یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


پنجره ها وا باید٬ درها هم...


پنجره ها وا باید٬ درها هم...
نوشتن از مسعود کیمیایی همیشه سخت است. همیشه ناگفته هایی باقی می ماند و همیشه در حق این آقا٬ این دنیا دیده اجحاف می شود. همیشه عده ای متعصبانه مسعود کیمیایی را ستودند و هر اثر او را شاهکاری بی بدیل خواندند.
در مقابل تجارت سکوت کردند و سربازهای جمعه را چون فیلم مسعود کیمیایی بود ستایش کردند. در مقابل٬ عده ای به صرف این که اعتقاداتشان با اعتقادات فیلمساز هم سو نبود به او حمله کردند و حتی جایگاه انکارنشدنی او را در سینمای این مملکت نادیده گرفتند. این ها هم شاهکار سرب را دیدند و مغرورانه سکوت کردند.
این ها همان هایی بودند که پس از سربازهای جمعه گستاخانه کیمیایی را به نابلدی در فیلمسازی متهم کردند و گفتند بهتر آن که بنشیند و رمان و شعر بنویسد! اقتضائات دنیای حکم و رئیس را نادیده گرفتند و به روایت و روابط فیلم ایراد گرفتند.
با این حال به نظرم بیشترین ضربه را همان گروه اول گروه طرفداران افراطی به استاد وارد کردند. البته هر دوی این ها در اشتباه بودند.
هیچ کدام نفهمیدند که هر فیلمسازی هر چه قدر بزرگ و نابغه و هر چه قدر کوچک و نابلد- در طول مسیر فیلمسازیش فراز و نشیب بسیار دارد.
در این که در طول این سال ها مسعود کیمیایی هم فیلم خوب و کیمیایی وار به معنای دقیق کلمه و هم فیلم بد ساخته شکی نیست. اما می گویند کیمیایی این روزها خسته و بدبین است. کیمیایی که زمانی راوی داستان زندگی قیصر و سید و قدرت و داش آکل و رضا موتوری و خیلی های دیگر بوده٬ دیگر مثل قبل ها حوصله ی داستان گویی ندارد و شاید نحوه ی روایت در حکم و رئیس هم به همین دلیل باشد.
فقط بسیار خوشحالم که استاد پس از چهل سال فیلمسازی هنوز از پای ننشسته و عاشقانه کار می کند. می گویند این روزها دارد پیش تولید فیلم جدیدش را می گذراند.
ای کاش آقای کیمیایی حواسش کمی بیشتر به نسل من باشد. نسلی که هنوز در حسرت فیلمی از اوست که بتواند روی نامش قسم بخورد و هر جا که می نشیند از آن با عنوان شاهکار نام ببرد. البته سرب و ردپای گرگ خیلی از ما دور نیست. حکم را هم که عاشقانه دوست داریم. اما...
باید مومن باشم. مومن باشم به فیلمساز محبوبم. ایمان دارم که او هنوز سرپاست و می تواند و باید شاهکار خلق کند. باید حواسم باشد که اگر استاد گاهی دستش لرزیده٬ کمی بعدتر جبران کرده با یک اثر قابل قبول٬ با یک فیلم مسعود کیمیایی...
چه روز فرخنده ای است امروز برای سینمای ایران. آقای کیمیایی تولدت مبارک. مثل یک پدر سایه ات از سر سینمای ما کم نشود.
او آمد
در بگشا
پنجره ها وا باید٬ درها هم
و ندا آمد: پرها هم...
مصطفی انصافی
منبع : سایت خبری ـ تحلیلی سینمای ما


همچنین مشاهده کنید