پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

قهرمانی المپیک مال من است، حتی اگر قرار شود مثل آرش بمیرم


قهرمانی المپیک مال من است، حتی اگر قرار شود مثل آرش بمیرم
متن زیر گفتگوئی است با آرش میراسماعیلی از قهرمانان نامی جودوی کشورمان که با انصراف از بازی با جودوکار اسرائیلی نام خود را در جهان و خصوصاً کشورهای اسلامی جاودانه ساخت.
آرش میراسماعیلی جوان خرم‌آبادی که بیست‌وشش بهار از عمرش گذشته میهمان این مبحث است. آرش خان پایتخت‌نشین قصد دارد تا با مدال قهرمانی المپیک کلکسیون افتخارات خود را زیباتر از قبل سازد. او که همسری مهربان و پدری فداکار برای یگانه پسرش ابوالفضل است سؤالات ما را اینگونه پاسخ داد.
● از مدال‌هایت برایمان بگو
▪ سه مدال جهانی دارم (۲ طلا و یک برنز)، دو طلای بزرگسالان آسیا، یک نقرهٔ جوانان جهان، یک برنز بازی‌های آسیائی و یک برنز المپیک دانش‌آموزان.
● اخلاق آرش را در سه جمله بگو
▪ خوش‌اخلاق، مهربان و شوخ‌طبع (که البته سعی می‌کنم تا خوش‌اخلاق و مهربان باشم)
● کودکی آرش در کجا و چگونه گذشت؟
▪ در لرستان و طبیعت زیبای خرم‌آباد باید اعتراف کنم که بچهٔ شیطان و شلوغی بودم.
● اگر از مادرت بخواهیم که یک خاطره از آرش بگه کدوم خاطره را نقل می‌کنه؟
▪ وقتی من در گهواره بودم و گریه می‌کردم اگر یک رادیو بالای سرم می‌گذاشتند، بلافاصله گریه‌ام قطع می‌شد و آنها راحت به کارشان می‌رسیدند.
● خانوادهٔ شما چند نفره بود؟
▪ خانوادهٔ شلوغی داشتیم - چهار برادر و سه خواهر که صمیمی هستیم.
● کدامیک از اعضای خانواده‌ات ورزشکار بودند؟
▪ برادر کوچکم دو سالی است که جودوکار می‌کند.
● شغل پدرت؟
▪ تکنسین برق
● از وضعیت تحصیلی‌ات‌ بگو.
▪ خیلی عالی نبود، درسم متوسط بود چون ورزش می‌کردم نمی‌رسیدم زیاد درس بخوانم.
● ورزش را از کی شروع کردی؟
▪ از سال ۶۹ به توصیه یکی از بستگان در ورزشگاه ۲۲ بهمن خرم‌آباد جودو را آغاز کردم.
● چی‌ شد رفتی سراغ جودو؟
▪ خیلی اتفاقی، مثل خیلی از قهرمانان کشور. در ایران اینطور نیست که به‌دلیل تناسب فیزیک بدن یک رشتهٔ ورزشی را انتخاب کنی، ولی از همان روزهای اول به جودو علاقه‌مند شدم.
● آرش میراسماعیلی اولین جودو کاری بود که به مقام قهرمانی جهان رسید. اولین بودن چه مزه‌ای داشت؟
▪ لذت‌بخش بود. وقتی مدال را به گردنم انداختند آرامشی عجیب تمام وجودم را فرا گرفت. البته آن طلا متعلق به تمام جودوکاران ایران بود.
● و بعدش!
▪ مثل یک فیلم تمام روزهائی را که برای رسیدن به این عنوان پشت سرگذاشته بودم از جلوی چشمانم عبور کرد، لحظهٔ باشکوهی بود.
● از مربیانت بگو؟
▪ آقایان حاج حسین‌زاده و امینی در طول مدتی که سه مدال جهانی را دریافت کردم خیلی برایم زحمت کشیدند.
● سخت‌ترین رقیب تو کیست؟
▪ در طول این مدت تمام حریفان را به‌خوبی می‌شناسم. فکر می‌کنم به لطف خدا به‌جائی رسیده‌ام که حریف جدی دیگران باشم.
● با ژاپنی‌ها چه می‌کنی؟
▪ اکثر مربیان ژاپنی با من صمیمی هستند، آنها دو سه کلمهٔ فارسی مثل سلام و خوبی بلد هستند من هم چند کلمهٔ ژاپنی بلدم با هم شوخی می‌کنیم و می‌خندیم.
● در المپیک آتن، شما پرچمدار کاروان بودی، از پرچمداران گذشته چه کسانی را می‌شناسی؟
▪ امیررضا خادم، غلامرضا تختی، و خانم لیدا نریمان.
● وقتی معلوم شد حریف شما یک اسرائیلی است چه حالی شدی؟
▪ خیلی ناراحت بودم، حتی گریه می‌کردم. تصمیم داشتم بدشانسی المپیک قبلی را جبران کنم و نتیجهٔ زحماتم را بگیرم، اما وقتی یاد ظلم و ستم آنها افتادم و به آرمان‌ها و ارزش‌هائی که به آنها ایمان دارم فکر کردم، به این نتیجه رسیدم که من دیگر آرش میراسماعیلی نیستم، بلکه نمایندهٔ یک ملتم. پس تصمیم گرفتم و این تصمیم بیشتر از ده مدال جهانی برایم ارزش داشت.
● منبع درآمدت چیست؟
▪ کارمند شرکت نفت هستم.
● چه سبک موسیقی را می‌پسندی؟
▪ سنتی و البته بیشتر بومی‌لری
● بهترین دوست ورزشی
▪ محمود میران
● بزرگترین آرزو؟
▪ تکرار قهرمانی در بازی‌های آینده
● این بار تیر آرش در المپیک ۲۰۰۸ به هدف می‌خورد؟
▪ مطمئن باشید اینطور خواهد شد و من می‌دانم که خدا کمکم می‌کند حتی اگر قرار باشد مثل آرش بمیرم تلاش می‌کنم تا قهرمان شوم.
منبع : ماهنامه دنیای کاراته