چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

نخستین گام های آقای اوباما


نخستین گام های آقای اوباما
برای مقابله با ارثیه پیشینیان اش، رئیس جمهور جدید ایالات متحده، بسیاری از نقطه نظرات آنها را کنار گذاشت. هرچند آقای اوباما به خروج نیروهای نظامی امریکا از عراق سرعت نبخشید و سربازهای بیشتری به افغانستان برای شرکت در یک جنگ خونین و بی سرانجام اعزام کرد. در داخل نیز، سیاست وی در مورد صنایع اتوموبیل، بانک ها، و درآمد مدیران در گسست با لیبرالیسم شکست ناپذیر قرار ندارد و فقط بدهی های شرکت ها را اجتماعی (سوسیالیستی) می کند.
با اینهمه، آقای اوباما بی شک نماد مترقی ترین چیزی است که سیستم امریکا در شرائط کنونی می تواند از درون خود بیرون دهد. تا جائیکه گاه تصمیمات رهبران واشنگتن از انتخاب های همتاهایشان در فرانسه، بروکسل، مسکو، پکن و یا... تهران ارجح تر بنظر می رسند. اگر استواری کاخ سفید سست نگردد و تلاش بعضی از لابی ها برای تحت تاثیر قرار دادن کنگره بی حاصل بماند، ایالات متحده بزودی دارای قوانینی خواهند شد که مدافع حقوق سندیکائی هستند و مشکل هزینه های درمانی ٤٦ میلیون امریکائی بدون بیمه را در نظر می گیرند. امری که بهیچ وجه بی اهمیت نیست.
البته می توان یادآوری کرد که آقای اوباما خدای نکرده مثلا یک دمکرات است. اما این حرف تاریخ چهل سال اخیر را در نظر نمی گیرد. چرا که از همان زمان رفتن ریچارد نیکسون به کاخ سفید در سال ١٩٦٩، دو رئیس جمهور دمکراتی که پس از او به قدرت رسیدند اگرچه از گسست حرف زدند اما.... در واقع برآن بودند که خواسته های حزبشان بیش از حد مترقی است.
و هر کدام بنوبه خود شرائط را برای جمهوری خواهانی فراهم کردند که پس از آنها به قدرت رسیدند(رونالد ریگان و آقای جورج بوش). آقای جیمی کارتر موج قوانین زدائی را آغاز کرد، سیاست پولی افراطی را تقویت نمود و تحت نام «دفاع از حقوق بشر» جنگ سرد را تشدید کرد. از او بدتر آقای کلینتون بود: تشدید مجازات های جزائی، عمومی کردن حکم اعدام، حذف کمک های دولتی به فقرا، انجام عملیات نظامی بدون هیچ ماموریتی از سوی سازمان ملل متحد در افغانستان، عراق، سودان، کوسوو. در مقایسه با عملکرد ایندوست که باید بیلان اولیه آقای اوباما را ارزیابی کرد.
سخنرانی او در قاهره در ٤ ژوئن گذشته هرچند دارای هیچ عنصر تازه ای نبود: آقای جورج بوش نیز بوجود آمدن یک دولت فلسطینی را پذیرفته بود و از زمان جیمی کارتر تمام ساکنین کاخ سفید خواستار پایان دادن به ساختمان شهرک های اسرائیلی شده بودند (البته نتیجه آنرا می دانیم). اما لحن او در عوض بسیار تغییر کرده بود. با خواست پایان دادن به «دور شک و ظن و نزاع» * بین ایالات متحده و مردم سرزمین های خاورمیانه، آقای اوباما با ظرافت از استفاده از صفت «تروریست» پرهیز کرد که از سوی جورج بوش مرتب تکرار می شد.
در مورد حماس، رئیس جمهور ایالات متحده حتی پذیرفت که این سازمان «دارای پایگاه در میان بعضی از فلسطینی هاست». و بالاخره با تشویق آنها به الهام گرفتن از مبارزه (غیرخشونت آمیز) سیاهپوستان امریکا او بطور غیر مستقیم استعمار اسرائیلی را با «ضربه شلاق بردگی و تحقیر جدائی از سفیدپوستان» مقایسه کرد که پیش از این به رنگین پوستان امریکائی تحمیل می شد.
با اینهمه او اضافه کرد که «آمریکا این توهم را ندارد که میداند چه چیزی برای دیگران خوب است». اصلی عاقلانه که بلافاصله شامل ایران شد. در صحبت هایش آقای اوباما از کودتائی که توسط نیروهای امنیتی امریکا در سال ١٩٥٣ بر ضد دولت ملی محمد مصدق سازماندهی شد اظهار تاسف کرد: «در اواسط جنگ سرد، آمریکا در برکناری دولت ایران که از راه دموکراتیک انتخاب شده بود، نقش داشت». آیا درست به همین دلیل ایالات متحده ناموجه ترین دولت برای اعتراض به تقلب کنندگان در انتخابات نیست؟ بخصوی وقتی که اینها به دنبال چنین بهانه هائی هستند تا رقبای ناکام خود را که تا همین دیروز از ستون های رژیم تئوکراتیک به حساب می آمدند به تغییر ماهیت و تبدیل شدن به دست نشاندگان شیطان بزرگ متهم کنند.
اما هرچه شرائط در ایران سخت تر شود، موضع اولیه کاخ سفید برای مذاکره با تهران، بیشتر از سوی راست نو محافظه کاری زیر حمله می رود که هرگز میدان را خالی نمی کند.
منافع استراتژیک امریکا برای رئیس جمهور ایالات متحده به شدت محدود کننده اند، حال این شخص هرکس که می خواهد باشد، چرا که خواه ناخواه او نقش رهبری امپراتوری را برعهده دارد. اولین گامهای آقای اوباما با اینهمه نشانگز آنند که او گذشته مترقی اش را در محلات فقیرنشتن شیکاگو به کلی به فراموشی نسپرده است.
نویسنده: سرژ - حلیمی
مترجم: شروین - احمدی
منبع: ماه نامه - لوموند دیپلماتیک - ۲۰۰۹
تمام ارجاع ها به سخنان آقای اوباما از روی ترجمه سخنرانی وی بر روی سایت صدای امریکا گرفته شده است و اگر در مواردی ناروشنی دیده می شود مسئولیت آن با ما نیست: مثلا بجای عبارت «تبعیض نژادی» از «جدائی از سفیدپوستان» استفاده شده است.
Serge HALIMI: دبیر هیئت تحریریه لوموند دیپلوماتیک
منبع : باشگاه اندیشه


همچنین مشاهده کنید