جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


مشکلات خاص آموزش ارتباطات


مشکلات خاص آموزش ارتباطات
بخشی از مشکلات آموزش ارتباطات در ایران ممکن است در هر جای دیگری هم دیده شود ولی بخش دیگر می تواند خاص جامعه خود ما باشد. این مشکلات را می توانیم به چند محور تقسیم کنیم؛ معرفت شناسی ارتباطات، مشکلات و محدودیت های آموزشی (به تفکیک آموزش دهندگان، مواد آموزشی، تسهیلات آموزشی و متون آموزشی)، مشکلات تحقیقات و مشکلات ارتباط نهاد و دستگاه آموزشی با جامعه. هر یک از این محورها خود جای بحث و بررسی جداگانه و مفصلی را می طلبد ولی سعی می کنم به طور خلاصه در مورد هر یک نکاتی را مطرح کنم.
اولین نکته درخصوص آموزش ارتباطات که می تواند تا حدودی جنبه عمومیت داشته باشد، جایگاه پارادایمی ارتباطات است. ارتباطات مرزهای پارادایمی ظریف و دقیقی ندارد و مرزهای آن با رشته های همسایه و رشته های معین چندان روشن نیست.
در مراکز دانشگاهی این ابهام هم ابهام عمومی است و هم ابهام پارادایمی. هنگامی که ارتباطات را به شاخه های فرعی آن تفکیک کنیم، یعنی روزنامه نگاری، روابط عمومی، ارتباطات الکترونیک، ارتباطات شفاهی و... ابهام کمتر می شود.
به طور کلی عنوان ارتباطات حدود چهار دهه است که به تدریج و از طرق گوناگون جای خود را در آموزش عالی امریکا باز کرده است. بسیاری از بخش های علم گفتار به تدریج به ارتباطات گفتاری تبدیل شدند و بعضی نیز روزنامه نگاری را به این عنوان اضافه کردند. برخی از دانشگاه ها مانند دانشگاه های ایالت ایلینویز و میشیگان بخش های مختلف خود را ترکیب کرده و تحت عنوان دانشکده ارتباطات به فعالیت ادامه داده اند. مثلاً در دانشگاه تگزاس این بخش ها شامل تبلیغات تجاری، رادیو و تلویزیون، سینما، روزنامه نگاری و ارتباطات گفتاری بود. در دانشگاه ایالتی میشیگان این بخش ها ارتباطات، ارتباطات راه دور، روزنامه نگاری و تبلیغات تجاری بود. بنابراین گروه ها و بخش هایی که تحت عنوان ارتباطات فعالیت می کنند قدمت چندانی ندارند و سه یا چهار دهه بیشتر نیست که از گروه های علوم اجتماعی یا هنرها جدا شده اند یا از ترکیب آموزش های مجزایی مثل روزنامه نگاری و گفتار به وجود آمده اند. همچنین جدایی آموزش هایی مثل روابط عمومی و روزنامه نگاری نیز قدمت چندانی ندارد. در حال حاضر روابط عمومی در سطوح مختلف لیسانس و فوق لیسانس و دکترا در گروه های ارتباطی تدریس می شود. تعداد این گروه ها در سال ۱۹۹۰ حدود ۲۴۰ گروه بود.
با این حال ابهام پارادایمی همچنان در مورد آموزش این حوزه وجود دارد. مطالعه یی که بونیت دوستال نف در این مورد انجام داده و نتیجه آن در کتاب نظریه های روابط عمومی بوتان و هزلتون (۱۹۸۹) آمده نشان دهنده این است که گذشته از روزنامه نگاری، گروه های متنوع دیگری دوره های روابط عمومی را تدریس می کنند. این دوره ها عبارتند از ارتباطات، بازرگانی، ارتباطات جمعی و برنامه های آموزشی میان رشته یی با ترکیب روزنامه نگاری یا ارتباطات با دیگر رشته ها. درصد گروه هایی که دوره های آموزشی روابط عمومی تدریس می کنند عبارتند از؛ ارتباطات (۴۱درصد)، روزنامه نگاری (۲۱درصد)، بازرگانی (۱۷درصد)، میان رشته یی (۸درصد)، ارتباطات جمعی (۷درصد)، متفرقه (۴درصد) و روابط عمومی (۲درصد).
علاوه بر این اسامی ۲۴۰ گروه ارتباطات که روابط عمومی دارند خود ابهام پارادایمی را به خوبی نشان می دهد. این اسامی اگرچه ارتباطات را دارند ولی به صور مختلف و با ترکیب با اسامی مختلف؛ ارتباطات رادیو تلویزیونی، ارتباط، ارتباط و هنرهای خلاق، ارتباط هنرهای زیبا، ارتباطات و مطالعات رسانه یی، ارتباط و تئاتر، ارتباط و هنر های نمایشی، هنر های ارتباطی، هنرها و علوم ارتباطی، فراگردهای ارتباطی، مطالعات ارتباطی، ارتباطات، ارتباطات و پخش رادیو و تلویزیونی، ارتباطات و هنرهای رسانه یی، ارتباطات و گفتار، ارتباطات و تئاتر، رسانه های ارتباطات، انگلیسی و ارتباطات، انگلیسی و نمایش گفتاری، رسانه ها و ارتباطات، ارتباط عمومی، رادیو، تلویزیون و فیلم، گفتار، گفتار و تئاتر، ارتباط گفتاری، ارتباطات گفتاری، ارتباطات گفتاری و هنرهای نمایش گفتار و درام، درام و ارتباط، هنرهای نمایشی و ارتباط.
درکل و به طور خلاصه خصلت میان رشته یی ارتباطات و اینکه تشکیل گروه های آموزش ارتباطات در کشورهایی که پیشتاز این حوزه بوده اند و تنوع اسامی بخش هایی که ارتباطات و شاخه های فرعی آن مثل روزنامه نگاری، روابط عمومی و ارتباط گفتاری و رادیو و تلویزیون یا رسانه ها را آموزش می دهند نشان دهنده این است که این حوزه تمایز و شفافیت پارادایمی را که در مورد بسیاری از حوزه های معرفتی مشاهده می کنیم ندارد و این نکته در تثبیت جایگاه آن به عنوان یک شاخه آموزش دانشگاهی و تصور و برداشت هایی که استادان و دانشجویان دارند و تصوری که جامعه از فارغ التحصیلان آن دارد بی تاثیر نیست و به ویژه هنگام ایجاد دوره های جدید تحت عنوان کلی ارتباطات در مراکز دانشگاهی که فاقد این رشته هستند باید به گونه یی دقیق و شایسته مورد توجه قرار گیرد.
آنچه گفته شد جنبه عام دارد و به ذات و خصلت معرفتی این رشته برمی گردد. اولین نکته در این خصوص وضعیت آموزش دهندگان در ایران است، یعنی مربیان و استادان این رشته در مراکز آموزش عالی، صرف نظر از اینکه مراکز آموزش ارتباطات به طور کلی یا در مواردی آموزش روزنامه نگاری در سطح لیسانس و بالاتر زیاد نیست و به دانشگاه تهران، دانشگاه علامه طباطبایی و دانشگاه آزاد (واحد های آموزشی در تهران و چند مرکز شهرستان) و (به تازگی) دانشگاه سوره محدود می شود، نکته مهم تر اینکه کسانی که این آموزش ها را می دهند به ندرت دووجهی هستند.
یعنی هم آموزش و تجارب دانشگاهی و علمی و تحقیقاتی داشته باشند و هم تجارب عملی، به عبارت دیگر مثلاً در این مراکز تعداد کسانی که تحصیلات دانشگاهی ارتباطات در سطح عالی (دکترا) داشته باشند ضمناً در یکی از حوزه ها و شاخه های ارتباطات (روزنامه نگاری، روابط عمومی، سینما و تئاتر یا رادیو و تلویزیون) صاحب تجارب عملی و تجربه کار در این زمینه ها باشند بسیار اندک است و این آموزش را بیشتر به سمت آموزش نظری سوق می دهد و واقعیت های میدان عمل و کاربرد آموزش ها را کمرنگ می کند.
آنچه که این مشکل را مضاعف و تشدید می کند این است که ساختار آموزش دانشگاهی (مقررات آموزشی، محدودیت های پرداخت حق الزحمه به مربیان و استادان غیراستخدامی و دعوتی و...) به سادگی این امکان را نمی دهد که گروه های آموزشی از صاحبان تجارب رسانه یی در کنار آموزش استادان رسمی و موظف استفاده کنند و آموزش نظری را با آموزش عملی ترکیب کنند. علاوه بر این همین ساختار آموزشی (دولتی بودن، بوروکراتیک و اداری کردن آموزش و ناکافی بودن هزینه های آموزش و پیش بینی نشدن بودجه های متفرقه و غیرمتعارف برای آموزش) مانع از این می شود که دانشگاه ها بتوانند برای آموزش عملی مثلاً کارگاه روزنامه نگاری، کارگاه فیلمسازی مستند و...، فضا، هزینه و کارشناسان لازم را فراهم کنند و به آموزش عمق تجربی و میدانی بدهند. حتی بازدیدهای دانشجویان از واحد های کار به آسانی میسر نیست چرا که از طرفی بازدیدهای مکرر هزینه بردار است و دانشگاه ها به راحتی این هزینه را تقبل نمی کنند و از طرف دیگر به علت تعداد زیاد دانشجویان مراکز مورد بازدید (روزنامه، واحد روابط عمومی، ایستگاه پخش رادیو و تلویزیون و...) آمادگی پذیرش ندارند و در مواردی که همکاری صورت می گیرد هم امکان بحث و گفت وگوی کافی یا مشاهده دقیق و تهیه گزارش و مصاحبه کیفی از نحوه انجام کار وجود ندارد و بازدید جنبه سطحی و گاه تفریحی به خود می گیرد. مشکل دیگری که در اینجا می توان در آموزش ارتباطات در سطوح دانشگاهی مورد تاکید قرار داد ضعف کمی و کیفی متون آموزشی است. واقعیت این است که متون آموزشی با کیفیت مناسب، مخصوصاً در وضعیتی که جهت گیری یا نحوه آموزش عمدتاً نظری و کلاسی است نقش مهمی دارند. متون آموزشی ارتباطات در مواردی ناکافی و در مواردی هم که از نظر کمی قابل توجه است از نظر کیفی و به ویژه فقدان رویکرد کاربردی و بومی در آنها قابل ایراد است. مثلاً با اینکه در زمینه نظریه های ارتباطات یا در زمینه روزنامه نگاری در ۱۰ سال اخیر تعداد منابع درسی زیاد شده است و از فقری که یک دهه قبل وجود داشت تا اندازه یی درآمده ایم با این حال منابع موجود از جنبه کاربردی و فقدان رنگ و بوی بومی از کیفیت لازم برخوردار نیست. این منابع عمدتاً منابع ترجمه شده است، فاقد رویکرد کاربردی است و جزء موارد بسیار اندک، ذکری از مثال ها، نمونه ها و کاربردهای بومی در آنها دیده نمی شود.
از همه آنچه که گفته شد می توان به این نکته پایانی رسید که توسعه کمی مراکز و دوره های آموزش ارتباطات بدون در نظر گرفتن ویژگی های معرفت شناسی، ارتباط بهتر و نزدیک تر با حوزه های کار ارتباطی نظیر روزنامه ها و مراکز تولید و پخش رادیو و تلویزیون یا دفاتر و اداره های روابط عمومی و... تامین نیروی آموزش کیفی، دووجهی و چندرشته یی ممکن است علاوه بر عدم حصول نتایج مورد انتظار، پیامد های نامطلوبی هم داشته باشد که در جای خود قابل بحث و رسیدگی است.
علیرضا دهقان
منبع : مدیا نیوز