جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


سهمیه ۳۰ درصدی زنان


سهمیه ۳۰ درصدی زنان
در یک نگاه کلی به وضعیت جنبش زنان در ایران می توان تشخیص داد که این جنبش اجتماعی در حال ورود به مرحله حساسی از عمر پر تلاطم خود است.
زنان ایرانی که تا امروز ملتمسانه چشم به دستان پرسخاوت صاحبان قدرت و موقعیت و منزلت دوخته بودند تا شاید گوشه چشمی ببینند و خرده ای از عناصر گرانبهای در اختیار آنان از خوان رحمت گسترده برایشان به سوی آنان روانه شود، دیگر شیوه های پیشین را برای دستیابی به مطالبات خود و نسل بی تاب و بی قرار پرسشگر زن امروز، کافی نمی دانند. لذا تجارب گذشته و شرایط حاد اجتماعی آنان را بر آن داشته تا بیش از گذشته به فکر پیدا کردن هم بیفتند، صدای هم را از اقصی نقاط کشور بشنوند و به آن پاسخ گویند. البته هنوز در اتخاذ شیوه ها با هم به توافق نرسیده اند و هر گروه برای دستیابی به مطالبات راهی را می رود که خود لازم و مفید و موثر می داند.
تا اینجای کار مشکلی را ایجاد نمی کند مشکل از جایی آغاز می شود که این گروه ها به تخطئه فعالیت های یکدیگر بپردازند و جامعه زنان و به ویژه زنانی را که از هسته های اولیه فعالان حقوق زنان دور هستند، دچار ابهام و سردرگمی در تشخیص مسیر درست و در نتیجه بازماندن از راه کنند. اتفاقی که کیان این حرکت خودجوش و راست مرام و هدفمند را در معرض آسیب قرار می دهد.
باری، بخشی از فعالان جنبش زنان با باورعمیق به الزام آور بودن تلاش برای دستیابی زنان به قدرت (هم پای ثروت و منزلت و اطلاعات و آگاهی) مسیری سخت و پرخطر را پیش گرفته اند. مشکلات این زنان چندان متفاوت از دیگر دوستانی نیست که مشی دیگری را در حرکت برای بهبود زندگی زنان پیش گرفته اند. اما چه کسی است که هزینه های چانه زنی با اصحاب قدرت را نداند و تبعات آن را نشناسد.
ارزش حضور و تاثیرگذاری زنانی که همه اعتبار علمی و مقام مرتفع پژوهشی یا موقعیت فرهنگی، اجتماعی، هنری و حتی اقتصادی خود را که با مشقت فراوان به دست آورده برای دستیابی زنان به موقعیت بهتر هزینه می کنند و گاه در مواجهه با کسانی که به رغم فرودستی جایگاه اجتماعی و مقام علمی شان صرفاً با تکیه بر تعلق شان به نیمه برتر اجازه توهین و تحقیر این فرهیختگان را به خود می دهند، برای حفظ مصالح زنان و برای تثبیت هویت زنانه خود غرورشان را زیر پا می گذارند، غوغای درون را مهار می کنند و لب فرو می بندند و آرام و پیوسته در چارچوب هدف تعیین شده پیش می روند، با کدامین معیار سنجیده می شود؟
فراموش نکنیم به رغم تبلیغات صاحبان زور و زر و تزویر، فعالان حوزه زنان دخترکان احساساتی نیستند که از سر ماجراجویی و با سودای مشهوریت و مقبولیت برای کامجویی های موردی این مسیر را انتخاب کرده باشند بلکه ترکیب تجربه دلسوختگان این عرصه با دغدغه های امروز نسل جوان زن ایرانی که هر دو گروه دل در گرو آینده ای روشن برای زنان دارند، مجموعه ای متجانس و اثرگذار را پدید آورده که اگر با انسجام و برنامه ریزی و البته تدبیر به راه خود ادامه دهند می توان افق های روشنی را برای گروه هدف آنان پیش بینی کرد.
جامعه ایرانی، امروز نمی تواند بدون توجه به مسائل زنان و جوانان مورد بررسی قرار گیرد و جامعه شناسان ایرانی که در بطن این جامعه زندگی می کنند و از نزدیک با مسائل و مشکلات دست وپنجه نرم می کنند نمی توانند با مطالبات زن ایرانی و نسبت آن با همه ساختارهای خانوادگی و اجتماعی غریبه باشند.
اما غیبت مطالعات و تحقیقات و شاید نتیجه این تحقیقات اجتماعی و از آن مهم تر جای خالی آن در حوزه های تصمیم گیری و برنامه ریزی به خوبی مشهود است. زنان به عنوان مهم ترین گروه های خاموش اجتماع، چندی است که به صدا یا بهتر بگویم به فغان آمده اند. انتظار نداریم که این صدا توسط کسانی شنیده شود که پیشاپیش گفته اند نسبت به آن هیچ شنوایی و در نتیجه واکنش نخواهند داشت.
انتظار از آنان است که بخشی از ادعاها و شعارهایشان آنگاه که در قدرت بودند محقق شد و بخش عمده آن باقی ماند برای مجالی دیگر که «انتخابات» تجلی آرای مردم و بهترین ابزار برای تحقق آرمان های امام و انقلاب یکی از مهم ترین این فرصت هاست.
ما با علم به جمله شرایط حساس این دوره و ویژگی های خاص انتخابات مجلس هشتم، معتقدیم با گذشت سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی وقت آن رسیده که زنان سوال کنند در کجای تاریخ نشسته اند و مقام رفیعی که برایشان تصویر شده بود به راستی کجاست. و البته منتظر جواب نمانند و خود جایشان را تعیین کنند.
بدیهی است بخش عمده ای از وظیفه فرهنگ سازی و زمینه سازی برای رسیدن زنان به موقعیت مطلوب سیاسی و اجتماعی به عهده نهادهای مدنی و به ویژه رسانه ها و احزاب است.
انتظار نداریم احزاب مردانه ما که در فضای مردسالار حاکم بر کشور شکل گرفته اند به یک باره تمرکز بر مسائل زنان پیدا کرده همه مطالبات زنان را از طریق فعالیت های حزبی پیش ببرند اما برنامه ریزی برای زنان به عنوان نیمی از جامعه و به عنوان صاحبان رای که می توانند مستقیماً با آرای خود و به طور غیر مستقیم آرای وابستگانشان احزاب و کاندیداهای آنان در انتخابات مختلف را پشتیبانی کنند، توقعی بی جا و به دور از منطق به نظر نمی آید.
هرچند بعضی از احزاب از مرحله ادعا گذشته و اقداماتی را در این زمینه آغاز کرده اند اما آنچه شده هرگز کافی نیست و هم از این روست که جمع زنان مدیر و زنان عضو احزاب اصلاح طلب حرکتی منسجم و فراگیر را برای اصلاح نگرش ها، تغییر باورها و رسیدن به استراتژی و به دنبال آن برنامه واحد تا رسیدن به هدف که افزایش کمی و کیفی زنان در مجلس هشتم است، آغاز کرده اند.
برگزاری جلسات منظم به منظور همفکری و هم گرایی زنان، نشست های مشترک با گروه ها و احزاب، دیدار و گفت وگو با دبیران کل احزاب اصلاح طلب و نیز دیدار و گفت وگو با شخصیت ها و عناصر موثر در شکل گیری ائتلاف اصلاح طلبان از جمله اقدامات این جمع است و برنامه های اخیر آن دیدار بیش از ۳۰ تن از مدیران و زنان فعال در احزاب با سیدمحمد خاتمی و تاکید ایشان بر ادامه راه تا رسیدن به نتیجه و نیز دیدار و گفت وگو با کمیته های تشکیل شده در مجمع مشورتی ائتلاف اصلاح طلبان است که با تایید اقدامات انجام شده توسط زنان خصوصاً در لابی با احزاب که نهایتاً لیست های انتخاباتی را تنظیم می کنند، روبه رو شد.
توصیه به اختصاص حداقل ۳۰ درصد لیست به کاندیداهای زن از طرف مجمع به احزاب و به ویژه استان ها از مواردی بود که در این جلسه مطرح شد و حضور دو تن از زنان اصلاح طلب برای پیگیری مطالبات زنان و اظهارنظرهای تخصصی در این زمینه با عقبه زنان مدیر و زنان حزبی می تواند ابزاری پیش برنده تلقی شود.
اما از مرحله بعدی کار پیوستن همه شخصیت ها و مراکز و نهادهایی که دغدغه حقوق زنان دارند، به این حرکت است. اگر مشارکت سیاسی زنان و به طور مشخص افزایش تعداد زنان در پارلمان یکی از شاخص های توسعه است، همه ما اعم از زن و مرد برای رسیدن به آن تلاش کنیم و اجازه ندهیم موضوعات روزمره این موضوع مهم را به حاشیه بکشد. طرح و بررسی اقدامات عملی در این زمینه را با استفاده از تجربیات دیگر کشورها، به مجالی دیگر وامی گذاریم.
فخرالسادات محتشمی پور
منبع : روزنامه شرق