پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

«بلز پاسکال»


«بلز پاسکال»
«خدای مسیحیان خدایی نیست كه فقط فاعل حقایق هندسی و نظم عناصر و اركان باشد. این تصور، تصور مشركان و اپیكوریان است، همه كسانی كه خداوند را بدون پیامبر خدا طلب می كنند و در مرتبه طبیعت متوقف می شوند، یا نوری را كه موجب رضای خاطر آنان شود نمی یابند و یا به یك راه شناختن خداوند و خدمت به او بدون آنكه ملازم با شفاعت شفیع باشد می رسند و بدین طریق یا در ورطه الحاد و یا در ورطه خدای مكانیكی هبوط می كنند؛ و این دو چیزی است كه دین مسیحی تقریباً به یك میزان از آن ها نفرت دارد.»
بلز پاسكال(Blaise Pascal)
جملات بالا سخنان دانشمندی است كه اگر در دایرهٔ المعارف های دنیای جدید به دنبال یافتن اطلاعاتی درباره او باشید، در بخش هایی مانند ریاضی و فیزیك وكامپیوتر، بیشتر با نام او و كارهایی كه انجام داده است آشنا می شوید تا در بخش هایی مانند فلسفه و مذهب. دانشمندی كه فیزیكدانان و مهندسان مكانیك با شنیدن اسم او احتمالاً به یاد قانون پاسكال درباره انتقال فشار در مایعات می افتند كه بیان می كند: « فشار وارد بر هر نقطه از سیال، به طور یكسان به تمام نقاط منتقل می شود.» و یا به یاد پاسكال واحد فشار وارد بر اجسام كه بواسطه كارهای مهمی كه توسط پاسكال در حوزه فیزیك انجام شده، می افتند كه برابر است با فشار حاصل از وارد شدن یك نیوتن نیرو بر یك متر مربع.
دانشجویان ریاضیات با شنیدن نام او به یاد مثلث خیام پاسكال و قضیه شش ضلعی او می افتند، قضیه ای كه پاسكال جوان نخستین بار در سال ۱۶۴۰در سن ۱۶ سالگی در مقاله شش ضلعی خود به نام Essai sur Les Coniques به چاپ رسانید.
دانشجویان علوم كامپیوتر و صنعتIT هم با شنیدن نام او احتمالاً به یاد زبان برنامه نویسی پاسكال می افتند، زبانی كه بسیاری از دانشجویان رشته كامپیوتر و سایر رشته های فنی، اصول برنامه نویسی كامپیوتر را از طریق آن می آموزند و نخستین بار پروفسور نیكلاس ویرث(Niklaus Wirth) سوئدی بین سال های ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۲ میلادی آن را ابداع كرد و توسعه داد و به افتخار نخستین مخترع ماشین حساب مكانیكی یعنی بلز پاسكال نام پاسكال را برای این زبان برنامه نویسی انتخاب كرد.
پاسكال در سال ۱۶۲۳ در كلرمون (Clermont) پاریس متولد شد و در حالی كه سی و نه سال بیشتر نداشت، در ۱۶۶۲ از دنیا رفت. او كه مادرش را در سه سالگی از دست داد، نبوغ زیادی در ریاضیات داشت و چنانچه نوشته اند نخستین فعالیت فوق العاده اش اثبات این قضیه مهم بود كه مجموع زوایای یك مثلث ۱۸۰ درجه است. وی بدون این كه معلمی داشته باشد، بسیاری از قضیه های هندسی اقلیدس را اثبات كرد. بلز پاسكال در ۱۶ سالگی كتاب «مقاطع مخروطی» را نوشت و قضیه معروف به پاسكال را كشف كرد. از دید خیلی ها، عجیب ترین و مهم ترین اختراع او ماشین حساب مكانیكی ای بود كه چنانچه نقل شده است، برای كمك به پدرش در ارزیابی مالیات ساخت. رساله هایی درباره «تعادل سیالات»، « وضع جو»، « وزن توده هوا» و غیره از كارهای دیگر اوست. درباره دوران زندگی كوتاه او، با دو شخصیت روبه رو هستیم، یكی پاسكال ریاضیدان و فیزیكدان قبل از تجربه روحی سال ۱۶۵۴ كه بنابر گفته خودش در كتاب خاطرات (Memorial) درك تازه ای از خداوند و مقام و مرتبه مسیح در زندگی یافت و دیگری بلز پاسكال بعد از این تجربه روحی كه می توان او را یك فیلسوف كاتولیك نامید.
خواهرش، ژاكلین عضو انجمن پور رویال (Port royal) بود كه مركز یانسنیست ها (Jansenist) به شمار می رفت. چنان كه كاپلستون در «تاریخ فلسفه» نقل می كند، پاسكال هم پس از تجربه روحی سال ۱۶۵۴ بیشتر با این مركز مرتبط بود. هر چند وی در برخی ایده های جزئی با یانسنیست ها تفاوت فكری داشت، اما با موضع كلی آنان كه توجه به اصل «وحدت جامع» مسیحی و خودداری از روح دنیاطلبی بود همراه بود.در مقابل یانسنیست ها، یسوعیان قرار داشتند كه معتقد بودند درجهان معاصر جنبه بشرگرایانه مسیحیت باید مورد تأكید قرار گیرد. آنها درباره تعالیم مسیحیت هم براساس این دیدگاه نظریاتی ارائه می كردند. پاسكال در این میان تمایل داشت اومانیسم را مساوی با شرك گرایی لحاظ كند و هر گونه تغییر در اعتقادات را نوعی فضولی و مداخله بیجا و غیر قابل تحمل در آرمان مسیحیت تلقی كند.
پاسكال در دوران دوم زندگی خود بیشتر به عنوان یك فیلسوف مذهبی در طول تاریخ تفكر ثبت شده است؛ اگرچه روحیات مذهبی قوی او با شكاكیت فیلسوفانه چندان نسبتی ندارد و حتی موجب شده تا عده ای همچون امیل بریه به صراحت بگویند پاسكال فیلسوف نیست، بلكه مدافع و مدافع آیین كاتولیك است.
اندیشه هایی كه در دوران دیرنشینی از او نقل كرده اند، موجب شده تا در تقسیم بندی جامعه شناسانی كه سیر تحولات فلسفه غرب را بررسی می كنند، در دسته معتقدان به «سنت غیر خردگرایانه»( Rationalist Tradition ـ Non) در مقابل «سنت خردگرایانه» (Rationalist Tradition) قرار گیرد.
«سنت خردگرایانه» دارای پیوندی عمیق با تفكر دین زدایی (Secular Thought) دوران رنسانس است و مبتنی بر همان اصول و ایده های دوران رنسانس كه بیشتر معتقد به یك دین معقول و اومانیستی است تا دینی كه مبتنی بر وحی و نبوت و شرایع آسمانی باشد. درواقع، همین گرایش و نوع نگاه به مسائل دینی بود كه با واكنش از سوی افرادی چون پاسكال روبه رو شد. اعتراض های شدید به عقلانی كردن الهیات كه در آثار او جلوه كرد و قائل بودن به «خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب، نه خدای فیلسوفان» و گفتن این كه: «دل دلایلی دارد كه عقل را به آن دسترسی نیست.»، ناظر به همین واكنش هاست.
خردگرایان می گفتند نباید در تحلیل ها امور غیرعقلانی را وارد كرد و نباید اجازه داد در داوری ها و نتایج تفكر انسانی، آن امور دخالت كنند، هر چند می دانستند كه مردم عادی از انجام چنین تفكیكی عاجزند و به همین علت بود كه اعتقاد داشتند نظریه های غیرعقلانی در دامان ادیان به منصه ظهور رسیده اند كه در این میان، عوام عاجز از فهم و تفكیك موارد نادرست و غیرعقلانی بوده اند و خواص نیز با غفلت و مغالطه به این امر كمك كرده اند. به همین علت، خردگرایان در مقام انكار اشكال تاریخی و صُوَر ایمان دینی، به نوعی دین طبیعی(Natural Religion) رو آوردند كه سر سوزنی تخلف از قواعد عقلی را جایز نمی دانست. روسو و كانت هر دو اعتقاد به نوعی دینِ «معقول» و فرهیخته را بر هر گونه ایمان تاریخی(Historical faith) ترجیح می دادند، اما، به جای آنكه آرا و عقاید دینی خود را بر پایه استدلال های معرفت بخش خالص و ناب مطرح كنند، یا مانند روسو به طبیعت انسانی(Human nature) استناد می جستند یا مانند كانت به تجربه اخلاقی (Ethical experience) تكیه می كردند.
جریانات بالا در قرن های بعدی با رشد و تكامل خود مكاتب فكری قرون بعد از رنسانس و دنیای جدید را تشكیل دادند. ریشه جریاناتی مانند پوزیتیویسم (Positivism) در فرانسه و فایده گرایی (utilitarianism) در انگلستان در قرن نوزدهم را می توان منبعث از تكامل اندیشه خردگرایی در دین دانست. همان گونه كه ایده آلیسم آلمانی را می توان در سرچشمه های فكری غیرخردگرایانه امثال جان گوتفرید هردر جست وجو كرد.
درباره پاسكال نكته جالب این است كه به لحاظ كارهایی كه در جوانی در حوزه ریاضیات و فیزیك و اختراع ماشین حساب مكانیكی انجام داده، نقش مهمی در تبلور اندیشه خردگرایانه داشته است اما به لحاظ اندیشه های فلسفی، دوران دیرنشینی اش با روحیه تكنیكی او كه بیشتر با آموزه های علم گرایانه و خردگرایانه متناسب است، سنخیتی ندارد و در مواردی حتی متناقض است. در این زمینه، صحبت های او درباره دكارت قابل توجه است:
« من نمی توانم دكارت را ببخشایم. او می خواسته در كل فلسفه خویش از كنار مسأله خداوند بگریزد، ولی هیچ چاره ای نداشته جز این كه خداوند را وادار كند تا با یك تلنگر عالم را به حركت در آورد؛ بعد از آن، دیگر كاری با خداوند نداشته است.»
پاسكال به فرما (Fermat)، ریاضیدان بزرگ فرانسوی، می نویسد كه عقیده دارد هندسه والاترین ریاضت روح و زیباترین پیشه عالم است، اما درعین حال به قدری بی فایده است كه می گوید: « من كمتر میان كسی كه فقط یك عالم هندسه است با یك صنعتگر توانا فرق می گذارم.» كاپلستون در «تاریخ فلسفه» درباره روش ریاضی و علمی بلز پاسكال می نویسد: « پاسكال می خواهد بر دو نكته تأكید كند: نخست آن كه روش ریاضی و روش علمی تنها وسیله ای نیست كه با آن ها بتوان به شناخت حقیقت دست یافت، دیگر آن كه حقایق ریاضی وعلمی حقایقی نیست كه معرفت آن ها برای انسان بیشترین اهمیت را داشته باشد.»
اما سیر تحولات دنیای مدرن و اتفاقاتی كه در فرهنگ و تمدن روی داد، در سال های بعد از پاسكال و دوران مدرنیته بیشتر بر مدار اندیشه های خردگرایانه و اومانیستی استوار بود كه پاسكال از آن ها بیزاری می جست و در زمره كسانی بود كه این گونه اندیشه ها را نوعی شرك در دین مسیح می دانست. سال ها است كه از درگذشت پاسكال می گذرد و آنچه بر دنیا می رود، رشد اندیشه های علم گرایانه و عقل گرایانه و تبلور بیرونی این اندیشه ها در صنعت و تكنولوژی های مدرنی است كه ناشی از رویكرد غالب اومانیستی و بشرگرایانه در ساحت اندیشه است. اكنون دیگر كسی صحبت از پاسكال كاتولیك مخالف اومانیسم نمی كند بلكه از او در سیر تاریخ تمدن غرب و در تقسیم بندی معمول دوران های تاریخی به عصر حجر و عصر مفرغ و عصر آهن و عصر ارتباطات و اطلاعات بیشتر در كتاب ها و نوشته های مربوط به تاریخچه كامپیوتر به عنوان مخترع مهم ترین ابزار عصر اطلاعات یاد می كنند.
شمردن و محاسبه با انگشتان دست آغاز شد و محاسبه های بیشتر با استفاده از ریگ و مهره توسعه بیشتری یافت...هزاران سال پیش چرتكه اختراع شد.
در سال ،۱۶۴۴ بلز پاسكال ریاضیدان فرانسوی وسیله ای ساخت كه از چرخ های تو در تو ساخته شده بود. هر چرخ ده دنده داشت كه با هر دنده شماره ای در برابر یك سوراخ كوچك ظاهر می شد. وقتی این چرخ یك دور كامل می چرخید، ابتدا شماره صفر و سپس شماره های نه، هشت، هفت، شش، پنج، چهار، سه، دو، یك و سرانجام بار دیگر صفر ظاهر می شد.
بعدها دستگاه هایی اختراع شد كه محاسبات بسیار پیچیده تری انجام می دادند. در سال ۱۸۷۰ میلادی، لرد كلوین ماشینی را اختراع كرد كه می توانست زمان جزر و مد كامل را در هر جای معینی از ساحل دریا محاسبه كند. در سال ،۱۹۴۴ مهندس آمریكایی، ویلیام ماچلی، ماشینی ۱۸۰۰ لامپی به نام انیاك ساخت و در ۱۹۴۸ویلیام بردفرد شالكی با همكاری دو آمریكایی دیگر جانشینی برای لامپ كشف كردند. اختراع ترانزیستور دگرگونی بزرگی در تاریخ كامپیوتر به وجود آورد. تا زمانی كه ابزار محدود به چرخ دنده بود، ساختن كامپیوتر امكان نداشت. به این ترتیب، پاسكال از دیدگاه تاریخ تمدن جدید در سیر تاریخی افرادی قرار می گیرد كه در توسعه مقدمات فناوری اطلاعات نقش مهمی ایفا كردند و فناوری اطلاعات هم از مقولاتی است كه اگر در ریشه های آن دقیق شویم، روح كمی گرایانه دكارتی در آن به وضوح دیده می شود و درواقع، تبلور روحیات عقل گرایانه ای است كه پاسكال چندان با آن ها میانه خوبی نداشت؛ نظریاتی شبیه به این كه كمیت بنیاد واقعیتهای طبیعی را تشكیل می دهد، یا سخن دیگر دكارت در رساله «گفتار در روش» كه در علوم بهتر است مفاهیم به صورت كمی و با آمار و ارقام بیان شود، یا این گفته از هابز انگلیسی است كه می گفت: تفكر چیزی جز محاسبه نیست.
توضیح بیشتر برای روشن شدن دیدگاه دكارت در مقابل دیدگاه مبتنی بر مكاتب فلسفی ماقبل رنسانس این كه به عنوان مثال، ارسطو و مشاییان در عالم طبیعت دو خصوصیت را مورد لحاظ قرار می دادند:
۱) صور نوعیه و جسمیه،
۲) امتداد و بعد جسمانی.
آنان معتقد بودند كه عالم جسمانی و هر جسمی مركب از این دو عنصر است. امتداد و بعد مادی همان كمیت اشیا را تشكیل می دهد كه «عَرَض» است، اما صور جسمیه و نوعیه كه حقیقت جسم به آن وابسته بوده و هویت و تشخص آن را تشكیل می دهد، «جوهر» است و جوهر بر خلاف عرض امر معقول است. این صورت امر كیفی است كه نمی شود با توسل به آمار و ارقام و با نگرش كمی و مقداری به معرفت آن نایل شد، بلكه باید با سیر و سلوك عقلی، روحانی و حتی عرفانی به درك آن رسید. چنین نگرشی به حقیقت اشیای مادی در عالم، آن را از بعد متعالی مورد تحقیق قرار می دهد و نوعی جذبه و كشش به مبدأ متعالی را در دل اجسام اثبات می كند ولی در دنیای جدید كه تبلور اندیشه های عقل گرایانه دوران رنسانس است با نفی صورت جسمیه و صورت نوعیه، عالم تبدیل به جهان مادی صرف می شود كه ذات و حقیقت آن چیزی جز طول و عرض و ارتفاع نیست، خصوصیتی از عالم جدید كه منقدان از آن با عنوان سیطره كمیت یاد می كنند. بلز پاسكالِ فیلسوف، عقل گرا و اومانیست نبود، اما تقدیر تاریخی او این بود كه در تاریخ تمدن جدید به عنوان یكی از افراد شاخص در پایه گذاری مبادی تحولات تكنیكی جدید كه مبتنی بر عقل گرایی و اومانیسم است، از او یاد شود.
مهدی ابراهیم زاده اصفهانی
پی نوشتها و منابع در دفتر روزنامه موجود است.
منبع : روزنامه ایران