شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

اهداف هزاره سوم و لزوم تجدید ساختار دولت


اهداف هزاره سوم و لزوم تجدید ساختار دولت
قرن اول هزاره سوم میلادی با عزم بی سابقه جامعه جهانی برای رهایی از فقر شروع شد. در سال ۲۰۰۰ میلادی، مجمع عمومی سازمان ملل شاهد تدوین و تصویب "منشور هزاره" در بزرگترین گردهمایی سران دولت‌ها بود. بر اساس این منشور کشورهای پیشرفته و در حال توسعه متعهد می‌شوند که تمام تلاش خود را برای رفع فقر، افزایش شرافت انسانی و مساوات، دستیابی به صلح و دموکراسی و حفظ محیط زیست به کار گیرند. در این منشور رسیدن به اهداف بالا به منزله نیروی محرک سیاست های توسعه در کشورهای فقیر، ابزار مهیا کننده زندگی سالم و مفید برای یک میلیارد جمعیت فقیر جهان و نیز روش تأمین صلح و امنیت جهانی دانسته شده است.
با وجود این که تقریبا نصف زمان پیش بینی شده برای تحقق این اهداف ( سال ۲۰۱۵) سپری شده است ولی پیشرفت کلی برای تحقق اهداف توسعه هزاره نامطلوب است. این اهداف در تعداد معدودی از کشورها و مناطق تحقق یافته و تعدادی از کشورها هنوز به هیچ کدام از اهداف نائل نشده اند. در آسیا و منطقه اقیانوس آرام بعضی از کشورها مانند کشور چین در مبارزه با فقر موفقیت های چشمگیری به دست آورده اند. ولی کشورهای آفریقایی با مشکلات جدی در این راه مواجه شده و تقریبا به هیچ یک از اهداف جامه عمل نپوشانیده اند. کشورهای در حال توسعه نظیر کشورهای شمال شرق آسیا، امریکای لاتین و حوزه دریای کارائیب، افریقای شمالی وغرب آسیا در مسیر تحقق پنج و یا شش مورد از یازده هدف هزاره حرکت کرده و در این راه موفقیت هایی هرچند کم فروغ به دست آورده اند. در حقیقت جهان در حال توسعه را می توان در چهار گروه ذیل طبقه بندی کرد:
۱) نواحی به سرعت در حال رشد با پیشرفت فوق العاده در نیل به اهداف توسعه هزاره مانند کشورهای آسیای جنوب شرقی
۲) نواحی به سرعت در حال رشد با پیشرفت محدود در رسیدن به اهداف توسعه هزاره مانند کشورهای شمال شرق آسیا
۳) نواحی دارای رشد کند با پیشرفت فوق العاده در مسیر اهداف توسعه هزاره مانند کشورهای منطقه امریکای لاتین و حوزه دریای کارائیب، شمال افریقا و غرب آسیا
۴) نواحی دارای رشد کند با پیشرفت محدود در دستیابی به اهداف توسعه هزاره مانند کشورهای اروپای شرقی، آسیای مرکزی و کشورهای افریقایی
تحلیل ها نشان می دهند که ارتباط تنگاتنگی میان پیشرفت اهداف توسعه و نرخ رشد تولید ناخالص داخلی سرانه، رشد اقتصادی، میزان حمایت از قشر محروم و کیفیت نهادهای اقتصادی وجود دارد. همچنین فساد، تأثیر بسیار منفی بر روی پیشرفت این اهداف داشته است. به عبارت دیگر نحوه حکمرانی دولت ها در میزان دستیابی آنها به اهداف از پیش تعیین شده منشور هزاره بسیار تأثیر گذار است.
ارتباط میان حکمرانی و اهداف توسعه‌ای هزاره سوم را می توان در دو گروه کلی زیر تقسیم بندی کرد:
الف) ارتباط مستقیم
ارتباط مستقیم از طریق عناصر خاصی از حکمرانی که در دستیابی به اهداف مستقیما مؤثرند؛ مانند چارچوب حمایت از اقشار محروم جامعه، دولت و خدمات شهری، تمرکز زدایی و ارائه خدمات دولتی و حاکمیتی
ب) ارتباط غیر مستقیم
تقریبا تمامی مولفه های حکمرانی از این طریق در تحقق اهداف ایفای نقش می¬کنند. تمامی مولفه های حکمرانی به نوعی با درآمد مرتبط هستند و درآمد به عنوان ابزار تأمین مالی سرمایه گذاری های دولتی و خصوصی در مسیر نیل به اهداف توسعه منشور هزاره است. علاوه بر آن تحقق اهداف توسعه هزاره می تواند از طریق بهبود تجمیع سرمایه انسانی به رشد اقتصادی بالاتر و حکمرانی بهتر منجر گردد. تحقق چنین ارتباطی مستلزم وجود یک استراتژی جامع برای تحقق این اهداف به صورت مستقیم از طریق اعمال حکمرانی خوب و به شکل غیر مستقیم از طریق سرمایه گذاری در منابع انسانی و زیر ساخت ها است.
حکمران خوب در قرن بیست و یکم وظایف زیادی دارد که مهمترین آنها عبارتند از:
▪ بایستی چارچوب سیاست کاهش فقر را گسترش داده و ترکیب مناسبی از سیاست های اقتصاد کلان و بخشی ارائه دهد. سیاستهای کلان دولت باید بر ثبات، رشد بالای اقتصادی و اشتغال تأکید کرده و دولت با توجه به استراتژی کاهش فقر، راهکاری را به سوی چشم انداز توسعه دراز مدت و نیل به اهداف هزاره ارائه دهد.
▪ اهداف توسعه هزاره را به عنوان اولویتهای سیاستگذاری در سطح ملی و به ویژه در سطح محلی و منطقه ای مورد توجه قرار داده و اولویت بندی و توالی اهداف را با توجه به شرایط سیاسی، اجتماعی- اقتصادی و جغرافیایی منطقه مشخص کند.
▪ دولت با توجه به چهار اصل زیر وظایف و اختیارات خود را اصلاح نماید:
۱) ایجاد ظرفیت و پتانسیل قوی در دولت مرکزی برای شکل دهی و هماهنگی سیاستها
۲) اصلاح نهادها به منظور ارائه خدمات بهتر
۳) ایجاد انگیزه و توانایی در کارکنان و توسعه توان رهبری و مدیریت کارکنان
۴) مکانیسم مؤثر برای تعامل بین بنگاه های عمومی در بخش های مختلف
این اصلاحات مستلزم سرمایه گذاری در نیروی انسانی ( افزایس حقوق و پاداش، آموزش، ایجاد ظرفیت و ...) و بهبود سیستم ها ( نرم افزاری و سخت افزاری، آسان سازی فرایندها و ...) می باشد.
▪ به سوی دولت محلی غیر متمرکز که مهمترین مکانیسم برای دستیابی به بهبودی پایدار در ارائه خدمات است، حرکت نماید.
▪ در حیطه های خاص همانند آموزش، بهداشت کودکان و مادران، ایدز، تهیه آب بهداشتی، بهبود مناطق فقیر نشین و ... با هدف گسترش پوشش، بهبود کیفیت و تقویت توانایی مالی به صورت ویژه و هدفمند مداخله نماید.
▪ زمینه را برای برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه فراهم ساخته و نهادهای حکمرانی پاسخگو را تقویت نموده و با آزاد سازی رسانه ها و جریان اطلاعات و محترم شمردن آزادی بیان، زمینه را برای افزایش شفافیت و ارتقاء سطح اعتماد عمومی مهیا نماید.
▪ استراتژی جامعی را با در نظر گرفتن مؤلفه های پیش گیری، اعمال قانونی و ارتقاء آگاهی عمومی با دستیابی آسان به اطلاعات، آزاد سازی رسانه ها و جامعه مدنی پویا به منظور مقابله با فساد تدوین نماید.
▪ با حفظ استقلال قوه قضائیه، سیستم قضائی را از طریق تدوین و تقویت قوانین رفع تبعیض و تسهیل کننده دسترسی اقشار آسیب پذیر تقویت نماید.
▪ اهداف توسعه ای هزاره را در چارچوب حقوق بشر اجرا نماید.
▪ فضای سیاسی، قانونی و نهادی مناسب برای بیان دیدگاه ها و مشارکت در فرایند توسعه را ایجاد کند.
دستیابی به اهداف توسعه ای هزاره در کشورهای در حال توسعه نیازمند افزایش سرمایه گذاری است که خود مستلزم حکمرانی خوب است تا بتوان از منابع مازاد بهترین استفاده را نمود.
● جامعه مدنی فعال از چند طریق در تقویت و استحکام حکمرانی خوب ایفای نقش می کند:
ـ تحلیل سیاستگذاری و جدیت در آن
ـ نظارت بر عملکرد دولت و رفتار مأموران دولتی
ـ ایجاد سرمایه اجتماعی از طریق سازمان های اجتماعی
ـ توانمند ساختن شهروندان در شناختن ارزشها، باورها و هنجارهای خود
ـ تحریک گروه های حاشیه ای برای مشارکت بیشتر در موضوعات عمومی
ـ مشارکت در اجرای برنامه های توسعه به منظور افزایش رفاه فرد و جامعه
ولی با این وجود عواملی مانند عدم تداوم حمایت مالی، عدم وجود چارچوب نظارتی و قانون جامع، عدم اعتماد کافی در داخل و سوء ظن به دولت در خصوص نقش آن باعث محدود شدن تأثیر جامعه مدنی می شود.
در مجموع حکمرانی دموکراتیک به بهترین شکل، اصول و ارزشهای حکمرانی خوب را در بر می گیرد. حکمرانی دموکراتیک ابزاری قوی برای غلبه بر چالشهای انسانی در جهان در حال توسعه است. اما باید از جنبه مناسب به آن نگریست. حکمرانی دموکراتیک صرفا به معنای انتخابات آزاد و عادلانه نیست، بلکه به معنای ارزش ها و هنجارهای دموکراتیک، مساوات و عدم تبعیض، مشارکت، شفافیت و اعتماد است.
مسائل حکمرانی تأثیر گذار بر دستیابی به اهداف توسعه ای هزاره وسیع و پیچیده است و تأثیر آنها دور از دسترس و شفافیت آنها دشوار است.
نیاز به بازیابی نقش قانونی دولت از طریق تمرکز بر بازسازی دولت، ایجاد ظرفیت در تمام سطوح و تقویت تمرکز زدایی در خدمات و اصلاح قانون در برخی از کشورها بایستی مد نظر قرار گیرد.
در مجموع تحقق اهداف توسعه ای هزاره سوم نیازمند تغییر نگرش به وظایف و اختیارات دولت و نیز نحوه حکمرانی آن است. اصلاح و تقویت نهادهای اقتصادی از طریق تمرکز زدایی مؤثر و یا بهبود ارائه خدمات دولتی در بخشهای مختلف، بهبود اعتبار و شفافیت در مبارزه بافساد به همراه ارائه چارچوب مناسب برای سیاست های حمایت از اقشار محروم و کم درآمد جامعه، بهبود خدمات شهری، حمایت از نهادهای اجتماعی و ایجاد زمینه برای ایفای نقش آنها، تقویت سایر ابعاد مرتبط نظیر حاکمیت قانون، شفافیت بازارها و احترام به حقوق بشر از ضروریات تحقق این اهداف می باشد.
دکتر حمید رضا برادران شرکاء
منبع : خبرگزاری آفتاب