشکک است و شهرهای مهم آن منطقه عبارتند از اوش، جلال آ باد، توقماق و قراگل. مذهب آنها سنی حنفی است. زبان آنها زبان قرقیزی و متعلق به گروه ترکی مرکزی است که به مغولی بسیار نزدیک است. اقلیت هایی که در قرقیزستان زندگی می کنند عبارتند از ازبک ها، تاتارها، قزاق ها، اویغورها، کاشغری ها، اوکراینی ها و روس ها. بخشی از قوم قرقیز در ازبکستان و تاجیکستان نیز زندگی می کنند.
هـ) ترکمن ها؛ طوایفی از ترکان اغوز هستند که از مرزهای مغولستان به منطقه یی که فعلاً به نام ترکمنستان معروف است، مهاجرت کردند. این قوم از طایفه های تکه، یموت، ارزاری، سالور و گوگلان تشکیل می شود. بخشی از مردم ترکمن در تاجیکستان و افغانستان زندگی می کنند. مذهب آنها سنی حنفی و زبان شان ترکی جنوبی از گروه اغوز است. طایفه های ترکمن در ایران هم وجود دارند و در دشت ترکمن صحرا و شهرهای اطراف گرگان تا بندرهای شرقی دریای خزر و مجاور استان خراسان زندگی می کنند.
ترکمن ها مردمانی شجاعند. ترکمن ها در شورش و قیام چریکی «باسماچی» که یک قیام ضدکمونیستی و ضدروسی بود، شرکت کردند. این قیام سراسر آسیای مرکزی و ماوراء رودهای سیحون و جیحون را فرا گرفت و قهرمان ترکمن به نام محمدباقر جنیدخان در ۱۹۱۸، شهر خیوه را تصرف کرد و در ۱۹۲۰ ارتش سرخ شوروی را به داخل صحرا عقب راند. پایتخت جمهوری ترکمنستان شهر عشق آباد و شهرهای مهم آن مرو، داش حوض و ترکمن آباد است. اقوام دیگری که در ترکستان وجود دارند، عبارتند از؛
۱) جمشیدی ها که ابتدا در باختر افغانستان زندگی می کردند و نادر آنها را به ترکمنستان کوچ داد. جمشیدی ها در شیوه زندگی به ترکمن ها نزدیک هستند و به گویش های ایرانی تکلم می کنند.
۲) هزاره ها که اکثریت آنها در افغانستان زندگی می کنند و اقلیتی از این قوم که شیعه هستند درون ترکمن ها زندگی می کنند. مورخان، هزاره ها را با اینکه گمان می رود از نسل مغولان باشند در فهرست ایرانی ها منظور می کنند زیرا با حمایت شاه عباس صفوی به ترکمنستان کوچ داده شدند و در آن زمان شیعه شدند.شناخت موقعیت فعلی کشور علاوه بر درک مناسبات داخلی در گرو شناخت وضعیت جهانی و به ویژه وضعیت ژئوپولتیکی منطقه و همسایگان ماست. از این رو در صفحه تاریخ نگارش رشته نوشته هایی را در این باره آغاز کردیم. تاریخ پاکستان، افغانستان و نیز الجزایر و مصر تاکنون به نظر خوانندگان رسیده. اکنون نگاهی به همسایگان شمالی خواهیم داشت.
● نگاهی مختصر به تاریخچه قفقاز و اقوام ساکن در آن
قفقاز از جمله سرزمین هایی است که بخشی از آریایی ها که به فلات مرکزی ایران مهاجرت کردند، از این منطقه گذشتند. اقوام این ناحیه از شمال رود ارس به ترتیب عبارتند از
۱) آذری های ساکن در آذربایجان که به زبان آذری که شعبه یی از ترکی است، سخن می گویند و مسلمان و اکثریت آنان شیعه هستند. این سرزمین به نام اران نیز معروف است ولی کلمه آذربایجان از آتور پاتکان آمده است. «آتور»، «آگر» و «آذر» به معنی آتش است که در حال حاضر نیز در لرستان آگر به معنی آتش است. از آنجا که اولین آتشکده ها در آذربایجان ایجاد شد، احتمال می رود این سرزمین را آذربایجان گویند. آذربایجان در طول تاریخ از زمان مادها به خاک ایران تعلق داشته است.

۲) ارمنی ها که گروهی از هند و اروپایی ها بودند و نام آن در کتیبه های دوره داریوش اول آمده است زیرا از متصرفات ایران بوده و نژاد آنها آریایی است و مسیحی مذهب هستند.
۳) داغستانی ها که در شمال آذربایجان زندگی می کنند. داغستان از ادوار پیش از تاریخ مسکون بوده. کوه های بسیار صعب العبور آن (که وجه تسمیه داغستان یعنی «سرزمین جبال» بوده اند) سپر حفاظتی مستحکمی در برابر تاراج گران ایجاد کرده بود به طوری که شمال قفقاز را نفوذناپذیر کرده بود. داغستان در حال حاضر جزیی از فدراسیون روسیه است. اقوامی که در داغستان زندگی می کنند، مخلوطی از تاتارها، آوارها، آذربایجانی ها و لزگی ها هستند. زبان این قوم مخلوطی از زبان های قفقازی، ترکی، ایرانی و مذهب آنها سنی شافعی و عده زیادی از آنها پیرو تصوف و از طریقه نقشبندی و قادری هستند. مرکز داغستان شهر «ماخاج قلعه» (ماخاج کالا) است که در کنار دریای مازندران (بحر خزر) قرار دارد. داغستان تا زمان نادرشاه در دست ایرانی ها بود و نادر برای فرونشاندن شورش لزگی ها به آنجا رفت. بعد از مرگ نادر تزارهای روسیه به آن منطقه هجوم بردند. بعد از قراردادهای گلستان و ترکمانچای که روس ها با ایران در دوره قاجاریه امضا کردند، تمام مناطق شمال رود ارس از قبیل ارمنستان، جمهوری فعلی آذربایجان، گرجستان مسیحی نشین و داغستان که مسلمان هستند به طور کلی از ایران جدا شد. بعد از این قراردادها بود که تزارهای روسیه قیام های ضدسلطه روس ها را به همت شیخ شامل بعد از مدت ها مبارزه سرکوب کردند و شیخ شامل در سال ۱۸۶۸ همزمان با سلطنت الکساندر دوم سرکوب شد.
شگفت اینجاست که در قفقاز و آذربایجان نیز مانند ترکستان، با وجود زبان ترکی به ادب فارسی توجه می شد. کسانی مانند نظامی گنجوی (اهل گنجه) در قرن ششم هجری در آذربایجان، خاقانی شروانی معاصر خاقان، منوچهر بن فریدون از شروانشاهیان و شاعران دیگر که به فارسی شعر گفته اند و بالاخره بر اثر وجود حاکمان ایرانی به ویژه اتابکان آذربایجان، شعر و ادب فارسی رواج یافت. امرای ترک زبان از سمرقند و بخارا گرفته تا شهر شروان و گنجه در آذربایجان مشوق ادب و هنر فارسی بودند.تیمور در سمرقند، که پایتخت او بود، به ادبا و شعرای پارسی گوی ارج می نهاد. ملکشاه سلجوقی از کسانی بود که خواجه نظام الملک را در اداره کشور پهناور ایران یاری کرد و حتی خواجه نصیرالدین طوسی وزیر هلاکوخان مغول توانست نظر هلاکو را درباره کمک به دانشمندان و ادبا فراهم سازد و از خرابکاری های بیشتر مغولان در ترکمنستان و نقاط دیگر کاسته شود. حتی او را تشویق کرد که رصدخانه یی در مراغه ایجاد شود. با یادآوری نکات فوق پی می بریم که به چه نحوی اقوام ترک و دانشمندان فارسی زبان با یکدیگر تعامل داشته اند.
● نگاهی کلی به تاریخ ترکستان و قفقاز
از آنجایی که تا قبل از روی کار آمدن کمونیست ها در روسیه، تمام آسیای میانه تحت عنوان ترکستان روس نامیده می شد و بعد از روی کار آمدن کمونیست ها، ترکستان به جمهوری های ترکمنستان، تاجیکستان، ازبکستان، قزاقستان و قرقیزستان تقسیم شد، بهتر است ابتدا به جای رقم زدن تاریخچه هر کدام از جمهوری ها به طور یکجا تاریخ ترکستان و چگونگی تسلط روس ها را بر آن شرح دهیم. همچنین است وضعیت قفقاز. که سعی بر این است تحت عنوان تاریخچه قفقاز، تاریخچه آذربایجان، داغستان، چچن، ارمنستان و گرجستان را نیز یکجا رقم زنیم. آسیای میانه دارای دیرپاترین تاریخ در جهان است. مهاجرت ها و هجوم های بزرگ از بخش شرقی آسیای مرکزی به منطقه اوراسیا و اروپا و همچنین فلات بزرگ ایران باستان گاهی مخرب و زمانی تمدن ساز بوده اند. هجوم یا مهاجرت آریایی ها از جنوب سیبری از طریق ماوراءالنهر و قفقاز به فلات ایران نمونه یی از مهاجرت های تمدن ساز بوده است. بخشی از این تیره به نام سکاها و ماساژت ها (خزرها) در اطراف دریای خزر (دریای مازندران) مانده اند. این اقوام همواره مزاحم هخامنشیان بوده اند به طوری که ماساژت ها و سکاها بارها به شمال خراسان هجوم آورده اند و کوروش هخامنشی برای دفع آنها به سرزمین ماساژت ها لشگر کشید و طی یکی از این جنگ ها زخمی برداشت و کشته شد. از نشانه های هجوم این اقوام از آسیای مرکزی به مرکز فلات ایران و منطقه خراسان نشانه بزرگی به دست آمده است. در جریان یکی از این حملات فرش های گرانبهایی را ربوده و به سرزمین های خود در جنوب سیبری برده اند که نزدیک به ۶۰ سال پیش در پازیریک یکی از این فرش ها از زیر یخ ها سالم به دست آمد که در یکی از موزه های روسیه است. روی این فرش نقوش و علامت هایی شبیه به نقوش دوره هخامنشی دیده می شود و این امر صحت هجوم سکاها را به ایران ثابت می کند. پس از زوال هخامنشیان، یونانی ها از طریق بلخ (باکتریا) در افغانستان کنونی به ماوراءالنهر رفتند و در آثار یونانی آن را «ترانس اوکسیان» نامیدند. «ترانس اوکسیان» در ورای رودهای سیحون و جیحون است که یونانیان به آنها به ترتیب «یاکسارتس» و «اوکسوس» گفته اند. در ادبیات ایران، چون ماوراءالنهر مهد ظهور ادیبان درجه اول فارسی گوی بوده نام سیحون و جیحون را به ترتیب «سیردریا» و «آمودریا» و رودکی در شهر معروف خود که با نیم بیت بوی جوی مولیان آید همی آغاز می شود آن را «آمویه» (آموی) می نامد. پارتی ها (اشکانیان) که هم نژاد سکاها بوده اند، ابتدا در ماوراءالنهر ساکن بوده اند و مورخین عقیده دارند پارتی ها با قبایل «داها» که شعبه یی از سکاها بوده اند و در زمین های بین گرگان و بندر «کراسنوودسک» در ساحل شرقی دریای مازندران در ترکمنستان امروزی که به ترکمن باشی تغییر نام داده است، ساکن بوده اند و بعداً ساکن «قوچان» (آساک) شدند و علیه سلوکیان قیام کرده و سلسله اشکانی را تشکیل دادند. همزمان با استیلای اشکانیان قومی از نژاد «یوئه چی» به نام کوشانی ها بر ترکستان غلبه کردند و پس از تسلط بر نواحی دریاچه آرال به جنوب آمده در افغانستان، امپراتوری کوشانی را تشکیل دادند. این طایفه به دست هون ها (هیاطله، آفتالیت ها) که از شمال مغولستان به سمت آسیا هجوم آورده بودند، منقرض شدند. هون ها پس از غارت شمال آسیای مرکزی از کوه های صعب العبور آرال در منطقه اوراسیا عبور کرده و به سرپرستی فردی به نام «آتیلا» ابتدا در جلگه «پانونی» در مجارستان اسکان یافته و سپس عازم مرزهای امپراتوری روم شدند و آن منطقه را غارت کردند. در سال ۸۰۰ میلادی پس از برافتادن ساسانیان همه آسیای میانه و قفقاز به دست مسلمانان افتاد. اولین سلسله مسلمان و ایرانی الاصل که از نسل بهرام چوبینه بودند، به نام سامانیان در بخارا و سمرقند و خوارزم و تمام ازبکستان و تاجیکستان و ترکمنستان دست یافتند. همه متصرفات سامانیان ترک نژاد بودند به غیر از تاجیکستان که ایرانی بودند. تاجیک به عقیده مورخان کسی است که ترک و مغول نباشد. اما همین پادشاهان تاجیک، از سرداران ترک چون سبکتکین پدر محمود غزنوی استفاده کردند و محمود از بزرگ ترین فرمانروایان غزنوی است. بعد از غزنویان و سلجوقیان که در شمال بحر خزر می زیستند و با هجوم خود از سمت ماوراءالنهر و قفقاز، امپراتوری وسیعی را در ایران تشکیل دادند، ترکان خوارزمشاهی از منطقه خوارزم، در قرن دوازدهم میلادی بر شهرهای آبادی که زمامداران سلجوقی بنا کرده بودند، استیلا یافتند. طولی نکشید که چنگیزخان از طایفه مغول از طریق صحرای تاریم و گبی همه اقوام زیرمجموعه مغول که تاتار خوانده می شدند و چنگیز آنها را مطیع خود ساخته بود، در ۱۲۳۱ میلادی پس از هجوم به شهرهای آسیای مرکزی و انهدام آنها، سلسله خوارزمشاهی را برانداخت و فرزندانش به نام ایلخانیان بر همه بلاد قفقاز و ترکستان شرقی مسلط شدند و حتی مغول ها توانستند در ساحل دریای سیاه اردوی زرین را تشکیل دهند. به مناسبت آنکه آنها چادرهای زرد برای خود انتخاب می کردند، به اردوی زرین مشهور شدند. مغول ها توانستند حتی شهرهای روسیه را نیز غارت کنند. هجوم مغول ها به آسیای مرکزی و قفقاز بر زبان و عادات مردم این ناحیه ها و حتی شمال بحر خزر و جایی که امروز به تاتارستان معروف است، تاثیر مستقیم گذاشت. در قرن چهاردهم میلادی تیمور لنگ که اروپاییان به او «تامرلان» می گویند و از نوادگان چنگیز بود، توانست بر تمام بلاد آسیای مرکزی و قفقاز و شام و فلات مرکزی ایران تسلط یابد. او شهر سمرقند را در ترکستان پایتخت خود قرار داد. دولت تیموری در ۱۵۰۰ میلادی به دست امرای شیبانی که از نوادگان چنگیز در ماوراءالنهر بودند، شکست خورد و محمد شیبانی دولت ازبک را در ازبکستان فعلی تشکیل داد. دو شعبه از خاندان جوجی مغول به ترتیب در هشترخان و خیوه، خان نشین های هشترخان و خیوه را در اوایل قرن ۱۶ میلادی ایجاد کردند. در دوره صفوی به ویژه در زمان شاه اسماعیل صفوی بر سر مالکیت بر شهرهای قفقاز جنگی بین ایران و عثمانی درگرفت که در نتیجه آن در چالدران قوای شاه اسماعیل شکست خورد. از آن پس دولت صفوی در شرق با ازبکان مقیم آسیای مرکزی که به شهرهای خراسان هجوم می آوردند و عثمانی ها که از طریق شهرهای قفقاز به آذربایجان تجاوز می کردند، در حال جنگ و گریز بود.
وضع ایران صفوی در مرزهای شرقی با ازبکان و در مرزهای شمال غربی با عثمانی ها ثباتی نداشت تا آنکه نادر توانست در ۱۷۴۰ میلادی ضمن شکست دادن ازبکان، سلطه خود را بر ترکستان برقرار کند. در این زمان بود که ابوالفیض خان امیر بخارا خود را خراجگزار نادر نامید و دختر خویش را به عقد شاهرخ فرزند رضاقلی میرزا درآورد. نادرشاه سپس داغستان، شیروان، گرجستان و ارمنستان و همه قفقاز را از دست عثمانی ها گرفت. اوضاع ایران بعد از قتل نادر نابسامان شد و خان های بخارا و قفقاز ادعای استقلال کردند اما در زمان سلطنت آقامحمدخان قاجار با حمله به تفلیس، گرجستان و پاره یی از نقاط قفقاز را گرفت. بعد از آنکه سپاهیان روس به شهرهای قفقاز و آسیای مرکزی هجوم بردند، مقاومت های مسلمانان علیه روسی کردن فرهنگ این مناطق آغاز شد به طوری که کاترین دوم (کاترین کبیر) مجبور شد در «اورنبورگ» در روسیه اروپا به سال ۱۷۸۸ فرمانی صادر کند که طبق آن مسلمانان آسیای مرکزی در تشکیل «مجمع روحانی محمدی» آزاد باشند و خان های بخارا و خوارزم بر ایجاد مساجد و حوزه های دینی تا حدی آزادی یافتند.
● چگونگی انضمام قفقاز به امپراتوری روسیه
در زمان پادشاهی فتحعلی شاه بر ایران و امپراتوری الکساندر اول بر روسیه، طی دو دوره جنگ بین ایران و روسیه و شکست قوای عباس میرزا، اولاً طبق قرارداد گلستان در ۱۸۱۳ میلادی، دولت روسیه تزاری حاکمیت خود را بر داغستان و شمال آذربایجان استوار ساخت. در ۱۸۱۷ به علت هجوم روسیه به «چچنیا» و حمله به آن نقاطی از قفقاز که در تصرف ایران بود، در ۱۸۲۶ جنگی بین ایران و روسیه آغاز شد که طبق قرارداد ترکمانچای در ۱۸۲۸ روس ها بر نخجوان، ارمنستان و بخشی از آذربایجان که در شمال رود ارس قرار داشت از جمله بر گرجستان مسلط شدند. این قرارداد در زمان نیکلای اول منعقد شد.
● مقاومت مردم قفقاز به رهبری شیخ شامل
هنوز مدتی از قرارداد گلستان نگذشته بود که مردم قفقاز به ویژه در داغستان، در برابر روس ها مقاومت کردند. قبل از شیخ شامل، شیخ منصور ۱۷ سال با تزارها جنگید. بعد از او قاضی ملا و حمزه بیک مبارزه را رهبری کردند تا آنکه در ۱۸۳۴ شیخ شامل که به شیر داغستان معروف شد، مبارزه یا سلطه روس ها را بر عهده گرفت. در اواسط جنگ داغستان، تزار نیکلای اول در فرمانی خطاب به ژنرال پاسکوویچ ضمن اعطای لقب «کنت ایروان» به وی می نویسد؛ «پس از انجام ماموریت شما در تسلط بر دشت های ارمنستان، ماموریت دیگری در برابر شما قرار دارد که اگرچه به ظاهر کم اهمیت تر است اما از حیث محتوا و نتایجی که از آن به دست خواهد آمد، مهم تر است و آن مطیع کردن طوایف کوه نشین یا نابودی آنهایی است که حاضر به تسلیم نمی شوند.» طبق نوشته مورخان روسیه ۲۸۰ هزار سرباز روسیه همراه با توپخانه قوی با سربازان شیخ شامل که به اسلحه ابتدایی مجهز بودند، مدت ها جنگیدند. شامل توانست حتی سرزمین چچن را تصرف کند. در زمان سلطنت الکساندر دوم قیام شیخ شامل با شکست روبه رو و او دستگیر شد و به پترزبورگ برده شد ولی الکساندر دوم او را آزاد کرد که هر جا که می خواهد برود. شیخ شامل به مدینه رفت و در جوار تربت رسول خدا درگذشت. نویسندگان روسیه مانند پوشکین و الکساندر دوما نویسنده فرانسوی بعد از سفری که به داغستان کردند، از شجاعت او تمجید کردند. حتی کارل مارکس و انگلس بنیانگذاران کمونیست در خارج از روسیه، زبان به ستایش این شیخ آزاده گشودند. سعید شامل فرزند شیخ شامل می گوید؛ «در واقع تاریخ مردم مسلمان آسیای میانه و قفقاز سرشار از قهرمانی های جاودانه است.» مارکس در آن زمان به کمونیست های آن زمان و آینده می گوید؛ «بنگرید انسان ها را، هنگامی که خواستار آزادی هستند چه کارهایی که نمی کنند.» وی از کمونیست های اروپایی (در آن زمان روسیه هنوز کمونیست نشده بود) می خواهد پایمردی را از آنان بیاموزند. بعد از انقلاب کمونیستی ۱۹۱۷ برداشت تاریخ نگاران شوروی از جنگ قفقاز به نسبت تغییر خط مشی حزب، دگرگون شد. ابتدا شیخ شامل را به تقلید از گفته مارکس «دموکرات بزرگ» نامیدند و جنگ های قفقاز را هم عملیات غارتگرانه ارتش تزار قلمداد کردند. استالین که خودش گرجی بود شیخ شامل را فردی جاسوس ترکیه نامید.
بالاخره با شکست طرفداران شیخ شامل همه قفقاز تا رود ارس بدون تعارض در دست روس ها باقی ماند تا آنکه انقلاب ۱۹۱۷ آغاز و روسیه به کشوری کمونیستی مبدل و منطقه آذربایجان تبدیل به جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شد که مرکز آن شهر باکو است. ارمنستان و گرجستان نیز تبدیل به جمهوری هایی شبیه به آذربایجان شدند. بعد از فروپاشی نظام کمونیستی بر اثر شکست دکترین گورباچف در ۱۹۹۱ همان رهبران کمونیست سابق در مناطق آذربایجان ارمنستان با ایجاد احزاب کمونیستی رئیس جمهور این کشورها شدند. فقط در گرجستان ادوارد شواردنادزه که وزیر خارجه شوروی در زمان گورباچف بود، به ریاست جمهوری گرجستان رسید. از آن زمان تاکنون گرجستان شاهد تغییرات کادر رهبری کشور با انقلاب های مخملی و نرم بوده است.
● چگونگی انضمام ترکستان به روسیه
در دوره ناصرالدین شاه قاجار، دولت روسیه حس کرد وی مایل است به کمک دولت های اروپایی و عثمانی قرارداد ترکمانچای را لغو کند. دولت روسیه برای آنکه فکر ناصرالدین شاه را متوجه مرزهای شرقی ایران در ترکستان کند به حدود جیحون و خوارزم دست اندازی کرد. در زمان سلطنت نیکلای اول سپاه روسیه به سرپرستی ژنرال پروسکی در ۱۸۳۹ شهر خیوه را در منطقه خوارزم تصرف کرد. در ۱۸۶۳ همزمان با سلطنت الکساندر دوم سپاهیان روسیه به تدریج مناطق آرال، سمرقند و تاشکند را تصرف کردند و بعداً خود را به مرو رسانیدند. خان بخارا که از ناصرالدین شاه استمداد کرده بود ولی از جانب تهران کمکی به او نشده بود، مجبور شد طبق قراردادی در ۱۸۶۸ حاکمیت روس ها را بر سمرقند به رسمیت بشناسد. در ۱۸۷۳ طبق قراردادی که بین انگلستان و روسیه در زمان الکساندر دوم منعقد شد، دولت انگلستان تحت الحمایگی خان نشین های منطقه بخارا را به روسیه به رسمیت شناخت و در همان سال پس از شکست نیروی نظامی ایران در مرو قوای روسیه به رهبری ژنرال «کافمان» به بهانه تعقیب ترکما ن های یموت خود را به ساحل رود اترک رسانید. در ۱۸۸۱ تمام منطقه ترکمنستان به تصرف روس ها درآمد. ناصرالدین شاه مجبور شد در دسامبر ۱۸۸۱ برابر با ۲۹ محرم ۱۲۹۹ هجری قمری طی قراردادی که در تهران با روس ها توسط میرزاسعیدخان وزیر خارجه و ایوان زینوویف سفیر روسیه در تهران به امضا رسید، تسلط روس ها را بر سرزمین های شمال رود اترک به رسمیت بشناسد. روس ها بعد از جدایی کامل ترکستان آنجا را ترکستان روسیه نامیدند. دولت روسیه برای ایجاد راه آهن سرتاسری از سن پترزبورگ به ولادی وستک که به آن راه آهن ماوراء سیبری می گفتند، در زمان سلطنت الکساندر سوم ساختمان آن را آغاز و سمرقند و تاشکند را نیز به این راه متصل کرد به طوری که این راه آهن که طول آن پنج هزار کیلومتر بود و بندر ولادی وستک در شرق دور را به وسیله منطقه سیبری و ترکستان به روسیه اروپا متصل می کرد، در ۱۹۰۲ در زمان پادشاهی نیکلای دوم افتتاح شد، در حالی که شهرهای سمرقند، تاشکند و شهرهای دیگر آسیای میانه به آن متصل می شد. بعد از آن روس ها درصدد روسی کردن فرهنگ مردم آسیای میانه برآمدند. در ۱۹۱۷ بعد از انقلاب کمونیستی جمهوری های آسیای میانه به نام های ترکمنستان، تاجیکستان، قزاقستان، قرقیزستان و ازبکستان به وجود آمدند. از آنجایی که در منطقه ترکستان مردم مسلمان با اسلام زدایی کمونیست ها روبه رو شدند از ۱۹۱۱ یعنی قبل از انقلاب کمونیستی در قفقاز و ترکستان قیام مسلحانه یی تحت عنوان قیام مساواتیان آغاز شد. این قیام ضدسلطه روس ها بود. در فوریه ۱۹۱۸ در شهر بخارا و سپس بیشتر مناطق ترکستان و جمهوری های کنونی آسیای میانه قیام جدیدی به نام باسماچی ها به وجود آمد. این نهضت، قیام مردم ترکستان بود ضدسلطه روس ها به ویژه کمونیست ها که درصدد بستن مساجد بودند. روس ها به باسماچی یاغی می گفتند. باسماق در ترکی به معنی هجوم آوردن و حمله کردن است. بعد از آنکه حوزه جیحون و سیحون و شهرهای آن به دست کمونیست ها سقوط کرد عده یی از مسلمانان در برابر حرکت کمونیست ها مانند تعطیل کردن مساجد، مصادره اموال و زمین ها و بی حرمتی به آداب اسلامی و سنن اقوام ترک دست به یک قیام عمومی زدند. این قیام تا ۱۹۳۰ طول کشید. در ۱۹۲۱ یکی از سران ترک عثمانی به نام «انورپاشا» که طرفدار «پان ترکیسم» و «پان تورانیسم» بود، خود را به بخارا رسانید تا قیام باسماچی ها را که بیشتر جنبه مذهبی داشت به سمت ناسیونالیسم افراطی بکشاند و این سرزمین را به عنوان ترکستان بزرگ با ترکان قفقاز و ترکان کشور ترکیه به سرزمین های واحدی تبدیل کند. عاقبت انورپاشا بعد از حمله ارتش سرخ به سرکردگی «کامنف» معاون استالین در بخارا و کشتار باسماچی ها در جریان عملیات تیراندازی بین او و ارتش کمونیست ها به قتل رسید (چهار آگوست ۱۹۲۶) اما به علت پذیرش حکومت کمونیستی در جمهوری های آسیای میانه این قیام که طرفدارانش توانسته بودند تا ۱۹۳۰ مقاومت کنند، سرکوب شد. بعد از مرگ لنین در ۱۹۲۴ استالین به قدرت رسید و رهبران حزبی را که مورد اعتمادش بودند برای جمهوری های آسیای میانه انتخاب کرد.او نام شهرها را تغییر داد مثلاً در آسیای میانه دوشنبه را به استالین آباد و خجند را به لنین آباد تبدیل کرد و الفبای عربی را منسوخ کرد و به جای آن الفبای روسی را در کتاب های درسی گنجانید. بعد از مرگ استالین خروشچف در شوروی مصدر کار شد و برای جلوگیری از قیام مردم آسیای میانه دستور داد مجسمه های رودکی و ابن سینا و سایر رجال علمی محلی را در میدان ها نصب کنند اما دیگر دیر شده بود. در زمان گورباچف با دادن مختصر آزادی سیاسی فتیله انفجار به ماده منفجره رسید و قیام های ضدکمونیستی آغاز شد به طوری که در ۱۹۹۱ بعد از فروپاشی شوروی رهبران حزبی مجبور شدند با تغییر نام حزب و تولد احزاب جدید خود به ریاست جمهوری برسند به طوری که اسلام کریم اف رهبر ازبکستان برای جلب نظر عمومی دستور داد ۱۹۹۶ را سال تیمور لنگ اعلام کنند. آن سال به عنوان شصت و ششمین سالگرد حکومت تیمور لنگ در تاشکند جشن گرفته شد و در شهر دوشنبه پایتخت تاجیکستان مجسمه فردوسی به جای مجسمه لنین نصب شد و در ترکمنستان از افتخارات مردم ترکمن به خوبی یاد شد و در سایر جمهوری ها نیز مراسمی که افتخارات ملی را به خوبی جلوه می داد، برپا شد.
سیروس غفاریان
منابع
۱- اقوام مسلمان اتحاد شوروی، نوشته شیرین آکینر، ترجمه محمدحسین آریا، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، ۱۳۶۷
۲- ملیت های شوروی، زیر نظر گراهام اسمیت، ترجمه میرحسین سرشار، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، ۱۳۷۵
۳- مساله اقلیت های ملی در شوروی، آوتور خانف، ترجمه فتح الله دیده بان، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۷۱
۴- تحولات سیاسی در اتحاد شوروی از برژنف تا گورباچف، نوشته یان دار بی شر، ترجمه هرمز همایون پور، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۷۱
۵- ایران در دوره سلطنت قاجار، تالیف علی اصغر شمیم، انتشارات علمی، تهران، ۱۳۲۲
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید