پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

این بازگشت تاریخ نیست


این بازگشت تاریخ نیست
بسیاری در واشنگتن تهاجم روسیه به گرجستان را نقطه عطفی در امور بین الملل توصیف کرده اند. صاحب نظران فریاد می کشند که ما در حال بازگشت به عصر نزاع میان قدرت های بزرگ هستیم . آنها می گویند که جهانی شدن و یکپارچه سازی دروغین جلوه گر شده اند و روسیه با زیرکی جسارت آمیزی در حال شروع یک "بازی بزرگ" جدید است و ما – آمریکا و اروپا – در حال اضمحلال و شکست.
اما رویدادها نشان می دهند که این تحلیل احساسی، گمراه کننده و نادرست است. درست است که دنیای امروز با ظهور قدرت های جدید نظیر چین، هند و روسیه تعریف می شود ( پدیده ای که من آن را "ظهور سایرین" نامیده ام )، اما این با جهانی سازی منافاتی ندارد بلکه یکی از پیامد های آن است. رشد اقتصادی در حال زایش مراکز جدید نفوذ است. این روند منجر به غرور ملی افزونتر، اعتماد به نفس و جسارت می شود. اما در عین حال نیروهای خنثی کننده جدیدی نیز وجود دارند– که از جهانی شدن و یکپارچه سازی نشات می گیرند – و ناسیونالیسم و یکجانبه گرایی را تضعیف می کنند.
تهاجم به گرجستان در تاریخ به ثبت می رسد، نه به عنوان نشانه ای از دوران جدید قدرت روسیه، بلکه به مثابه یک اشتباه راهبردی بزرگ از سوی این کشور. به آنچه که در حال وقوع است، نگاه کنید. روسیه در حال وحشت آفرینی علیه همسایگان است و ناآگاهانه آنان را به آغوش غرب می راند.
دو سال است که پای لهستان به پیشنهاد آمریکا برای استقرار سیستم رهگیری موشک در این کشور کشیده شده که بخشی از یک سپر دفاع موشکی گسترده است ( چند ماه پیش حمایت عمومی در مورد این سپر دفاعی بین ۱۵ تا ۲۵ درصد بود ). تنها چند روز پس از حمله روسیه به گرجستان، ورشو با استقرار این سپر موافقت کرد. از سوی دیگر سال ها است که در اوکراین در مورد نزدیکی بیشتر به غرب اختلاف وجود دارد. چند سال پیش ۶۰ درصد از مردم این کشور خواستار روابط فدراسیونی با روسیه بودند. اما اکنون دولت کیف بدون هیچ تردید خواستار عضویت در ناتو شده است.
ولادیمیر پوتین در راستای اتحاد دو سوی آتلانتیک خدمات بیشتری را نسبت به آنچه که باراک اوباما قادر است، به انجام رساند. آمریکا و اروپا هم اکنون از نظر استراتژیک نسبت به هر زمانی در دو دهه گذشته به یکدیگر نزدیک تر هستند. حتی کشورهای مستبد در قفقاز واکنش هایی منفی نسبت به این حمله از خود بروز داده و اقدامات روسیه را مردود دانسته اند.
چین از حمایت سرباز زده است. و از این همه چه چیزی عاید روسیه شد؟ ۷ هزار اوستیایی.
بسیاری از دیپلمات ها و کارشناسان حمله به گرجستان را با تهاجم اتحاد جماهیر شوروی به مجارستان در سال ۱۹۵۶ و چکسلواکی در سال ۱۹۶۸ مقایسه کرده اند. من تصور می کنم که می توان معادل های تاریخی دیگری نیز نظیر حمله روسیه به افغانستان در سال ۱۹۷۹ برای آن پیدا کرد. در آن زمان مانند حالا یک گروه از نخبگان کرملین سرمست از افزایش قیمت های نفت، نابخردانه واکنشی مقابله ای در منطقه و در سطح جهان آغاز کردند.
حقیقت این است که ما در قرن نوزدهم نیستیم، قرنی که در آن رویدادهایی نظیر مداخله اخیر روسیه یکی از اقدامات رایج برای قدرت های بزرگ قلمداد می شد. در واقع ۵۰ سال پیش با جدیت و خشونتی بیش از مسکو به مستعمره های خود – در الجزایر، ویتنام، کنیا، قبرس – چسبیده بودند.
اما در عصر حاضر این اولین بار پس از فروپاشی شوروی است که روسیه نیروهای خود را به یک کشور همسایه اعزام می کند ( کشوری که از سال ۱۸۰۱ بر آن حکمرانی می کرد ). این اقدام رقت انگیز است، اما واکنش – جهانی – به آن نشانه ای از تحولی است که در قوانین رخ داده است. به نظر می رسد که جورج بوش وقتی از رفتار غیرقابل قبول روسیه در قرن بیست و یکم صحبت می کرد، به این نکته کاملا واقف بود.
دیپلمات ها اکنون در حال جستجو برای یافتن راه هایی هستند که روسیه را مجبور به پاسخگویی نسبت به این اقدامات کنند. اقداماتی که موجب کاهش اعتبار این کشور در مجامع بین الملل، تعلیق برخی از توافقنامه ها و امور مشترک سایر کشورها با آن، خواهند شد.
مشکل این نیست که به دلیل عدم تابعیت روسیه به نظم جهانی، این نظم قادر به جلوگیری از اقدامات مسکو نشده است، بلکه مسئله این است که روسیه کاملا خود را از نظم جهانی منفک کرده و به همین دلیل احساس می کند پس از نقض قانون چیزی را از دست نخواهد داد.
شاید یکی از دلایل در انزوا قرار گرفتن مسکو رویه موجود در سیاست خارجی کشورهای غربی باشد – که بی شک این برداشتی از سوی روسیه است – اما علت اصلی وقوع چنین وضعیتی نفت است. پس از آن که قیمت های نفت و سایر منابع گازی طی دهه گذشته افزایش پیدا کرد، فساد، دیکتاتوری و جسارت فزونتر نیز روسیه را فرا گرفت و ثروت های نفتی – از ونزوئلا گرفته تا ایران و روسیه – موجب استقلال از هنجارها، قوانین و بازارهای بین المللی و بی تفاوتی نسبت به آنها شد.
بهترین و تنها راهبرد برای کشاندن روسیه به جهان متمدن این خواهد بود که قیمت های نفت به شدت کاهش پیدا کند. این وضعیت روسیه را محبور خواهد کرد که به جهان بپیوندد یا این که بی حرکت بماند. به موازات آن ما باید از گرجستان حمایت کرده و به کشورهایی نظیر لهستان و اوکراین یاری برسانیم. همزمان باید روابط خود را با روسیه حفظ کنیم تا بتوانیم به همکاری در مورد موضوعاتی مشترک ادامه دهیم. اما درعین حال باید اهرم های موجود علیه این کشور را توسعه بخشیم. راهبردی که به انزوای بیشتر مسکو بینجامد، تنها به کاهش اهرم های ما برای تاثیر بر رفتار این کشور منجر خواهد شد.
تصور کنید که ما روسیه را از جی ۸ بیرون می کردیم و – همان طور که جان مک کین، نامزد جمهوریخواهان برای انتخابات ریاست جمهور و بسیاری از نئومحافظه کاران بارها تاکید کرده اند – روابط مان را با مسکو قطع می کردیم. در آن صورت زمانی که روس ها به گرجستان حمله می کردند، ما تنها دو راه پیش رو داشتیم – عقب نشینی یا جنگ.
مترجم : حسن بنانج
منبع : دیپلماسی ایرانی