تجاوزسه جانبه به نوارغزه

آن چه که هم اکنون در نوارغزه جریان دارد، صرفا حمله و کشتار صهیونیست ها علیه مردم بی دفاع فلسطین نیست بلکه تجاوزی سه جانبه است که علاوه بر صهیونیست ها ، تشکیلات رام الله و مسئولان کشور مصر و برخی کشورهای عرب نیز در آن مداخله دارند.
آن چه که هم اکنون در نوارغزه جریان دارد، صرفا حمله و کشتار صهیونیست ها علیه مردم بی دفاع فلسطین نیست بلکه تجاوزی سه جانبه است که علاوه بر صهیونیست ها ، تشکیلات رام الله و مسئولان کشور مصر و برخی کشورهای عرب نیز در آن مداخله دارند و جریانی که مورد حمله قرار گرفته شده یعنی حماس و مقاومت باید در درجه اول دشمنانش را مشخص کند و سپس با آمادگی کامل واکنش مناسبی در برابر آنان از خود نشان دهد.
چنان که در بالا اشاره شد ؛ این تجاوز در واقع سه جانبه بوده است که اولین طرف مشارکت کننده در آن صهیونیست ها هستند و هدفشان نیز واضح و مشخص است و شک و شبه ای در آن وجود ندارد . آنان می خواهند دوران قدرت و اقتدار حماس را به پایان ببرند و این جنبش سمبل مقاومت فلسطین را نابود سازند . سخنان لیونی در قاهره مهم ترین گواه این مدعاست و وی در پایتخت مصر به وضوح در این باره سخن گفته است . آنان در حمله به نوارغزه اهداف آسانی را انتخاب کردند و آن حمله به مراکز نیروهای امنیتی بود که دائما مملو از این نیروها می باشد و این نیروها به صورت شبانه روزی در آنها مشغول به کار هستند . به باور صهیونیست ها مانعی وجود ندارد که این حملات بتواند برای آنان پیروزی در انتخابات را به بار بیاورد . (چنانچه که در نظر سنجی پس از این حملات مشخص شده است حزب کادیما برای اولین بار از حزب لیکود پیشی گرفته است ) . صهیونیست ها همچنین در نظر دارند که با کشتار تعداد زیادی از فلسطینیان مقاومت آنان را از پای درآورند و اعتماد مردم به آنان را از بین ببرند و روحیه و اراده مردم را تضعیف کنند .
دومین طرف شرکت کننده در این حملات و جنگ علیه حماس ، عباس و دار و دسته سیاسی و تبلیغاتی وی می باشند . عباس بارها در مورد بازگشت قریب الوقوع خود به نوارغزه سخن گفته است و ما نباید سخنان وی را فراموش کنیم و کم اهمیت جلوه دهیم و امروز مفهوم ومصداق سخنان وی به وضوح روشن شده است . ادعای آنان در مورد اتحاد مبارزاتی و اتحاد و وحدت سرنوشت نیز دروغین و تبلیغاتی است و پایه و اساسی ندارد . عباس همانند گذشته که در موقع حمله صهیونیست ها به مناطق فلسطینی نشین به خارج سفر می کرد ؛ این بار نیز در آستانه حملات گسترده صهیونیست ها به غزه در خارج به سر می برد تا کشورهای عرب را هرچه بیشتر به همکاری با رژیم صهیونیستی تشویق و ترغیب کند و این رژیم با حمایت برخی از کشورهای عرب غزه را برای این تشکیلات آزاد سازد . یاسر عبد ربه و توفیق طیراوی نیز در راستای سیاست های دروغین و کذب آلود خود به ناگاه سر برآوردند که باید در رویارویی با دشمن همگی متحد شویم و میان دوستداران صهیونیست ها و مقابله کنندگان با آنان اتحادی به وجود آوریم ولی اظهارات این نمایندگان موساد، سرسپردگی و مزدوری آنان را بر ملا ساخت و آنان گفتند که حماس نیز در این جنایات صهیونیست ها علیه خودش مشارکت دارد و مقصر است و این گونه وقاحت و بیشرمی خود را هرچه بیشتر نشان دادند و درصدد توجیه حمله صهیونیست ها به مردم بی گناه و محاصره آنان بر آمدند . احمد قریع نیز باید بداند که برپایی تظاهرات در مرکز رام الله برای یاری غزه نمی تواند به او سودی برساند و اعمالش را توجیه کند زیرا اولا جنبش فتح هیچگاه به وظیفه ملی خود عمل نکرده است . ثانیا اگر این گونه اقدامات از فتح پذیرفته شود از قریع پذیرفته نخواهد شد زیرا او مذاکره کننده ایست که سال ها سرنوشت ملت فلسطین را پس از پیمان اسلو به مسیر بیهوده ای هدایت کرد و تاکنون تو او خود نیز می داند که هیچ نتیجه ای عاید وی و ملت فلسطین نشده است و برپایی این تظاهرات نمی تواند سوابق جنایت بار او را محو کند و از یادها بزداید و اهدای مقداری از خون آلوده و فاسدش نیز نخواهد توانست وجه خائنانه اش را بهبود بخشد .
اما طرف و مشارکت کننده سوم در حمله گسترده به نوارغزه دولت مبارک و سایر دولت های عربی هستند که از وی حمایت می کنند . حکومت مبارک دوبار موجب رسوایی خود شده است : یک بار هنگامی که عمر سلیمان تهدید کرد که باید حماس تاوان پس بدهد و ما اکنون می بینیم تهدید وی به اجرا درآمده است و بار دوم آبروی دولت نامبارک مبارک با تهدید لیونی به حمله گسترده به نوارغزه آن هم در قاهره مرکز حکومت مبارک بر باد رفت و رسوایی به بار آورد و مبارک نیز ساکت ماند و در واقع وی به نوعی رضایت خود را از این تهدید ابراز داشته است.
آن چه که در بالا درباره دولت مصر گفته شد، درباره اقدامات ظاهری و آشکار این دولت بود اما در خفا نیز دولت مصر به خیانتی دیگری دست زد و آن این که تلاش کرد، حماس را بفریبد و حملات صهیونیست ها را هرچه بیشتر با موفقیت مقارن سازد که به آرزوی خود رسید . ( فوزی برهوم سخنگوی حماس اعلام کرد که دولت مصر قبل از آغاز حمله گسترده اشغالگران، به حماس اطلاع داده بود که صهیونیست ها به زودی به نوارغزه حمله نخواهند کرد )
دولت مصر به خوبی از این حمله مطلع بود ؛ رژیم صهیونیستی خبر حمله قریب الوقوع به نوارغزه را به اطلاع سران عرب رسانده است و حال چگونه می توانیم بپذیریم که مصر به عنوان اولین امضا کننده پیمان صلح با این رژیم که از همه کشورهای منطقه به آن نزدیک تر است و رازدار این رژیم می باشد در جریان این حمله قرار نگرفته است .
باز جای تامل دارد که چرا مصر در شرایط دشوار کنونی نه تنها خود به یاری مردم بی دفاع نمی پردازد بلکه از ارسال کمک های مردمی و خارجی به این منطقه نیز جلوگیری می کند و نیروها و سلاح های سنگین خود را در رفح مستقر کرده است که مبادا فلسطینیان به این گذرگاه یورش ببرند و آن را تخریب بکنند .
این ها تجاوزگران و حمله کنندگان به نوارغزه بودند ؛ حال ببینیم نتیجه چه بوده و کار تاکنون به کجا کشیده شده است ؟ توفیق جبر فرمانده پلیس نوارغزه به شهادت رسید و چقدر دشمنان علیه او و پشت سر او سخن گفتند ، همان هایی که تنها کسانی را پلیس می دانند که در راستای تحقق اهداف نقشه راه تلاش می کنند . ابوحمزه اسماعیل الجعبری فرمانده قسامی و بیش از دویست تن از آزاد مردان پلیس فلسطین به واسطه توطئه مشترک دشمنان به خاک و خون کشیده شدند و به شهادت رسیدند و این گونه مراکز پلیس مورد تهاجم قرار گرفت و کسانی هم که از این حملات آگاهی داشتند به آنان اطلاع ندادند تا این مراکز را تخلیه کنند و این مردان و حافظان امنیت برخلاف تمامی انتقادها، شریف و حلال زاده و وفادار به آرمان فلسطین بودند .
حال حماس چگونه باید به این حملات پاسخ دهد؟ همان گونه که حملات علیه حماس سه جانبه بوده است حماس باید در برابر تک تک آنان واکنش مناسب از خود نشان دهد :
در مورد رژیم صهیونیستی تا جایی که امکان دارد، حماس باید اهداف آسان حمله هوایی اشغالگران را کاهش دهد و مراکز نظامی شناسایی شده را تخلیه کند و به دفاع از هدف های غیرنظامی از جمله وزارت خانه ها و دانشگاه ها و موسسات غیرنظامی وابسته با این جنبش بپردازد و در مقابل به پرتاب موشک علیه صهیونیست ها ادامه دهد تا یا رژیم صهیونیستی مجبور با پذیرش شرایط طرح آرام سازی با شرایط بهتر از گذشته شود و بتواند محاصره نوارغزه را بشکند و یا این که دشمن را مجبور سازد که هرچه سریع تر به حمله زمینی و مواجهه با مقاومت در میدان دست بزند که امید است به یاری پروردگار این منطقه به گورستان صهیونیست ها و زورگویی های آنان و فسادشان تبدیل شود .
در مورد عباس و گروه رام الله حماس باید خیانت های این گروه را به طور کامل افشا کند و مسئولیت خون فلسطینیان را بر عهده این مزدوران بداند و نگذارد این گروه به بهانه این که همگی ما در یک سنگر قرار داریم ، وارد میدان نبرد در نوارغزه بشود و حتی بعد از این حاضر به مذاکره با این جریان غیرقانونی نشود زیرا با توجه به اوضاع کنونی و همکاری آنان با صهیونیست آنان دیگر شایستگی مشارکت در حیات سیاسی فلسطین را ندارند .
در مورد حزب حاکم بر مصر نیز بارها پستی و نامردی این حزب ثابت شده است و این حزب جز زبان زور چیزی را نمی فهمد بنابراین باید در فرصت مناسب به گذرگاه رفح یورش برد و اکنون به نظر می رسد، بهترین فرصت باشد زیرا شرایط کنونی بهترین توجیه کننده این اقدام می باشد و در این شرایط دولت مصر برگ برنده اعمال فشار را از دست خواهد داد و به عنوان یکی از حامیان رژیم صهیونیستی و آمریکا نخواهد توانست ایفای نقش کند و بدون شک این گام نظام مصر و مزدورانش را تحقیر خواهد کرد و موجب درگیرهای داخلی خواهد شد .
به هر حال حماس با استقامت و پایداری خود نباید اجازه دهد که رژیم صهیونیستی به اهداف خود دست یابد و باید مزدوران داخلی آمریکایی در گروه ۱۷ مه فلسطینی را نیز از صحنه سیاسی به دور نگه دارد. جایگزین و راهی جز مقاومت در برابر حماس وجود ندارد و راهی جز به شکست کشاندن زور گویی های صهیونیست ها فراروی این جنبش قرار ندارد و ما با وجود این که از شهید شدن حتی یک تن ناراحت می شویم ولی به خوبی می دانیم که تمامی محاسبات بر ادامه مقاومت تاکید دارد و بارها دیگران خیانت و سازش را تجربه کرده اند و ما دیدیم که جز تحقیر و ناکامی سودی نداشته است . ما قبل از هر چیز به خداوند متعال امیدوار هستیم و با این امید به مقاومت سیاسی و نظامی روی آورده ایم و به آن ایمان داریم و بر این باوریم که با پای بندی به این دو عنصر می توانیم آسیب های تجاوزات دشمن را مهار کنیم و به خوبی به آن پاسخ دهیم و به یاری خداوند مکر و کید صهیونیست ها و حامیان آنان در میان فلسطینیان و عرب ها را نابود کنیم

نویسنده: رشید ثابت

منبع : خبرگزاری فارس