پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


زبان مشترک در طول تاریخ


زبان مشترک در طول تاریخ
فرهنگ جهان امروز حاصل تجارت همه انسان ها، اقوام، ملل و مذاهب گوناگون است که هرکدام تلاش داشتند وحدت انسانی را در قلمرو زمینی جهان، جامه عمل بپوشانند. دانش مادی و معنوی انسان امروز، حاصل تلاش کلیه ساکنان کره خاکی در طول هزاران سالی که انسان بر روی زمین زیسته است. جدا از قلمرو مذهب که برای سیر و تحویل و تکامل انسان، زبان ویژه ای دارد؛ انسان از زمانی که اندیشیدن و ابزارسازی را در دومین دوره دوران چهارم زمین شناسی شروع کرد ابتدا برای شناخت خود و دنیای پیرامون دچار مشکل بود و سعی کرد برای مسایل درونی و بیرونی خود راه حلهایی را ارائه دهد.
مجموعه پاسخ های انسان، هستی شناسی آغازین وی را تشکیل می دهد. اساسی ترین اسطوره های زندگی انسان در دوره هستی شناسی آغازین به مرحله ای از زندگی انسان بازمی گردد که گروه های انسانی تلاش می کردند برای شناخت درون و پیرامون خود اندیشه کنند و برای سؤالات خود پاسخ هایی بیابند و همین پاسخ ها هستی شناسی آنها را تشکیل می داد. یقینا دراین هستی شناسی حوادث اصلی زندگی انسان مانند تولد، حیات، مرگ و پدیده های طبیعی مانند ماه، خورشید، آب، جانوران و گیاهان جایگاه ویژه ای را کسب کردند. انسان برای این پدیده ها سعی کرد پاسخ هایی بیابد. درآغاز کوشید اندیشه های خود را در قالب تصویر و حجم ارائه دهد. از این نظر است که در تمامی فرهنگ های پیش از تاریخ و دوران تاریخی می توان تصورات و دیدگاه های انسانی را بازشناخت. در واقع بشر از همان آغاز دریافت که تصویر، رساترین، و ملموس ترین زبان ارتباط و گفتگو است و سعی کرد این زبان را به صورت نقش آثار مکتوب سازد. به همین دلیل است که در دوره نوسنگی بر روی تنها آثار باقیمانده، یعنی سفال ها، بسیاری از تصاویری که امروز جنبه نمادین به خود گرفته اند را مشاهده می کنیم. درواقع تصویر گویاترین و قابل فهم ترین زبان موجود درآن زمان بود. این زبان به دلیل نبودن مرزبندی های سیاسی از طریق مهاجرت ها و... از محلی به محلی رفت و مانند یک زبان بین المللی عمل کرد. انسان های دوره نوسنگی اساسی ترین مفاهیم را در قالب ساده و قابل فهم ارائه می دادند و همین سادگی و بی پـیرایگی بود که در اعتلای این زبان موثر واقع شد. نگاهی به نقش نگاری های دوره نوسنگی در تمامی سه قاره قدیم، وجود اشتراک فراوان را نشان می دهد. درکنار این زبان تصویری، ادبیات غیرنوشتاری نیز به همراه آنها جابجا و نقل می شد.
بعد از آنکه در آغاز هزاره سوم ق.م حکومت ها در آسیای جنوب غربی به وجود آمدند، این حکومت ها در کنار ادبیات نوشتاری از زبان بصری نیز سود فراوان بردند. با گسترش جوامع انسانی و توسعه قلمرو حکومتها، جریان اندیشه ها و آرمان ها ازطریق اشکال بصری عمومیت بیشتری یافت. به گونه ای که جوامع مختلف بدون آگاهی از حکومتها، ازطریق تصویر و نقش با فرهنگ و تمدن همدیگر آشنا می شدند. این زبان به دلیل صراحت و گویایی زیاد مقبولیت می یافت و به همین دلیل است که درجای جای آثار باقیمانده از اقوام و ملل قدیم می توان حاصل همه تجربه انسانها را یافت.
از میان تصاویر، آنها که جنبه نمادین دارند، نقش مهمی را در زندگی اقوام و ملل جهان داشته اند. در پشت یک تصویر ساده از اشکال نمادین، جهانی از آرزوها و خواسته ها نهفته بود و انسانها از طریق زبانی خاموش عالی ترین مفاهیم را دریافت می کردند. در دنیای قدیم میان انسانها، خیالپردازی، پرورش تصورات ذهنی و برقراری یک رابطه میان مفاهیم معنوی به طبیعت و موجودات اشیاء مادی بسیار رایج تر از امروز بود و ذهن آنها همواره می کوشید تا یک ارتباط منطقی میان اجرام آسمانی، عناصر طبیعی و جانوران کشف نماید تا از این رابطه برای بیان اعتقادات و ایمان خود مدد گیرد. آنان همواره برای موجودات آسمانی و زمینی قائل به یک روح بوده و خدایان بیشماری عرصه زندگی آنان را درخود احاطه کرده بودند.
یکی از نتایج روحی تمدن، شکل گیری نوعی اندیشه به روایت دیداری و شنیداری و نوشتاری است. تمدن برای بیان افکار و اندیشه ذهنی خود از مکانیزم های مختلف استفاده می کند، که یکی از آنها زبان نماد و اسطوره است. درواقع، آن انسانها بخشی از افکارشان را درقالب نمادسازی ها به نسل های بعدی منتقل می کردند. و این نشان ها به عنوان پشتوانه یک فرهنگ به صورت رمز و اسطوره و دانش قومی درآمدند.
تاریخ نماد نشان می دهد که هر موضوعی می تواند ارزش نمادین پیدا کند، چه شیء طبیعی باشد (مانند جانوران، درختان، گلها، فلزات، رودخانه ها، کوهها و سیارات، آتش و غیره) چه امری مجرد مانند (اشکال هندسی- اعداد- عقاید و غیره)
نماد تجلی یا نمایشی است که اندیشه و تصویر یا حالتی عاطفی را به حکم تشابه یا هرگونه نسبت و رابطه ای، چه واضح و بدیهی و چه قراردادی، تذکر می دهد. نماد در معنای عام، عبارت است از بازنمایی ادبی یا هنری صفتی یا وضعیتی با وساطت یک نشانه. نماد بسی بیش از یک علامت ساده است، نماد در ورای معنی جای دارد، و تفسیری مختص به خود دارد، که لازمه این تفسیر دارابودن نوعی قریحه است. نماد سرشار است از تاثیرگذاری و پویایی. نماد برای بیان معنی، نه تنها به شیوه ای خاص، با حجابی آن را می پوشاند، بلکه باز هم به شیوه ای خاص حجاب را کنار می زند.
اسطورها، با تقدم و تاخری داستانی، همین الگوهای ازلی نمودارها و نمادها هستند، که در مجموعه ها، حماسه ها، روایات، داستان های پیدایش، پیدایش کیهان، هرم خدایان و افسانه غول ها ارائه می شوند، و روندی برخلاف خردگرایی دارند.
اسطوره به تئاتر نمادینی می ماند که از مبارزه ای درونی و بیرونی به وجود آمده باشد. در ورای تصاویر پرحرکت، اسطوره امکان می دهد، تا الواح این ارتباط های ثابت و بدون تغییر، یعنی ساختارها را کشف کنیم. اما این ساختارها که از نمادها جان گرفته اند، ایستا نمی مانند. پویایی آنها ممکن است، دو جهت مختلف به خود گیرد. یکی جهت هم ذات شدن با خدایان و قهرمانان اساطیری و دیگر، جهت یکپارچگی ارزش های نمادین.
به تدریج نماد از علامات حرف جدا شده و به مجموعه ای عظیم از تصاویر خیالی، الگوهای ازلی، اسطوره ها و ساختارها جان بخشید. و افسانه و اسطوره در کنار نمادها، به عنوان جلوه ای از فرهنگ، با خلاقیت قومی رابطه ای مستقیم پیدا کرد.
دانسته های ما درباره سمبولیسم اساطیری، از نسل های گذشته بیشتر است زیرا در زمان های پیش، مردم درباره سمبول های خود فکر نمی کردند، با آنها می زیستند و به طور ناخودآگاه از معنی آنها تهییج می شدند. آنها نسبت به انگیزه ها و فکر خود درباره اعمال خویش، ناخودآگاه تر بودند. بعضی نمادها در فرهنگ های باستانی مشترک بودند، بعضی به طریقی به فرهنگ ها منتقل شدند و بعضی از یکدیگر تاثیر گرفتند.
به طور کلی اصول و علل واقعی برخورد تمدن ها و فرهنگ ها و اندیشه ها و همچنین تاثیرپذیری ها و تاثیرگیری ها منجر می شود، شامل، ارتباطات و راههای ارتباطی، مهاجرت ها، جنگ ها، بازرگانی، ادیان، عامل شناخت اقلیم، اوضاع جوی، شناخت دریاها، و همینطور نیاز و کنجکاوی بشر برای بهتر زیستن و بهتر آموختن است.
از روی مدارک به دست آمده از غارهای عصر دیرینه سنگی، چنین بر می آید که انسان همواره می کوشیده با توسل به جادوی تصویر بر محیط و طبیعت پیرامون خویش مسلط شود. همزمان با ظهور تمدن ها و آغاز تاریخ مدون، جادوی کهن جای خود را به دین خدایان نیکخواه و بدخواه داد که تجسمی از نیروهای طبیعت بودند. این نیروها دارای علامات و نشانه هایی شدند که در ورای هر کدام باورهایی وجود داشت. انسان های قدیم با این باورها و سمبل ها زندگی می کردند، و از طریق ارتباطات و... که تأثیرپذیری و تأثیرگیری از همدیگر را به همراه داشت، نمادها و اندیشه های نمادین خود را نیز به یکدیگر منتقل می کردند. بعضی از نشان ها به همراه اندیشه اصلی آن نماد منتقل شده و بعضی دیگر بدون توجه به نقش آن نماد به فرهنگ های دیگر منتقل شده و تغییراتی ظاهری و فکری داده است.
گفتگوی تمدن ها که به پیشنهاد ایران عنوان سال ۲۰۰۱ قرار گرفته، در اعصار گذشته نیز با وجود کمبود راه ها و وسایل ارتباطی از طریق همین برخوردها وجود داشته است. انسان های فرهیخته ایام دیرین با مهاجرت ها، انتقال سینه به سینه و ضبط و ثبت آثار خود با وسایلی هر چند ابتدایی اشاعه و تبادل فرهنگ ها را به خوبی به انجام می رساندند. در هر دوره علیرغم مرزبندی ها، جنگ ها، دشمنی ها و سعی در حفظ زبان و فرهنگ و ملیت، باز تبادل تمدن و فرهنگ راه خود را می پیموده است. گفتگوی تمدن ها چه پنهان و چه آشکار در میان قوم ها و ملت های مختلف، همچون حرکت رودخانه که مرز نمی شناسد از دیرباز جاری بوده است.
اگرچه امروز نمادها جنبه رمز و راز یافته اند و انسان امروزی به دلیل تغییر روش آموزش، دریافت درستی از آنها در ندارد، با این همه تلاش می کند از این زبان آگاهی یابد. بعد از آنکه هنر از زندگی روزمره مردم به موزه ها و مراکز آموزشی راه یافت و دنیای صنعتگر از هنرمند جدا شد، این زبان نیز به تدریج تأثیر خود را از دست داد. اما در دنیای باستان نمادها که در قالب اشکال و احجام بیان می شدند، گویاترین زبان ها بوده اند و این زبان ها از طریق ارتباطات همچون مهاجرت، تجارت، راههای ارتباطی، ادیان و... از محلی به محلی رفت و منجر به برخورد اندیشه ها و فرهنگ ها و تمدن ها شد و یک زبان بین المللی را در روزگاران کهن رواج داد.
امروزه در دوره ای که اصطلاحاً به آن «پست مدرنیسم» می گوییم، انسان متمدن سعی دارد اسطوره های از یاد رفته را بازسازی کند و در همین راستا است که موضوع هنر بین المللی مطرح می شود. بشر امروزی تلاش می کند بوسیله هنر بین المللی زبانی بیابد که برای تمام جوامع جهانی با درجات مختلف فرهنگی و قومیت ها و نژادهای گوناگون قابل فهم باشد. به این دلیل است که هنر بین المللی تلاش می دارد هنری عرضه دارد که آئینه تمام نمای تمامی اندیشه ها و خصلت های مردمان جهان باشد، در واقع این تجدید اسطوره و نمادهای گذشته است.
سالومه حسابی
عضو هیئت علمی دانشگاه
منبع : روزنامه کیهان