سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

شبح افراط گرایی در غزه


شبح افراط گرایی در غزه
طی سال گذشته منطقه فلسطین شاهد بروز پدیده جدید و نوظهوری در اردوگاه ها و شهرهای فلسطینی شده است که تمایل قابل توجهی به القاعده دارند. برخی معتقدند القاعده در حالی که با فشار زیادی در عراق مواجه است سرریز نیروها و تدارکات خود را به مناطق فلسطینی هدایت کرده است. درگیری سال گذشته در اردوگاه لبنانی نهرالبارد یک مورد از این فعالیت ها بود. بسیاری از علمای فلسطینی تفسیر سلفی ها را از دین نمی پذیرند و آنان را تایید نمی کنند، با این حال اقبال طیف هایی از مردم به سوی این گروه پدیده یی قابل توجه است. گزارش فوق مروری بر مواضع و شرایط سیاسی این جریان افراطی در غزه است؛ جریانی که از فرط تندروی، حماس را نه تنها قبول ندارد، بلکه نماینده اسلام امریکایی می داند. از سوی دیگر حماس نیز سوءظن بسیار شدیدی به سلفی ها دارد. این مطلب از آنجا دارای اهمیت است که عمق مشکلات حماس را در غزه نشان می دهد. مشکلات بیرونی این جریان را می دانیم و این بخش از مشکلات درونی است.
مدتی طول می کشد تا زمان و مکان ملاقات با «ابو مصطفی» مشخص شود، زیرا هر نقطه یی مشخص می شود، ظاهراً لو می رود. عاقبت پس از چند ساعت که راننده بی هدف به دور شهر غزه می گردد با وی تماس گرفته می شود. از آنجایی که در کنار ساحل افراد زیادی در حال آمد و شد هستند و ملاقات به چشم نمی آید پس مکان ملاقات در کنار ساحل تعیین می شود اما چیزی نمی گذرد که متوجه می شویم این استدلال کاملاً بی پایه است. زیرا غیر از آن مردی که خود را ابومصطفی می نامد تقریباً هیچ کس در کنار ساحل غزه به چشم نمی خورد. او با پایی که تا ران گچ گرفته شده است و با دو عصایی که زیر بغل دارد به زحمت در آن ساحل شنی راه می رود. لباس محلی پاکستانی وی هم در اینجا لباسی غریب است یعنی همان پیراهن گشادی که تا روی زانو می رسد و البته قدم زدن با عصا را هم مشکل تر می کند. بالاخره روی یک صندلی پلاستیکی می نشیند و با صدایی آرام به میهمان خود خوشامد می گوید؛«صلح بر تو باد.»
این روزها افراد زیادی خواهان گفت وگو با ابومصطفی هستند و به گفته خودش روزانه نزدیک به ۱۰ ملاقات دارد. دلیل اصلی این ملاقات هم این است که ابومصطفی به اصطلاح کلید ایدئولوژی را در دست دارد که این روزها در غزه طرفداران زیادی دارد و شور و غوغایی به پا می کند یعنی همان ایده سلفی های جهادگرا. سلفیه یکی از شاخه های رادیکال اهل سنت به حساب می آید. ابومصطفی که خود به نوعی رهبر این حرکت نوپا به شمار می آید، می گوید؛«ما هواداران مان را در مساجد و خانه های شخصی مخفیانه ملاقات می کنیم.» او ادعا می کند این گروه سلفی به غیر از زنان و کودکان، بیش از پنج هزار هوادار مرد در غزه دارد.
ابومصطفی که خود ۳۳ ساله و پدر دو فرزند است، می گوید؛«هنوز به خوبی سازماندهی نشده ایم اما آماده تشکیل شبکه هستیم.» نتیجه کار باید جنبشی قدرتمند باشد و به همین خاطر است که طرفداران این گروه تمرین جنگ مسلحانه می کنند و آموزش افراطی گری و استراتژی های مختلف را می بینند؛«اگر اسلحه در دسترس نبود پس رحم و مروت لزومی نخواهد داشت.» رابطی که خود عضو پیکارجوی یکی از سازمان های شبه نظامی مسلح است قبل از ملاقات با ابومصطفی هشدار داد؛«او مرد بسیار خطرناکی است.»
این عده به ادعای خود خواهان زندگی ساده و خداپسندانه یی هستند که در آن همه چیز را عقیده تعیین می کند و زندگی روزمره بر اساس مذهب جریان دارد. به عبارت بهتر آنها رویای بنیادگرایانه یی از دنیای بهتر دارند؛ دنیایی که همه امور آن بر پایه تعالیم سلفیه است. در نگاه اول عقاید این گروه تفاوت زیادی با عقاید دیگر فرقه های به اصطلاح آرمان شهری ندارد و نوع نگاه آنها نسبت به جنگ مقدس هم همان است زیرا ابومصطفی و مردانش نیز برای تحقق رویای خود حاضر به کشتن بی گناهان هستند.
ابومصطفی با ریشی که تا سینه اش می رسد، می گوید؛«توجه کنید که سه امکان وجود خواهد داشت؛ عده یی به اسلام خواهند پیوست و آنهایی که نمی خواهند این مساله را بپذیرند می توانند تحت حکومت اسلام زندگی کرده و از آزادی زیادی برخوردار باشند.» امکان سوم از نظر ابومصطفی کافرانی هستند که بار دیگر خواهان به دست گرفتن قدرت می شوند و در این صورت کار به جنگ می کشد؛«در این صورت باید بجنگیم به مانند برادران مان در یازدهم سپتامبر.»
بر پایه برداشت ابومصطفی، آن حملات به نیویورک و واشنگتن پاسخی بود که به خاطر تحقیر اسلام از سوی غرب به غربی ها داده شد؛«اگر در نقطه یی از دنیا به یک مسلمان حمله شود باید مقابله به مثل کرد و این مقابله به مثل می تواند در جای دیگری صورت بگیرد.» به گفته ابومصطفی، سلفی ها مردمان صلح طلبی هستند اما اگر مورد حمله قرار گیرند به همان اندازه جنگجو می شوند.
این رهبر سلفی های غزه می گوید؛«ما دقیقاً احساس القاعده را داریم و در اندیشه آنها شریک هستیم.» و وقتی از او می پرسم که آیا با سازمان القاعده ارتباطی دارید پاسخی سر بالا می دهد؛«این هم یک امکان است.» اما در برابر این سوال که آیا افراد غیربومی و خارجی هم در میان شبه نظامیان سلفی غزه وجود دارند یا نه، جوابی نمی دهد.
حماس سوءظن شدیدی به سلفی ها دارد و از همین روست که ابومصطفی تمایل چندانی برای صحبت با روزنامه نگاران ندارد، زیرا این کار مستلزم به اصطلاح از سایه درآمدن است.اینکه ابومصطفی آن هم پس از مدت ها تردید حاضر به گفت وگو با اشپیگل آنلاین شده است به گفته خودش به خاطر قدردانی از آلمانی ها است. او با صدایی آرام و به زبان آلمانی فصیح می گوید؛«من به آلمانی ها خیلی مدیونم.»
ابومصطفی فارغ التحصیل دانشگاه زاربروکن آلمان است و مدت هفت سال (تا سال ۲۰۰۰) در آن شهر زندگی و در رشته حقوق تحصیل می کرده و یک زندگی کاملاً معمولی دانشجویی را سپری کرده است. در دوران دانشجویی در یک شرکت حمل ونقل کار می کرده و با همسایگان آلمانی اش هم روابط خوبی داشته است. او می گوید؛«دلم برای آلمان تنگ می شود.» این دلتنگی چنان است که گاه پای کامپیوتر می نشیند و از طریق گوگل ارث خیابان های شهر محل اقامت خود در آلمان را می بیند.
ابومصطفی اذعان دارد که در آلمان همواره از سوی مردم با خوشرویی پذیرفته شده و البته همواره تحمل همسایگی با کسانی که پوشش درستی نداشته و به دیسکو می رفته اند برای او دشوار بوده است زیرا به گفته خودش این نوع رفتار با عقاید او همخوانی ندارد؛« ما سعی می کنیم که آنها ایمان بیاورند.»
به عقیده ابومصطفی آلمان به دلیل حمایت از اسرائیل و شرکت در اشغال افغانستان یکی از اهداف حتمی برادران دینی او به شمار می آید؛«آلمانی ها باید احتمال حمله را جدی تر بگیرند.» البته او شخصاً به هیچ عنوان در فکر جنگ با آلمان نیست زیرا؛«آلمان کشور دوم من است.»
افکار عمومی دنیا برای اولین بار در مارس ۲۰۰۷ نام سلفی های نوار غزه را شنید. در آن زمان برادران ایمانی ابومصطفی که نام «سپاه اسلام» را بر خود گذاشته بودند و زیرمجموعه سلفی های غزه به شمار می آمدند «آلن جانسون» خبرنگار بی بی سی را ربوده و او را چهار ماه اسیر کردند. آنها در حالی که کمربند انفجاری به جانسون بسته بودند از وی فیلمبرداری کرده و تهدید کردند که او را خواهند کشت. از نظر ابومصطفی این کار یک تاکتیک مشروع است؛ «مساله شخصی در کار نبود بلکه این عمل پیامی به غرب بود که مسلمانان اسیر را باید آزاد کند.» از ابومصطفی می پرسیم که آیا هنوز هم خبرنگاران خارجی در نوار غزه در خطر به سر می برند؟ و او جواب می دهد؛«در حال حاضر خیر.»
زمان همان فاکتور اصلی است که ابومصطفی و یارانش روی آن حساب می کنند. آنها می دانند که هنوز هم باید برای نبرد به خاطر تسلط بر جهان صبر کنند. او صادقانه می گوید؛«صبر ما زیاد است.» از قرار معلوم سلفی های غزه هنوز هم باید در فکر کنار زدن یک دشمن دیگر باشند یعنی حماس. حکومت حماس بر نوار غزه سلفی ها را به شدت محدود و در کنترل خود دارد. حماس می داند که پایه های حکومتش با خطرات زیادی روبه رو است و این را هم می داند که اولترا رادیکال ها در انتظار آن هستند که جای آنها را بر مسند قدرت اشغال کنند. ابومصطفی در مورد حماس می گوید؛«آنها خائن هستند. اسلام حماس در مقابل اسلام ما قرار دارد.»
با این حال ابومصطفی نمی خواهد لطف و مرحمت خود را از حماس دریغ کند؛«به آنها این شانس را می دهیم که از راه غلطی که پیش گرفته اند بازگردند.» و اگر حماس از این شانس استفاده نکند؟ «در این صورت با آنها مقابله می کنیم.» با این وجود ابومصطفی امکان درگیری هم رزمانش با جناح مسلح حماس را غیرمحتمل می داند و می گوید؛«نیازی به این کار نخواهد بود، آنها به دست خودشان نابود خواهند شد.»
به گفته این رهبر سلفی برای خیلی از مردم غزه حماس مترادف یک زندگی خوب و اسلامی بود اما بعد از قدرت گرفتن این گروه در یک سال پیش، بسیاری از مردم از آنها ناامید شدند؛«از ده نفری که در روز برای نا م نویسی به سراغ من می آیند، تعداد کمی در اردوگاه های حماس آموزش دیده اند. آنها مردانی قوی هستند که برای ما اخبار داخلی حماس را می آورند و اگر جنگ قدرت در بگیرد می تواند برای ما بسیار سودمند باشد.» به عقیده ابومصطفی گناه اصلی حماس همان تلاش آنها برای جمع میان اسلام و دموکراسی است؛«حماس اسلام امریکایی را نمایندگی می کند...» البته این مساله هم از نظر ابومصطفی مساله بدی نیست زیرا؛«از تعداد طرفداران آنها مانند یخ در مقابل آفتاب کاسته می شود و در عوض بر تعداد ما افزوده می شود.»
شکستگی پا و جای جراحت روی دست راست ابومصطفی یادگار موشک های اسرائیلی است. در یکی از شب های ژانویه سال جاری ابومصطفی و یارانش موشکی به سوی اسرائیل شلیک کردند و نیروهای اسرائیلی هم با پرتاب یک موشک به آنها پاسخ دادند که در اثر آن چهار نفر زخمی و یک نفر کشته شد. البته ابومصطفی طی این هفت ماه با صبوری درد پا را تحمل کرده است.
ابومصطفی ادعا می کند که از مرگ هراسی ندارد زیرا برای متاع دنیوی نمی جنگد. او امیدوار است در جنگ در راه عقیده اش کشته شود. ابومصطفی قبل از بلند شدن از روی آن صندلی و حرکت به سوی اتومبیل می گوید؛«از طرف دیگر آرزو دارم که عروسی دخترم را ببینم. شاید اگر او بتواند عروسی کند آنگاه من هم با خیال راحت به شهادت برسم.»
اولریکه پوتز / ترجمه؛ محمدعلی فیروزآبادی
منبع: اشپیگل آنلاین
منبع : روزنامه اعتماد