چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا


مراسم ازدواج ، استان گلستان


از مهم‌ترین وقایع زندگی تركمن‌ها ازدواج است. ازدواج علاوه بر افزایش جمعیت خاندان، به سبب تصاحب نیروی كار زنان برای طایفه امری مهّم تلقی می‌شود. از این رو خواستگاری نوعی معامله است و طرفین آن قدر چانه می‌زنند تا بر مبلغ شیربها اتفاق نظر پیدا كنند. عموماً پدر است كه به ازاء دخترش مقدار قابل توجهی شیربها دریافت می‌كند. این داد و ستد زن از آن جا ناشی می‌شود كه خانواده در ازای زنی كه می‌دهد باید بتواند زنی را به خانه بیاورد.
شیربها معمولاً به شكل رمه یا مال یا نقدی و یا هر سه با هم است. سابقاً «شیربها عموماً» مال بود. علاوه بر مال‌های معمول یك مال اضافی نیز به عنوان پول اندرونی به مادر عروس داده می‌شد. امروزه در مذاكراتی كه برای پرداخت شیربها انجام می‌شود. دقیقاً نوع دام یا معادل پولی آن تعیین می‌گردد. تركمن‌ها به اصل و نصب عروس و داماد اهمیت می‌دهند و اكثر طوایف در میان خود ازدواج می‌كنند.
سن ازدواج در میان تركمن‌ها تابع شرایطی متغیر است، گاه عروس دختر خردسال و داماد مرد كاملی است و گاه دختر بزرگی را برای پسر كوچكی می‌گیرند و یا دو كودك خردسال را به ازدواج هم در می‌آورند. ازدواج چندین مرحله دارد كه اولین آن تصمیم والدین پسر و جلب موافقت پدر عروس است. پس از آن تعیین ساعت مناسب برای عروس و آمدن عده‌ای از زنان خانواده داماد به خانه عروس است، در حالی كه بقچه‌های نان را به عنوان هدیه با خود می‌آورند و بعد از احوالپرسی و خوردن چای،‌ آن را تقسیم می‌كنند.
خانواده عروس با كشتن گوسفند و پختن آبگوشت برای نهار، اعلام موافقت می‌‌نمایند. پس از آن تعیین قیمت عروس است كه مشكل‌ترین و حساس‌ترین قسمت عروسی است. قیمت عروس را عرف تعیین می‌كند، اگر عروس بیوه باشد قیمت او از قیمت دختر بیش‌تر است. در این گونه مواقع مردانی كه زنانشان مرده یا همسر خود را طلاق داده‌اند به دلیل گران بودن عروسی ترجیح می‌دهند با دوشیزه (دختر باكره) ازدواج كنند. زیرا این مردان باید بسیار بیش‌تر از آن‌هایی كه ازدواج نكرده‌اند شیربها بپردازند.
در بسیاری مواقع شیربهای سنگین سبب می‌شود كه مردان فقیر و آن‌هائی كه زن خود را از دست داده‌اند بی‌همسر بمانند. در گذشته بیش‌تر وظیفه طایفه بود كه این مردان را برای ازدواج یاری دهد. در مرحله بعدی پدر داماد جمعی از ریش سفیدان طایفه را جمع كرده و موضوع را به آن‌‌ها اطلاع می‌‌دهد. در این مجلس كه «كنكش» نامیده می‌شود روزی خوش یمن را برای برپا كردن جشن انتخاب می‌كنند.
هزینه مراسم را به خصوص وقتی قرار است اسب‌دوانی و كشتی‌گیری نیز انجام گیرد، بررسی می‌كنند. خویشاوندان و همسایگان كه داوطلب كمك هستند و نیز میزان هدایای نقدی و جنسی كه هر یك مایلند بپردازند، مشخص می‌شود. در این مرحله برای خرید مایحتاج عروس و عروسی به شهر می‌روند،‌ دعوتنامه‌ها را به روستاهای اطراف و فامیل‌های دور و نزدیك می‌فرستند و به مربیان اسب خبر می‌دهند. جشن عروسی سه شبانه‌روز به طول می‌انجامد. سه شبانه‌روز شادی، جشن و نوای سازها و آوازها به گوش می‌رسد.
روز عروسی،‌ دیگ‌های بزرگی روی اجاق می‌گذارند و سفره‌هائی با انواع و اقسام نان، نان‌های شیرین،‌ نرم و نازك چون برگ گل، نان‌های شكرین، نقل و آب‌نبات، چای و ... می‌گسترند. مردان از یك سو و زنان در جای دیگر با لباس‌ها و روسر‌های رنگارنگ و با انواع جواهرات قدیمی،‌ عتیقه بر دست،‌ بر گیسو. بر كلاه، بر گوش و سینه به رونق جشن و شادی می‌افزایند.
مهمانان روز قبل از عقدكنان از گوشه و كنار می‌رسند و در خانه داماد یا اطرافیان او كه آماده خدمت‌اند جمع می‌شوند. روز عروسی زنان و مردان و ریش‌سفیدان طایفه داماد، برای آوردن عروس می‌روند. زنان خانواده عروس به استقبال می‌آیند و مردان و زنان در اتاق‌های جداگانه با غذا، چای و شیرینی پذیرایی می‌شوند. پس از صرف غذا، ریش سفیدان طایفه داماد به طایفه عروس می‌گویند: «هر چه با خود آورید بدهید و خیر پیش».
در این هنگام مقدار پول یا مالی را كه توافق شده است به خانواده عروس می‌دهند. زنان به اتاق عروس و یارانشان می‌روند كه فقط پس از هدیه دادن، درِ اتاق به رویشان گشوده می‌شود. زنی از خانواده عروس پای‌زنی از خانواده داماد را می‌گیرد و می‌كشد تا او را به زمین بزند. «چارشوی» را كه برای پوشاندن و بردن عروس آورده‌اند بر سر او می‌افكند كه سه بار توسط عروس به كناری انداخته می‌شود و بار چهارم زنان خانواده داماد با عصبانیت ساختگی او را در آن می‌پیچندو به زور می‌برند. زد و خورد ساختگی در می‌‌گیرد. زنان دو خانواده با دستبندهای سنگین خود بر سر و شانه یكدیگر می‌كوبند و جوانان با پرتاب سنگ این جنگ نمادین را تكمیل كرده و تمثیلی فراموش شده از روزگاران كهن را به نمایش می‌گذارند.
در خانواده داماد جشنی بر پا می‌شود و نهار می‌دهند. زنان آشنا و فامیل با نان شیرین و معمولی كه به رسم چشم روشنی در بقچه‌ای پیچیده‌اند می‌آیند و در عوض به هر یك از آن‌ها دستمال یا تكه‌ای پارچه یا مشتی خشكبار داده می‌شود كه خوش یمن است. (هرچه متعلق به جشن عروسی باشد خوش یمن تلقی می‌گردد) شخصی آمدن عروس را خبر می‌دهد و «مشتلق» می‌گیرد.
در موقع ورود عروس به خانه، یكی از خویشاوندان داماد كلاه مردانه‌ای را بر سرش می‌گذارد كه كنایه از تسلط مرد بر اوست. عروس خسته كه خود را خسته‌تر می‌نمایاند در پشت پرده‌ای به نام «گردك» یا «توتی» می‌نشیند.
«گردك» پرده‌ای است كه تمامی سطح آن با باریكه‌های پارچه تزئین شده و در بالای آن شبه طلسم‌های مثلث و دایره شكل و نیز یك چشم باطل السحر «آبمی باغی» و نقشی به شكل خورشید با پارچه دوخته شده است. این پرده محل نشستن عروس را از دیگران جدا می‌كند.
مرحله بعدی جشن اجرای مراسم عقدكنان است. در مجلس عقدكنان اقوام و ریش‌سفیدان دور تا دور می‌نشینند و چون رسم بر این است كه از جانب پسر و دختر وكلایی انتخاب شده و آن‌ها را برای هم عقد كنند، دو نفر ریش سفید خوش سخن انتخاب می‌شوند. دختر سه مرتبه موافقت خود را به وكیلی كه انتخاب می‌كنند اعلام می‌نماید. به همین خاطر موافقت پسر را نیز جلب می‌كنند و همچون غریبه‌ها به مجلس باز می‌‌گردند و به سلام و احوالپرسی می‌پردازند.
در زمان شروع خطبه عقد كه به وسیله روحانی خوانده می‌شود حاضرین در مجلس بی‌آنكه به دیوار تكیه كنند در حالی كه دست‌هایشان را با انگشتان باز روی زانو گذاشته‌اند، می‌نشینند. یكی از حضار نگهبان در و پنجره است تا مبادا كسی نزدیك شود و از روی دشمنی جادویی به كار برد و داماد را بر عروس ببندد. این مراقبت در طول زمان جاری شدن صیغه عقد ادامه می‌یابد.
در تمام مدت مراسم عقدكنان كسی پشت در یا داخل مجلس قیچی می‌زند تا صدای آهن باعث گریختن ارواح شیطانی و ابطال سحر و جادو شود و گرهی در كار نیفتد.
یك جام بزرگ محتوی شربت قند كه روی آن پارچه سفیدی متعلق به داماد كشیده شده، در وسط سفره قرار می‌دهند و بر روی پارچه از طرف عروس سكه‌ای قرار می‌دهند. پس از عقد در حضور شهود در مجلس و خواندن دعا، شربت را كه معتقدند شیرین‌ترین شربت‌هاست از سمت راست دست به دست می‌گردانند و همه از آن می‌نوشند و بدین ترتیب مراسم عقدكنان پایان می‌گیرد. پس از مراسم عقدكنان نوبت مسابقات اسب‌دوانی و كشتی‌گیری است. بعدازظهر همان روز دل گوسفندی را پخته به دو نیم می‌كنند، به نیت یكی بودن دل‌های عروس و داماد، هر نیمه را به یكی از آن‌ها می‌دهند.
یكی از زنان سالمند فامیل مرد، دستان مرد و زن را برهم نهاده و مرد را نصیحت می‌كند كه مراقب زن خود باشد و ... عروس می‌بایست صورت خود را از دیگران بپوشاند، دست عروس را در آرد می‌گذارند تا سفیدبخت شود و در روغن می‌نهند تا به بركت برسد.
پس از مراسم ازدواج، عروس به مدت یكسال تا سه سال به خانه‌ پدر باز می‌گردد. تا برای تهیه‌ بقیه جهاز خود كه قالی‌ها و قالیچه‌هائی است كه خانه‌ آینده را با آن خواهد آراست، بكوشد. دختر ازدواج كرده جز اموال منقول ارثی نمی‌برد. از این رو تمام ارتباط با طایفه خانواده را از دست می‌دهد. با این همه اگر شوهر بمیرد، و زن طبق رسوم با برادر شوهر ازدواج نكند، دوباره در اختیار خانواده‌ خود قرار می‌گیرد تا مانند زمان دوشیزگی درباره او تصمیم بگیرند.