چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


ساده و کلاسیک


ساده و کلاسیک
پل اسکافیلد بازیگر کلاسیک بریتانیایی که پیشینه طولانی کار در تئاتر داشت و از قوی ترین بازیگران شکسپیری کشورش و از استادان نمایش های وی و ماهر در ایفای برخی رل های ترسیم شده توسط این نمایشنامه نویس بزرگ بریتانیایی بود ، اخیراً در ۸۶ سالگی دارفانی را وداع گفت . با مرگ وی یکی از ضایعات عمده سینما در ۳ ماه نخست سال ۲۰۰۸ برجای نهاد. نه تنها جامعه سینما و تئاتر بریتانیا در غم از دست دادن این بازیگر سنگین و دوره دیده فرورفته، بلکه هالیوود نیز به رغم قلت نسبی همکاری و گرایش بیش از حد اسکافیلد به جامعه هنری کشورش و پرهیز او از زرق و برق های هالیوودی به گرامیداشت او نشسته است. اختصاص یافتن جایزه اسکار برترین بازیگر مرد رل اول سال ۱۹۶۶ به وی به خاطر بازی استادانه اش در «مردی برای تمامی فصول» کار ماندگار فرد زینه من فقط یکی از دلایل این مهم بوده است. اسکافیلد در بیمارستانی در نزدیکی خانه اش واقع در ساسکس بریتانیا، منطقه ای که در آن می زیست، در آرامش کامل و در حالی که مقاومت جسمانی اش در برابر سرطان پایان یافته بود، از این دنیا رفت اما تصویری که از اسکافیلد همیشه در یادها مانده، همراه با همین آرامش و متانت و تسلط او بر شرایط و اوضاع پیرامون وی بوده است.
اسکافیلد در میان نسلی ممتاز و از بهترین ها تلقی می شد که امثال لارنس اولیویه بزرگ و ریچارد برتون معروف را نیز دربرداشت و همین مسئله بر کلاس و اعتبار وی می افزاید زیرا او در بین یک فوج از بازیگران معمولی متمایز و شاخص نشده بود. اسکار او به خاطر بازی حرفه ای، آرام و تأثیر گذارش در رل تامس مور دولتمرد کاتولیک و ضددولت بریتانیا در «مردی برای تمام فصول» فیلمی بر اساس نمایش رابرت بولت حاصل آمد و با این که در حول و حوش آن سال ها بازی های توفانی و پرسرو صدای نسل های جدید بازیگری در هالیوود مشوقان خاص خود را داشت، اعضای آکادمی علوم سینمایی و هنرهای تصویری نهاد اهداکننده اسکار با اهدای جایزه خود به اسکافیلد و تحسین بازی بسیار متین اش در رل مور، مردی که در مقابل سلطنت بریتانیا ایستاده و در عین حال مجبور بود سیاست های زمان را در بریتانیا رعایت کند و برخی جناح های دیگر را نیز از خود نراند و با این وجود رنج زندانی شدن را نیز بر خود هموار کند، نشان دادند که هنر عمیق را می ستایند و این بازیگر را به نقطه اوج و بالاترین درجه کار تبلیغاتی اش رهنمون شدند.
با این حال تئاتر جایی بود که اسکافیلد در آن راحت تر بود و بهتر نفس می کشید و هم شانس و هم لیاقت او سبب شد شماری از مطرح ترین رل ها در بهترین نمایش ها نصیب وی شود. منتقدان امر و تحلیلگران تئاتر در توصیف وی بدرستی آورده بودند: «اسکافیلد مردی بزرگ و به غایت تأثیر گذار بر کار هنری اطرافیان خویش و البته تماشاگران آثار خود است و صدایش گاهی چنان بم و حساب شده و شمرده و سنگین است که شنونده ها گمان می برند از درون چاهی به عظمت و درازای تاریخ ادبیات درمی آید.»
آخرین فیلم عمده و قابل ذکر پل اسکافیلد ، «The crucible» براساس نمایشی از آرتور میلر و محصول ۱۹۹۶ بود و در آن وی برخلاف ایام جوانی و میانسالی اش با توده ای مواج از موهای سپید و در کنار بازیگران مطرح آن زمان و امروز دانی یل دی لوئیس و وینونا رایدر مشاهده می شد. جودی دنچ که خود از بازیگران قوی سینما و تئاتر بریتانیا است و قریب به دو نسل جوان تر از اسکافیلد است و در «هنری پنجم» فیلم سال ۱۹۸۹ کنت برانای بریتانیایی با او همبازی شده بود، وی را یک بازیگر کلاسیک تمام عیار و دوستی خوب برای جامعه هنری بریتانیا خوانده است. برانا که خود از شکسپیرین های توانا و از مریدان آن نمایشنامه نویس افسانه ای است و مانند اسکافیلد از صحنه تئاتر بریتانیا به عرصه سینمای این کشور و سپس هالیوود کشیده شد و در «هنری پنجم» اسکافیلد را در صف بازیگران تحت اختیار خویش می دید، نیز می گوید: «هنر سینما یک ستون استوار خود را از دست داده و باید تأکید کنم که بویژه کار او در تئاتر و بر روی صحنه مسحورکننده بود. او در هر مدیومی که حضور می یافت، یک استاد در آن جلوه می کرد و بازی او در «مردی برای تمام فصول» هر چیزی را که بطلبید و هنر بینگارید، دربردارد. او هم صفات انسانی برجسته و مهربانی قابل توجهی در این راه داشت بلکه در برخی سکانس ها با هوش اش و قوه تشخیص صلاح و مصلحت و ابراز آنچه به سود او (کاراکتر تامس مور) و یارانش در مبارزه با دربار فاسد انگلیس بود، سایر کاراکترها و هنر دوستان را دچار اعجاب می کرد. با بازی او، هر خوبی و خصلت سیاستمدارانه ای شکل و معنای متفاوتی می یافت و نه فقط برای من بلکه برای چند نسل یک انگیزه و درس بازیگری و چیزی ورای تمام محاسبات بود. مهمتر از همه این که غروری هم در او مشاهده نمی شد و وقتی به سراغش می رفتید، فقط صداقت و فروتنی را می یافتید.»
وقتی دولت انگلیس سال ها پیش خواست درجه شوالیه به او بدهد و وی را «سر» بنامد، او آن را رد کرد و گفت این کار را بدین خاطر می کند که می خواهد عنوان و لقب ساده اش را حفظ کند و لااقل به لحاظ اسم و عنوان چیزی ورای مردم عادی نباشد و فخرفروشی نکند. با این حال دولت مزبور پس از این که اسکافیلد در عصر جنگ سرد بین آمریکا و اتحاد شوروی دست به یک اجرای بسیار حرفه ای از نمایش هملت در شهر مسکو زد، نشان تقدیر موسوم به CBE را به او داد. با این حال وی گفته بود: «اگر شما را با همان کلمه های ساده آقای... خطاب کنند چه ایرادی دارد و اگر از ابتدا همین بوده اید، چرا آن را تغییر دهید و با برخی عناوین دولتی برای خود مباهات و افتخار غیرحقیقی بخرید.»
پل اسکافیلد در روز ۲۱ ژانویه ۱۹۲۲ در هرست پی یر پوینت در منطقه ساسکس انگلیس به دنیا آمد. این به واقع روستایی بود که در آن پدرش معلم ارشد تک مدرسه بزرگ آن به حساب می آمد. پل وقتی ۱۷ سال بیشتر نداشت، مدرسه را ترک گفت تا یک بازیگر حرفه ای شود و آن قدر پراستعداد بود که از آن پس به ندرت بیکار ماند و در بیش از ۱۵ فیلم بازی کرد که یکی از آنها «مسابقه نمایشی» کار افشاگرانه سال ۱۹۹۴ رابرت ردفورد بود. در یک نظرسنجی به سال ۲۰۰۴ نیز که از بازیگران شاغل در کمپانی سلطنتی نمایش های شکسپیری بریتانیا (با حروف اختصاری RSC) صورت پذیرفت و ایان مک کلن، ایان ریچاردسون، آنتونی شر و کورین رد گریو را هم دربرگرفت، بازی سال ۱۹۶۲ او در رل «شاه لیر» و در نمایش مشهوری با همین نام برترین بازی ارائه شده در تاریخ حیات و فعالیت های این انجمن قدیمی و کلاسیک هنری بریتانیا شناخته شد و او بعداًً این رل را در فیلمی سینمایی به سال ۱۹۷۱ هم تکرار کرد.
کورین رد گریو هم که به خاندان بزرگ و پرشمار بازیگری ردگریو تعلق دارد ( این خاندان ونه سارد ردگریو، لین ردگریو و سه دختر ونه سا را نیز شامل می شود) در یک کلام اسکافیلد را بهترین بازیگری خوانده که طی عمرش با وی همکاری کرده است.
حسن دیگر اسکافیلد که خبر از غنای درونی او و پرهیز وی از مسائل جنجالی می د اد، دوری جستن او از اجتماعات و میهمانی های معمولاً بدعاقبت هنری بود و وی حتی حاضر نبود در آئین افتتاحیه فیلم هایش و مراسم سنتی نخستین مرتبه پخش آنها شرکت جوید. او خانه ای معمولی در روستایی در ساسکس برای خود جور کرده و آنجا همراه با همسر سال های طولانی اش جوی پارکر که مثل خود او یک بازیگر بود، زندگی می کرد. اسکافیلد می گفت: «دائماً از من می پرسند اینجا چه می کنم. خب، ساده است، در هوای پاک روستاها می توان به راهپیمایی رفت و زندگی سالم و به دور از جنجالی داشت. این چیزی است که من می خواهم.»
وصال روحانی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید