جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

آن روزها


آن روزها
آن روزها هیچ‌کس خودش نبود. هیچ کس تنها نبود، همه با هم بودند، یکی بودند، باصفا و با هم، یکرنگ یکرنگ.
خانه هر کسی متعلق به خودش نبود، یا بیمارستان و درمانگاه بود، یا مأمن یک انقلابی فراری، یا پایگاه تهیه کوکتل مولوتف و تکثیر اعلامیه و یا محل بحث و برنامه‌ریزی برای تظاهرات و حرکت‌های فردا و فرداها ... .
پیرزنی را نمی‌دیدی که در صف بایستد، چراکه جوان‌ها برای کمک به او گوی سبقت ربوده بودند و پیرمردی نبود که در اتوبوس سرپا بایستد که ایستادگی، کار جوان‌ها بود.
جوانی را نمی‌دیدی که بیهوده در خیابان بایستد، چراکه مأموریت‌های مهمی برای او تعریف شده بود، جوان‌ها بزرگتر از سنشان می‌اندیشیدند و رفتار می‌کردند.
در صفوف تظاهرات، فقیر و غنی در کنار یکدیگر بودند، کسی خودرو خارجی‌‌اش بر دوچرخه بغل‌دستی‌ برتری نداشت و آن کسی که ضعیف‌تر بود، بر همسایه ثروتمندش غبطه نمی‌خورد.
آنان که حرکت‌های اسلامی جامعه انقلابی را هدایت می‌کردند، خود در خطوط مقدم مبارزه بودند؛ در کنار دیگران و همراه آنان، نه خودرو آنان ویژه بود و نه منزلشان بزرگتر.
صف اهدای خون جوان‌ها در بیمارستان‌ها غرورآفرین بود. تا صبح، محله را نگهبانی می‌کردند و دیوارها را شعارنویسی و با زدن سپیده، مسئولیت‌پذیری آنان در تظاهرات آغاز می‌شد و شب را با ندای تکبیر شبانه، به پایان می‌بردند.
هر کس پیشتازتر بود و نفوذ کلامش بیشتر، مطمئنا بیشتر به اندیشه و گفتار خویش پایبند بود.
راستی که روزها، روزهای بازگشت به خویشتن بود. این قوم، خود را تغییر داده بودند تا جامعه خود را تغییر دهند.
عشق به حسین(ع) و قیام او، غلیان کرده بود. صف‌های تماشای فیلم‌های بی‌پرده به صفوف به هم پیوسته نماز جماعت، تبدیل شده بود. مساجد لبریز از نمازگزار شده بود و شور یادگیری و آشنایی با اسلام روزافزون بود.
اساتید و معلمان در کلاس درس، سرود عشق سر می‌دادند و راه امام(ره) را برای نوجوان‌ها و کودکان بازگو می‌کردند. دیگر کتاب‌های دکتر شریعتی، استاد مطهری و... جای مجلات و داستان‌های رنگارنگ را گرفته بود.
برای جوان‌ها،‌ فساد و ولنگاری، رقص و پارتی، ولگردی و... دیگر افتخار نبود، بلکه بیداری، حرکت و ظلم‌ستیزی و تلاش برای یادگیری‌، نشانه تشخص و برتری جوانان بود.
کارمندان با اعتصاب از اضافه کار خویش برای اصلاح جامعه می‌گذشتند، کسبه با تعطیلی کسب، زیان را به جان می‌خریدند و ... همه و همه در کنار یکدیگر بودند.
شور آن روزها تا سالیان دراز ادامه یافت، غرورآفرینی رزمندگان در جبهه‌ها، پیروزی یک کشور اسلامی در برابر سلاح تمام ابرقدرت‌ها، ثروت شیوخ خودکامه و نفرت یزیدیان را باید از برکات این احیای اسلامی با دم مسیحیایی حضرت امام(ره) دانست.
پیروزی اسلام، استقلال ایران و رشد و توسعه را شور و تحرک پیوسته مانند آنچه در آن روزها بود، ضمانت می‌کند. اگر چنین شور و حرکتی هست که باید شکرگزار باشیم و اگر نیست، باید متصدیان فرهنگی بنشینند، بیندیشند و راهکاری برای بازگشت‌ به فضای آن روزها بیابند.

میرزا علی آیت‌اللهی
منبع : سایت تابناک