شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

پویول،صخره‌ای از جنس کاتالان


پویول،صخره‌ای از جنس کاتالان
در کنار تمام مظاهر کاتالونیا و تیم محبوب بارسا، نام یک جنگجوی کوچک به شکل برجسته‌ای نمایان است. او ”کارلس پویول سافورسادا“ نام دارد و لقبش ”تارزان“ است چیزی که یادآور جنگندگی، این خصلت همیشگی وی و قومش بوده و خواهد بود. کارلس بدون شک در میان تمام ستارگان خارجی عصر لاپورتا، چهره ویژه‌ای است. کسی که کاتولونیا برای دیدن خشونت، دوندگی و تعصبش هر هفته بی‌تاب‌تر از گذشته است.
تولد: پنجشنبه ۱۳ آوریل ۱۹۷۸
محل تولد: «پابلادی ساگور» کاتالونیا
وزن: ۸۰ کیلوگرم
قد: یک متر و ۷۸ سانتی‌متر
تاریخ شروع با بارسا: ۲ اکتبر ۱۹۹۹
کارلس ‌زاده کاتالان است. وی در خانواده‌ای متوسط با روحیات خاص جدائی‌طلبی کاتالان‌ها، بزرگ شد. در دوران کودکی به‌جای آنکه اسباب‌‌بازی در اختیار کارلس قرار بگیرد، به وی آموزش داده شد چطور با توپ بازی کرده و روزی همین توپ را در چهارچوب مادرید سلطنت‌طلب، گالیسیائی‌ها و والنسیائی‌ها و... قرار دهد. با این حال هیچ کس تصور نمی‌کرد این کودک تلخ‌مزاج روزی پرچمدار کاتالونیا شده و پرچم منطقه را به یاد شهدای کاتالونیا غسل دهد. کارلس تا ۱۶ سالگی وضعیت نامعینی داشت، اما از آن به بعد تصمیم گرفت فوتبال را به‌صورت حرفه‌ای ادامه دهد. او از تیم‌های محلی منطقه شروع کرد.
پله اول
سرانجام پویول در سن ۱۷ سالگی حضور در میادین سبز فوتبال را با لباس تیم ”پابلادی‌ساگور“ تجربه کرد. این باشگاه محلی، هم نام منطقه محل تولد ”کارلس“ بود و از طرفی تیم دوم بارسلونا محسوب می‌شد. پویول تنها در هنگام رویاروئی با تیم‌های آماتور پایتخت متوجه شد که پوشیدن پیراهن تیم کاتالونیائی تا چه اندازه حساس و پرمسئولیت است. او خیلی زود از این تیم محلی جدا شد و جایگاه ثابتی در ”مسیا“ دیگر تیم کاتالان یافت. آنجا همه چیز بر وقف مراد پریول بود، اما حس جاه‌طلبی به وی می‌گفت که باید پیراهن تیم آبی و اناری‌ها را به‌عنوان هدف بعدی در نظر بگیرد و گذر زمان چیزی از این علاقه نکاست، اما کمتر کسی در بارسا حاضر به سرمایه‌گذاری، آن هم روی یک مدافع بود.داستان مدافع شدن پویول از آنجا سرچشمه گرفت که یک روز مربی تیم محلی، به وی گفت با توجه به روحیات جنگندگی بهتر است در خط دفاعی به آینده کاتالونیا کمک کند، نه اینکه خود را در خط حمله درگیر کند. از آن روز ”پویولِ مدافع“ متولد شد. پویول با بدنی آماده به جهت آنکه هرگز مصدوم نمی‌شد ”مردی برای تمام فصول“ نامیده می‌شد. پویول چندی بعد در گزینش تیم محلی جهت اعزام به تیم دوم بارسلونا انتخاب شد. در آن زمان وی ۱۷ سال سن داشت. سال ۱۹۹۶ سپری شد و بارسا افول کرده کرایف زیر سایه مادرید و ”آتلتیکو“ی قدرت گرفته محو شده بود. یکی از کارهای اصلی پویول دیدن بازی‌های ”جوزپه گواردیولا“ اسطوره کاتالونیا بود. در واقع اسطوره او کسی جزء ”پپ“ نبود. چند سال بعد دست سرنوشت طوری رقم زد که پویول بعد از گواردیولا به‌عنوان کاپیتان بارسا جام لالیگا را بالای سر ببرد. اگر به آن زمان برگردیم اشتیاق فراوان پویول برای صعود به تیم اصلی را مهمترین دلمشغولی این جوان می‌بینیم. بارسا ”ون گال“ را به جهت تکرار روزهای خوش کرایف انتخاب کرد. حضور این مرد هلندی باعث شکوفا شدن استعداد پویول و سایر جوانان باشگاه شد. ون گال؛ پویول و چند جوان دیگر شامل ”ژاوی“ و ”دلاپه‌نا“ را برای حضور در تیم اصلی برگزید.
اولین بازی مقابل رئال‌مادرید!
پویول از همان ابتدا دارای یک تفاوت اساسی با سایر جوانان بود. او به جهت شجاعت و سر نترس خود، برای انجام دشوارترین مسئولیت‌ها انتخاب می‌شد. اگر ژاوی و دلاپه‌نا با بازی مقابل تیم‌های کم‌اهمیت، پوشیدن لباس بارسلونا را تجربه کردند، اما پویول برای اولین بار در نبرد سنتی فصل مقابل رئال‌مادرید وارد بازی شد! این جنگ دویست و شانزدهمین نبرد ۲ تیم بود که در ۲ اکتبر ۱۹۹۹ در جریان فصل ۲۰۰۰-۱۹۹۹ روی پرده رفت. جو سنگین باشکوهترین دربی دنیا هرگز پویول جان را از خود بی‌خود نکرد. حرف‌های اطرافیان و خانواده‌اش اولین چیزی بود که در نخستین دقیقه ورود به زمین به‌خاطر آورد. آنها می‌گفتند: ”برای کشورت مقابل سربازان پادشاه بایست!“ پویول نه از ۳۹ کشته هوادار بارسا به‌دست فرانکو چیزی می‌دانست و نه از آشوب انگلیسی‌ها در این منطقه خبر داشت. با تمام این اوصاف وی درون زمین مانند یک الماس درخشید و با بازی خوب خود وارد قلب کاتالان‌ها شد. وی پس از پایان آن دیدار معروف گفت: ”با قلبم بازی کردم نه با پاهایم. به‌خاطر مردمم مقابل مادرید ایستادم نه برای اثبات خودم!“ وی با این سخنان نشان داد در به راه انداختن جنگ روانی تبحر لازم را دارد. پس از ”ال‌کلاسیکو“ی آن سال، رفته رفته جایگاه پویول در تیم محبوبش تثبیت شد. لوئیز ون‌گال به بازی او اعتقاد ویژه‌ای داشت و همین عامل سبب شد کارلس خیلی زود به مهره کلیدی خط دفاعی تبدیل شود. بارسا در پایان فصل به مقام خوبی دست یافت و جواز حضور در لیگ قهرمانان را به‌دست آورد. این حضور برای پویول فرصت مناسبی به‌وجود آورد تا توانائی‌هایش را فراتر از مرزهای اسپانیا و کاتالونیا به رخ اروپائی‌ها بکشد. وی، از اولین بازی‌های اروپائی‌، همراه با بارسلونا بود. کاتالونیا با شور و حرارت، جوان اول خود را تحسین می‌کرد. پویول گاه و بیگاه با پیش کشیدن مسائل سیاسی به صفحات روزنامه AS زینت می‌داد. ”گواردیولا“ی افسانه‌ای آخرین نفس‌های خود را در لباس آبی و اناری می‌کشید. کسی نمی‌دانست که پویول قرار است نقش اسطوره دوران نوجوانی‌اش را ایفاء کند. کارلس در ترکیب بارسا جایگاه مستحکمی داشت و همواره با رائول‌ گونزالس اسطوره رئال‌مادرید مقایسه می‌شد، اما به نحو آشکاری از این مقایسه لذت نمی‌برد. او بازیکنان مادریدی را، هم‌رتبه اعضاء تیم خود نمی‌دانست، با این حال خیلی زود در تیم ملی هم‌بازی آنها شد.
پویول در تیم ملی
پویول هنگام انتخاب اعضاء تیم ملی جهت شرکت در یورو ۲۰۰۰ جایگاهی به‌دست نیاورد، زیرا تازه مطرح شده بود و از طرفی بزرگان خط دفاعی جائی برای وی باقی نمی‌گذاشتند. رائول با پنالتی معیوب خود اسپانیای بدشانس را در مرحله یک‌چهارم نهائی به خانه فرستاد. چندی بعد درخشش خیره‌کننده پویول از توجه مربیان دور نماند. کارلس برای اولین بار پیراهن تیم ملی را به تن کرد. پیراهنی که نه او بلکه آبا و اجدادش نیز با آن مأنوس نبودند. پویول اعلام کرد از پوشیدن پیراهن تیم ملی اسپانیا لذت می‌برد، اما این احتمالاً بزرگترین دروغی بود که در زندگی‌اش گفت! هواداران بارسا به‌خاطر اعلام عشق به تیم ملی اسپانیا از پویول خرده گرفتند. این مدافع متعصب همانقدر که برای بارسا زحمت می‌کشید، برای تیم ملی نیز عرق می‌ریخت و کار می‌کرد.
روز ملی کاتالونیا
و پرچم‌داری پویول
در سال ۲۰۰۲ اتفاق ویژه‌ای برای پویول رخ داد. او از طرف نماینده منطقه خودمختار کاتالونیا، به‌عنوان سفیر ورزشی برگزیده شد و در اولین گام در مراسم ویژه روز ملی کاتالونیا شرکت کرد. او پارچه زرد و قرمز را به‌عنوان نمادی از پرچم کشور فرضی کاتالونیا به‌دست گرفت، آن را کنار یادبود شهدای جنگ‌های استقلال برد و سپس قسم‌نامه مخصوص یک کاتالانی را بر زبان جاری ساخت. عکس‌های کارلس به سراسر اروپا ارسال شد. حالا کارلس پویول تنها در زمین مسابقه دیده نمی‌شد. در رستوران‌های زنجیره‌ای گاسپارت (رئیس سابق بارسا که مانند پویول دارای یک خانواده با روحیات استقلال‌خواهی بود) کنار یادبودهای کاتالونیا، در ملاقات با سفرای ورزشی، در نشست آزادیخواهان کاتالان‌ها و هر آنچه غیر از فوتبال محسوب می‌شود، ردپائی از پویول دیده می‌شد؛ با این حال این موضوع ذره‌ای از حس و حال آن جوان کم‌نام و نشان چند سال قبل نکاست. قبل از فرارسیدن جام‌جهانی ۲۰۰۲، پویول به بارسای بحران‌زده کمک کرد تا به نیمه‌نهائی لیگ قهرمانان برسد، اما چگونه؟
دفع روی خط با شانه!
در جریان بازی برگشت مرحله یک‌چهارم نهائی لیگ قهرمانان، کار بارسا مقابل حریف یونانی، پاناتینایکوس گره خورده بود. آنها بازی رفت را با یک پنالتی به حریف واگذار کرده بودند و در نیوکمپ نیز ابتدا یک گل خوردند. به هر زحمتی بود بارسا ۳ گل مورد نظرش را به ثمر رساند، با این حال در دقایق پایانی تا آستانه حذف شدن پیش رفت.
ماجرا از این قرار بود که بازیکن یونانی با عبور از تمام بازیکنان بارسا در آستانه دروازه فقط با یک بازیکن رخ به رخ بود: او کارلس پویول بود که ضربه حریف را روی خط دروازه در حالتی کاملاً بی‌تعادل با کش دادن به بدنش به‌وسیله شانه مهار کرد! بعدها یک نویسنده نکته‌سنج اسپانیائی در این باره گفت که عمده شهرت پویول و محبوبیت فراوانش به جهت دفاع‌های جانانه مقابل حریفان بارسا بوده است. بارسا به مدد همین دفع زیبا به مرحله نیمه‌نهائی رفت و آنجا مقابل رئال‌مادرید قرار گرفت. پویول پس از گواردیولا تبدیل به تأثیرگذارترین کاپیتان بارسا شده بود. ”سافورسادا“ شاهد شکست بد تیمش از رئال‌مادرید بود، اما غم خود را در سایه اشتیاق به حضور در جام‌جهانی پنهان می‌کرد. او همراه با یک مادریدی به‌نام ”هلگوئرا“ زوچ خط دفاعی اسپانیا را تشکیل می‌دادند. هرچه هلگوئرا اشتباه می‌کرد، پویول جبران می‌نمود. نمایش کارلس در این جام فوق‌العاده بود، اما داور مصری در دیدار با کره‌جنوبی راه را بر آنها بست اسپانیا هر چه زد توسط داور هیچ به حساب آمد و در ضربات پنالتی پویول نمی‌توانست در خط دفاعی بایستد تا حریف را سد نماید. اسپانیا حذف تلخی را تجربه کرد. حالا آنها باید حداقل ۲ سال دیگر برای کسب موفقیت صرف می‌کردند. کارلس دوران هیجان‌انگیزی را پیش‌رو داشت. او رهبر بارسای عصر جدید نام گرفت.
فریب بزرگ
پویول روح فریبکارانه خود را در نبرد دور برگشت ”ال‌کلاسیکو“ی فصل ۲۰۰۴ به‌طور تمام و کمال نشان داد. هنگامی که فیگو، خائن بزرگ بارسا روی توپ تصاحب شده توسط وی، تکل رفت چنان خود را به زمین انداخت و حالت مصدومان را گرفت که داور مجاب شد مرد پرتغالی را از زمین اخراج کند. در نهایت ۱۰ نفره شدن حریف، باعث پیروزی کاتالان‌ها در خانه دشمن پرآوازه شد. از آن روز به بعد پویول به جهت ایفاء نقش یک متقلب، به قهرمان بارسائی‌ها تبدیل شد. مردم مادرید به ساختن قصه‌هائی راجع به وی پرداختند. همان کاری که بارسائی‌ها در فصل ۲۰۰۳ انجام داده و سبب به جنجال کشیده شدن ال‌کلاسیکو شدند. در مصاحبه‌های بعد از بازی بازیکنان، کاملاً مشخص بود که آنها از به هرج و مرج کشیده شدن بازی برخلاف آنچه برای حفظ ظاهر انجام دادند متأسف نیستند. در این میان، سکوت سهم پویول بود.
یورو ۲۰۰۴ شکستی دیگر را برای وی رقم زد. تا اینکه سرانجام فصل گذشته زندگی روی خوش خود را به کارلس سختکوش نشان داد. بارسا با ارائه برترین نمایش‌ها قهرمان لالیگا شد. پویول این افتخار را داشت تا پس از کاپیتان گواردیولا یک جام معتبر را به نمایندگی سایر بازیکنان بالای سر ببرد. ناکامی در لیگ قهرمانان، در آغاز این فصل با فتح سوپرجام به‌دست فراموشی سپرده شد. بارسا بالا و پائین‌های زیادی را تجربه کرده است، اما کاپیتان پویول با گروه گذاشتن تمام عشق و تعصبش تنها یک روی داشته و آن یک رو معجونی از صبر، خشونت، تلاش و شور خواستن بوده است.
درباره پویول...
ِ”رز“ یکی از هواداران پر و پا قرص پویول که در سایت هواداران باشگاه به کار مشغول است پویول را اینگونه تعریف می‌کند: ”برای تمام هواداران بارسا ستارگان بومی ارزشی به مراتب بیشتر از بازیکنان خارجی دارند. پویول نماد بارسا فعلی است. با همان حرارتی که رونالدینیو هنگام حمله دارد. پویول به دفاع می‌پردازد و خب در فرهنگ لغات کاتالان هم دفاع از هجوم برتر است! هواداران هر هفته مشتاقانه بازی وی را مشاهده می‌کنند و لذت می‌برند. علاقه به یک باشگاه در فوتبال امروز از جایگاه و اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است. کارلس عاشق پیراهن آبی و اناری است. تولد و رشد وی در کاتالونیا رقم خورد. من او را با گواردیولا قابل مقایسه می‌دانم. کارلس یک مدافع راست فوق‌العاده قوی است. گمان می‌کنم یوفا برای انتخاب وی به‌عنوان بهترین هافبک راست لیگ قهرمانان تردید نداشته باشد. عنوانی که پس از این یک بار به‌دست آورده است. پویول در این سال‌ها پست مدافع راست را با نقش دفاع میانی عوض کرده است، اما حتی در این پست غیرتخصصی نیز کلاس بالای بازی‌اش را به رقیبان تحمیل کرده است. پویول را از سال ۲۰۰۱ شناختم. جائی که در رقابت‌های قهرمانی زیر ۲۱ سال اروپا، به اسپانیا کمک کرد تا به مقام سوم برسد. پیشنهاد منچستریونایتد برای جذب وی جدی نبود و اگر هم بود پویول هرگز به آن پاسخ مثبت نداد. او در ۲۵ سالگی به بازوبند کاپیتانی بارسا رسید که افتخار بسیار بسیار بزرگی است. بسیار از ستارگان بومی علی‌رغم سوابق زیاد موفق به بستن بازوبند مقدس بارسا نمی‌شوند. پویول کمی خوش‌شانس نیز بوده است. با آنکه تنها نیم دهه از حضور وی در بارسا می‌گذرد، اما از هم‌اکنون نقش یک اسطوره را در باشگاه یافته است. او افق‌های زیبائی به چشم خواهد دید.
منبع : روزنامه ابرار ورزشی


همچنین مشاهده کنید