شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

ادعای مدرن‌بودن، در محک ِ جنبه‌ی نرم‌افزاری ِ فوتبال ِ مدرن!


ادعای مدرن‌بودن، در محک ِ جنبه‌ی نرم‌افزاری ِ فوتبال ِ مدرن!
بارها شنیده‌ایم و خوانده‌ایم که تحلیل‌گران و روزنامه‌نگاران و فوتبال‌‌دوستان ما، در وصف و مدح ِ فوتبال ِ مدرن و مربیان ِ مدرن، تحلیل‌ها کرده‌اند و سخن‌ها گفته‌اند: "مربی باید آشنا به فوتبال ِ مدرن باشد"، "مربی باید در مربی‌گری ِ خود، به‌روز باشد و سیر تحولات فوتبال جهان را بداند"، "مربی باید کلاس‌های روز فوتبال را دیده‌باشد"،... بی‌گمان، همه‌ی این سخنان، درست و به‌جا و نیکوست. اما این‌ها، همه، در مقام کلی‌گویی، حرف‌هایی است کاملاً درست و قشنگ و جذاب، اما، کاملاً ناروشن و تاریک و غبارآلود. کلی‌گویی هیچ‌گاه هیچ مشکلی را از هیچ کس حل نمی‌کند. پرسش ِ جزئی، اما، بنیادی این است که دقیقاً چه چیز یا چیزهایی یک مربی را مدرن و به‌روز و علمی می‌کند؟
هستند مربیانی که با سطح ِ ظاهری ِ فوتبال روز، آشنای‌اند اما به ژرفای آن پی نبرد‌ه‌اند. یادم هست دو سه سال پیش، گروهی از فوتبالی‌ها، در تأیید یکی از مربیان ِ نام‌دار و سنتی، که مربی ِ تیمی بزرگ شده‌بود، می‌گفتند تمریناتش با تمرینات ِ فلان مربی ِ معتبر ِ خارجی، یکسان است (ظاهراً یکسان هم بود). آنان با این سخن می‌خواستند بگویند که او نیز، یک مربی ِ علمی و به‌روز است!! درحالی که نه نوع ِ تمرینات ِ یک مربی، لزوماً نشان‌دهنده‌ی به‌روز بودن ِ اوست، نه کلاس رفتنش، نه باسواد‌بودنش، و نه جوان‌بودنش. این‌ها، هیچ‌یک، عمق و ژرفای فوتبال مدرن را نشان نمی‌دهند. ذات و جوهر ِ مدرنیت، هیچ‌یک از این‌ها نیست. این‌ها را البته می‌توان جزء مدرنیت دانست، اما نه جزء ِ ذاتی، بلکه جزء ِ عرضی ِ آن. چرا که دقیقاً می‌توان باسواد بود اما مدرن نبود؛ می‌توان کلاس‌های علمی رفت اما مدرن نبود؛ می‌توان جوان بود اما مدرن نبود؛ می‌توان تمریناتی مانند تمرینات فرگوسن داشت اما مدرن نبود. ذات و جوهر ِ مدرنیت، این‌ها نیست. ذات ِ مدرنیت، در یک کلام، طرز ِ تفکر است. وقتی یک مربی (چه پیر باشد چه جوان)، با همه‌ی کلاس‌رفتن‌ها و دم از علم ِ روز ‌زدن‌هایش، هنوز اندر خم یک کوچه است، این ازآن‌روست که او، هنوز طرز تفکرش نو و تازه و مدرن نشده‌است؛ او هنوز عمق و ژرفای فوتبال ِ مدرن را نشناخته‌است. و ژرفای فوتبال ِ مدرن را، نه فقط در سخت‌افزار آن، که بسیار بنیادی‌تر از آن، در نرم‌افزار آن باید جست‌وجو کرد.
جواد نکونام، تازه به اسپانیا رفته‌بود. از او پرسیدند آنجا چه دیدی که اینجا نیست. جواد گفت: (نقل به مضمون) "تمرینات، همان است که این‌جا هست. هیچ فرقی نمی‌کند. اما آنچه آن‌جا هست و این‌جا نیست، طرز تفکری است که بر جان و مغز ِ باشگاه و مربی و بازیکنان، جاری و ساری است." آری؛ کلام نیکوی نکونام، کلامی است بس نکته‌سنجانه که دقیقاً اشاره به همان جنبه‌ی نرم‌افزاری ِ فوتبال ِ مدرن دارد! مگر می‌توان با اصرار بر طرز تفکر ِ صد در صد سنتی، مدیریتی مدرن داشت؟! مگر می‌توان تنها با خریدن ِ کامپیوتر و موبایل و ماهواره (جنبه‌ی سخت‌افزاری ِ مدرنیت)، مدرن شد؟! مگر می‌توان تنها با تمرینات ِ ظاهراً علمی، یک مربی ِ مدرن بود؟! نشانه‌ی مدرن‌بودن، نوع بهره‌مندی از کامپیوتر و موبایل و ماهواره و تمرین است، و نه صرفاً داشتن ِ آن‌ها.
پرسش و نکته، اما، این‌ است که چه چیز، نوع ِ بهره‌مندی را مشخص می‌کند؟ پاسخ، روشن است: اندیشه و فکر و ذهنیت و طرز تفکر. آری؛ طرز ِ تفکر است که به ما می‌گوید از کامپیوتر چگونه استفاده کنیم. طرز تفکر است که به ما می‌گوید از موبایل چگونه استفاده بکنیم. طرز تفکر است که به ما می‌گوید از تمرین و بازیکن و امکانات ِ ورزشی چگونه بهره ببریم. طرز تفکر است که به ما می‌گوید از مدرک ِ معتبر ِ فوتبال چگونه استفاده‌ی بهینه کنیم. مدرک داشتن، خوب است، اما هرگز و هرگز کافی نیست. بهره‌بردن ِ نیکو از مدرک است که ملاک است. درست مثل ِ باهوش بودن. هوش ِ بالا داشتن، معیار ِ رشد نیست؛ بهره‌ی بهینه از هوش است که معیار رشد و تکامل است. چه بسیار انسان‌های باهوشی که به علت استفاده نکردن ِ از هوش خود، هدر رفته‌اند. مگر نه این است که ایرانی‌ها سرشار از هوش‌اند؟! اما چرا آن‌طور که باید و شاید به رشد و توسعه دست نیافته‌اند؟! آیا جز این است که بهره‌وری‌شان از هوش‌، پایین است؟! آیا جز این است که ایرانی‌ها یا بلد نیستند از هوش ِ خویش استفاده بکنند، یا به‌صورت ِ منفی و بد از آن استفاده می‌کنند؟! آری؛ آنچه ایرانی‌ها ندارند، مدیریت ِ بهینه‌ی هوش است و نه خود ِ هوش. و این، درست همان چیزی است که آسیای شرقی دارد؛ با این‌که ظاهراً بسیار کم‌هوش‌اند؛ و لذا به رشد و توسعه نیز دست یافته‌اند. یک مربی ِ فوتبال نیز ممکن است از فوتبال مدرن، آگاه باشد، اما، روش ِ بهره‌برداری از آن را ‌نداند؛ چرا که طرز تفکرش هنوز نو نشده‌است.
ممکن است یک مربی، سخت‌افزار ِ فوتبال ِ مدرن را بداند اما از نرم‌افزار آن بی‌خبر باشد. او در این صورت، فقط و فقط ادای مدرنیت را در می‌آورد. مدرک، کلاس، تمرینات، و چیزهایی مانند این‌ها، سخت‌افزار فوتبال‌اند. نرم‌افزار ِ فوتبال ِ مدرن، اما، از جنس فکر و اندیشه و باور و نگاه ِ ذهنی است. ذهنیت و نگاه ِ‌ یک مربی مدرن، به همه چیز ِ زندگی، ذهنیت و نگاهی تازه و نو و حرفه‌ای است. امروزه دیگر، فوتبال نه فقط تفنن و عشق و غیرت و احساس، بلکه افزون بر آن، یک شغل و حرفه است. امروزه فوتبال، بخشی از زندگی است؛ نه؛ خود، یک زندگی است! امروزه دیگر نمی‌توان زندگی را بی‌هیچ تحولی سپری کرد اما در فوتبال، تحول آفرید. امروزه دیگر نمی‌توان مشاورپذیر نبود اما مدرن بود. امروزه دیگر نمی‌توان انعطاف‌پذیر نبود اما مدرن بود. امروزه دیگر نمی‌توان در زندگی ِ فردی و جمعی ِ خویش سنتی اندیشید اما در فوتبال، مدرن بود. امروزه دیگر نمی‌توان پدرخوانده‌وار زندگی کرد و درعین حال، بازهم مدرن بود. روزگار پدرخوانده‌ها، چه خوب و چه بد، سپری شده‌است. امروزه دیگر نمی‌توان به‌نام ِ غرب‌زدگی و بیگانه‌ستیزی، در عیان، شعار خام ‌ِ مربی ِ وطنی سرداد اما در نهان، ‌بر سفره‌ی پهن ِ بیگانه نشست! امروزه دیگر در نگاه ِ نخست، وطن و غیر وطن معنا ندارد؛ مگر این‌که مربیان ِ وطنی، در حد ِ بین‌المللی برسند (که در این صورت، البته وطن و غیر وطن، معنا دارد).
امروزه دیگر نمی‌توان فقط به گذشته‌ی خویش افتخار کرد. گذشته‌ی افتخار‌آمیز ِ یک مربی و یک کشور و یک انسان، بی‌گمان، می‌تواند در کارآمدی‌اش نقش داشته‌باشد، اما نقش فرعی و نه اصلی و بنیادی. کشوری که مدام از گذشته‌ی افتخارآمیزش سخن می‌گوید و مدام، به بزرگان ِ گذشته‌ی خویش افتخار می‌کند، جز درجازدن، کاری نمی‌کند. یک مربی ِ مدرن، اگر به‌فرض، گذشته‌ی افتخارآمیز نداشته‌باشد، می‌کوشد تا برای حال و آینده‌ی خود، افتخارآفرینی کند (به زندگی خوزه مورینیو بنگرید!)؛ و اگر گذشته‌ی پر از افتخار داشته‌باشد، تلاش می‌کند آن را نه متکا، بلکه نردبان ِ خویش کند. یک مربی ِ بزرگ، هر افتخار و امتیازی که دارد، تلاش می‌کند آن را نه نرده‌ی پشتیبان‌، بلکه نردبان ِ پشت‌بام ِ خویش کند.
حال، پرسش این است که آیا مربیان ما واقعاً می‌خواهند این‌چنین باشند؟! و اساساً این‌گونه هستند؟ آیا ناصرخان حجازی در استقلال، می‌خواهد این‌گونه باشد و این‌چنین رفتار کند؟ آیا علی دایی در سایپا بر آن است که این‌گونه باشد؟ آیا علی پروین، در استیل‌آذین، می‌خواهد این‌گونه باشد، یا این‌که بنا دارد همان رفتاری را که سال‌ها در پرسپولیس داشت، تکرار کند؟! آیا مربیان ِ جوان و جویای نام لیگ واقعاً به‌دنبال این هستند که این‌چنین باشند؟ آیا حمید استیلی، حقیقتاً نگاه و اندیشه‌ و طرز تفکر و ذهنیتش، تر و تازه و مدرن شده‌است؟! اینکه استیلی و جوانانی چون استیلی مدرک دارند، دلیل نمی‌شود که مدرن شده‌اند. مدرک ِ مربی‌گری، خوب است اما می‌تواند گول‌زننده باشد. تفکر و اندیشه و ذهنیت و نگاه ِ استیلی و امثال ِ استیلی است که به مدرکشان معنا و اعتبار می‌دهد.
ما در این نوشته، تنها در پی ِ روشن‌کردن ِ مفاهیم هستیم. تطبیق ِ مصداق با مفهوم، با خود ِ مربیان و کارنامه‌ی‌شان! و مفهومی که ما در این نوشته، در پی ِ بیانش بودیم این است که مربی ِ مدرن، کسی است که در تفکر و اندیشه و ذهنیت و باور، تازه و به‌روز و مدرن باشد. به سخن ِ دیگر، مربی ِ مدرن، کسی است که نه تنها در سخت‌افزار ِ فوتبال، بلکه بسیار مهم‌تر از آن، در نرم‌افزار ِ آن، علمی و تازه و مدرن باشد. مربی ِ مدرن، کسی است که در عین ِ اقتدار و مدیریت ِ قرص و قاطع، انعطاف‌پذیر باشد، مشاورپذیر باشد، حرفه‌ای باشد، خودمحور نباشد، نگاهش به همه‌ی ابعاد ِ زندگی، نو و تازه باشد. مربی مدرن، کسی است که نگاهش به باشگاه و مدیر و بازیکن، نگاهی کاملاً حرفه‌ای باشد و نه صرفاً عاشقانه و رمانتیک و احساسی. غیرت و احساس و عشق و تعصب و افتخارات ِ گذشته، در فوتبال، ‌بسیار کارآمد هستند؛ شکی در این نیست؛ اما این‌ها، همه، وقتی کارآمد‌ هستند که در خدمت ِ برنامه‌ریزی ِ حرفه‌ای و مدیرت ِ علمی باشند. حجازی و دایی و پروین و مربیان ِ جوان و میان‌سال و پیر، باید بدانند که افتخارات، عشق، احساس، غیرت، تعصب، مدرک، و هر عنوان و امتیاز دیگری، هم می‌تواند جلودار ِ انسان باشد، هم می‌تواند جلوبرنده‌ی او؛ تا چگونه از آن‌ها بهره‌برداری شود! آقایان دایی و حجازی و پروین! مربیان ِ محترم ِ لیگ‌های فوتبال! مربیان و مدیران ِ محترم ِ ورزش ِ کشور! آیا افتخارات و امتیازات ِ شما، نرده‌ی پشتیبان ِ شماست یا نردبان ِ پشت‌بام شما؟! و آیا افزون بر ابزار ِ کارتان، فکر و اندیشه‌تان هم مدرن شده‌است، یا فقط بسنده کرده‌اید به چارتا مدرک و اعتبار و افتخار و امتیاز و گذشته و ابزار مدرن و جدید؟! اگر چنین است (که هرگز چنین مباد!)، بدانید که در این فوتبال ِ شتابنده و پیچیده‌ی مدرن، راه به جایی نخواهید برد!
سید هادی جعفری
منبع : پارس فوتبال


همچنین مشاهده کنید