یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

علل رویکرد فرهنگی امام صادق(ع)


علل رویکرد فرهنگی امام صادق(ع)
نویسنده در مقاله زیر با بررسی عنصر پویایی و مقتضیات زمان و مکان، اسلام را تنها مکتبی می داند که در تمام شرایط متغیر زمانی ومکانی، دارای آموزه های ثابت و پایدار و در عین حال انعطاف پذیر است، وی آنگاه که به تفاوت شرایط و الزامات عصر امام صادق(ع) با عصر صدر اسلام می پردازد و علل رویکردامام به مسائل فرهنگی و اندیشه ای وتربیتی را تشریح می کند با هم آن را از نظر می گذرانیم.
● شرایط زمان و مکان
اولویت جهاد فرهنگی یک مکتب جامع و فراگیر و فرازمانی می بایست به گونه ای دارای انعطاف باشد که در هر شرایط، نیازهای جوامع انسانی را برآورده سازد.
نیازهای انسانی، بر دو گونه پایدار و ناپایدار است و با توجه به شرایط زمانی و مکانی دگرگون می شود و پاسخ های متنوع و مختلفی را می طلبد. جامعه انسانی از جهت سیر کمالی خود هیچ گاه حالت ایستایی ندارد و عوامل و ساز وکارهای متعددی را از درون و بیرون برآن تاثیر می گذارد. ناپایداری ها و بالندگی انسان و جامعه در عرصه های مختلف، نیازهای تازه و پاسخ های نوینی را می جوید. نیازهای جدی و پاسخگویی به این نیازها با توجه به شرایط ناپایدار و بالندگی جامعه و انسان، موجب شده که پاسخ ها، رویکردها و راهبردهای کوتاه و یا بلندمدت، شایستگی خود را از دست بدهد و افزون بر کهنگی، دچار بحران هویت شود و از یک پدیده زیستی به یک پدیده آسیب زننده و بیماری زا تبدیل شود.
مذاهب، مکاتب و ایدئولوژی های بشری و فلسفی و حتی قوانین بشری به جهت همین ناپایداری و ناتوانی از گفتمان با وضعیت متغیر و ناپایدار، همچنان دستخوش دگرگونی و کهنگی می گردد.
● کدام مکتب ؟
تنها مکتب و ایدئولوژی ای می تواند پایدار و پابرجا بماند که گرفتار روزمرگی و زمان زدگی نشده و دارای نگرش ها، آموزه ها و راهبردهای فرازمانی و فرامکانی باشد، چنین مکتبی تنها ویژگی پایدار را با خود به همراه خواهد داشت و در طول تاریخ بشری می تواند همگام یا پیشرو با او حرکت نموده و انسان ها را از آموزه ها و گزاره های خود بهره مند سازد.
بی گمان جمع شدن پایداری و ناپایداری، تنها از عهده مکتبی برمی آید که بر پایه فطرت انسانی و با شناخت کامل و جامع از ویژگی های انسان و جامعه، دستورات و آموزه های خود را ارایه دهد و چون انسان به عنوان فرد بلکه حتی به عنوان نوع ناتوان از شناخت جامع وکامل از خواسته ها، نیازها، شرایط زمانی و مکانی ناپایدار و پیش بینی و یا پیشگویی آینده و نیازهای آیندگان است و نمی تواند چنین بینش، رویکرد و راهبردی جامع، کامل و فراگیر ارایه دهد، می بایست یا دست از این که پایه گذار چنین مکتبی باشد، بشوید و خود را به روزمرگی و زمان و مکان زدگی دچار سازد و برای هر مقطعی برنامه، آموزه، بینش، راهکار و راهبرد تازه ای ارایه دهد و همیشه گرفتار شرایط زدگی گردد و یا آن که به مکتبی ایمان آورد که با نگرش و بینشی فرازمانی و مکانی و با شناخت کامل و جامع به روحیات، خواسته ها و نیازهای او، آموزه ها و دستورات جاویدان و پایداری را ارایه داده که با توجه به ناپایداری شرایط وزمان، گزاره های پایدارآن، او را به فرجام نهایی بکشاند و نوع انسانی را به کمال نوعی خود برساند.
● دو ویژگی برجسته اسلام
اسلام با دارا بودن دو ویژگی انعطاف و شناخت کامل و جامع، میان ناپایداری شرایط و ناایستایی از سویی، و پایداری آموزه ها، و دستوراتش از سوی دیگر این امکان را فراهم آورده تا بشر در شرایط ناپایدار، با قوانین، آموزه ها و گزاره های پایدار، به سوی مقصود و هدف نهایی اش رهنمون گردد؛ به این معنا که اسلام به عنوان یک مکتب دارای چنان توانایی و کشش است که می تواند به همه نیازها پاسخ های مناسب و راستین ارایه دهد؛ و مناسبات زمانی، مکانی و بالندگی جامعه و انسان را درنظر بگیرد و گرفتار بندهای ایستایی نگردد و پویایی و پایداری را در همان حال در خود گردآورد. این پویایی و پایداری درونمایه ای، می تواند بر زمان و مکان، ناپایداری ها و ناایستایی های هر زمان و مکان چیره گردد و هرگز در پاسخ دهی وانماند و همه شرایط را برتابد.
● رمز جاودانگی اسلام
جاودانگی اسلام به عنوان یک مکتب فرابشری که آموزه ها و دستوراتش تا قیامت پایدار و دستور کار بشر برای رسیدن به خوشبختی دوجهانی است، تنها از این رو است که پویایی و پایداری را در خود آمیخته دارد و در همین راستا مسئله وصایت و امامت تا پایان هستی این جهان نیز تنها از همین منظر توجیه پذیر خواهد بود.
از دیدگاه شیعه، پایداری همیشگی امامت همچون دیگر آموزه ها و گزاره های پایدار و فرازمانی و مکانی اسلام از این رو بوده و هست که پویایی وپایداری و ناایستایی با جاودانگی و پایندگی میان خواسته ها و شرایط جمع گردد و تعارض و تناقض از میان برداشته شود. این امامت همیشگی به آدمی یاری می رساند تا بهترین پاسخ ها را برای نیازهایش برگزیند. از این نگرش می توان به تفاوت ها و حتی تناقض نماها در رفتارها، کنش ها، واکنش ها، رویکردها، راهکارها و راهبردهای پیشوایان دینی نگریست و آن ها را توجیه کرد و تفسیر و توضیح داد.
● نقش متفاوت ائمه(ع) براساس مقتضیات زمان و مکان
شهید مطهری(ره) در این باره می فرمایند: ائمه اطهار علیهم السلام در هر زمانی مصلحت اسلام و مسلمین را درنظر می گرفتند و چون دوره ها و زمان ها و مقتضیات زمان و مکان تغییر می کرد، خواه و ناخواه همان طور رفتار می کردند که مصالح اسلامی اقتضا می کرد و در هر زمان جبهه ای مخصوص و شکلی نو از جهاد به وجود می آمد و آن ها با بصیرت کامل آن جبهه ها را تشخیص می دادند. این تعارض ها، نه تنها تعارض واقعی نیست بلکه بهترین درس آموزنده است برای کسانی که روح و عقل و فکر مستقیمی داشته باشند. جبهه شناس باشند و بتوانند مقتضیات هرعصر و زمانی را درک کنند که چگونه مصالح اسلامی اقتضا می کنند. (بیست گفتار، شهید مرتضی مطهری، ص۱۵۹)
این تعارض ها و تناقض نماها برخاسته از پویایی و انعطاف پذیری اسلام و هماهنگی و همسازی با شرایط زمانی و مکانی درجهت پاسخگویی به نیازهای ناپایدار انسان و جامعه است. مجموعه این آموزه ها، دستورات، راهکارها و رهیافت ها و نیز رویکردهای امامان و پیشوایان دینی این امکان را به بشر می دهد تا بتواند برای هر زمان و مکانی با توجه به شرایط، پاسخ های مناسب را بیابد و در زندگی فردی واجتماعی خویش از آن بهره گیرد.
تنوع برخوردها، رویکردها و راهبردهای ائمه(ع) در طول بیش از دو قرن در شرایط بسیار مختلف در صحنه های اجتماعی و فکری، آن اندازه زیاد است که هریک نیازی از نیازهای آدمی را پاسخ می دهد و این افزون بر مجموعه کامل آموزه هایی است که در قرآن در شرایط بسیار متفاوت و در جوامع مختلف ازجهت روحیات، اندیشه و بینش درباره پیامبران بیان شده است که هریک از آنها می تواند پاسخی درست و راستین برای زندگی فرهنگی فردی و اجتماعی آدمی تا پایان تاریخ و جهان بشری باشد.
● رویکرد فرهنگی امام صادق
با این نگاه می توان به رویکرد فکری، آموزشی و پرورشی امام جعفر صادق(ع) پرداخت و دانست که چرا ایشان در دوران بحران سیاسی و اجتماعی که جامعه آن روز و جهان اسلام را فراگرفته بود و حکومت ها دست به دست می شد، به جنبش و قیام مسلحانه دست نیازید و خلافت و حکومت اسلامی را که حق ایشان بود دردست نگرفت و در پاسخ به پاره ای از دعوت ها برای دردست گرفتن رهبری قیام بر ضد حکومت در حال فروپاشی امویان اقدامی نکرد بلکه حتی نامه پیشنهادی را پیش روی فرستاده ابوسلمه معروف به وزیر آل البیت سوزاند.
حال پرسش این است که چرا دو گونه رفتار از دو امام معصوم صورت می پذیرد؟ یکی قیام می کند و دیگری نامه را می سوزاند؟ تعارض از کجا ناشی شده؟ چرا در روش ها و رویکردهای پیشوایان دینی به این امور متعارض و متناقض نما برخورد می کنیم؟ آیا این تعارض ها و تناقض ها همانند تعارض ها و تناقض هایی است که در مسائل فقه و احکام وجود دارد؟
مشکل اینجاست که همانگونه که اگر در اخبار متناقضی که در فقه و احکام نقل شده، تعارض ها حل نگردد و هرکس به خبر و حدیثی تمسک جوید، موجب می شود که هرج و مرج در فقه پدید آید، اگر دراین رویکردها و راهبردهای مختلف پیشوایان از جمله امام حسین و امام حسن و دیگر امامان -درود خداوند بر ایشان باد- تعارض ها و تناقض ها برطرف نگردد، موجب آن خواهد شد که هرج و مرج اخلاقی و اجتماعی و سیاسی پدید آید و هرکس به هوا و هوس خود راهی را پیش بگیرد و بعد آن را با عملی که در یک مورد معین و یک زمان معین از یکی از امامان و پیشوایان نقل شده توجیه و تفسیر کندو فرد دیگری نیز بر پایه هوس خود راهی دیگر را که ضد آن است پیش بگیرد و او نیز آن را به یکی از امامان و رفتارها، گفتارهای گزینشی از آنان استناد داده و آن را اصل بگیرد، و این چنین است که برخی، با توجه به این تفاوت ها، تعارض ها و تناقض ها بگویند که اسلام دین آخرت است و آن دیگری بگوید دین حکومت و دنیا است نه دین آخرت.
یکی حرکت امام حسین(ع) را حرکت دنیوی در جهت رسیدن به خلافت و حکومت توجیه کند و آن دیگری صلح امام حسن(ع)، کناره گیری امام زین العابدین(ع) و سوزاندن نامه رهبر قیام و جنبش های دوره پایانی حکومت اموی توسط امام صادق(ع) را نشان از اخروی بودن اسلام و غیر دنیائی بودن آن تفسیر نماید.
آن کس که سری پرشور دارد و مزاجش با آرامش سرسازش ندارد و خاموشی را نمی پسندد برای توجیه رویکرد و رفتارهایش به شیوه پیامبر در صدر اسلام و جنبش و قیام های شیعیان و به ویژه نهضت حسینی استناد کند و آن دیگری که مزاجی عافیت طلب و گوشه گیر دارد، موضوع تقیه و راه و روش امام صادق یا دیگر پیشوایان که چنین روشی را برگزیده اند استناد نماید، در نتیجه رویکردها و رفتارها و کنش ها و واکنش های متفاوت این پیشوایان تنها ابزاری برای توجیه رویکردها خواهد شد و کسی به سخن کسی گوش فرانخواهد داد و جامعه و مکتب دچار هرج و مرج و اضطراب می گردد.
با نگاهی دوباره به آن چه در آغاز گفتار گذشت، رمز این تعارض ها و تناقض نماها دانسته خواهد شد و پرده از راز فروخواهد افتاد. چون پویایی و در عین حال پایداری آموزه ها و دستورات دین و روح زنده و سیال و پویای تعملیات اسلامی، چنین تناقض نماهایی را ایجاب می کند.
این تعارض ها و تناقض ها در واقع آموزش بهره گیری از شرایط و امکانات زمان و بهترین شیوه پاسخگویی به نیازهای هر زمان است که می توان از آنها در راستای تکامل انسان و جامعه انسانی بهره گرفت و از آن سود برد.
● چرا امام صادق(ع) قیام مسلحانه نکرد؟
شهید مطهری (ره ) درباره دو رویکرد متفاوت امام صادق و امام حسین(ع) می فرماید: امام حسین(ع) بدون پروا، با آن که قراین و نشانه ها حتی گفته های خود آن حضرت حکایت می کرد که شهید خواهد شد، قیام کرد ولی امام صادق(ع) با آن که به سراغش رفتند، اعتنا ننمود و قیام نکرد و ترجیح داد که در خانه بنشیند وبه کار تعلیم و ارشاد بپردازد. به ظاهر تعارض و تناقض به نظر می رسد که اگر در مقابل ظلم باید قیام کرد و از هیچ خطر پروا نکرد، پس چرا امام صادق قیام نکرد، بلکه در زندگی مطلقاً راه تقیه پیش گرفت و اگر باید تقیه کرد و وظیفه امام این است که به تعلیم و ارشاد و هدایت مردم بپردازد، پس چرا امام حسین این کار را نکرد؟ (همان، ص۱۵۳).
شهید مطهری (ره) با توجه به اوضاع سیاسی عهد امام به این پرسش پاسخ می دهد که این رویکرد به ظاهر متناقض و متعارض تنها به جهت شرایط و مقتضیات زمان و مکان بود که درسی آموزنده برای رهروان راه پیشوایان راستین است تا بدانند در شرایط مختلف می توانند رویکردهای متفاوتی داشته باشند.
امام صادق(ع) می دانست بنی العباس مانع آن خواهند شد که حکومت به اهل بیت پیامبر (ص) منتقل شود و در صورت پذیرفتن پیشنهاد قیام مسلحانه بدون هیچ تاثیرگذاری مثبت، آن حضرت را شهید خواهند کرد. استاد می فرماید: امام علیه السلام اگر می دانست که شهادت آن حضرت برای اسلام و مسلمین اثر بهتری دارد، شهادت را انتخاب کرد. همان طوری که امام حسین (ع) به همین دلیل شهادت را انتخاب کرد. در آن عصر تنها چیزی که بهتر و مفیدتر بود رهبری یک نهضت علمی و فکری و تربیتی بود که اثر آن تا امروز هست. همان طوری که در عصر امام حسین (ع) آن نهضت ضرورت داشت و آن نیز آن طور به جا و مناسب بود که اثرش هنوز باقی است. جان مطلب همین جا است که د ر همه این کارها، از قیام و جهاد و امر به معروف و نهی از منکرها و از سکوت ها و تقیه ها باید به اثر و نتیجه آنها در آن موقع توجه کرد.
اینها اموری نیست که به شکل یک امر تعبدی از قبیل وضو، ، غسل، نماز و روزه صورت بگیرد. اثر این کارها در مواقع مختلف و زمانهای مختلف و اوضاع شرایط مختلف فرق می کند. گاهی قیام و جهاد برای اسلام نافع تر است و گاهی اثر سکوت و تقیه، گاهی شکل و صورت قیام فرق می کند. همه اینها بستگی دارد به خصوصیت عصر و زمان و اوضاع و احوال روز و یک تشخیص عمیق در این مورد ضرورت دارد، اشتباه تشخیص دادن، زیان ها به اسلام می رساند. (همان، ص ۱۵۵)
● اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر امام صادق (ع)
امام صادق (ع) زمانی واقع شد که افزون بر حوادث و رخدادهای سیاسی، یک سلسله حوادث اجتماعی و پیچیدگی و ابهام های فکری و روحی پس از ورود فرهنگها و آیین های فلسفی و اندیشه ای از شاهنشاهی های ایران و روم، پیدا شده بود.
دراین زمان پاسداری از سنگرهای اعتقادی، مهمترین وظیفه به شمار می آمد. مقتضیات زمان امام صادق (ع) که در نیمه نخست سده دوم هجری می-زیست با زمان سیدالشهداء که در نیمه نخست سده یکم بود بسیار متفاوت بود. در نیمه قرن نخست در درون کشورهای اسلامی برای کسانی که می خواستند به اسلام خدمت نمایند تنها مبارزه با دستگاه خلافت مطرح بود و سایر جبهه ها هنوز پدید نیامده بود و اگر هم وجود داشت هنوز آن چنان اهمیتی نیافته بود. حوادث عالم و اسلام همه مربوط به دستگاه خلافت بود و مردم در سادگی سده نخست می زیستند. اما بعدها این جبهه ها متعدد شدند که مهمترین آنها جبهه های علمی، فکری و اعتقادی بود. یک نهضت علمی و فکری و فرهنگی عظیم در میان مسلمانان آغاز شد. مذهب ها و مکتب هایی در اصول و فروع دین پیدا شد. در این شرایط امام صادق (ع) پرچم فرهنگی و علمی اسلام به ویژه شیعیان را برافراشت و در همه صحنه ها پیشگام و پیشرو گردید.
زمان امام زمانی بود که برخورد افکار و آراء و جنگ عقاید شروع شده بود و ضرورت ایجاب می کرد که امام کوشش خود را در این جبهه قرار دهد و این گونه شد که شیعه به عنوان یک مکتب فکری، علمی و فقهی و اعتقادی در جهان اسلام جا افتاد به نحوی که دیگر نمی شد اتهامات سیاسی به آن بست.
این آثار مولود ایمان و عقیده است و سیاست نمی تواند چنین فقه، اخلاق، فلسفه، عرفان، تفسیر و دیگر علوم و فنون را پدید آورد.
پیشگامی امامان باقر و صادق علیهماالسلام موجب شد تا اسلام راستین پایدار بماند و برای هر زمان و مکانی و در شرایط متغیر و پویای انسان و جامعه، برنامه ها، آموزه ها و دستوراتی داشته باشد.
خلیل منصوری
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید