جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


خودبزرگ‌بینی؛ با هم توهم درباره خود هم برآورد غلط در باب دیگری


خودبزرگ‌بینی؛ با هم توهم درباره خود هم برآورد غلط در باب دیگری
پرداختن کلوپ اندیشه شهروند امروز به مقوله‌های اخلاقی به ویژه در وجه اخلاق اجتماعی و اخلاق سیاسی آن می‌تواند نقطه ورود خوبی برای اجتماعی کردن برخی مفاهیم ضروری و راهگشا در جامعه باشد، اما بهر رو حاصل این اهتمام یک «متن» است و اثر بخشی هر متنی منوط به ارتباط آن با زمینه‌هاست. شاید این چهار ویژگی را بتوان از جمله خصوصیات برجسته و زمینه‌ای جامعه ما دانست:
۱) به رغم دینی بودن جامعه، ما در حال حاضر از وجود نوعی بحران اخلاقی در سطوح مختلف سیاسی و اجتماعی رنج می‌بریم و «وجدان اخلاقی» دین‌داران، سیاست‌ورزان و کنشگران اجتماعی از حساسیت متناسب با زشتی‌های پیرامونی برخوردار نیست. در حالی که مهمترین شان دینداری را باید اخلاقی زیستن دانست، اما به آسانی این ویژگی در میدان قدرت سیاسی به قربانگاه می‌رود و حتی توهم اخلاقی بودن و به تبع آن بی‌نیازی از مباحث اخلاقی چه در سطح نخبگان و چه در سطح عامه می‌نشیند. به هر حال مساله ضعف یا زوال اخلاقی جامعه ایرانی زیانبارتر از ضعف یا زوال سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آن است و نقشه اخلاقی آن در فرآیند اصلاح جامعه از اولویت و اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.
۲) چنانکه تجربه تاریخی مردم ما نشان داده است، واکنش خاص‌‌گرایانه جامعه ما در سرخوردگی‌ها و انفعال‌های سیاسی روآوردن به خویش و نوعی صوفی‌گرایی فردی است. به تعبیر رایج سیاسی محصول مستقیم شکست و یأس اجتماعی یا رشد افراطی‌گرایی و رادیکالیسم است یا رشد صوفی‌گری و فرار از مسوولیت اجتماعی. در چنین موقعیت‌هایی گرایش به وجه فردی مباحث اخلاقی بر وجه اجتماعی آن پیشی می‌گیرد و طبیعتا مباحث اخلاقی رنگ و بوی فردی می‌یابد.
۳) با قبول فرض «نابسامانی اخلاقی» از سویی و گرایش به درون‌گرایی‌های فردی از سوی دیگر پرداختن به فضایل و رذایل اخلاقی در چارچوب نظریات بنیادین، نوین و مساله‌محور ضرورت یافته است. اخلاق در گذشته بخش مهم و محوری مطالعات دینی و سیاسی بوده است و در دهه‌های اخیر نیز فلسفه اخلاق و جامعه‌شناسی آن از جمله مباحث پردامنه دانش‌های جدید است،فقر نظری ما در این زمینه‌ها واقعیتی آشکار است،اما طرح مساله بدون توجه به لوازم و مقتضیات نظری و اجتماعی آن می‌تواند با خطر انتزاعی شدن یا سطحی کردن اینگونه مباحث همراه شود. مساله این است که چه کنیم تا فضیلت‌ها و رذیلت‌های اخلاقی در قالب مسایل مملوس اجتماعی و سیاسی مورد بحث و بررسی قرار گیرند؟
۴) در غیاب یا ضعف روندها و ساختارهای دموکراتیک، فرد و جامعه به لحاظ اجتماعی دچار «بی‌خویشتنی سیاسی» می‌شود. در چنین موقعیت‌هایی شهروندان از سیاست‌ورزی دور می‌شوند و در قبال اجبار و زور راه انفعال و کناره‌گیری پیش می‌گیرند و بی‌حسی سیاسی به نحو روزافزونی گسترش می‌یابد. بی‌حسی سیاسی معمولا محل رشد و نمو رذیلت‌های اخلاقی است.در واقع روی دیگر انفعال و سرخوردگی سیاسی در جامعه خودداری، احساس معنویت و منفعت‌پرستی است و معمولا بحران‌های سیاسی خود موجه و موجب بحران‌های اخلاقی می‌شوند.
با تکیه بر این چهار ویژگی بهتر می‌توان به مساله «خودبزرگ‌بینی» که موضوع این شماره شهروند امروز است پرداخت. در حوزه «اخلاق دینی» خود بزرگ‌بینی به عنوان بارزترین وجه تکبر همیشه آفتی مطرح و مطرود بوده است، در عین حال آنچه بیش از هر چیز دیگر جامعه دینی و فردی دیندار را مورد تهدید قرار داده و می‌دهد، همین رذیلت اخلاقی است. آنقدر در ادبیات عرفانی و اخلاق اسلامی ‌تکبر مورد نکوهش بوده و هست که برابر نهاده آن یعنی «تواضع» نیز گاه در معرض گرفتار شدن به آن دیده شده و از خطر «کبر تواضع» به وفور سخن رفته است.
اسپونویل، فیلسوف برجسته اخلاق با تعریف فضیلت افتادگی در این دوران نیز راه تامل درباره «خود بزرگ‌بینی»را هموارتر می‌کند.به نظر او افتادگی خوارشمردن خویش نیست، بلکه در مورد خود دچار توهم نشدن است. افتادگی ناآگاهی از آنچه انسان هست نیست، بلکه بیشتر شناخت یا شناسایی همه آن چیزهایی است که انسان نیست.
با این تعریف می‌توان مبنای پیدایش و رشد خود بزرگ‌بینی را توهم دانسته. در واقع خیال‌اندیشی نسبت به خود یا دیگری هر که باشد در جامعه‌هایی که بیش از حد اتمیزه و فردی‌مدار شده است، خودبزرگ‌بینی را شکل و گسترش می‌دهد. اتکای بیش از حد به خود و اعتماد کمتر از حد به دیگری محصول نوعی بی‌خویشتنی سیاسی است که در موقعیت‌های غیرمردم‌سالار به وجود می‌آید و در صورت خودبزرگ بینی متجلی می‌شود.
می‌توان به علل مختلف «خودبزرگ‌بینی»را در زمره آسیب‌پذیری‌های مهم اجتماعی و اخلاقی جامعه ایرانی به طورعام و نخبگان سیاسی و فرهنگی آن به حساب آورد.خودمداری و خودپنداری تاریخی ما ایرانیان استعداد خودبزرگ‌بینی فردی و جمعی ما را معمولا بیشتر ساخته و آسیب‌پذیری‌های دیرپای جامعه ما را مرتبا بازتولید کرده است. تخمین و برآورد غلط از توان خود و غیر ساده‌ترین محصول این خودبزرگ‌بینی است. اکنون مساله این است که چه کنیم تا به قله فضیلت فروتنی در جهان و جامعه کنونی چه در حوزه نظر و چه در حوزه کنش سیاسی و اجتماعی نزدیک‌تر شویم و چگونه می‌توانیم از دو پرتگاه «خودبزرگ‌بینی» و «خود کم‌بینی» که بیماری‌های سیاسی جوامع استبداد زده است، دورتر شویم.
هادی خانیکی
منبع : شهروند امروز