چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


کتاب امامت و سیاست


کتاب امامت و سیاست
انتشار ترجمه فارسی کتاب الامامهٔ و السیاسهٔ در ایران فرصتی به دست داد تا نگاهی به این اثر بیفکنیم. در دو دهه گذشته اخبار گوناگونی از ترجمه این کتاب می‏رسید تا اینکه سرانجام این ترجمه پا به بازار کتاب نهاد. ترجمه مورد نظر توسط سید ناصر طباطبایی و از روی چاپ قاهره, نشر مصطفی ‏البانی الحلبی انجام یافته است. نویسنده این مقاله پس از ارائه زندگینامه کوتاهی از ابن قتیبه، به معضل انتساب این اثر به ابن قتیبه می‏پردازد. در واقع موضوع این مقاله، بررسی تطبیقی داوریها و نظرات در مورد نویسنده آن است. نویسنده کوشیده است تا مطالب پیشین را به صورت خلاصه و گویا عرضه کند و به تحلیل آخرین آراء در این زمینه بپردازد. وی به تفصیل وارد مباحث نمی‏شود. از آنجا که این مقاله در واقع آخرین اظهار نظر در باره نویسنده الامامهٔ و السیاسهٔ محسوب می‏شود، خواننده نیز برای درک کامل آن باید لزوما نسبت به داوریها و نظرات پیشین وقوف داشته باشد.
کتاب الامامهٔ و السیاسهٔ منسوب به ابو محمد عبد الله بن مسلم دینوری معروف به ابن قتیبه (۲۱۳ - ۲۷۶ ق / ۸۲۸ – ۸۸۹ م) نویسنده و دانشمند بزرگ عصر عباسی است. در میان قدما, کسانی همچون ابن ندیم در الفهرست در باره زندگینامه و تألیفات ابن قتیبه قلم زده‏اند. در دوره جدید نیز مقالات و کتابهای زیادی در این زمینه نگاشته شده است که از آن جمله می‏توان به دو مقاله بلند بروکلمان و آذرنوش اشاره کرد. نقل است که ابوبکر ابن انباری (درگذشته به سال ۳۰۴ ق / ۹۱۶ م) کتاب مستقلی با عنوان رسالهٔ المشکل در رد ابن قتیبه و ابو حاتم سجستانی تألیف کرد.
برجستگی ابن قتیبه در وسعت اطلاعات و دانش او در ادبیات عرب, حدیث, قرآن, کلام, فقه و تاریخ بود. وی در این زمینه‏ها آثاری از خود به یادگار نهاده است. دو ویژگی مهم دیگر او عبارت‏اند از: یکی مبارزه او با جهمیه و معتزله و رویکرد به حدیث گرایی و نص گرایی و دوم همکاری با خلافت عباسیان، به طوری که از سوی وزیر متوکل به منصب قضاوت دینور منصوب شد. شاید بتوان ویژگی دیگر او یعنی مبارزه با شعوبی‏ گری را در راستای نزدیکی او به خلافت عباسی تبیین کرد. به همین دلیل با اینکه خود ایرانی بود، در چند اثر به توجیه برتری عرب بر عجم و ایرانیان پرداخت.
کتاب الامامهٔ و السیاسهٔ که با عنوان تاریخ الخلفاء هم خوانده شده، در مایه تاریخگاری سیاسی اسلام از دوره خلافت ابوبکر تا خلافت هارون الرشید و کشته شدن امین است. اصل این کتاب به زبان عربی و دارای چاپهای متفاوت است. گویا اولین چاپ مربوط به دو سده پیش، یعنی در قاهره به سال ۱۳۲۲ ق است. خلیل المنصور آن را تصحیح کرد و سال ۱۹۹۷ م در بیروت به دست چاپ سپرد. علی شیری تصحیح دیگری روی آن انجام داده است که چند مرتبه چاپ شده و از جمله در ایران توسط انتشارات شریف رضی, ۱۳۷۱ / ۱۴۱۳ ق منتشر گردیده است.
متن کتاب الامامهٔ و السیاسهٔ, صرف نظر از نویسنده آن, دارای ارزش تاریخی و علمی و از منابع اولیه در زمینه رخدادهای سه قرن اول است. این مطلب، بسیاری را به کاوش و تفحص در بارهٔ نویسنده آن وا داشته است. در اینکه نویسنده آن ابن قتیبه نیست, اکثر پژوهشگران بویژه در دورهٔ جدید اتفاق نظر و اجماع رأی دارند. اما همواره سه سؤال مطرح بوده است:
▪ نویسنده واقعی آن کیست؟
▪ چرا و به چه دلیل ابن قتیبه نویسنده آن نیست؟
▪ چه کسی آن را به ابن قتیبه نسبت داده است؟
مترجم ترجمه حاضر، فقط در دو صفحه به ابن قتیبه پرداخته و وقتی در شمار کتابهای او به الامامهٔ و السیاسهٔ می‏‏رسد تنها به ذکر عبارت «منسوب به وی» اکتفا می‏کند. حال آنکه سزاوار بود در پاسخ به سؤالات سه‏گانه مزبور, مطالبی را برای خوانندگان ایرانی کتاب یادآور می‏شد. روی جلد و در صفحه عنوان هم, منسوب بودن کتاب به ابن قتیبه قید نشده است. خلیل المنصور, مصحح این اثر نیز در مقدمه هیچ اشاره‏ای به انتساب این اثر به ابن قتیبه ندارد. او صرفاً این عبارت را آورده است: کتاب الامامهٔ و السیاسهٔ للعالم الفاضل المورخ العظیم عبد الله بن مسلم بن قتیبه الدینوری. این عبارت می‏رساند که نویسنده این کتاب قطعاً ابن قتیبه است.
ابن ندیم اولین کسی است که نسبتاً به تفصیل، به زندگانی ابن قتیبه پرداخته و کتابهای او را فهرست کرده است. اما در بین کتابهای ابن قتیبه, اشاره‏ای به الامامهٔ و السیاسهٔ ندارد. کتابهای ابن قتیبه را از ۳۴ تا سیصد عنوان شمرده‏اند. آذرنوش به پیروی از لوکنت، کتابهای ابن قتیبه را به هفت دسته تقسیم کرده است:
۱) کتابهایی که در انتسابشان به ابن قتیبه تردید نیست و همگی چاپ شده‏اند مانند عیون الاخبار؛
۲) کتابهایی که تردیدی در انتسابشان به ابن قتیبه وجود ندارد ولی هنوز چاپ نشده‏اند؛
۳) کتابهایی که یا از دست رفته‏اند یا نسبتشان به ابن قتیبه مشکوک است؛
۴) کتابهایی که ممکن است موجود باشند و روزی کشف شوند؛
۵) کتابهایی که غیر از نامشان, هیچ چیز در بارهٔ آنها نمی‏دانیم؛
۶) عناوینی که بر عناوین معروف دیگر منطبق‏اند یا بر جزئی از کتابی اطلاق شده‏اند؛
۷) کتابهایی که انتسابشان به ابن قتیبه قطعاً یا به احتمال قوی مردود است. آذرنوش بدون آنکه به دلایل خود اشاره کند، کتاب الامامهٔ و السیاسهٔ را در زمرهٔ نوع هفتم می‏شمارد. او مطلب خود را به کتاب لوکنت ارجاع می‏دهد.
جبوری دلیل مخالفان انتساب این کتاب، یعنی دلایل کسانی را که می‏گویند الامامهٔ و السیاسهٔ قطعاً از ابن قتیبه نیست، گردآوری و در چهار محور تحلیل کرده ‏است:
۱) در متن کتاب به نام بانویی اشاره دارد و از او نقل کرده است. بانوی یاد شده شاهد فتح اندلس در سال ۹۲ ق بوده است با اینکه تولد ابن قتیبه در ۲۱۳ ق است.
۲) در متن کتاب, عباراتی از ابو لیلی نقل شده است، در حالی که او در سال ۱۴۸ ق در کوفه قاضی بوده است و این با سال حیات ابن قتیبه سازگاری ندارد.
۳) در نوشته‏‏های قدما نا‏می از این اثر نیست.‏
۴) خود ابن ‏قتیبه در آثار دیگرش از آن نامی نبرده است.
ثروت عکاشه, محمد اسکندرانی, علی شیری و رسول جعفریان چند دلیل دیگر ارائه داده‏اند که آنها را نیز در ادامه دلایل پیشین می‏آوریم:
۵) در متن آمده است که مؤلف در دمشق بوده در حالی که ابن قتیبه از بغداد جز به دینور نرفته است.
۶) مؤلف از حمله موسی بن نصیر به مراکش یاد می‏کند. این شهر را یوسف بن تاشفین در ۴۵۴ ساخته و این مطلب با توجه به وفات ابن قتیبه در ۲۷۶ ق سازگار نیست.
۷) نثر و اسلوب کتاب الامامهٔ و السیاسهٔ با بقیه کتابهای ابن قتیبه سازگاری ندارد.
اما پیش از این پژوهشگران و خاورشناسان بر عدم انتساب این کتاب به ابن قتیبه پای فشردند و همین دلایل را در آثار خود برای اولین مرتبه به تفصیل بیان کرده‏اند. اولین مستشرقی که تألیف این اثر توسط ابن‏‏قتیبه را محال دانست گاینگوس از خاورشناسان اسپانیایی بود. او پژوهشی در بارهٔ تاریخ اسلام داشت و ۱۶۰ سال پیش کتابی در این زمینه منتشر کرد. یکی از مباحث او انتساب الامامهٔ و السیاسهٔ به ابن قتیبه است.
حدود چهل سال پس از او, دوزی تحقیقاتش را دنبال کرد و دلایل گاینگوس را تقویت نمود. بعد از دوزی, بروکلمان در مقاله ابن قتیبه در دائرهٔ المعارف اسلام چاپ لیدن، موضوع انتساب آن را به بحث کشید. البته بروکلمان از پژوهشهای دی‏گویه هم استفاده کرده است. در این میان نباید پژوهشهای لوکنت را فراموش کرد. او کتابی در بارهٔ ابن قتیبه نوشت که در ۱۹۶۵ منتشر شد. اسحق موسی حسینی کتابی به انگلیسی در بارهٔ ابن قتیبه نگاشت. وی نزاع بر سر انتساب کتاب را به سدهٔ هفتم انتقال داد و مدعی شد اولین کسی که در نسبت این اثر تشکیک روا داشت ابوبکر محمد معافری از دانشمندان سده هفتم قمری است.
از سوی دیگر کسانی همچون جبرائیل جبور در ادله هفت‏گانه پیشین که مخالفان انتساب آورده‏اند, تشکیک کرده‏اند. جبور در مورد دلیل اول می‏نویسد: ممکن است نام برخی از افراد سند، ساقط شده باشد. وی این مطلب را نیز به عنوان مؤید سخن خود آورده است که: در نسخه‏هایی از کتاب الامامهٔ و السیاسهٔ, عبارتِ «ذکروا» وجود دارد.
جبور همین رد را در مورد دلیل دوم هم آورده است. وی می‏گوید واسطه‏های بین ابن قتیبه و ابن ابی لیلی حذف شده است یا اینکه ابن قتیبه عمداً مطالب خود را به صورت مرسل (بدون ذکر سلسله راویان) آورده است. وی (جبور) استناد به ابن ابی لیلی و نقل از او در کتاب عیون الاخبار را تأییدی بر رویه ابن قتیبه مبنی بر نقل مستقیم و بدون واسطه او از ابن ابی لیلی می‏گیرد. در مورد دلیل پنجم می‏نویسد: من کتاب الامامهٔ و السیاسهٔ را دو مرتبه خواندم ولی هیچ اشاره صریحی مبنی بر اقامت مؤلف در دمشق نیافتم. به نظر می‏رسد گاینگوس در فهم متن اشتباه کرده است.
جبور دلیل ششم را هم نمی‏پذیرد چون در چاپ ۱۳۳۱, نام «مراکش» نیامده و فقط «مغرب» ذکر شده است. در واقع گاینگوس قلمرو حکومت موسی بن نصیر را آفریقیه و غیر آفریقای غربی یعنی مغرب می‏داند. از این رو در متن به جای مغرب, مراکش را آورده است. ادله دیگر را هم قابل نقد می‏داند. به اعتقاد وی می‏توان به ادله محکم‏تری استناد کرد و نسبت این اثر به ابن قتیبه را منتفی دانست. مثلاً ابن قتیبه به تاریخ خلفای عباسی می‏پردازد در حالی که این خلفا پس از حیات ابن قتیبه بوده‏اند. ابن قتیبه معمولاً به مطالب کتابهای دیگرش اشاره دارد، ولی در الامامهٔ و السیاسهٔ این رویه معمول نیست.
هر چند جبور به ادله هفت‏گانه گاینگوس و پیروان او نقدهای جدی وارد می‏کند ولی با آنها در یک نکته اشتراک نظر دارد و آن اینکه به هرحال الامامهٔ و السیاسهٔ از ابن قتیبه نیست.
در پاسخ به سؤال دوم بروکلمان، از قول دی‏گویه، این اثر را از نویسنده‏ای مصری یا مغربی و معاصر ابن قتیبه می‏‏داند. وی نتوانسته است هویت و نام نویسنده را شناسایی کند و آن را آشکار نساخته است.
در تحلیل اینکه چرا نویسنده اصلی، نام خود را ذکر نکرده یا به جای نام خود، نام ابن قتیبه را گذاشته است, اینچنین اظهار نظر کرده‏اند:
ابن قتیبه شخصیتی مشهور در جهان اسلام بود و مؤلف از این شهرت برای نشر آراء خود استفاده برده است.
اسحاق حسینی این فرضیه را پیش کشیده که ممکن است فصل یا فصلهایی از ابن قتیبه در این کتاب موجود باشد و به دلیل شهرت ابن قتیبه بعدها تمامی این اثر به نام او خوانده شده باشد.
در زمانی که تلاشهای فراوان گاینگوس برای یافتن مؤلف، قرین توفیق نبود, جبور ادعا کرد که نویسنده واقعی را یافته است. وی داستان این کشف را این گونه بیان می‏کند:
پانزده سال پیش که به متن کتاب الذخیرهٔ فی محاسن اهل الجزیرهٔ ابن بسام مشغول بودم, گزارشهایی در مورد ابن حزم از جمله فهرستی از کتابهایش را در آن دیدم. در بین آنها عنوان کتاب الامامهٔ و السیاسهٔ بود. این امر، نظر مرا تقویت کرد. چون قبلاً حدس می‏زدم که نویسنده الامامهٔ و السیاسهٔ باید متفکری اندلسی باشد. بعداً با مطالعه بیشتر, به یقین رسیدم که ابن حزم نویسنده آن است.
نظریه جبور متکی به دلایل متعددی از نص کتاب و هماهنگی آن با آثار ابن حزم و نیز قراین تاریخی است. خلاصه این دلایل عبارت‏اند از:
▪ در متن کتاب، نکاتی علیه عراقی‏ها در زمان خلافت عباسی وجود دارد. این اولا نشان دهنده عراقی نبودن نویسنده و ثانیاً حیات در دوره متأخر از ابن قتیبه است به طوری که خلافت این خلفا را درک کرده است.
▪ تعرض به صحابه و ائمه پیشین با مشرب ابن قتیبه سازگار نیست ولی با مرام ابن حزم سازگار است.
▪ گرایش به شیعه و ضدیت با امویان که در متن هست نشانگر مشرب ابن حزم است نه ابن قتیبه.
▪ نویسنده مفصلاً به فتوحات اندلس و مغرب پرداخته ولی به فتح سوریه, مصر, عراق و هند اشاره‏ای ندارد. این گویای اهتمام و عنایت نویسنده و علاقه او به منطقه مغرب و اندلس است.
▪ مشرب ابن عبد ربه و حتی برخی عبارات او در کتاب العقد الفرید شبیه به نصوص الامامهٔ و السیاسهٔ است . گویا ابن حزم و ابن عبد ربه, هر دو از مدائنی اقتباس کرده‏اند.
به هر حال جبور معتقد است که اشاره ابن بسام به ابن حزم به عنوان نویسنده الامامهٔ و السیاسهٔ و عدم اشاره به کتابی با این عنوان برای ابن قتیبه, مؤید خوبی است که این اثر از ابن حزم است.
محمد یوسف نجم در مقاله دیگری، به نقد دلایل جبور پرداخت. نجم ادعای جبور را مبتنی بر مطلبی دانست که در کتاب الذخیرهٔ ابن بسام آمده است, در حالی که به اعتقاد او معجم الادباء که سی سال پیش از الذخیرهٔ چاپ شده همین مطلب را دارد. تعجب نجم از این است که با اینکه ابن عربی معاصر ابن حزم بوده و او را به خوبی می‏شناخته, چرا الامامهٔ و السیاسهٔ را به ابن حزم نسبت نداده و به ابن قتیبه نسبت داده است؟ وی این نکته را نقصی بر ادعای جبور می‏داند.
همچنین نجم بر این باور است که در حادثه کتابسوزی ابن حزم (۳۹۳-۳۹۴) که در یک دوره کوتاه یعنی حدود دو سال رخ داد و مربوط به قلمرو محدود جغرافیایی خاصی بود, همهٔ آثار ابن حزم از بین نرفت. ابن حزم در دورهٔ حیاتش مشهورتر از ابن قتیبه بوده و پس از مرگ مکتب ظاهری شیوع فراوان داشته است. از این رو مردم و نسخه‏سازان کتاب، اقبال فراوانی به نشر کتابهای ابن‏ حزم داشتند. پس این فرضیه که اهل کتاب از ترس و با اسم دیگری مثل ابن قتیبه کتابهای او را خرید و فروش می‏کردند, درست نمی‏نماید.
به هرحال نجم به تفصیل به دلایل جبور پرداخته و آنها را نقد و رد کرده است. البته نتیجه‏گیری پایانی او این است که کتاب الامامهٔ و السیاسهٔ همان گونه که انتسابش به ابن قتیبه مشکل است, نسبت آن به ابن حزم هم صحیح نیست.
پس از اظهار نظر نجم در مقاله خود, مجدداً جبرائیل جبور در مقاله بلندی (در ۱۶ صفحه) به نقادی نظر نجم پرداخت و بر نظریه خود یعنی انتساب الامامهٔ و السیاسهٔ به ابن حزم پافشاری نمود. وی در پایان این مقاله توصیه می‏کند که این اثر مهم توسط پژوهشگران متخصص و با مطالعه همهٔ نسخه‏های خطی تصحیح گردد، چون متن آن در موارد بسیاری مشوش است. حتی کتابهای دیگر که تشابه عبارتی و متنی با این اثر دارند مانند برخی از صفحات عقد الفرید ابن عبد ربه باید مورد ملاحظه قرار گیرد تا نتیجه‏ نهایی به دست آید. در الامامهٔ و السیاسهٔ نقل قول‏های فراوان از جاحظ, مدائنی, هیثم بن عدی و ابن قتیبه هست که مصحح باید آنها را به درستی و بر اساس روشهای علمی عیارسنجی کند. به هرحال پس از تصحیح جامع و کامل است که بسیاری از مشکلات این اثر از جمله انتساب آن مرتفع می‏شود.
در مورد اولین کسی که این اثر را به ابن قتیبه نسبت داده, نیز اختلاف است. گاهی او را ابوبکر بن العربی (درگذشته به سال ۵۴۳) در کتابش العواصم من القواصم (ص ۲۴۵ و ۲۴۸) دانسته‏اند. ولی شیری از ابو عبد الله التوزی معروف به ابن شباط در کتابش صلهٔ السمط به عنوان اولین فردی که این اثر را به ابن قتیبه نسبت داده، یاد می‏کند. قاضی ابو بکر بن عربی در دو جا از کتابش با هدف دفاع از اصحاب به کتاب الامامهٔ و السیاسهٔ تاخته است. در مورد اول (ص ۲۴۵) نامی از کتاب نیاورده و به نقل سخن ابن قتیبه بسنده کرده است ولی در مورد دوم ( ص ۲۴۸) به عنوان الامامهٔ و السیاسهٔ که از ابن قتیبه است، تصریح دارد. البته ابن خطیب محقق کتاب در پاورقی، این انتساب ابوبکر بن عربی را خطا می‏داند.
جبرائیل جبور که الامامهٔ و السیاسهٔ را اثر ابن حزم می‏داند, علت نسبت دادن این اثر به ابن قتیبه را به شرایط و اوضاع اجتماعی, سیاسی و فرهنگی آن روزگار مربوط می‏داند. فقیهان به طرد ابن حزم و نقادی آراء او پرداختند و حتی کتابهای او را سوزاندند. از سوی دیگر ابن قتیبه در بین آنها خوشنام بود. از این رو طبیعی بود که تاجران کتاب, الامامهٔ و السیاسهٔ را برای رونق بازار فروش به نام ابن قتیبه جا بزنند، یا اینکه عده‏ای به منظور حفظ کتاب و جلوگیری از نابودی آن چنین نسبتی را رواج دهند.
از لا به لای پژوهشها از گذشته تا کنون پنج نظریه در مورد انتساب کتاب به ابن قتیبه به دست می‏آید:
▪ از ابن قتیبه است.
▪ بخشهایی از آن, نوشتهٔ ابن قتیبه است.
▪ از ابن حزم است.
▪ از دانشمند مغربی یا مصری است.
▪ از ابن قتیبه نیست ولی نمی‏دانیم از کیست.
امید است در تحقیقات جدیدتر راز این معما گشوده شود.
در پایان گفتنی است که الامامهٔ و السیاسهٔ از متون بسیار مهم در تاریخ‏ نگاری و اندیشه سیاسی مسلمانان است و ترجمه فارسی آن را باید به فال نیک گرفت هر چند جای یک مقدمه تحلیلی حاوی تاریخچه, اهمیت و محتوای این اثر در آن خالی است تا خوانندگان فارسی زبان با بینش بهتر و با کشش افزون‏تری از مطالب این کتاب استقبال ‏کنند. البته در این مقاله فقط به یکی از ابعاد این اثر یعنی مسئله انتساب آن به ابن قتیبه پرداختیم. شایسته است دیگر پژوهشگران به جنبه‏ها و ابعاد دیگر آن از جمله میزان اتقان برگردان فارسی این اثر اهتمام بورزند.
محمد نوری
پی‏نوشت‏ها:
۱. مشخصات چاپی: تهران, انتشارات ققنوس, ۱۳۸۰.
۲. مقاله بروکلمان در دائرهٔ المعارف اسلام (لیدن) و مقاله آذرتاش آذرنوش در دائرهٔ المعارف بزرگ اسلامی منتشر شده است.
۳. نگاه کنید به «دراسهٔ فی کتب ابن قتیبه», عبد الله الجبوری؛ آداب المستنصریهٔ, ش ۲ (۱۹۷۷ م), ص ۱۰۵ – ۱۳۲ و ش۳ ‏(۱۹۷۸ م), ص ۲۲۳ - ۲۵۰.
۴. تحلیل دیدگاههای کلامی ابن قتیبه در کتاب مع إبن قتیبه فی العقیدهٔ الإسلامیهٔ, کاظم حطیط (بیروت, الشرکهٔ العالمیهٔ للکتاب, ۱۹۹۰) آمده است.
۵. تا کنون تحلیلهای زیادی در بارهٔ دیدگاههای ابن قتیبه در عرصه شعوبی‏ گری و ضد شعوبی‏ گری منتشر شده است از جمله نگاه کنید به: إبن قتیبه و الشعوبیهٔ, عبد الله الجبوری, بغداد, ۱۹۹۰ م.
۶. نگاه کنید به مقاله ابن قتیبه نوشته بروکلمان در دائرهٔ المعارف اسلام, چاپ لیدن؛ نیز معجم المطبوعات العربیهٔ و المعربهٔ, یوسف الیان سرکیس, قم, ۱۴۱۰ ق, ص ۲۱۲.
۷. الإمامهٔ و السیاسهٔ, بیروت, دار الکتب العلمیهٔ, ۱۹۹۷م, ص ۳.
۸. الفهرست, به کوشش رضا تجدد, تهران, ۱۹۷۳م, ص ۸۵-۸۶.
۹. «کتاب الإمامهٔ و السیاسهٔ», جبرائیل جبور, الأبحاث, سال سیزدهم, شماره ۳ (۱۹۶۰), ص ۳۸۴.
۱۰. دائرهٔ المعارف بزرگ اسلامی, تهران, ۱۳۷۰, ج ۴, ص ۴۵۸ –۴۵۹.
۱۱. «دراسهٔ فی کتب ابن قتیبه», عبد الله جبوری, مجلهٔ آداب المستنصریهٔ, ش ۳ (۱۹۷۸م), ص ۲۴۵.
۱۲. مقدمه کتاب عیون الاخبار, ابن قتیبه, تحقیق محمد اسکندرانی, بیروت, ۱۹۹۷ م, ج ۱, ص ۲۵؛ مقدمه کتاب المعارف, ابن قتیبه, تحقیق ثروت عکاشه, ص ۵۹؛ منابع تاریخ اسلام, رسول جعفریان, قم, ۱۳۷۶, ص ۱۴۰؛ مقدمه کتاب الإمامهٔ و السیاسهٔ, تحقیق علی شیری, ص ۸.
۱۳. The History of the Mohammedan Dynasties in Spain, ۲ Vols., Pascual De Gayangos, London, ۱۸۴۰-۱۸۴۳.
۱۴. Reserches Sur l’Histoire et la Litterature de l’Espagne Pandant le Moyen Age, R. Dozy, Leyden, ۱۸۸۱, Vol. ۱, P. ۲۱-۲۸.
۱۵. این تحقیقات با این مشخصات منتشر شده است:De Goeje, Riveu Studis of Orintal, Vol.۱, P. ۴۱۵-۴۲۱.
۱۶. Ibn Qutayba, Gerard Lecomte, Damas, ۱۹۶۵, P. ۱۷۵-۱۷۶.
۱۷. نگاه کنید به مقاله « کتاب الإمامهٔ و السیاسهٔ» جبرائیل جبور, ص ۳۸۶؛ کتاب حسینی توسط هاشم یاغی به عربی ترجمه شده است و این مطلب در صفحه ۷۸ آن آمده است ( مشخصات جایی این ترجمه بدین قرار است: ابن قتیبه, بیروت, المؤسسه العربیهٔ للدراسات والنشر, ۱۹۸۰م).
۱۸. «کتاب الإمامهٔ و السیاسهٔ», جبرائیل جبور, ص ۳۸۸–۳۸۹.
۱۹.همان.
۲۰. همان.
۲۱. نک: دائرهٔ المعارف اسلام, مقاله «ابن قتیبه».
۲۲. ابن قتیبه, اسحق موسی حسینی, ص ۷۸.
۲۳. همان, ص۷۹.
۲۴. « کتاب الامامهٔ و السیاسهٔ», جبرائیل جبور, ص ۳۹۰
۲۵. همان.
۲۶. « کتاب الإمامهٔ و السیاسهٔ», جبرائیل جبور, ص ۳۹۰- ۳۹۵
۲۷. همان,
۲۸. همان, ص ۳۹۴.
۲۹. « کتاب الإمامهٔ و السیاسهٔ», محمد یوسف نجم, الأبحاث, سال چهاردهم, ش (۱۹۶۱), ص ۱۲۲.
۳۰. همان, ص ۱۲۳. «کتاب الإمامهٔ و السیاسهٔ», جبرائیل جبور, مجلهٔ الأبحاث, سال چهاردهم, ش۲, ص ۳۲۶-۳۴۱.
۳۱. «کتاب الإمامهٔ و السیاسهٔ», جبرائیل جبور, مجله الأبحاث, سال چهاردهم, ش۲, ص ۳۲۶-۳۴۱. «الإمامهٔ والسیاسهٔ», جبرائیل جبور, ص ۳۹۲-۳۹۳.
۳۲. «الإمامهٔ و السیاسهٔ», جبرائیل جبور, ص ۳۹۲-۳۹۳.
۳۳. «دراسهٔ فی کتب ابن قتیبه», عبد الله الجبوری, ص ۲۴۶؛ مقاله کتاب الإمامهٔ و السیاسهٔ, جبرائیل جبور, ص ۳۸۷.
۳۴. العواصم من القواصم فی تحقیق مواقف الصحابهٔ, القاضی ابی بکر بن العربی, تحقیق محب الدین الخطیب, بیروت ۱۹۸۶ م.
۳۵. «الإمامهٔ و السیاسهٔ», جبرائیل جبور, ص ۳۹۲-۳۹۳
منبع : فصلنامه کتابهای اسلامی


همچنین مشاهده کنید