چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا


به من نگاه کن، نه به دنیا


به من نگاه کن، نه به دنیا
هر متن نمایشی كمیكی كه از زیرمتن معنادار و جدی برخوردار باشد و بخواهد تناقضات و كشمكش‌های درونی را در نمایه‌ها و صحنه‌های خنده‌آور به مخاطب ارایه دهد، معمولاً جایگاه و تعریف شاخصی دارد و گاهی حتی از جدی‌ترین متون نمایشی، عمیق‌تر و ژرف‌اندیشانه‌تر است.
از آن‌جایی كه نویسنده برای حوادث و اتفاقاتی كاملاً جدی و مهم بیان و رونمایی كمیك برمی‌گزیند، نوع رویكرد و خود متن نمایشی پارادوكسیكال این نوع كمدی‌ها به تناسب انسجام ساختار و انتخاب نوع بیان، گاهی اشكال متفاوتی به خود می‌گیرند.
گاه ممكن است وجه معنادار و جدی متن بر بیان كمیك آن برتری یابد یا بالعكس. حالت سومی هم وجود دارد؛ یعنی هر دو به یك میزان و هم‌ارز با هم پیش بروند. نمایش «خانواده تت» اثر «ایشتوان اركنی» به كارگردانی «مائده طهماسبی» از این نوع است.
□□□
نمایش «خانواده تت» با تناقضات و جنبه‌های غیرقابل پیش‌بینی‌اش به موقعیت‌های كمیك تعلیق‌زایی شكل می‌دهد؛ بیماری و حالت مستبدانه «سرگرد»، اجبار عاطفی و اخلاقی افراد خانواده «آقای تت» و حضور پستچی بامزه و دوراندیش بهانه‌های دراماتیك این متن منسجم هستند و به عنوان عوامل و عناصر اولیه، منشأ عوامل و اتفاقات ثانویه‌ای می‌شوند؛ در شرایطی جنگی یك سرگرد مجارستانی مستبد، خودخواه و بیمار كه فرمانده تنها پسر سرباز آقای «تت» است، برای گذراندن مرخصی و نیز گریز از جنگ و عوارض آن، به عنوان میهمان به خانه آقای «تت» دعوت می‌شود.
افراد خانواده «تت» می‌كوشند با پذیرایی و مهمان‌نوازی او را راضی كنند كه تنها پسر خانواده را از جبهه به مركز فرماندهی و پیش خود برگرداند تا آنها نگران از دست دادن فرزندشان نباشند.
سرگرد خلق و خویی متغیر و متلون دارد و دیكتاتور منش است. او اساساً بیمار روانی محسوب می‌شود. در مدت اقامتش تمام عارضه‌مندی‌ها و ناهنجاری‌هایش را با زور و ارعاب بر افراد خانواده تحمیل و آقای «تت» را تا مرز دیوانگی پیش می‌برد.
او كه یك سرگرد مجارستانی است آزادی و آرامش را از افراد این خانواده سلب و به مراتب غیرانسانی‌تر از دشمنان خارجی با هموطنانش رفتار می‌كند. تنها پسر خانواده هم در جنگ كشته می‌شود و افراد خانواده كه از این حادثه خبر ندارند همچنان اسیر و گرفتار این فرمانده بیمار و بی‌رحم باقی می‌مانند.
این درونمایه كاملاً سیاسی، نمایش «خانواده تت» اثر «ایشتوان اركنی» به كارگردانی «مائده طهماسبی» را در ژانر «كمدی سیاسی» قرار داده است. در این اثر با پارادوكس‌های زیادی روبه‌رو هستیم؛ این‌كه برخی تفكرات نظامی می‌تواند بسیار خطرناك‌تر از خود جنگ باشد. دیگر آن‌كه كسی را كه به عنوان منجی پسرشان انتخاب كرده‌اند، دقیقاً دشمن او و خود آنهاست.
نمایش «خانواده تت» تا قبل از حادثه پایانی با تعریف و شاكله یك كمدی تراژیك پوچ‌گرا پیش می‌رود و تماشاگر پوچی و بیهودگی را كه با آمدن سرگرد به خانه آقای «تت» آغاز و متعاقباً با ترفند «جعبه‌سازی» به نهایت می‌رسد، شاهد است، اما با كشته شدن سرگرد به دست آقای «تت» نمایش از «كمدی‌ تراژیك ابزورد» خارج و تبدیل به یك «كمدی موقعیت سیاسی» می‌شود و وجوه تماتیك، كنش‌مند و دراماتیك اثر ارتقاء می‌یابد، همه چیز با مابه‌ازاءهای ثانویه ژرف‌تر و انسانی‌تر ظاهر می‌شود و مفاهیمی مثل «رهایی»، «آزادی»، «آرامش» و «اعتلای زندگی» به عنوان عناصر ضدپوچی و بیهودگی، وجاهت و اعتبار خود را بازمی‌یابند.
در این كمدی سیاسی همه چیز تبدیل به نشانه و نماد شده است: خانواده «تت» نماد مردم و ملت مجارستان است و سرگرد مظهر خود دولت. پستچی با مزه و خیراندیش هم با حضورش به «پارادوكس» چهارم واقعیت می‌بخشد؛ او با همه عارضه‌مندی ظاهری‌اش، خردمندترین، دوراندیش‌ترین و مهربان‌ترین پرسوناژ نمایش است و در این نمایش نماد «وجدان و خردورزی انسانی مردم» به‌شمار می‌رود؛ حضورش بر طرح نمایش، روابط علت و معلولی و نیز بر شكل‌دهی و چگونگی روند حوادث تأثیر مستقیم و بی‌واسطه‌ای دارد.
از این لحاظ یكی از جذاب‌ترین و مهم‌ترین پرسوناژهای نمایش است كه نقش راوی را هم در محدوده حضور خویش به عهده گرفته است. پارادوكس‌های نمایش حد و مرزی ندارند؛ افراد خانواده «تت» تحت فشار روانی سرگرد، همانند او خیالاتی می‌شوند و با این جایگزینی ذهنی و عاطفی به اجرای فرامین او كه به ضرر خود آنهاست، كمك می‌كنند.
دیالوگ‌ها نیز گاه به دلیل معانی انضمامی خاص به نشانه‌های تلویحی تبدیل می‌شوند: جایی سرگرد بیمار و مستبد به آقای «تت» می‌گوید: «چرا وقتی به من نگاه می‌كنی به آن قسمت از دنیا كه پشت سر من واقع شده، نگاه می‌كنی؟» در كل، وجوه كمیك حركات، دیالوگ‌ها و موقعیت‌هایی كه در نمایش شكل می‌گیرند، همگی برآمده از تناقضات و پارادوكس‌های موجود است.
نمایش در اصل نوعی جنگ، كشمكش و دفاع در برابر تجاوز و تعرض است. آقای «تت» كه خانه‌اش توسط این سرگرد خودی به‌گونه‌ای اشغال و به تصرف درآمده، در هیچ جای خانه امنیت و آرامش ندارد و سرانجام مجبور می‌شود به حیاط و نهایتاً به توالت پناه ببرد، اما آنجا هم از تعرض سرگرد در امان نیست.
وقتی سرگرد آقای «تت» را داخل دستشویی گیر می‌اندازد و كنار او می‌نشیند به «گل و پروانه» زیبای مجارستان اشاره می‌كند و بدین ترتیب از لحاظ گفتاری هم به شكلی تلویحی بر تناقضات موجود می‌افزاید. برخلاف تصور افراد خانواده كه می‌كوشند با جلب كردن نظر سرگرد پسرشان را از جبهه به مركز فرماندهی و پیش خود او برگردانند، این ذهنیت هم در نمایش محتمل است كه شاید پسر آنها اساساً برای رهایی از دست این سرگرد بیمار و مستبد به جنگ رفته باشد.
نمایش «خانواده تت» اثر ایشتوان اركنی به علت ویژگی خاص درونمایه‌اش آكنده از حركات و وضعیت‌های متغیر است و این سبب شده كه انگیزه تماشای نمایش و كنجكاوی در مورد ادامه روند حوادث تقویت و تشدید گردد و تماشاگر با علاقه نمایش را دنبال كند.
این نمایش تماتیك است، اما چون نویسنده بر آن نبوده همه چیز را با كلیشه‌های رایج فوراً آشكار كند و لو بدهد، تماشاگر با تحلیل هركدام از حوادث و نهایتاً با تجمیع و آنالیز كل اثر به این حقیقت پی می‌برد و می‌فهمد كه نویسنده قصد سرگرم كردن و خنداندن مخاطبان را نداشته است، بلكه هدفش نشان دادن واقعیت‌های تلخی بوده كه به علت تناقضات و ناهنجاری‌های بیش از حد حوادث، آدم‌ها و موقعیت‌ها اغلب كمیك جلوه می‌كند.
میزانسن‌‌ها با توجه به فضای موجود صحنه و نیز محتوای اثر، القاگر بن‌مایه‌های موضوعی و عناصر ساختاری نمایش هستند و كارگردان از همه فضا و موقعیت صحنه حداكثر استفاده را كرده است. صحنه افزارها كه بخش عمده آن جزو دكور صحنه هستند، همگی كاربری نمایشی پیدا كرده‌اند.
نمایش در اصل با یك ورود از بیرون به داخل خانه آغاز می‌گردد و نوع دكور هم انعطاف و كارایی سریع نمایشی را برای تغییرات لازم و دیدن فضای داخلی خانه كه حوادث اصلی در آن می‌گذرند، پیدا كرده است. وجود پرسوناژ‌های خاص، طرح منسجم، درونمایه سیاسی و نهایتاً شاكله كمیك نمایش از ویژگی‌های قابل تأمل نمایش هستند و انتخاب چنین نمایشی را باید برای كارگردان نوعی امتیاز به حساب آورد. نمایش «خانواده تت» به كارگردانی «مائده طهماسبی» در واقع «سهل و ممتنع» است، زیرا در حین سادگی بسیار عمیق، معنادار و ژرف‌اندیشانه جلوه می‌كند.
طراحی ساده صحنه متناسب با درونمایه نمایش است و امكانات و ظرفیت‌های صحنه‌ای لازم را برای جلوه و برون‌نمایی داده‌های نمایشنامه فراهم نموده است و در این رابطه ابتكار «سمیرا سینایی» قابل تحسین است. طراحی و اجرای نور نیز همخوان با اجراست: كاربری نور موضعی در جلوی صحنه برای نوردهی به پستچی تنها، حضور او را با بقیه صحنه به طرز قابل قبولی «فاصله‌دار» نشان می‌دهد.
«حسن آزادی» و «محسن سینایی» به مضمون نمایش نظر داشته‌اند و در كل از هر دو «نور موضعی» و «نور رها» به‌طور مناسب استفاده شده است. موسیقی نیز كه از موسیقی اروپای شرقی انتخاب شده با اجرای نمایش هماهنگی دارد. بازیگران همگی به‌طور نسبی خوب بازی كرده‌اند.از میان آنها به ترتیب «فرهاد آئیش»، «رامین ناصر نصیر»، «شكوفه هاشمیان»، «احمد مهران‌فر»، «فرشته صدر عرفایی» و «لیلی رشیدی» شاخص‌تر ظاهر شده‌اند.
«مائده طهماسبی» در مقام كارگردان، در هر دو حوزه انتخاب متن و اجرای آن موفق است و در این رابطه عوامل مؤثری مثل طراحی صحنه، دكور مناسب و میزانسن‌‌های حركت و موقعیت بازیگران بیانگر این موضوع است؛ ضمن آن‌كه او توانسته نمایشی مفرح، خنده‌آور و همزمان سیاسی و عمیق ارایه دهد كه در كل عناصر تشكیل دهنده آن با هم همخوانی و تناسب دارند.
حسن پارسایی
منبع : روزنامه همشهری